شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴

شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴

ترور در واشنگتن، فریاد از غزه: آنچه نباید نادیده بماند – بابک احمدی

در هفته‌ای که گذشت، خبر ترور دو کارمند سفارت اسرائیل در واشنگتن دی‌سی، پایتخت یکی از مهم‌ترین متحدان دولت اسرائیل، جهان را در بهت و نگرانی فرو برد. اقدامی خشونت‌آمیز، تکان‌دهنده و غیرقابل دفاع، که فارغ از هر زمینه سیاسی یا منطقه‌ای، باید بی‌قید و شرط محکوم شود.

آنچه در واشنگتن رخ داد، با همه وحشی‌گری‌اش، بی‌ریشه نیست. شعار فریاد زده شده توسط آلیاس روتریگرز، “فلسطین را آزاد کنید”، نشان می‌دهد این اقدام – هرچند جنایتکارانه – برآمده از رنجی جهانی و زخمی مشترک است که در غزه به اوج رسیده است. در غزه فقط انسان ها کشته نمی شوند، غزه قتلگاه وجدان بشری و ارزش های انسانی هم هست

هیچ خواسته‌ای – حتی اگر در عمیق‌ترین رنج‌ها و طولانی‌ترین بی‌عدالتی‌ها ریشه داشته باشد – نمی‌تواند توجیه‌گر حذف فیزیکی انسان‌ها باشد. این اقدام تروریستی، جنایت و غیرقابل دفاع است. به خانواده‌های قربانیان، به مردم اسرائیل و به کسانی که از این خشونت متأثر شده‌اند، باید تسلیت گفت؛ نه از سر سیاست، بلکه از منظر همدلی انسانی.

اما برای مقابله مؤثر با چرخه خشونت، تنها محکومیت کافی نیست؛ باید آن را فهم کرد. باید دید این خشونت از کجا می‌جوشد، چه خاکی آن را پرورانده، کدام سیاست آبیاری‌اش می کند و چه سکوت‌هایی به آن مشروعیت ضمنی بخشیده‌اند.

خشونتی که در خاک آمریکا سبز شد، ریشه در خاک غزه دارد

واکنش افکار عمومی جهان به جنایت‌های اخیر در غزه بی‌سابقه بوده است. صدها هزار نفر در شهرهای بزرگ جهان به خیابان‌ها آمده‌اند. از واشنگتن، نیویورک، تورنتو تا لندن، از پاریس، برلین، آمستردام، کپنهاک تا رباط، قاهره، جاکارتا مردم با صدایی یکپارچه خواستار توقف نسل‌کشی، پایان اشغال و به‌رسمیت‌شناختن حق فلسطینیان برای زندگی در صلح و کرامت شده‌اند.

دولت اسرائیل به رهبری بنیامین نتانیاهو، ماه‌هاست جهنمی را در غزه برافروخته که حتی فاجعه ۷ اکتبر در مقایسه با آن، به حاشیه رانده شده است. بیش از ۵۰ هزار نفر کشته شده اند،  بیمارستان‌ها همچنان از زمین و آسمان هدف حمله قرار می گیرند ، کودکان در آوار دفن می شوند، و در سکوتِ قدرت‌های جهانی، واژه «پاکسازی قومی» از یک هشدار اخلاقی، به توصیف واقعی صحنه بدل شده است.

آنچه در واشنگتن رخ داد، با همه وحشی‌گری‌اش، بی‌ریشه نیست. شعار فریاد زده شده توسط آلیاس روتریگرز ضارب، “فلسطین را آزاد کنید”، نشان می‌دهد این اقدام – هرچند جنایتکارانه – برآمده از رنجی جهانی و زخمی مشترک است که در غزه به اوج رسیده است. در غزه فقط انسان ها کشته نمی شوند، غزه قتلگاه وجدان بشری و ارزش های انسانی هم هست.

این سخن به‌هیچ‌وجه به معنای توجیه واقعه نیست — هرگز. اما در عین حال، به معنای نادیده‌گرفتن زمینه‌ها و پیش‌زمینه‌های تاریخی و سیاسی نیز نیست. تأکید بر تحلیل، نه با هدف تقلیل رنج انسانی یا دعوت به کنار گذاشتن اخلاق، بلکه دقیقاً برای تقویت بنیادهای اخلاق‌مداری انسانی است؛ چراکه برای پایان دادن به خشونت، پیش از هر چیز باید آن را فهم کرد.

نباید فراموش کرد چنین رویدادهایی – حتی اگر از سر خشم نسبت به فجایع غزه صورت گیرند – خواسته یا ناخواسته می‌توانند به بازی سیاست راست‌گرای اسرائیل خدمت کنند. چه بسا جنگ طلبان و دولت راست افراطی نتانیاهو از اینکه چندین روز، نگاه رسانه‌ها و افکار عمومی جهانی به تروری در خاک آمریکا دوخته شود، و نه به چهره‌ی خونین کودکان در خان‌یونس، ناخشنود نباشند. این وقایع، بهانه‌ای به دست کسانی می‌دهد که سال‌هاست از «امنیت» برای سرپوش گذاشتن بر آپارتاید و پاکسازی استفاده کرده‌اند.

ترور دو کارمند  سفارت‌ در آمریکا، همان‌قدر که قلب اسرائیلی‌ها را به درد آورد، می‌تواند بهانه‌ای برای دامن زدن به نفرت و سرکوب بیشتر در داخل و خارج شود. این دقیقاً همان چیزی است که سیاست‌های راست‌گرایانه‌ی نتانیاهو می‌خواهد: گسترش هراس، مشروع‌سازی خشونت بیشتر، و خفه کردن صدای منتقدان با برچسب “تروریسم”.

اما باید هوشیار بود. راه نجات از این تاریکی، نه در چرخه‌ خشونت، که در عدالت و حقیقت است. کسانی که امروز علیه کشتار در غزه فریاد می‌زنند، دشمن اسرائیل نیستند؛ آنها مدافع انسانیت‌اند. و اگر راهی برای هم‌زیستی باقی مانده باشد، آن راه از دل همین صداها می‌گذرد.

وجدان جهانی، در آستانه یک انتخاب

آنچه امروز در غزه می‌گذرد، نه فقط یک بحران انسانی، که آزمونی برای وجدان جهانی است. و واکنش‌های مردم، روشن کرده که هنوز امیدی هست. این امید را نباید با خشونت پاسخ گفت. باید آن را شنید، به آن پاسخ داد، و اجازه داد عدالت – نه انتقام – راه را تعیین کند.

ترور در واشنگتن را باید با قاطعیت محکوم کرد. اما اگر نتوانیم زمینه‌های آن را ببینیم، مسئولانه درباره‌اش گفت‌وگو کنیم و علیه بانیان بی‌عدالتی در همه سوها بایستیم، خود را از امکان آینده‌ای انسانی‌تر محروم کرده‌ایم.

مخالفت با کشتار مردم غزه، لزوماً به معنای حضور در تظاهرات یا به‌دست گرفتن پرچمی خاص نیست. شکستن دیوار سکوت و سخن گفتن صریح درباره آنچه در غزه می‌گذرد، خود اقدامی مهم و مؤثر است. در جهانی که رنج دیگران اغلب با بی‌تفاوتی نادیده گرفته می‌شود، هر تلاشی برای روایت حقیقت، نه‌فقط اقدامی اخلاقی، بلکه مقاومتی است در برابر عادی‌سازی خشونت و زدودن چهره انسانی از قربانیان آن.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

9 پاسخ

  1. «یوم‌النکبه» : در ۱۹۴۷ بنا به پیشنهاد بریتانیای “کبیر”(آموزگاران ترامپ) سازمان ملل قطعنامه ای صادر کرد: ۴۶% سرزمین فلسطین را به ۸۵۰ هزار فلسطینی و ۵۶% هم به اسرائیل داده شود.اعراب فلسطین قبول نکرده جنگ ۴۹- ۱۹۴۸ منجر به اشغال ۷۸% سرزمین فلسطین توسط اسرائیل شد؟!؟!صدها هزار فلسطینی از خانه‌ها و سرزمین‌هایشان بیرون رانده شدند.آغاز طرحی بود استعماری و نژادپرستانه که با پشتیبانی کامل امپریالیسم جهانی شکل گرفت و تا به امروز ادامه دارد.ظاهرا «یوم‌النکبه» ۲ درحال شکل گیری است.ارتش فاشیست ۳ شنبه ۳۰ اردیبهشت بیشرمانه و با افتخار اعلام کرد که طی یک روز بیش از ۱۱۵ هدف را در غزه مورد حمله هوایی قرار داده است.بر اساس گفته پزشکان خارجی که داوطلبانه در غزه به مردم رنجدیده یاری میرسانند،از روز جمعه و طی ۸ روز بیش از ۵۰۰ نفر براثر این حملات جان باختەاند که تعداد زیادی از آنان کودک بودند.

    1. قبول نکردن طرح سازمان ملل و جنگ با اسرائیل حداقل نشان از بی فکری و توهم اعراب دارد:
      1- تقریبا” تمام فلسطین به تصرف اسرائیل درآمده آنهم به گونه ای تقریبا” بازگشت ناپذیر. شرایط یوم النکبه حتی برای خوش بین ترین و متوهم ترین اعراب هم آرزویی دست نایافتنی شده است.
      2- دولت سوسیال دموکرات و کارگری تبدیل به وحشی ترین دولت دست راستی تاکنون اسرائیل شده است که حتی تحمل دموکرات های امریکا را هم ندارد.
      رهبری شعورمندانه یک ملت فرسنگ ها از فداکاری و احساساتی شدن فاصله دارد. دستاورد ۷۵ ساله باصطلاح مبارزات فلسطین به پشیزی می ارزد؟

      لطفا” نشر دهید.

      1. حکومت اسرائیل این جنایات را باحمایت و پشتیبانی آمریکاو دیگر قدرتهای سرمایەداری وسکوت و بیعملی دولتهای ارتجاعی عربی انجام میدهد.آنان تاحال کشتار ونسل کشی فلسطینیها توسط دولت اسرائیل در غزه را تحت عنوان“حق دفاع از خود” توجیه و موردحمایت و پشتیبانی قرار دادند.بسیاری از مردم مترقی و انساندوست اسرائیل در اعتراض به این کشتار و جنایات به خیابانها آمدند.۴-۳روز پیش برای سومین روز متوالی هزاران نفر درشهر پرجمعیت خان یونس علیه حماس تظاهرات و خواهان بیرون رفتن این گروه از غزه و پایان جنگ وتسلط حماس شدند.نیروهای ارتجاع اسلامی چه حماس یاجهاداسلامی که باچشمپوشی و حتی کمک سازمان و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا اسرائیل و برای تضعیف وحذف نیروهای چپ،انقلابی و جنبش مقاومت فلسطین بوجود آمدند،اکنون بعنوان نیروهای ارتجاعی،سرکوبگر به بخشی از مشکل مردم و جنبش فلسطین تبدیل شده اند.

  2. این یک اقدام انسانی علیه سفارت فاشیستی و عوامل مزدور آن بود. این عمل قهرمانانه نشان داد که بشریت ساکت نخواهد نشست که این جانیان نسل کشی کنند و برای اهداف نژادپرستانه و تجاوزکارانه شان مردم فلسطین را قتل عام کنند و مزدورانشان به تبلیغات دروغین شان ادامه دهند. این کمترین کاری است که انجام شد و نیروهای ضد فاشیست باید به هر شکل با فاشیست های صهیونیست مقابله کنند و سفارت های جاسوسی و توطعه گر آنها نقش مهمی در حمایت از رژیم جنایتکار صهیونستی دارند.

    1. این «اقدام انسانی« باعث مرگ بیشتر از چند ده نفر فلسطینی دیگر خواهد شد. چون اسراییل تلافی خواهد کرد. آیا این شما را آزار نمیدهد؟
      این ترور در بیرون از یک مرکز یهودی اتفاق افتاد نه سفارت اسراییل. و این اعمال دشمنی های بین مذاهب را تشدید خواهد کرد که منجر به کشتارهای بیشتر از هر دو طرف خواهد شد. البته کشتار بسیار بیشتر از طرف فلسطینیان‌. بنابراین این اعمال باید محکوم شود و طرفین به مذاکره دعوت شوند.
      از این لحاظ من با آقای بابک احمدی موافقم.

    2. هیچ تروری قهرمانانه و انسانی نیست. در این ترور اخیر آیا سفیر و یا شخصیت مهم سیاسی سفارت ترور شد یا دو کارمند جوان که شاید هیچ نقشی در سیاست های کشورشان نداشته اند؟ این ترور های کور نه فقط انسانی و قهرمانانه نیست که کثافت کاریست و هواداران مردم فلسطین را به عناصری چون حماس (سپاه پاسداران غزه) تقلیل میدهد و نتیجه آن همانی میشود که حماس برای مردم غزه رقم زد. میتوان صد ها صفحه از جنایات رژیم اسرائیل سیاه کرد اما زمانی که در پاسخ به جنایت دست به جنایت زدید دیگر همسان جانی شده اید نه انقلابی, درست همانند حمله حماس به کنسرت مشتی جوان که نه یک وزیر و نه یک مقام ارتشی خراشی برداشت.

      1. عقاید و نوشتارها اگر بر این مبنا باشدکه مسلمانان هیچگونه هویت و حق دفاع از کشور خود نداشته باشند ، همان سیاست ارتجاعی کثیفی ایست که اسرائیل آنان حیوانات انسان نما می‌نامد . ایا حقوق بشر شامل مسلمانان نمی‌شود؟ یا فقط آندسته از مسلمانانی که میلیارها دلار به امریکا هدیه میدهند ؟ مگر الجولانی تروریست داعشی مسلمان نیست ؟ پس چرا جهان غرب ” متمدن ” او را در آغوش می‌کشند ؟ پس صرف مسلمانان بودن بهانه ای بیش نیست ، هدف سیاست مقاومت در برابر بندگی و بردگی در مقابل امپریالیستها و صهیونیستهاست . همین مخالفان مبارزان رهایی‌ بخش فلسطین که خود را چپ یا کمونیست می دانند آیا در سیاست خود جایی در باره “استعمار” و “استثمار” گفته اند ؟ از امپریالیسم یا صهیونیسم چطور؟ مبارزات طبقاتی؟ جنشهای رهایی‌بخش؟

        1. جناب آرش, نه من و نه سایر کامنت نویسان اشاره ای به حق مسلمانان نکرده ایم و همه پشتیبان مردم فلسطین هستیم چه مسلمان باشند و چه نباشند و جنایات دولت اسرائیل را محکوم کرده و میکنیم. نمیدانم برداشت شما از اینکه ما مخالف حق دفاع مسلمانان از کشورشان هستیم را از کجا آورده اید؟ فراموش نکنید که کمونیست ها در جنگ تحمیلی عراق برای دفاع از میهن و انقلاب با وجود پسوند اسلامی آن داوطلبانه به جبهه های جنگ سرازیر شدند و از کشور “مسلمانان” دفاع کردند.

          1. جناب نیک : کمونیست ها که در جنگ تحمیلی عراق یا روزانه و صدتا صدتا در زندانهای سراسر
            میهن اعدام میشدند و یا انباشت آنها در زندانها، میهن را با کمبود زندان روبرو کرده بود که در سلولهای “انفرادی” انها را ده تا ده تا جا میدادند و یا در روی زمین و در راهروها ردیف میخوابیدند. بسیاری از دانشجویان از خیر دانشگاه گذشته و با دیپلم (متولدین ۳۷-۳۴) به دنبال معافی بودند چون آنها را مجبور کرده بودند که ۶ ماه را در جبهه های حق علیه باطل بگذرانند….
            با بقیه نظرات شما موافقم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *