
«افسانه بزرگ» چنگی محکم بر ذهنها انداخته است. نظرسنجیها نشان میدهد که در بسیاری از حوزهها، آمریکاییها به بخش خصوصی بیشتر از «دولت» اعتماد دارند. بسیاری همچنان چشمانداز ریگانی را حمل میکنند: این تصور که دولت تهدیدی است برای آزادی و رفاه.
نگاهی به کتاب: افسانه بزرگ: چگونه کسبوکار آمریکایی ما را به نفرت از دولت و عشق به بازار آزاد واداشت
کتاب افسانهٔ بزرگ: چگونه کسبوکار آمریکایی ما را به نفرت از دولت و ستایش بازار آزاد واداشت، نوشتهٔ نائومی اورسکس و اریک ام. کانوی، گزارشی مستند و تاریخی است از تلاش افراد، نهادها و محافل مختلف در ایالات متحده طی قرن بیستم برای ترویج ایدئولوژی بازار آزاد. این کتاب نشان میدهد که چگونه رهبران تجاری، با همکاری گروههای صنعتی، دانشگاهیان و رسانهها، مفهوم بازار آزاد را بهعنوان نماد آزادی و دموکراسی جا انداختند، در حالی که هدف اصلیشان کاهش نقش دولت در تنظیم بازارها بود.
این کتاب با استفاده از اسناد تاریخی و تحلیلهای دقیق، نشان میدهد که چگونه ایدئولوژی بازار آزاد بهصورت مصنوعی و با اهداف خاص ترویج شده است، و چرا بازنگری در این باورها برای آیندهٔ دموکراسی ضروری است.
در این تحقیق مستند و تاریخی می بینیم که چگونه سازمانهایی مانند انجمن ملی تولیدکنندگان (NAM) و انجمن ملی نور الکتریکی (NELA) در اوایل قرن بیستم تلاش کردند تا مداخلهٔ دولت در اقتصاد را بهعنوان تهدیدی برای آزادی معرفی کنند. آنها با سرمایه گذاری های هنگفت تلاش کردند که گفتمان جدیدی را که اساس آن برسه اصل استوار بود را ترویج دهند, مفهومی که شامل آزادی بازار، آزادی های مدنی و دموکراسی بود، در حالی که آنها با تاکید بیش از اندازه بر آزادی بازار، آن را شرط لازم برای دو مورد دیگر میدانستند. این گروهها از تمام ابزارهای موجود از جمله رواج این گفتمان در کتابهای درسی، برنامههای رادیویی و تلویزیونی و فیلم های سینمایی استفاده کرده و با حمایت از دانشگاهیان خاص و ارتقا موقعیت آنها افرادی چن هایک و فریدمن تلاش کردند که ایدههای بازار آزاد را در فرهنگ عمومی نهادینه کنند. هدف اصلی آنها این بود که نگرش عمومی مردم را نسبت به نقش دولت و بازار به نفع بازار تغییر دهند تا آنجایی که موفق شدند حتی در دهه های بعد دولتهای دموکرات را نیز به پذیرش سیاستهای نئولیبرالی کشانده که در نتیجه این تغییرات در چند دهه گذشته شاهد بحرانهایی جدی در امریکا بوده ایم.
نویسندگان در این کتاب در حقیقت استدلال میکنند که باور رایج کنونی به «بازار آزاد» نه محصول یک حقیقت تاریخی یا اقتصادی که در نتیجهٔ یک کمپین تبلیغاتی و سازمانیافته توسط افراد، نهادها و محافل قدرتمند سرمایه داری در آمریکا طی چند دهه تلاش فرهنگی و سیاسی شکل گرفته است که هدف اولیه آن حذف نقش دولت و باز گذاشتن بی قید و شرط دست سرمایه داران بخش خصوصی است. نویسندگان این اثر ارزشمند تحقیقی تأکید میکنند که برای حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی کنونی، باید به نقش دولت در تنظیم بازارها بطور جدی بازنگری شود.

خواندن این کتاب از جهات دیگری برایم قابل توجه بود، مهمتر از همه نشان دادن نقش اتحادیه های سرمایه داران در اواخر قرن نوزدهم و در تمامی قرن بیستم و تلاش آنها برای تغییر افکار عمومی و طرح ایده هایی که به نام دفاع از دموکراسی و آزادی صورت می گرفت ولی جهت اصلی آن مقابله با دولت بود، مقابله با دولتی که از نظر این اتحادیه ها به دخالت در اموری می پرداخت که به او مربوط نبود، از جمله تعیین ساعت کار روزانه، تعداد روزهای کاری در هفته و ماه، تعطیلات آخر هفته، حق تعیین دستمزد، مرخصی سالانه و مرخصی های دوران بیماری و از کارافتادگی، تعیین کردن حداقل سن کار و ممانعت از استخدام کودکان, دستمزد مساوی برای کارگران زن و مرد و بهداشت محیط کار و یا مخالفت با کارهای طاقت فرسا در معادن برای زنان و کودکان و یا حق تامین اجتماعی و بیمه بازنشستگی و بسیاری از حقوق دیگر. یکی از مهمترین عرصه های این نبرد برای این اتحادیه ها تغییر افکار عمومی مردم بود که برای این امر به هر وسیله ای متوسل می شدند از جمله سرمایه گذاری های هنگفت در نشر و پخش کتابها و مقالات و تولید کارهای هنری از سریال های تلویزیونی گرفته تا تئاتر و سینما در جهت تغییر افکار عمومی در موسسات آموزشی, مدارس و دانشگاهها و از همه مهمتر تربیت نسلی از مدیران, اساتید دانشگاهها و روشنفکران و هنرمندانی که از سویی در جهت اشاعه فرهنگ دفاع از بازار و آزادی کامل سرمایه داری لجام گسیخته در مدیریت محیط کار و زندگی مردم فعال بودند و از سوی دیگری به ایجاد خصومت و دشمنی با دولت به مثابه نهادی که با قانون گذاری و دخالت در بازار با آزادی و دمکراسی دشمنی می ورزد می پرداختند. آنچه که بعدا به موجی تحت عنوان نئولیبرالیسم مشهور شد و افرادی چون هایک و فریدمن چهره های شاخص آن بودند و از همه جالب تر اینکه می ببینید همین افراد چگونه با سرمایه و حمایت این اتحادیه های سرمایه داران شهرت یافته و نه تنها در امریکا که اعتبار جهانی پیدا می کنند.
یکی از مهمترین اتحادیه های سرمایه داران که نقش بسیار مهمی در این دوران ایفا کرد انجمن ملی تولیدکنندگان (NAM) بود که در سال ۱۸۹۵ در سینسیناتی، ایالت اوهایو تأسیس شد. از نخستین فعالیتهای این انجمن، درخواست برای تاسیس وزارت بازرگانی ایالات متحده و کمک به راهاندازی شورای ملی بازرگانی بود که بعدها به اتاق بازرگانی ایالات متحده تبدیل شد. با فراگیر شدن تلویزیون در خانههای سراسر آمریکا، انجمن ملی تولیدکنندگان (NAM) یک برنامه تلویزیونی ۱۵ دقیقهای با عنوان «صنعت در گذر» (Industry on Parade) تولید کرد که نخستین بار در سال ۱۹۵۰ پخش شد. تا سال ۱۹۵۲، این برنامه که برنده جایزه پیبادی شده بود، در تقریباً همه بازارهای تلویزیونی ایالات متحده به نمایش درآمد. این برنامه تلوزیونی میخواست این پیام را به مردم در امریکا منتقل کند که سرمایهداری بازار آزاد بهترین نظام اقتصادی برای دستیابی به رفاه، پیشرفت تکنولوژیک و آزادی است. در اوایل دهه ۱۹۷۰، NAM با بهرهگیری از فناوری جدید، چهار کنفرانس تلویزیونی مدار بسته برگزار کرد که همزمان تا ۸۰۰۰ مدیر تجاری را در ۲۶ شهر پوشش میداد. همچنین، این انجمن دفتر مرکزی خود را در واشنگتن دیسی تأسیس کرد تا نفوذ بیشتری در تدوین سیاستهای اقتصادی کشور داشته باشد. با آغاز دهه ۱۹۸۰، NAM برنامهای ششمحوری تحت عنوان «دستور کار احیاء» (Revitalization Agenda) معرفی کرد که بعدها به بخش مهمی از برنامه اقتصادی رئیسجمهور وقت، رونالد ریگان، تبدیل شد. اهداف اصلی این برنامه به قرار زیر بود:
کاهش مالیاتها برای شرکتها و کسبوکارها: هدف از این اقدام، افزایش سرمایهگذاری در بخش تولید و تقویت رشد اقتصادی بود.
کاهش مقررات دولتی (Deregulation): این برنامه استدلال میکرد که مقررات بیش از حد، بار سنگینی بر دوش تولیدکنندگان گذاشته و باید کاهش یابد تا نوآوری و بهرهوری بالا رود.
کنترل هزینههای دولت و کاهش کسری بودجه: NAM تأکید داشت که دولت باید هزینههای غیرضروری را کاهش دهد تا ثبات اقتصادی فراهم شود.
این اتحادیه و نهادهایی دیگری همچون انجمن ملی نور الکتریکی (NELA) و یا بنیاد ولکر (Volker Fund) نقش تعیین کننده ای در اشاعه این نظریات داشتند.
بخش جالب دیگر این کتاب، ورود فردریش هایک به آمریکا در آن دوران است و نقشی که بنیاد ولکر با هزینه کردن میلیونها دلار برای معرفی او به جامعه امریکا بازی کرده و او را به زور پول به مقام استاد دانشگاه رسانده و او را به عنوان یک شخصیت جهانی و صاحب نظر به امریکا و دنیا معرفی می کنند. هایک که در دههٔ ۱۹۳۰ و ۴۰ بیشتر بهعنوان منتقد سیاستهای اقتصادی کینز در اروپا شناخته میشد، پس از انتشار کتاب مشهورش «راه بردگی» (The Road to Serfdom) در سال ۱۹۴۴، توجه محافظهکاران آمریکایی را به خود جلب کرد. هایک در این کتاب استدلال میکرد که مداخله دولت در اقتصاد، حتی با نیتهای خیرخواهانه، سرانجام به سوی استبداد و از بین رفتن آزادی فردی منتهی خواهد شد. این پیام، در میانهٔ جنگ جهانی دوم و با افزایش دخالت دولت در اقتصاد از طریق طرح معروف به نیودیل (New Deal مجموعهای از اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بود که توسط فرانکلین روزولت در دهه ۱۹۳۰ برای مقابله با رکود بزرگ اجرا شد و هدف آن احیای اقتصاد آمریکا از طریق مداخله دولت، ایجاد اشتغال، و اصلاح نظام مالی بود.) برای بسیاری از نخبگان اقتصادی و صنعتی آمریکا بسیار جذاب بود. نکته مهم و پیام اصلی هایک در این کتاب مستقیماً علیه تجربهٔ کینزی و برنامههای نیودیل فرانکلین روزولت طراحی شده بود.
نقش بنیادها و حامیان راستگرا در ترویج هایک
هایک برخلاف تصور عمومی و آنچه در محافل حامی او در دهه های بعدی می گویند به واسطهٔ نفوذ مستقیم خود و نظریات اقتصادی آنچنانی در فضای عمومی آمریکا مطرح نشد، بلکه به کمک شبکهای از بنیادها، افراد ثروتمند، و مؤسسات فکری به چهرهای برجسته در فضای فکری آمریکای محافظهکار بدل شد. در کتاب The Big Myth به برخی از این نقشآفرینان چنین اشاره شده است:
الف) بنیاد ولکر (Volker Fund)
• یکی از اولین نهادهایی بود که هایک را به آمریکا آورد، او را تأمین مالی کرد و زمینهٔ سخنرانیها و تدریسهایش را در دانشگاههای آمریکا فراهم کرد.
• آنها همچنین از ترجمه و توزیع گستردهٔ کتاب «راه بردگی» او حمایت کردند، و ده ها هزار جلد از کتاب او را بطور رایگان به دست سیاستمداران، دانشجویان، و رهبران فکری در امریکا رساندند.
ب) خوانندگان دایجست (Reader’s Digest)
• این موسسه نسخهای خلاصهشده از کتاب راه بردگی هایک را در یکی از شمارههای پرفروش خود چاپ کرد. این کار باعث شد که پیام هایک به میلیونها نفر در سراسر آمریکا برسد. نویسندگان کتاب افسانه بزرگ در تحقیق مستند خود نشان میدهند که این موثرترین عامل در شناختهشدن هایک در سطح عامه مردم آمریکا بود.
ج) دانشگاه شیکاگو و مکتب اقتصاد شیکاگو
هایک پس از مدتی به عنوان استاد در دانشگاه شیکاگو دعوت شد. هرچند در ابتدا نه در بخش اقتصاد، بلکه در بخش علوم اجتماعی فعالیت میکرد، ولی حضور او در کنار افرادی مانند میلتون فریدمن به تقویت جریان فکری لیبرالیسم اقتصادی کمک زیادی کرد.
۳. ساختن چهرهٔ قهرمان از هایک
در دهههای بعد، هایک به چهرهای نمادین در میان محافظهکاران و لیبرترینهای آمریکایی تبدیل شد:
• در دهه ۱۹۸۰، رونالد ریگان و مارگارت تاچر هر دو خود را از پیروان فکری هایک معرفی کردند.
• آثار او الهامبخش سیاستهای «کوچکسازی دولت»، «خصوصیسازی»، و «بازار محوری» شد.
• بسیاری از اتاقهای فکر نئولیبرال (مثل Cato Institute، Heritage Foundation، و American Enterprise Institute) آموزههای هایک را به عنوان مبنای نظری برنامههای سیاسی و اقتصادی خود اتخاذ کردند.
نکته جالبی که نویسندگان کتاب افسانه بزرگ بر ان تأکید میکنند این است که : شهرت هایک بیشتر از آنکه نتیجهٔ طبیعی نفوذ فکری او باشد، نتیجه سرمایهگذاری سیاسی و تبلیغاتی گسترده از سوی نهادهای اقتصادی محافظهکار بود. آنها نشان میدهند که هایک چگونه با کمک ساختار سازمانیافتهای از حامیان مالی، رسانهای و دانشگاهی در ایالات متحده جا افتاد. او نه تنها به عنوان یک متفکر اقتصادی، بلکه بهعنوان سمبل مبارزه با دولت و تنظیمگری اقتصادی تثبیت شد – حتی اگر نظریاتش در بسیاری موارد با واقعیتهای تاریخی همخوانی نداشتند.
یکی دیگر از بخش های جالب این کتاب مربوط به معرفی یکی دیگر از کلیدیترین چهرههای تثبیت و عمومیسازی ایدئولوژی بازار آزاد در آمریکا میلتون فریدمن (Milton Friedman) است. آنها در این اثر، فریدمن را نه صرفاً یک اقتصاددان دانشگاهی، بلکه یک مبلغ ایدئولوژیک پرنفوذ معرفی می کنند که توانست گفتمان ضددولتی را به فرهنگ عمومی و سیاست رسمی وارد کند. آنها بطور خلاصه فریدمن و نظریات او را چنین معرفی می کنند:
۱. میلتون فریدمن و نظریه «بازار خودتنظیمگر»
فریدمن از دهه ۱۹۵۰ و بهویژه پس از دهه ۱۹۶۰، ایدهای را بهصورت نظاممند مطرح کرد:
«بازارها اگر آزاد باشند، بهصورت طبیعی بهینه عمل میکنند؛ و مداخلهٔ دولت نهتنها ضروری نیست، بلکه غالباً مضر است.»
• او تورم را ناشی از افزایش عرضه پول توسط دولت میدانست و پیشنهاد میکرد که بانک مرکزی صرفاً باید بر پایه قواعد ثابت و غیرمداخلهگر کار کند.
• برخلاف نظریهپردازان کینزی، که بر نقش دولت در تثبیت اقتصاد و اشتغال تأکید داشتند، فریدمن معتقد بود که تنها سیاست پولی محدود باید اعمال شود.
در کتاب آمده که ایدههای فریدمن مورد استقبال شدید بنگاههای تجاری، بانکداران، و سیاستگذاران محافظهکار قرار گرفت، چراکه با منافع اقتصادی آنها کاملاً همسو بود.
آنها در ادامه به بخش های دیگری از نقش فریدمن در رسانه ها و سیاست نیز می پردازند:
۲. نقش فریدمن در رسانهها و عامهپسند کردن بازار آزاد
برخلاف بسیاری از اقتصاددانان که در فضای دانشگاهی باقی میمانند، فریدمن فعالانه وارد رسانه شد:
• سریال تلویزیونی معروف “Free to Choose” (آزاد برای انتخاب) که در سال ۱۹۸۰ از PBS پخش شد، تأثیر بسیار گستردهای بر مخاطبان عام گذاشت.
در این مجموعه، فریدمن با زبانی ساده توضیح میداد که چرا بازارها بهترین مکانیزم توزیع هستند و دولتها باید «عقب بنشینند».
• نویسندگان کتاب The Big Myth تأکید میکنند که این سطح از حضور رسانهای، فریدمن را به «کارل مارکسِ جناح راست» بدل کرد: مردی با مجموعهای از ایدههای ساده و جذاب که میتوانست سیاست عمومی را شکل دهد.
۳. نقش فریدمن در سیاستگذاری عملی در ایالات متحده:
فریدمن مشاور رونالد ریگان شد. سیاستهای کاهش مالیات، خصوصیسازی و مقرراتزدایی در دوره ریگان، بهشدت از آموزههای فریدمن الهام گرفته بود.
او در تدوین سیاستهایی برای نظام آموزشی خصوصیسازیشده (مانند کوپنهای آموزشی – school vouchers) نقش مهمی ایفا کرد.
در سطح جهانی: تأثیر او در خارج از آمریکا نیز عمیق بود. برای مثال:
در شیلی پینوشه، فریدمن بهطور مستقیم با «پسران شیکاگو» (دانشآموختگان اقتصاد دانشگاه شیکاگو) همکاری کرد و سیاستهای نئولیبرال شدیدی به اجرا گذاشته شد. این تجربه یکی از جنجالبرانگیزترین بخشهای کارنامه فریدمن است، چرا که سیاستهای او در کنار سرکوب سیاسی گسترده اجرا شد.
۴. تثبیت گفتمان ضددولتی در اذهان عمومی
نویسندگان The Big Myth نشان میدهند که فریدمن نهتنها در سطح سیاستگذاری، بلکه در فرهنگ عمومی آمریکا نیز تغییر ایجاد کرد:در نتیجه اشاعه افکار او مردم آمریکا یاد گرفتند که:
• دولت ناکارآمد، پرخرج و خطرناک است.
• بازارها هوشمندتر از برنامهریزان دولتی هستند.
• کمکهای اجتماعی و مالیاتها انگیزه را از بین میبرند.
کتاب هشدار میدهد که این نگرشها، با وجود ناکامیهای متعدد در عمل (مثل بحران مالی ۲۰۰۸ یا پاسخ ضعیف به پاندمی کووید)، هنوز هم بخش وسیعی از سیاست اقتصادی و فرهنگ عمومی آمریکا را کنترل میکنند.
آنها نتیجه می گیرند که میلتون فریدمن نه بهعنوان یک اندیشمند بیطرف، بلکه بهعنوان یک معمار ایدئولوژیک تمامعیار برای بازار آزاد تصویر میشود. او توانست از طریق دانشگاه، رسانه، و سیاست، ایدهای را ترویج کند که در عمل به تضعیف نقش دولت، افزایش نابرابری، و کاهش همبستگی اجتماعی انجامید.
آنچه در این کتاب قابل توجه است این است که آنها بهطور دقیق نشان میدهند که چگونه آثار چهرههایی مانند فریدریش هایک و میلتون فریدمن نه صرفاً از طریق پذیرش آکادمیک، بلکه از مسیر کمپینهای هماهنگِ نشر و توزیع توسط نهادهای محافظهکار، اتاقهای فکر و سرمایهداران بزرگ وارد فضای عمومی شدند. در این روند، دهها هزار نسخه از کتابها چاپ رایگان شده و به کتابخانهها، مدارس، و دانشگاهها اهدا شد تا گفتمان ضددولتی و طرفداری از بازار آزاد را در ذهن نسلهای جدید نهادینه کند.
آنها در توضیح این کمپین ها به نقش چند بنیاد و موسسه توجه دارند که در زیر به آنها اشاره می کنم.
۱. نقش بنیاد (Volker Fund)
• بنیاد ولکر در دهه ۱۹۵۰ یکی از اولین نهادهایی بود که تشخیص داد میتوان از هایک و دیگر اقتصاددانان بازار آزاد بهعنوان ابزار سیاسی استفاده کرد.
• این بنیاد هزینه چاپ و توزیع گسترده کتابهای هایک مانند The Road to Serfdom را پرداخت و همچنین شبکهای از دانشگاهیان لیبرترین و محافظهکار را شناسایی و حمایت کرد.
برنامههایی برای فرستادن این کتابها به کتابخانههای عمومی، کالجها و حتی مدارس متوسطه داشت و بسیاری از نسخههایی از این کتابها را بهصورت رایگان یا با تخفیف بسیار زیاد در سراسر کشور توزیع کرد. آنها تخمین می زنند که حدود ۱۰۰٬۰۰۰ نسخه از کتاب “راه بردگی” (The Road to Serfdom) بهصورت رایگان یا نصف قیمت در سراسر آمریکا توزیع شد.
۲. Reader’s Digest – تاثیر در عامهپسند شدن هایک
• یکی از مهمترین اتفاقات برای هایک، چاپ نسخهٔ خلاصهشدهٔ The Road to Serfdom در مجلهٔ بسیار پرتیراژ Reader’s Digest بود.
• این نسخه خلاصهشده در سال ۱۹۴۵ چاپ شد و در اختیار میلیونها آمریکایی قرار گرفت، حتی کسانی که هیچگاه کتاب اقتصاد نخوانده بودند.
• این کار موجب شد که هایک از یک اقتصاددان اروپایی ناشناخته، به یک چهره فرهنگی – ایدئولوژیک عمومی در آمریکا تبدیل شود. تاثیر این نسخه آن قدر گسترده بود که تیراژ مجله در آن شماره به میلیونها نسخه رسید و بهصورت غیرمستقیم پیام ضددولتی به عموم مردم منتقل شد.
۳. بنیادهای لیبرترین و نئولیبرال دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰
چند نهاد دیگر نیز در انتشار، توزیع، و جا انداختن افکار هایک و فریدمن نقش کلیدی داشتند:
الف) بنیاد آموزش اقتصادی ( Foundation for Economic Education یا به اختصار FEE) یکی از قدیمیترین مؤسسات آمریکایی در حوزه ترویج اصول اقتصاد بازار آزاد، مالکیت خصوصی، آزادی فردی و دولت محدود است که در سال ۱۹۴۶ تاسیس شد و کتابها و بروشورهایی از هایک، فریدمن، لودویگ فون میزس، و دیگران را چاپ و بهصورت رایگان به دانشگاهها، معلمان و دانشآموزان میفرستاد.
• در دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، صدها هزار نسخه از جزوهها و کتابهای آنها را این بنیاد توزیع کرد.
ب) موسسه مطالعات انسانی (Institute for Humane Studies – IHS) یک سازمان دیگری که در سال ۱۹۶۱ توسط اقتصاددان لیبرترین، فلوید آرتور «بالدی» هارپر (F. A. Harper) تأسیس شد
• از دهه ۱۹۶۰ شروع به اعطای کمکهزینه و بورس تحصیلی به دانشجویانی کرد که درباره بازار آزاد و لیبرترینیسم مینوشتند.
• آثار فریدمن و هایک را بهصورت سازمانیافته در دانشگاهها پخش کرد.
ج) Heritage Foundation / Cato Institute / American Enterprise Institute
• در دهههای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰، این نهادها نسخههایی از کتابهای فریدمن (مثل Free to Choose یا Capitalism and Freedom) را برای نمایندگان کنگره، خبرنگاران، دانشگاهیان و سیاستگذاران به رایگان ارسال میکردند. در مواردی، دهها هزار نسخه از هر عنوان در یک بازه چندماهه چاپ و پخش میشد. به عنوان مثال می توان به کتاب او تحت عنوان Free to Choose اشاره کرد، این کتاب در سال ۱۹۸۰ همراه با مستند تلویزیونی منتشر شد. نسخههای چاپشده این کتاب به صورت عمده توسط بنیادها خریداری و به مدارس خصوصی، کتابخانههای عمومی و حتی پست مستقیم به خانوادهها ارسال می شد.علاوه بر انتشار عمومی، نسخههایی به زبانهای دیگر (مثل اسپانیایی، ژاپنی، چینی) هم منتشر شد تا تأثیر بینالمللی پیدا کند.
تخمین زده میشود که بیش از نیم میلیون نسخه از کتاب Free to Choose در آمریکا و دیگر کشورها منتشر شده و بخش زیادی از آن بهصورت یارانهای یا رایگان بوده است.
نویسندگان نتیجه می گیرند که: افکار هایک و فریدمن نه صرفاً از مسیر بحث علمی، بلکه از طریق کمپین سازمانیافته نشر، تبلیغ و ترویج ایدئولوژیک به بخش مسلط تفکر عمومی در آمریکا تبدیل شدند. دهها نهاد و میلیونها دلار در این مسیر صرف شد تا این آثار:
• به کتابخانهها و مدارس برسند،
• در ذهن دانشآموزان و دانشجویان نهادینه شوند،
• و جایگزین روایت دولتمحور «نیودیل» شوند.
مورد دیگری که در این کتاب بسیار جالب توجه است پرداختن به زندگی و نقش ریگان از ابتدای کار او تا دوران ریاست جمهوری اوست.
آغاز کار ریگان: از هالیوود تا تبلیغ ایدئولوژی بازار آزاد
ریگان ابتدا بازیگر سینما و تلویزیون بود. اما تحول فکری او از هنرپیشه به مبلغ اقتصادی از زمانی آغاز شد که در دههٔ ۱۹۵۰ توسط شرکت جنرال الکتریک (GE) برای اجرای برنامهای به نام “General Electric Theater” انتخاب شد. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، شرکت جنرال الکتریک (GE) یکی از بزرگترین کارفرمایان بخش خصوصی در ایالات متحده بود. در این دوره، تعداد کارکنان GE به شکل چشمگیری افزایش یافت تا اینکه تا اواخر دهه ۱۹۶۰، این عدد به حدود ۳۷۰٬۰۰۰ نفر رسید. بخش زیادی از این نیروها در کارخانههای تولیدی، مراکز تحقیق و توسعه، و پروژههای دفاعی و فضایی مشغول به کار بودند. GE در آن زمان نهتنها یکی از ستونهای صنعت آمریکا بود، بلکه نمونهای پیشرو در استفاده از تکنولوژی، مدیریت علمی، و توسعه منابع انسانی به شمار میرفت.
• او به بیش از ۱۳۵ کارخانه GE در سراسر آمریکا سفر کرد و برای کارگران درباره “آزادی”، “بازار آزاد” و “خطرات دخالت دولت” سخنرانی کرد.
• این آموزشها با همکاری تیمهای ایدئولوژیک GE طراحی شده بود. GE تحت مدیریت لموئل بولک، بهشدت ضد اتحادیهها و ضد نیودیل بود.
• این تجربه ریگان را با مفاهیم بنیادگرای بازار آزاد آشنا کرد و او را به یک سخنگوی قدرتمند برای سرمایهداری ضددولتی تبدیل کرد.
نویسندگان در این بخش از معرفی ریگان تأکید میکنند که این مرحله، آموزش سیاسی واقعی ریگان بود, البته نه آموزش در دانشگاه بلکه آموزش در صنعت با اشاعه ایدئولوژی محافظهکار.
۲. ریگان بهعنوان نامزد سیاسی: اتحاد با نهادهای راست اقتصادی
در دهه ۱۹۶۰، با حمایت نهادهای راستگرا و سرمایهداران، ریگان به صحنه سیاست وارد شد. در کمپین فرمانداری کالیفرنیا (۱۹۶۶) و سپس ریاستجمهوری، او:
• از ایدئولوژی بازار آزاد دفاع میکرد و دولت را «مشکل، نه راهحل» میدانست.
• طرفدار شدید خصوصیسازی، کاهش مالیات، و کاهش مقررات بود.
• بهطور مستقیم با بنیادهایی چون Heritage Foundation، Hoover Institution و دیگر نهادهای محافظهکار فکری در تماس دائمی بود.
آنها در این کتاب توضیح می دهند که ریگان حلقه اتصال ایدههای هایک و فریدمن با عمل سیاسی بود؛ او موفق شد که آن مفاهیم نظری را بطور ساده و احساسی به تودهها منتقل کند.
۳. دوران ریاستجمهوری (۱۹۸۱–۱۹۸۹): پیادهسازی کامل گفتمان بازار آزاد
ریگان در مقام رئیسجمهور، آموزههای فریدمن، هایک و نهادهای محافظهکار را بهطور کامل در سیاست رسمی اجرا کرد: سیاستهای کلیدی او شامل موارد زیر بود:
• کاهش شدید مالیات بر ثروتمندان و شرکتها (با قانون کاهش مالیات سال ۱۹۸۱)
• مقرراتزدایی در بخش انرژی، ارتباطات، محیط زیست و بانکداری.
• تضعیف اتحادیههای کارگری (مانند برخورد قاطع با اعتصاب کنترلکنندگان هوایی).
• کاهش بودجه خدمات اجتماعی مثل آموزش، مسکن و بهداشت.
نویسندگان نشان میدهند که این سیاستها گرچه در ظاهر باعث رشد اقتصادی کوتاهمدت شدند، اما در بلندمدت منجر به:
• افزایش شدید نابرابری،
• بیثباتی مالی (که در نهایت به بحران ۲۰۰۸ منجر شد)،
• و افول طبقه متوسط آمریکا انجامید.
۴. ریگان بهعنوان چهره اسطورهای بازار آزاد
ریگان بهمرور به یک شخصیت نمادین برای لیبرالیسم اقتصادی آمریکایی تبدیل شد. نهادهای راستگرا تصویر او را بهعنوان:
• «رهاییبخش بازارها»
• «دشمن بزرگ دولت فدرال»
• «احیاگر ارزشهای آمریکایی» تثبیت کردند.
نویسندگان افسانه بزرگ توضیح می دهند که تصویر اسطورهای ریگان، «دقیقاً همان رؤیایی بود که از دههٔ ۱۹۳۰ نهادهای سرمایهدار دنبال میکردند»: دولتی کوچک، بازاری آزاد، و مردمی که هر نوع نابرابری را محصول «آزادی انتخاب» بدانند. و نتیجه گیری می کنند که: ریگان نه تنها مجری گفتمان بازار آزاد بود، بلکه نتیجهٔ نهایی کمپینی ۵۰ ساله از سوی صنعتگران، بنیادهای راستگرا، اقتصاددانان نئولیبرال و رسانههای همسو بود. از کارخانههای GE تا کاخ سفید، ریگان از سخنگوی سرمایهداری، به معمار آن در عصر جدید بدل شد و هنوز هم اثرات عمیق آن دوره بر اقتصاد و فرهنگ سیاسی آمریکا باقی است.
مطالعه این تحقیق ارزشمند را به همه دوستانی که به مباحث مربوط به نئولیبرالیسم و تاریخچه آن در امریکا علاقه مند هستند جدا توصیه می کنم. این تحقیق مستند و تاریخی نشان می دهد که از اواخر قرن نوزدهم و در تمامی طول قرن بیستم چگونه سرمایه داران موفق شدند گفتمانی را تولید کنند که گرچه فقط در جهت تامین منافع آنها طراحی شده بود، اما توانست به پایه مبانی فکری بخش مسلط تفکر عمومی در آمریکا تبدیل شود.
آنها در این کتاب نشان دادند که چگونه رهبران تجاری و روشنفکران محافظهکار حامی آنها بیش از یک قرن تلاش کردند تا اسطورهای بسازند؛ اسطورهای که طی چهل سال گذشته بر ذهن و زبان آمریکاییها چیره شده است. این اسطوره میگوید: بازارها کارآمدند و دولتها ناکارآمد. بازارها موفقاند و سیاستهای عمومی شکستخورده. این باور که بهترین عملکرد در زمانی حاصل میشود که دولت «از سر راه کنار برود» و اجازه دهد بازار «جادویش» را انجام دهد.
«افسانه بزرگ» چنگی محکم بر ذهنها انداخته است. نظرسنجیها نشان میدهد که در بسیاری از حوزهها، آمریکاییها به بخش خصوصی بیشتر از «دولت» اعتماد دارند. بسیاری همچنان چشمانداز ریگانی را حمل میکنند: این تصور که دولت تهدیدی است برای آزادی و رفاه.
2 پاسخ
ممنون از ترجمه و معرفی کتاب. در ایران امروز، دادن ایده های ذهنی به مردم بسیار مهم است. روشنفکران ایرانی باید آنگونه که هست در معرض دنیای اقتصاد قرار گیرند نه آنچه غنی نژاد، مسعود نیلی و اتاق بازرگانی در رسانه ها، دانشگاه ها و روزنامه های خود منتشر می کنند.
دست شما درد نکند آقای فانی یزدی.