جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴

جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴

یوم‌النکبه؛ آغازی بر رنج بی‌پایان ملت فلسطین – مهرزاد وطن‌آبادی

فلسطینیان، روز ۱۵ مه را «یوم‌النکبه» یا روز نکبت می‌نامند؛ روزی که همزمان با اعلام تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، به عنوان آغاز فاجعه‌ای تاریخی در حافظه جمعی ملت فلسطین ثبت شده است. در حالی‌که سازمان ملل متحد این روز را به‌عنوان روز تأسیس به‌ اصطلاح کشور مستقل اسرائیل به رسمیت شناخت، در واقع این تاریخ با آوارگی جمعی حدود ۷۵۰ هزار فلسطینی از سرزمین مادری‌شان همراه بود؛ سرزمینی که بعدها «اسرائیل» نام گرفت.

بر پایه گزارش‌های سازمان ملل، از اواخر سال ۱۹۴۷ تا اوایل ۱۹۴۹، بسیاری از فلسطینیان یا به‌زور از خانه‌های خود بیرون رانده شدند، یا برای نجات جان‌شان ناچار به ترک وطن گشتند. اکنون، پس از گذشت ۷۷ سال از آن فاجعه، رژیم اشغالگر اسرائیل همچنان به سیاست‌های نژادپرستانه و خشونت‌بار خود ادامه می‌دهد. ازتخریب منازل و زمین‌های فلسطینیان گرفته تا گسترش شهرک‌های غیرقانونی در کرانه باختری و محاصره بی‌رحمانه نوارغزه، همه حاکی از تداوم جنایاتی است که بی‌وقفه در جریان‌اند.

این اقدامات آشکارا ناقض حقوق بین‌الملل‌اند و وضعیت انسانی در اراضی اشغالی به‌ویژه در غزه را به‌طور فزاینده‌ای وخیم کرده‌اند. برای نشان دادن ماهیت فاشیستی دولت اسرائیل، تنها به چند خبر اخیر اشاره می‌کنم: «رندی فاین»، نماینده جمهوری‌خواه کنگره آمریکا، در مصاحبه‌ای با شبکه فاکس نیوز، استفاده ارتش اسرائیل از سلاح هسته‌ای در غزه را با بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی مقایسه کرده و گفته است: «اسرائیلی‌ها دنبال آن هستند که همه فلسطینیان را از بین ببرند.»

برای دولت نتانیاهو، کودک، پیر و جوان تفاوتی ندارد. رژیم صهیونیستی تنها به دنبال یک هدف است: نابودی کامل ملت فلسطین. در خبری دیگر آمده است که بیش از هزار بیمار در غزه نیاز فوری به انتقال برای درمان دارند، اما اسرائیل اجازه خروج آن‌ها را نمی‌دهد، چرا که دیگر بیمارستانی در غزه باقی نمانده است.

آیا می‌توان چنین ابعاد گسترده‌ای از کشتار مردم بی‌گناه را توجیه کرد؟ تأسف‌بارتر آن‌که دولت‌های مدعی دموکراسی و حقوق بشر، تاکنون واکنشی درخور به این جنایات نشان نداده‌اند. این انفعال، عملاً چراغ سبزی برای تداوم جنایات ارتش اسرائیل بوده است. حضور اشغالگرانه اسرائیل، همواره با سرکوب خونین اعتراضات همراه بوده است: استفاده از گلوله جنگی علیه معترضان غیرمسلح، بازداشت‌های گسترده، شکنجه و زندانی کردن نوجوانان تنها نمونه‌هایی از این فجایع است.ماه‌های اخیر، با شدت گرفتن حملات هوایی و زمینی به غزه و کرانه باختری، صدها غیرنظامی از جمله کودکان، زنان و سالخوردگان جان باخته‌اند. اما نتانیاهو بی‌شرمانه این حملات را به بهانه دفاع از امنیت ملی توجیه می‌کند.

دردناک‌تر از جنایات اسرائیل، سکوت و انفعال معنادار دولت‌های منطقه و جهان است. با وجود گزارش‌های مستند از نهادهایی همچون عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر، واکنش‌ها اغلب سطحی، سیاسی و ناکارآمد بوده‌اند. بسیاری از کشورها با سکوت یا حمایت ضمنی از رژیم صهیونیستی، در مشروعیت‌بخشی به اشغالگری شریک شده‌اند.

با این حال، در برابر این سکوت جهانی، جنبش جهانی حمایت از مردم غزه توانسته افکار عمومی را تا حدی نسبت به عمق فاجعه آگاه سازد. خوشبختانه برخی نیروهای چپ، از جمله سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، در این مسیر همچنان فعال هستند. این سازمان از دیرباز با استعمار، امپریالیسم و صهیونیسم مخالفت داشته و حمایت از مردم فلسطین را بخشی جدایی‌ناپذیر از مبارزه جهانی علیه سلطه‌گری می‌داند.

انگار اسرائیل نماد یک پروژه استعماری و نژادپرستانه است  پروژه‌ای که با پشتیبانی امپریالیسم آمریکا و قدرت‌های غربی شکل گرفت و تاکنون ادامه یافته است. در همین راستا، همبستگی با ملت فلسطین، امتداد همان سیاستی است که پیشتر در حمایت از مبارزات مردم ویتنام، آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین اتخاذ شده بود.افزون بر این، سازمان بر ضرورت افشای نقش دولت‌های ارتجاعی منطقه نیز تأکید دارد. باید همکاری پنهان و آشکار برخی رژیم‌های عربی و اسلامی با اسرائیل را افشا کرد و این روابط را خیانت به آرمان مردم فلسطین دانست. همچنین باید بر تفاوت میان یهودیت و صهیونیسم تأکید کرد. مخالفت با اسرائیل، دشمنی با مردم یهود نیست، بلکه مخالفت با ساختاری فاشیستی و اشغالگر است.

در پایان باید یادآور شد که سازمان فدائیان از بدو تأسیس، با الهام از جنبش‌های آزادی‌بخش، به‌ویژه جبهه خلق فلسطین و فتح، آموزش‌های نظامی خود را در اردوگاه‌های فلسطینی در لبنان و سوریه گذرانده است. این سابقه، نشان‌دهنده پیوند عمیق میان مبارزه ضد دیکتاتوری در ایران و مقاومت در برابر اشغالگری در فلسطین است.

بر این اساس، دفاع از مردم فلسطین، نه یک وظیفه مقطعی بلکه بخشی از مبارزه جهانی علیه امپریالیسم و نظام سلطه است؛ مبارزه‌ای که تا پیروزی نهایی ادامه خواهد داشت.

مهرزاد وطن آبادی

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

4 پاسخ

  1.   «یوم‌النکبه» ۲ همزمان بدست رهبران ۲ نظام فاشیستی منطقه در حال اجراست.در مملکتی که میلیونها کارگر  و مزدبگیر و بازنشسته ۱/۵ زیر خط فقر حقوق میگیرند؛هزاران نفر سالیانه در جاده ها و روزانه ۲۷ کارگر در محل کار خود و عدم وجود ایمنی کشته میشوند  و “برادران قاچاقچی”؛ستاد اجرائی فرمان امام و بنیاد مستضعفان…بندر را به آتش میکشند، در یکی از ثروتمندترین ممالک جهان  کولبر،سوختبر،کودک بازمانده از تحصیل و..گورخواب،پشت بام خواب و اتوبوس خواب،کمبود آب و برق و…بیداد میکند و دانشجوی پزشکی آمار بالای خودشی دارد!؟ پلاسکو، متروپل و مدرسه و بیمارستان فرو ریخته و آتش میگیرد.تجاوز به دختران قبل از  اعدام و  قتل   کودکان در سالهای ۶۳-۶۰ و طی خیزش مهسا از یاد نرفته  است.صدها هزار نفر اعدا م؛ زندانی و سرکوب و کشتار شده و میلیونها نفر تبعید و یا مجبور به  مهاجرت می شوند.  بانیان چنین اوضاعی چه کسانی هستند؟

  2. نمیدانم چرا رژیم مورد علاقه نویسنده که کاسه داغتر از آش, دفاع از مردم فلسطین را مهمتر از دفاع از ملت ایران میداند چرا بخشی از میلیارد ها دلاری را که برای ساختن تونل و حفاظت از جان نیرو های حماس در غزه خرج کرد را مشروط به ساختن پناهگاه برای مردم غزه نکرد؟ بیاد آورید چگونه در دوران جنگ ویتنام کمونیست ها ضمن مسلح کردن توده ها نه فقط انان را تعلیم نظامی میدادند بلکه سنگر ها را نه برای حفظ جان خود که همچون شهرک هایی ساختند زیر زمینی برای همه زحمت کشان با مدرسه و کتابخانه. چرا بجای اشگ ریختن و فرستادن پول برای حماس یک کشتی کروز را به بیمارستان دریایی تبدیل نمیکنند تا در ساحل غزه با پزشگان و پرستاران داوطلب به درمان این مردم بخت برگشته بپردازند؟

  3. جناب وطن آبادی،
    همبستگی شما با مردم ستمدیده فلسطین و محکوم کردن دولت نسل کش، نژاد پرست و اشغالگر اسرائیل قابل تقدیر است؛ اما شما کاشک میدانستید که امپریالیسم و استعمار و فاشیسم در ایران همواره با دیکتاتوری و استبداد همیار و همراه و یا در آن تجلی پیدا کرده و علیه آزادی بوده است. سازمان اکثریت در آن زمانی که با فاشیست و استبداد سیاه و هولناکِ ملایان همراه و همیار بود، و یا در این زمان که همواره در انتخصابات ملایان شرکت میکند و خواهان حفظ این رژیم قرون وسطایی و ضد آزادیست، چگونه میتواند “از دیر باز ضد امپریالیست و ضد استعمار و ضد فاشیست” بوده باشد؟ آیا اصلا چنین چیزی ممکن است؟

    1. این تفکر در سازمان اکثریت که حزب توده پیشاهنگ آن بوده فاشیسم و دیکتاتوری برایش مهم نیست. کافیست که شما ضد آمریکایی باشید تا اینان از شما بنام سوسیالیسم و طبقه کارگر و انترناسیونالیسم پرولتری حمایت کنند, حال تحت عنوان جبهه پایداری دیوانگانی چون قذافی و جنایتکارانی چون اسد و صدام ( تا قبل از جنگ با ایران) و یا نوع وطنی آنها خمینی و خلخالی فرقی نمیکند. اینان آنچنان در تز های انحرافی خود غرق شده اند که فراموش کرده اند که هیتلر و موسیلینی و همدستشان امراتور ژاپن هم ضد آمریکایی بودند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *