یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴

یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴

کره جنوبی در آستانه‌ی نوسازی سیاسی – فرصت‌ها و تهدیدها پس از پیروزی لی جائه-میونگ

پیروزی لی جائه-میونگ، سیاستمدار برجسته‌ی جناح چپ و رهبر حزب دموکراتیک کره جنوبی، در انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور، سرآغاز دوره‌ای جدید در فضای سیاسی یکی از پویاترین دموکراسی‌های آسیایی است؛ اما هم‌زمان نشانه‌ای است از شکاف‌های عمیق اجتماعی و سیاسی که در ساختار این کشور ریشه دوانده‌اند.

روزنامه تاتس در تفسیری می‌نویسد: در شرایطی که تنها شش ماه از اعلام جنجالی و غیرمنتظره‌ی وضعیت فوق‌العاده نظامی توسط رئیس‌جمهور پیشین، یون سوک-یول، می‌گذرد، مشارکت حدود ۸۰ درصدی مردم در انتخابات اخیر، جلوه‌ای روشن از زنده بودن نهاد دموکراسی در کره جنوبی بود. جامعه‌ای که همچنان زخم‌خورده از تهدید نظامی‌گری داخلی و سوءاستفاده‌ی قدرت اجرایی است، با حضور پررنگ در انتخابات نشان داد مشروعیت دموکراتیک را به‌عنوان تنها راه گذار از بحران به رسمیت می‌شناسد.

با این حال، روی دیگر سکه واقعیتی تلخ‌تر است. شکاف اجتماعی و قطبی‌شدگی سیاسی در کشور نه‌تنها کاهش نیافته، بلکه در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی به‌شدت تقویت شده است. لیبرال‌ها در این فضا به‌عنوان ابزار دست چین کمونیست معرفی می‌شوند و محافظه‌کاران به‌سان نوادگان دیکتاتوری‌های نظامی سابق به تصویر کشیده می‌شوند. چنین شرایطی خطرناک است؛ چرا که «پولاریزاسیون» نه‌تنها گفت‌وگوی سیاسی را مختل می‌کند، بلکه پایه‌های همکاری اجرایی را نیز سست می‌سازد.

از دید ناظران بین‌المللی مانند کریستیان براکل از بنیاد هاینریش بل، پیروزی لی نشانگر خواست عمومی برای تغییر است. اما ادامه‌ی موفقیت او، بستگی به آن دارد که آیا قادر خواهد بود ائتلافی فراگیر شکل دهد و بخشی از اپوزیسیون را با خود همراه کند یا نه. در غیر این صورت، او نیز ممکن است در باتلاق اختلافات پارلمانی گرفتار شود؛ سرنوشتی که بسیاری از دولت‌های کره‌ای پیش از او را از پای درآورده است.

از نظر شخصیتی و سابقه، لی نماد صعود اجتماعی در کره جنوبی است. او که از طبقات فرودست برآمده و با تکیه بر تحصیلات و تلاش فردی به وکیل حقوق بشر و سپس به مقام‌های دولتی رسید، تجسمی از ایده‌آلِ «تحقق فردی از طریق آموزش» در جامعه‌ی کره است. به همین دلیل نیز او در میان قشرهای محروم و طبقه‌ی متوسط پایین، محبوبیت قابل توجهی دارد.

در سیاست خارجی، لی به دنبال ایجاد تعادل میان نزدیکی راهبردی با ایالات متحده و گشودن مسیرهای دیپلماتیک با چین و حتی روسیه است. این رویکرد «چندجانبه‌گرایانه» می‌تواند در دوران بی‌ثباتی ژئوپولیتیکی برای سئول یک مزیت باشد، هرچند با ریسک انتقاد از طرف متحدین غربی همراه است.

در سطح داخلی، برنامه‌های اقتصادی او – شامل کاهش ساعات کار، توسعه‌ی انرژی‌های تجدیدپذیر، و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نو – چشم‌اندازی پیشرو را ترسیم می‌کند. اما در شرایط رکود اقتصادی و آسیب‌پذیری شدید در برابر جنگ‌های تجاری آمریکا، اجرای چنین سیاست‌هایی نیازمند ثبات سیاسی و اجماع فراگیر است؛ چیزی که در حال حاضر دور از دسترس به نظر می‌رسد.

در مجموع، لی جائه-میونگ در نقطه‌ی عطفی به قدرت رسیده که هم‌زمان فرصت اصلاحات ساختاری را در اختیار دارد و در معرض تهدید قطبی‌شدگی و فرسایش دموکراسی نیز قرار دارد. موفقیت یا ناکامی او در این مسیر، نه‌تنها سرنوشت سیاسی خود او بلکه مسیر آینده‌ی دموکراسی در شرق آسیا را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.

یکی از چالش‌های اساسی پیش‌روی رئیس‌جمهور جدید کره جنوبی، بازتعریف مناسبات دیپلماتیک با دو قدرت سرنوشت‌ساز در همسایگی این کشور یعنی کره شمالی و چین است. رویکرد لی جائه-میونگ در قبال این دو کشور، برخلاف سیاست‌های تقابلی دولت پیشین محافظه‌کار، بر اساس اصل «تنش‌زدایی همراه با قدرت» بنا شده است.

روابط با کره شمالی: گفت‌وگو به‌جای تقابل؟

لی جائه-میونگ وعده داده است که در سیاست خود نسبت به کره شمالی، مسیر دیالوگ را دوباره زنده کند. این موضع‌گیری، در تضاد با رویکرد تقابلی رئیس‌جمهور پیشین، یون سوک-یول است که با سیاست‌های امنیت‌محور و تهدیدآمیز، فضای گفت‌وگو میان دو کره را به سردی کشاند. لی می‌کوشد با رویکردی متوازن میان «بازدارندگی نظامی» و «تعامل دیپلماتیک»، از وقوع یک بحران غیرقابل کنترل در شبه‌جزیره جلوگیری کند.

با این حال، پیونگ‌یانگ به‌تازگی همکاری‌های نظامی بی‌سابقه‌ای با مسکو آغاز کرده و احتمالاً در تلاش برای افزایش قدرت چانه‌زنی خود در برابر سئول است. در چنین فضایی، رئیس‌جمهور جدید باید با دقت و هوشیاری از ابزارهای دیپلماتیک برای جلوگیری از تشدید تنش استفاده کند؛ به‌ویژه که جامعه‌ی داخلی نیز خواهان صلح است اما نه به هر قیمتی.

افزون بر این، مسأله بازگرداندن کودکان ربوده‌شده، که در مذاکرات اخیر با روسیه و سازمان‌های بین‌المللی نیز مطرح شده، می‌تواند بستری برای احیای کانال‌های بشردوستانه میان دو کره فراهم آورد.

روابط با چین: تعادل در لبه‌ی تیغ

در زمینه‌ی سیاست چین، لی جائه-میونگ به‌وضوح رویکردی متوازن‌تر از پیشینیان خود دارد. برخلاف دولت یون که به‌طور یک‌جانبه به محور واشنگتن-توکیو نزدیک شد و موجب تیرگی روابط با پکن شد، رئیس‌جمهور جدید می‌کوشد ضمن حفظ اتحاد استراتژیک با ایالات متحده، در مناسبات با چین نیز از درِ گفت‌وگو و همکاری وارد شود.

با توجه به اینکه چین بزرگ‌ترین شریک تجاری کره جنوبی است و تأثیر مستقیمی بر زنجیره‌ی تأمین فناوری و صنعت این کشور دارد، اتخاذ سیاستی واقع‌بینانه در قبال پکن، نه‌تنها به سود ثبات اقتصادی کره جنوبی، بلکه به تقویت جایگاه دیپلماتیک آن در منطقه‌ی شرق آسیا خواهد انجامید.

از سوی دیگر، چین نیز احتمالاً با روی کار آمدن چهره‌ای میانه‌رو همچون لی، رویکردی کمتر تقابلی نسبت به سئول در پیش گیرد، به‌ویژه اگر کره جنوبی از پیوستن رسمی به اتحادهای ضد چینی مانند AUKUS یا تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه خودداری کند.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *