دوشنبه ۲ تیر ۱۴۰۴

دوشنبه ۲ تیر ۱۴۰۴

تماس تلفنی خویشتندارانه ترامپ و شی؛ آیا واشنگتن و پکن می‌توانند از جنگ تایوان اجتناب کنند؟

روز پنجشنبه ششم ژوئن، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، پس از گفت‌وگوی تلفنی با همتای چینی خود، شی جین‌پینگ، در شبکه اجتماعی تروث سوشیال نوشت که شی او و بانوی اول را برای بازدید از چین دعوت کرده است. به گفته ترامپ، این گفت‌وگوی تلفنی «بسیار خوب» حدود یک ساعت و نیم به طول انجامیده و در آن، دو طرف درباره برخی از پیچیدگی‌های توافق تجاری اخیر بحث کرده‌اند. ترامپ همچنین اعلام کرد که آمریکا و چین توافق کرده‌اند اختلافات خود را بر سر منابع معدنی کمیاب حل کنند و تیم‌های دو کشور به‌زودی در مکانی که بعداً مشخص خواهد شد، دیدار خواهند کرد. نمایندگان آمریکا در این مذاکرات، جیمیسون گریر، اسکات بسنت و هاوارد لوتنیک خواهند بود.

در این تماس، شی هشدار داد که ایالات متحده باید درباره مسئله تایوان محتاطانه عمل کند و اجازه ندهد جدایی‌طلبان طرفدار استقلال، چین و آمریکا را به سمت درگیری سوق دهند. او تأکید کرد که ایالات متحده باید در ارزیابی پیشرفت مذاکرات واقع‌بین باشد و اقدامات منفی علیه چین را کنار بگذارد. به گفته شی، چین از زمان مذاکرات ژنو به‌طور جدی و صادقانه به تعهدات خود پایبند بوده است و باید تماس‌های تجاری، نظامی و دیپلماتیک میان دو کشور تقویت شود تا سوءتفاهم‌ها کاهش یافته و همکاری‌ها گسترش یابد.

تماس تلفنی خویشتندارانه میان ترامپ و شی، آیا می‌تواند واشنگتن و پکن را از پرتگاه جنگ تایوان بازدارد؟ این پرسشی است که سایمون تیسدال در مقاله ی زیر که در گاردین نوشته است، بررسی می کند.

ترکیب عجیب ضعف ترامپ و دشمنی‌اش با پکن

ممکن است شی را به سوی یک تصمیم سرنوشت‌ساز سوق دهد

باوری قدیمی وجود دارد که بدبیاری‌ها همیشه سه‌تا رخ می‌دهند، اگرچه دلیل علمی محکمی ندارد. با این حال، در این روزهای آشفته، طبیعی است که نگران باشیم آیا جنگ در اروپا و خاورمیانه با جنگی در آسیا دنبال خواهد شد یا نه. هند و پاکستان که هر دو دارای سلاح هسته‌ای هستند، اخیراً با پرتاب موشک و توهین‌های متقابل نشان دادند که چنین احتمالی چقدر واقعی است. کره شمالی نیز، با حمایت روسیه، همچنان با رژیم غیرقابل پیش‌بینی خود تقریباً همه را تهدید می‌کند.

اما آنچه بیش از همه نگران‌کننده است، تشدید تنش‌های چین با تایوان است که از حمایت آمریکا برخوردار است. گفته می‌شود شی جین‌پینگ به فرماندهانش دستور داده تا تا سال ۲۰۲۷ برای تصرف این جزیره خودگردان که آن را بخشی از قلمرو سرقت‌شده خود می‌داند، آماده باشند. مقام‌های آمریکایی هفته گذشته هشدار دادند که چین هم‌اکنون توانایی لازم برای حمله را دارد و نیروهای آمفیبی، داک‌های شناور، چتربازان و نیروهای هوایی و موشکی خود را در وضعیت آماده‌باش دائم قرار داده است.

تمرین‌های نظامی تهدیدآمیز اخیر در سواحل تایوان — که بدبینان آن‌ها را «تمرین‌های نمایشی» می‌نامند — به همراه عملیات‌های تبلیغاتی و جنگ روانی، نشان می‌دهد که از نظر سیاسی نیز پکن برای نبرد آماده می‌شود. چین، لای چینگ‌ته، رئیس‌جمهور منتخب تایوان در سال گذشته را «ویرانگر صلح» و طرفدار استقلال معرفی می‌کند. از سوی دیگر، لای با مواضع سختگیرانه چین را «نیروی خارجی خصمانه» می‌خواند و «۱۷ راهکار» برای مقابله با خرابکاری و جاسوسی اجرا می‌کند. یک سریال تلویزیونی جدید تایوانی به نام «روز صفر» تاثیر مخرب احتمالی یک تهاجم بر یک کشور آماده‌نبودن را به تصویر می‌کشد.

اگرچه تنش‌ها بین دو سوی تنگه تایوان بسیار بالا است، اما جنگ میان چین و تایوان تاکنون پیش‌بینی شده اما رخ نداده است. از زمان سال ۱۹۷۹ که آمریکا روابط دیپلماتیک خود را با پکن برقرار و تایوان را از به رسمیت شناختن خارج کرد، صلح نسبی برقرار مانده است. اما محاسبات تغییر کرده و ساده‌انگاری خطرناک است. چین اکنون بسیار قدرتمندتر از ده یا بیست سال پیش است و برای شی جین‌پینگ که در خرداد ۷۲ ساله می‌شود، اتحاد مجدد تایوان یک پروژه تاریخی است.

عوامل متعددی ممکن است شی را به سمت تصمیمی سرنوشت‌ساز سوق دهد، از جمله ترکیب عجیب سیاست‌های تهاجمی ضدچینی و ضعف شخصی دونالد ترامپ. رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند در هر لحظه تعرفه‌های تنبیهی خود بر صادرات چین را افزایش دهد، تهدیدی برای حدود ۹ میلیون شغل در صنعت تولیدی آمریکا. خصومت او نسبت به بزرگ‌ترین رقیب آمریکا آشکار است، که بار دیگر هفته گذشته با محدودیت‌های تبعیض‌آمیز در انتقال فناوری و صدور ویزای دانشجویی چین به نمایش درآمد.

این تلاش‌های خام برای ضربه زدن به اقتصاد چین که با رشد کند پساکرونایی و بیکاری بالا دست‌وپنجه نرم می‌کند، مانند گذاشتن اسلحه به سمت سر شی است. آیا ترامپ می‌داند این چقدر تحریک‌آمیز است؟ کنترل حزب کمونیست چین اساساً نه بر انتخابات بلکه بر موفقیت اقتصادی و رفاه مشترک متکی است. ترامپ، عمداً یا ناخواسته، بنیادهای قدرت و اقتدار حزب را هدف گرفته است.

اگر فشار بیش از حد افزایش یابد و جناح‌های ملی‌گرای سخت‌گیر شی را تشویق کنند، این خطر وجود دارد که شی بلوف ترامپ را با دو سؤال به چالش بکشد: آیا او جنگ تجاری می‌خواهد یا جنگ واقعی؟ یا ترجیح می‌دهد به جای آن، توافقی حاصل کند و تایوان را رها کند؟

اگر چین جلوی تردد دریایی تایوان را بگیرد، حملات سایبری مخفیانه‌ای انجام دهد، یا محاصره کامل دریایی و هوایی اعمال کند بدون اینکه به حمله تمام‌عیار دست بزند، می‌تواند ترامپ را به عقب‌نشینی تحقیرآمیز وادار کند. این مسئله برای واشنگتن که در مورد دفاع نظامی از تایوان دچار شکاف است، آشکار است. در دوره ترامپ، سیاست دیرینه «ابهام استراتژیک» به حالت ترس و ضعف مزمن تبدیل شده است.

ترامپ نمی‌خواهد در شرق آسیا جنگی رخ دهد و پکن این را می‌داند. همچنین به درستی گمان می‌کند که مانند قلدرها در همه جا، رجزخوانی تهاجمی او، ضعف یک بزدل را پنهان می‌کند. او حاضر نیست برای اوکراین که منافع اصلی غرب است بجنگد و در برابر تجاوز روسیه سر خم می‌کند. او وحشت دارد که اسرائیل جنگ‌های تمام‌عیاری را با ایران و سوریه آغاز کند و آمریکا را نیز درگیر کند. سیاست‌های او بر اساس منافع شخصی، پول و ترس هدایت می‌شوند، نه اصول، معاهدات یا قوانین.

پس وقتی مردم می‌پرسند آیا ترامپ برای تایوان می‌جنگد یا نه، پاسخ چندان ناروشن نیست. در ماه‌های اخیر ترامپ گفته که تایوان مانند کشورهای عضو ناتو در اروپا، از چتر امنیتی آمریکا سوءاستفاده می‌کند و هزینه کافی برای دفاع خود نمی‌پردازد. او همچنین تایپه را به انحصار بازار نیمه‌هادی‌ها به قیمت از دست رفتن مشاغل آمریکا متهم کرده و تعرفه‌هایی بر صادراتش وضع کرده است. هیچ‌یک از این‌ها نشان‌دهنده اعتماد به رویکرد او در صورت بروز بحران نیست.

برخی تحلیل‌گران آمریکایی معتقدند تایوان مانند تله خرسی است که باید به هر قیمتی از آن پرهیز کرد — خبری خوش برای شی. جنیفر کاوانا و استیفن ورتهایم اخیراً در «فارن افرز» نوشتند که رهبران آمریکا باید راه میانه‌ای انتخاب کنند: «به جای تأکید بر تعهد به دفاع از تایوان، واشنگتن باید اهمیت جلوگیری از افتادن جزیره به دست پکن را کم‌رنگ کند.» برای بسیاری این شبیه به تسلیم است.

در این فضای سردرگمی سیاسی، تایوان هدف آسیب‌پذیری است. مواضع سخت “لای” رئیس جمهور در تایپه مخالفانی دارد که اغلب تحت تأثیر جدال‌های سیاسی هستند که توسط پکن عمداً شعله‌ور می‌شود. هزینه‌های دفاعی افزایش یافته اما کافی نیست. سلاح‌های وعده داده شده از آمریکا به موقع تحویل نمی‌شود. مرزهای فرضی جزیره به طور آزادانه توسط کشتی‌ها و هواپیماهای چینی نقض می‌شود. نیروهای مسلح و دکترین نظامی تایوان نیازمند نوسازی فوری هستند. این مشکلات ممکن است با گذشت زمان بهتر شوند، که دلیل دیگری است برای اینکه شی ممکن است نخواهد منتظر بماند.

خرد متعارف می‌گوید پکن ثبات ژئوپلیتیکی و اقتصادی را بر همه چیز ترجیح می‌دهد. اما اگر این فرض راحت طلبانه اشتباه باشد چه؟ شی قطعاً نبرد برای تایوان را بخشی از رقابت گسترده‌تر بین آمریکا و چین برای جذب شرکای منطقه‌ای، برتری نظامی و هژمونی جهانی می‌بیند. اکنون فرصت طلایی فراهم شده است. به دلیل تعرفه‌های آشفته ترامپ، درگیری‌های داخلی آمریکا، سیاست‌های انزواگرایانه و بر هم زدن بی‌رویه اتحادهای اروپایی و آسیایی، آمریکا اکنون آسیب‌پذیر به نظر می‌رسد.

در چین عدد سه، عددی خوش‌شانس است. هنگ کنگ در سال ۱۹۹۷ و پس از آن ماکائو در سال ۱۹۹۹ به چین پیوستند. شی می‌خواهد این سکانس سه‌گانه را پیش از پایان دوران رهبری‌اش کامل کند. با دیدن آشفتگی کاخ سفید تحت رهبری ترامپ، رهبر چین می‌تواند به راحتی فکر کند که تایوان — و محافظان آمریکایی‌اش — آماده تصرف هستند.

*سایمون تیسدال، تحلیلگر امور خارجی گاردین

برچسب ها

در دل خاک اروپا، جایی که بسیاری از دولت‌هایش هم‌پیمان ناتو و دوستان ديرين اسرائیل به‌شمار می‌روند، نشست مادرید با حضور وزرای خارجه کشورهای عربی و اروپایی برگزار شد؛ نشستی که هدف رسمی‌اش پایان جنگ غزه و پیشبرد راه‌حل دوکشوری بود. اما آنچه این گردهمایی را فراتر از یک رویداد دیپلماتیک موقت قرار می‌دهد، انتظاری است که افکار عمومی مترقی از رهبران حاضر دارند...

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *