
پرچم بیستمتری فلسطین از برج پیزای ایتالیا آویزان است. دختربچهای، شاید پنجساله، در تظاهرات چند صد هزار نفری لندن علیه نسلکشی در غزه شعار میدهد. زن و مردی سالخورده، که حتماً راه رفتن برایشان سخت است، به بالکن خانهشان آمده و انگشتانشان را به علامت پیروزی به صف طویل معترضین در خیابان نشان میدهند. زن سالخورده اشکهایش را پاک میکند. دختری که در دانشگاه میشیگان برای دریافت دانشنامهاش به روی سن رفته، فریاد «پیروزی فلسطین» سر میدهد. او توسط مأموران امنیتی دستگیر میشود. پسری در دانشگاه کلمبیا توسط تیم حراست کتک میخورد، اما فریادش خاموشی نمیگیرد. در هلند، زنی میانسال، دستبسته، در حالیکه در محاصرهی یک دوجین پلیس خشمگین است، حاضر نیست سکوت کند. دستی از پشت روی دهان او قرار میگیرد و تکهپارچهای را در حلق او فرو میکنند. در جشنهای فارغالتحصیلی دانشگاههای تراز اول آمریکا، بهرغم جو پلیسی، فریاد «رهایی فلسطین» طنینانداز است. در برلین، پلیسی که بیش از دو متر قد و احتمالاً صد و بیست کیلو وزن دارد، با اجرای یکی از فنون رزم انفرادی، دختربچهای را به گوشهای پرتاب و زانویش را روی گردن او میگذارد. این پلیس شایستهی دریافت یک نشان از نتانیاهو است.
خطوط و نقطههای چفیهها چشمانداز غالب خیابانهای مرکزی تمام شهرهای بزرگ اروپایی در این روزهاست. این شالها بر گردن کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان و مردان سالخورده، به آنان هویت یک مبارز فلسطینی بخشیده است.
البته نه این اعتراضات وسیع و نه آن خشونتهای پلیس، هیچگاه امکان دیدهشدن از رسانههای دیداری و نوشتاری دولتی و خصوصی را تقریباً در هیچ جای جهان نمییابند. حتی سخنرانی نخستوزیران ایرلند و اسپانیا و نمایندگان تعدادی از کشورها در شورای امنیت سازمان ملل و پارلمان اروپا در محکومیت نسلکشی اسرائیل، و یا نادر اعتراضات در مجالس قانونگذاری انگلیس و ایتالیا هم بهشدت سانسور میشوند. در آمریکا، نرمترین انتقادها از عملکرد اسرائیل در غزه، مصداق یهودستیزی و مستوجب کیفر است. و شگفت اینکه خاستگاه یهودستیزی جهان غرب بوده که از زمان ظهور مسیحیت آغاز، در قرون وسطی تشدید و در عصر جدید به فاشیسم ختم شد. اما اکنون، همین برساختهی خودشان را به چماقی برای سرکوب منتقدین نظام سرمایهداری و صهیونیسم تبدیل کردهاند.
بهراستی، این برخوردهای خشونتآمیز و بایکوت خبری برای چیست؟ و زنان و مردانی را که تهدید میشوند، کتک میخورند و دستگیری و بازداشت را تحمل میکنند، چه نیرویی راهی خیابانها کرده است؟
جهان حال و روز خوبی ندارد. فاشیسم اسبش را زین و سنگرهای مهمی را نیز فتح کرده و در تدارک گشودن جبهههایی تازه است تا لیبرالیسم را، که بزرگترین افتخار نظام سرمایهداری بود، کاملاً زیر لگدهایش له کند. و سرمایهداران که قند در دلشان آب شده، آمادهاند اصول آزادی و رقابت را با فاشیستها و نوابغ هوش مصنوعی طاق بزنند و خود را از تعهدات دستوپاگیر ناشی از برخی آزادیهای مدنی، قوانین کار، تحمل اتحادیههای کارگری نیمهجان، مالیات و الزامات زیستمحیطی و مواردی از این دست خلاص نمایند.
نظام سرمایهداری جهانی، چونان ماری حریص و سیریناپذیر، به خود میپیچد تا پوستاندازی تازهاش را با موفقیت به پایان برساند و قصد کرده است هر مانع در این مسیر را ببلعد. و همانند دههی سی میلادی (ظهور فاشیسم)، یا باید به لانهی مارها خزید و در روند پوستاندازی آنها مشارکت کرد، و یا بندهای مطیع و گوشبهفرمان بود. و خارج از این دو وجه، هرچه هست فقط طعمه است. در این تقسیمبندی، هیچ حد واسطی پذیرفته نیست؛ یا باید کنار فاشیسم ایستاد، و یا باید منتظر عقوبت نافرمانی بود. البته شدت این عقوبت در مورد همه یکسان نیست. چپها و جریانهای ضد صهیونیسم در زمرهی دشمنان غیرقابل تحملاند و باید خفه، منزوی و در صورت امکان، حذف فیزیکی شوند؛ مشابه همان اقداماتی که هیتلر، موسولینی و فرانکو انجام دادند. البته فاشیسم نوظهور هنوز در میانهی راه است و در تشابه با اسلاف خود گامبهگام پیش میرود. تحدید آزادیهای اجتماعی و مدنی و پلیسیکردن فضای سیاسی، در زمرهی نخستین گامهاست که هماکنون در ایالات متحده و اروپا جریان دارد. کشتار غیرقابل وصف فلسطینیها در غزه و کرانهی باختری نیز چهرهی دیگر همین امپریالفاشیستهاست.
سادهاندیشی است اگر وقایع تأسفبار در فلسطین اشغالی را غیرمرتبط با قدرت گرفتن جریانهای راست افراطی در جهان، بالاخص در آمریکا و اروپا، بدانیم. صهیونیسم که موجودیت سرزمینیاش را مدیون فاشیسم است، الگوی نظری و عملیاش را نیز از همین جهانبینی گرفته است. از این رو، حاکمیت کنونی اسرائیل و تمامیت راست افراطی در سطح جهان، اجزائی از یک سازهی فکری یکپارچه و در ضدیت با صلح، مدارا و همزیستی انسانها هستند؛ رویدادهایی که باید بهعنوان بخشی از فرآیند پوستاندازی سرمایه مورد توجه قرار گیرند.
البته همنوایی با رژیم اسرائیل در جهان سرمایهداری، محدود به دولتها، جریانها یا افرادی نیست که با شناسنامهی فاشیستی در میدان سیاست عمل میکنند؛ بلکه از قضا، احزاب ظاهراً میانهروی اروپایی در مسند قدرت، از قبیل انگلیس، آلمان و فرانسه، بعد از آمریکا، بیشترین حمایتهای تسلیحاتی، لجستیکی و سیاسی را از رژیم اسرائیل داشتهاند. اینان، بهرغم ادعای ظاهری مقابله با سیاستهای راست افراطی، بسیاری از ارزشهای اروپایی را به دست فراموشی سپردهاند و بهمثابه اردوگاه ذخیرهی فاشیسم، فعلاً با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند تا تدریجاً شرایط برای برداشتن نقاب از چهره فراهم گردد.
به این ترتیب، پاسخ به سؤالی که مطرح شد، روشن است: آنانکه ماشین کشتار در غزه و کرانهی باختری را هدایت میکنند، و آنانکه سوخت این ماشین را تأمین میکنند، با آنانکه دستور سرکوب در خیابانها و دانشگاهها و دیگر کانونهای اعتراض در کشورهای مختلف را صادر مینمایند، جملگی شاخههای یک درخت سمی هستند که ریشهاش در دهههای سی و چهل میلادی است. و آنانکه فریاد میزنند، کتک میخورند و از حقوق اجتماعی و مدنی خود محروم میشوند، در زمرهی کسانی هستند که صدای پای فاشیستها را شنیدهاند و از پیامدهای ضدبشری اندیشه و رفتار آنها احساس خطر میکنند.
این مبارزات، هرچند که هنوز در شرایط جنینی خود هستند، اما از اهمیتی تاریخی برخوردارند؛ تا جاییکه اگر بگوییم جهان در آستانهی چرخش بهسوی نابودی ارزشهای انسانی است، و یگانه عامل بازدارندهی این روند، تشدید این مقاومتهاست، سخنی به گزاف نگفتهایم.
آنچه در غزه و مقابل چشم جهانیان در حال رخ دادن است، چهرهی عریان و بزکنکردهی فاشیسم نوظهور و حاصل همپوشانی منافع آنها با صهیونیسم، بهعنوان پیشتازان تحقق نظم گورستانی در جهان است. آنان یکی از بزرگترین فاجعههای انسانیِ قابل محاسبهی تاریخ را رقم زدهاند تا این پیام را به جهانیان برسانند که برای رسیدن به اهداف شومشان، هیچ جنایتی را فروگذار نیستند.
بنابراین، چه بخواهیم و چه نخواهیم، جنگی آغاز شده است. یا باید در این جنگ شرکت کرد و با هر وسیلهی ممکن، مقابل پیشروی سرمایهداری هار ایستاد، و یا باید منتظر شد تا هرگونه علایق انساندوستانه و گرایشات نوعخواهانه، به جرائمی غیرقابل بخشش تبدیل شوند.
این جنگ، هرچند که بین انسان بهمثابه انسان، با انسان بهمثابه ضد انسان است و حسب ظاهر، جنگی فراطبقاتی است، اما از آنجاییکه ایدئولوژی فاشیسم با هدف نجات نظام سرمایهداری از بحران به میدان آمده و تحقق چنین امری جز از طریق تشدید استثمار عملی نیست، و از سوی دیگر، اساساً زحمتکشان نهتنها هیچ منافعی در پایمال شدن ارزشهای انسانی ندارند، بلکه بالعکس، چون در نهایت، رهایی انسان در گرو رهایی آنان است، این ویژگیها آنان را در زمرهی پیگیرترین مدافعان این ارزشها و منادی پاکترین روابط انسانی قرار میدهد؛ خصوصیاتی که موجب شده است دشمنی کینهتوزانهی فاشیسم همواره متوجه آنان باشد.
پس جنگی که بهصورت مسلحانه در فلسطین اشغالی و در قالب اعتراضات مدنی در سایر نقاط جهان جریان دارد، زنجیرهای واحد از یک مبارزهی جهانشمول، انسانمدار و ضد فاشیستی است که هدف آن نه فقط دفاع از حقوق ملتی تحت ستم، بلکه ایستادگی مقابل زیادهخواهی جهانخواران و مقاومت در برابر هجمه به ارزشهای انسانی، عاطفه، عشق، احترام، مدارا و مبانی زیباییشناختی روابط انسانها، فارغ از عقیده، نژاد، دین، زبان، جغرافیا و… است.
صحنه روشن و طرفهای متخاصم با وضوح کامل و بدون کمترین ابهامی روبهروی ما ایستادهاند. سکوت، بیطرفی و بیتفاوتی تحت هر عنوان، خطایی است که نتایج زیانبار آن، دامن بشریت را خواهد گرفت. این خطا را چند نسل قبلتر از ما در آلمان مرتکب شدند تا بزرگترین فاجعهی تاریخ رقم بخورد.
باید همواره به یاد داشت: انساندوستی، والاترین ویژگی انسان خردمند و محک انسان بودن است. و این گزاره نه استثنایی دارد و نه مرز میشناسد. آنانکه چنین حسی در درونشان میجوشد اما با هر توجیهی حاضر نیستند در صف محکومیت نسلکشی ملت فلسطین بایستند، لازم است بارها و بارها به خود رجوع کنند.
م. رشید
11 پاسخ
جناب کهنسال اینکه چرا مردم ایران واکنش در خوری علیه نسل کشی در غزه بروز نمی دهند دلیلی جز عملکرد جمهوری اسلامی ندارد.اما مبارزات اجتماعی هیچگاه خصلتی تک ساحتی یا تک بعدی ندارند میتوان هم علیه جمهوری اسلامی بود وبا آن مبارزه کرد وهم علیه اسرائیل
وحامیان آن که بیش از بیست هزار کودک را کشته اند نه حتی از زاویه ایدئولوژیک بلکه از دیدگاه ملاحظات انسان دوستانه به مبارزه بر خاست.
واینکه دولت های غربی حامی اسرائیل پس از قریب یکسال ونیم مشارکت در قتل عام ونسل کشی’ تازه به به فکربایکوت و…..افتاده اند فریبی بیش نیست .این نق زدنها استراتژی خرید زمان برای تخلیه غزه است.همان هدفی که توسط نتانیاهو وترامپ تعقیب می شود
جناب م_رشید:مشکل دقیقا همین جاست.برای جلوگیری از رشد سازمانهای انقلابی فلسطین؛ اخوان المسلمین، شیخ یاسین، حماس…و بال و پرگرفتند.(یادآور بقدرت رساندن دار و دسته خمینی توسط غربیها برای سرکوب و کشتار کمونیستهای ایران از سال ۵۸!).در۲۰۰۶ حماس و بدنبال کسب ۴۰% ارا، از ۲۰۰۷، نیروهای فتح را کشته؛ دستگیر و در ۲۰۰۷ آنها را از غزه بیرون کرد و شد صاحب غزه از نوع ج.ا؟!فلسطینی که پایگاه رزمندگان چپ و مجاهد مذهبی(و م.ل) ایرانی ( رزمندگان سیاهکل و…) و آلمان؛ آمریکای جنوبی؛ ایتالیا…در دهه ۶۰ میلادی بود؛ شد جولانگاه امل و حزب اله و جهاد اسلامی و حماس که در ده سال اخیر با دلارهای شیخ نشینان عمدتا قطر واز طریق بانکهای اسرائیلی(و نه حتی چمدانی) زیرنظر نتانیاهو تقویت شد.یحیی سنوار:«ما هزاران موشک و صدها کیلومتر تونل؛داریم.اگر ج.ا نبود به اینجا نمیرسیدیم.برخلاف برادران عرب،ایران به ما اسلحه و تخصص داد”
اگر روزی حمله نظامی به ایران صورت گیرد ، شما همان سیاستی را دنبال خواهید کرد که در جنگ ایران و عراق داشتید ، همان سیاستی که در مورد لیبی داشتید ، همان سیاستی که در مورد سوریه حافظ بشار اسد دیکتاتور داشتید و مقبولیت رژیم داعشی الجولانی را داشتید و دارید …آیا کشوری وجود دارد که حمله نظامی ناتو یا اسرائیل به آن صورت گرفته باشد و شما تایید نکرده باشید ؟ شما میخواهید که حماس و دیگر سازمانهای کمونیستی ملی مذهبی در مقابل نسل کشی بیطرف باشند؟ این تایید نسلکشی اسرائیل نیست ؟ شما میخواهید انقلابی در ایران صورت نمیگرفت چون رهبری آن در دست خمینی بود ؟ از حمله عراق به ایران دفاع نمیشد و ایران به تصرف عراق و امپریالیستهای “متمدن” در می آمد ؟
شاهد از غیب رسید:”ارش” “چپ” محور مقاومت امروز به نمایندگی از “حزب” اینترنتی توفان.همانطور که در جنگ ارتجاعی ۸ ساله پا رکاب خمینی برای “دفاع” از “میهن” و در رقابت با شاهزاده بودند (در اوج کشتار و اسارت وطن پرستان واقعی در دهه سیاه و خونین ۶۰) و بعد هم آویزان مقرری در بنیاد شهید و معلول و… دوباره آفتابی شده اند که با مارکس و لنین شروع کرده و در پایان سر از بیت رهبری در اورند.همزمان و هم اوا با حسن نصرالله بیش از ۳ سال در موردقتل حکومتی مهسا و خیزش ژینا بگویند:[نظر سیدحسن در مورد شورش کور و بی محتوی“ژن ژیان نازایی”درست و غائله زن-زندگی-آزادی ارتجاعی است و آن جمله را باید با طلا نوشت].مداح پیروزی خون بر شمشیر!و هلال شیعی و خیمه های محور مقاومت فرو ریخته”رهبر فرزانه” شوند.پشت مافیای سپاه هورا و دوباره رقابت با بی بی فاشیست- طالبان سلطنت برای “وطن”
آقا کهنسال .متاسفم که ما ظرفیت یک بحث جدی بدون انگ زدن به یکدیگر را نداریم..وتااینگونه ایم همین آش است وهمین کاسه
آقای رشید. بنده هم مانند شما. چه چیزها که از سوی این نوع “کاربران” نشنیدیم و نخواندیم. مطمئنا شما از سابقه بسیاری از کامنتها خبر ندارید.بعضی مواقع تحمیل می شود که جواب “های” را با “هوی” داد.
پاسخ و نظر شما نسبت به کامنت های خود را ندیدم؟
مسعود عزیز جای تاسف بسیار دارد که برندگان معتبر ترین جوایز جهانی اعم از صلح وفیلم و……که به درستی از آزادی در ایران دفاع
می کنند حاضر نیستنداز اسارت توام با قتل عام وگرسنگی ملت فلسطین سخنی بگویند.
زندانی سیاسی دلاور گلرخ ایرایی-اوین:”اسرائیل با سیاستی که بر نسلکشی و نابودیِ مردم فلسطین و روند اشغالگری شکل گرفته و ج.ا نیز با پیشبرداهداف قدرتطلبانه که همواره با پناه گرفتن پشتِ دفاع از آرمان و مردم فلسطین میسر بود،منطقه را به کانون عرض اندام قدرتهای جهانی بدل کردند.رهبرانِ ۲ نظامی که خود بازتولید نظام سرمایه داری امپریالیستی هستند و کارکردشان حفظ منافع و ارزشهای قدرتهای جهانی در منطقه است”.ج.ا ۴۶ سالست که زندگی مردم را با فقر،گرسنگی،جنگ و ناامنی مواجه کرده.سرکوبهای خونین مردم ایران در۴۶سال گذشته وپاکسازی وقتلعام خونین و وحشتناک مردم فلسطین درغزه وکرانه باختری ومردم لبنان که طی ۷۷سال بزرگترین قربانیان این جنگ،در منطقه هستند.بازنشستگان سراسر کشور:”مسئول قانون شکن-دشمن تر از هر دشمن”یا”جنگ افروزی کافیه-سفره ماخالیه” و “نه جنگ میخایم نه کشتار- رفاه میخایم ماندگار”
اقای م_رشید از خود پرسیده اید چرا میلیونها انسان آزاده و شریف در اروپا و سراسر جهان و حتی اسرائیل در اعتراض به جنایات و نسل کشی رزیم صهیونیستی به خیابانها آمده و آش چنان شور شده که دول تا دیروز
حامی فاشیستهای اسرائیل صدایشان در آمده و صحبت از بایکوت و تحریم میکنند؟ ولی حامیان حکومتی که نمی توانند بیش از ۲۵۰ نفر را جلوی دانشگاه تهران گرد هم آورند ولو بدون حجاب؟
تاریخ نبرد جنبش های آزادیبخش نشان داده است اگرچه استعمارگران متجاوز بیرحمانه دست به کشتار مردم بی دفاع می زنند، خانه ها ویران می کنند و به توحش وبربریت توسل می جویند اما سرانجام با شکست روبروخواهند شد. جنبش رهایبخش ویتنام نمونه روشنی ازاین تاریخ است. خلق قهرمان ویتنام به رغم ۴ میلیون قربانی و صدها هزار مجروح و ویرانی عظیم سرانجام بر دشمن متجاوز چیره گشت و به کسب استقلال ملی نائل آمد. خلق قهرمان فلسطین نیز سرانجام برهیولای صهیونیسم و رژیم جنایتکار پیروز خواهد شد و بر ویرانه های نظام نازیستی صهیونیستی اسرائیل ،تاسیس حکومت مستقل و بزرگ ملی خودرا جشن خواهد گرفت. غزه ؛ صدای مقاومت؛ سرزمین استقامت و شعلهای خاموش نشدنی است.درود بر جنبش مقاومت خلق قهرمان فلسطین .
رشید گرامی نمی شود خود را انسان خواند و با آنچه در پایان نوشته ای هم صدا نشد :.( .. اما با هر توجیهی حاضر نیستند در صف محکومیت نسلکشی ملت فلسطین بایستند، لازم است بارها و بارها به خود رجوع کنند.)
دوست عزیزم، همیشه قلبی عدالت جو در سینه ات می تپید. این قلب همواره تپنده باد!