
بعد از فیلم «یک تصادف ساده»، اثر جعفر پناهی، نوبت به نمایش دومین فیلم ایرانی در بخش اصلی جشنوارۀ کن رسید: «زن و بچه»، اثر سعید روستایی، که قبلاً با فیلم «برادران لیلا» موفقیت زیاد و در عین حال محکومیت به شش ماه حبس تعزیری را به دست آورده بود.
عصر پنجشنبه اول خرداد، فیلم «زن و بچه» در چارچوب رقابتهای اصلی جشنوارۀ کن به نمایش درآمد. فیلمی که در این بخش اصلی از سوی هیئت داوران به عنوان «بهترین فیلم» شناخته شود، جایزۀ نخل طلای کن را دریافت خواهد کرد.
فیلم «زن و بچه»، اثر سعید روستایی، در حالی در این فستیوال بینالمللی شرکت میکند که در داخل ایران مورد انتقاد شماری از اهل سینما قرار گرفته است. آنها معتقدند که پذیرش قواعد و مقررات جمهوری اسلامی در ساخت فیلم، نوعی «باج دادن» به رژیم محسوب میشود.
سعید روستایی نزدیک به ده سال قبل با فیلم «ابد و یک روز» به شهرت رسید. او سپس با فیلمهای «متری ششونیم» و «برادران لیلا» موفقیت زیادی کسب کرد، اما بیجواز بودن فیلم اخیر باعث محکومیت او به شش ماه حبس تعزیری شد.
اکنون، سعید روستایی برای بار دوم و با احتیاط بیشتر به کن آمده است. فیلم «زن و بچه» با اجازۀ رسمی جمهوری اسلامی تولید شده و بنابراین بازیگران زن در این فیلم با حجاب در مقابل دوربین ظاهر شدهاند.
سعید روستایی به مناسبت نمایش فیلمش گفت: «برای من بسیار مهم است که فیلمهایم توسط مردم کشورم دیده شود.» به عقیدۀ او سینمای داخل ایران با موجی از «کمدیهای مبتذل» مواجه است و بنابراین وی میکوشد فیلمهای متفاوتی را به مردم ایران عرضه کند.
روستایی در مورد کار کردن در ایران با مجوز رسمی میگوید: «اگر بخواهید مثلاً فیلمهایی بسازید که بعضی صحنههایش در یک بیمارستان یا در مکانهایی مثل مدرسه اتفاق میافتد، چگونه میتوانید بدون اجازه فیلمبرداری کنید؟ در همان یکی دو روز اول جلو کار را خواهند گرفت.»
جعفرپناهی که فیلم آخرش روز گذشته نمایش داده شد، در گفتگویی با روزنامۀ لوموند به دفاع از روستایی برخاسته است. به گفتۀ او فیلمهای روستایی که به حدود سه ماه فیلمبرداری و امکانات زیاد نیاز دارد، نمیتواند بدون اجازه و مخفیانه تولید شود.
سعید روستایی خود میگوید: «فکر میکنم من با ساختن فیلمهایی که ماجراهایشان در داخل کشور میگذرد و در سینماهای ایران نمایش داده میشوند، مفیدتر باشم.»
او میافزاید: «برای اکثریت ایرانیها حجاب یک انتخاب نیست، اما اجباراً به آن تن میدهند… کسانی هستند که ما را زیر نظر دارند و تحت فشار قرار میدهند.»
با اینحال، برخی سینماگران «مستقل» در ایران معتقدند که روستایی با پذیرش حجاب در فیلمش، به نفع رژیم کار کرده است. سعید روستایی خود میپذیرد که اگر بازیگرانش بدون حجاب میبودند، فیلمش میتوانست «طبیعیتر و واقعگرایانهتر» باشد. اما برای او مهمترین چیز فیلم ساختن و بیشتر آموختن این حرفه است.
او در سخنانش با سینماگرانی که ممنوعالکار شده و یا خود حاضر به فعالیت در شرایط فعلی نیستند، ابراز همبستگی کرد.
«زن و بچه»، حملهی خشمگین سعید روستایی به نظم پدرسالارانه در ایران

روزنامهی فرانسوی لوموند درباره فیلم زن و بچه نوشت: چهارمین فیلم بلند کارگردان ایرانی که در بخش مسابقه جشنواره کن حضور دارد، یک دادخواهی پرقدرت برای زنی است که قربانی ستم مردسالارانه شده است.
دو روز پس از نمایش فیلم جدید جعفر پناهی، یک اتفاق ساده – اثری اخلاقی، همراه با انکار و مقاومت که آزادی گرانقیمت حرکت در خارج از مرزها را به تصویر میکشید – نوبت به فیلم زن و بچه ساخته سعید روستایی، کارگردان جوان و بااستعداد ایرانی رسید. او که ۳۵ سال دارد، نماینده نوعی از سینماست که ضربه میزند، مرزها را جابهجا میکند و بر دل مینشیند.
روستایی در سال ۲۰۱۹ با فیلم تحسینشده متری شش و نیم در فرانسه شناخته شد؛ یک پلیسی بیپرده و مستندوار که به طرز بیرحمانهای به بزهکاری و چرخه مواد مخدر در پایتخت ایران پرداخت. سپس با برادران لیلا که در سال ۲۰۲۲ در بخش مسابقه کن حضور داشت، تغییری ناگهانی در مسیر خود ایجاد کرد؛ فیلمی خانوادگی در محیطی بسته که به درگیری خواهر و برادرها زیر سایه پدری پیر و ناکام میپرداخت.
فیلم زن و بچه ادامه همین مسیر است. داستان درباره مهناز (با بازی پریناز ایزدیار)، پرستاری زیبا در دهه چهارم زندگیاش که به تنهایی دو فرزند خود را بزرگ میکند و آماده ازدواج با دوستپسرش – یک راننده آمبولانس – میشود. در حالی که او به همراه مادر و خواهرش به خانه حمید (پیمان معادی) میرود تا نامزدی را رسمی کند، حادثهای رخ میدهد که سرنوشت فیلم را به سمت تراژدی و تقدیرگرایی سوق میدهد.
در همان روز، علیار (با بازی سینا محبی)، پسر بزرگ مهناز که نوجوانی عصبی و پرخاشگر است، پس از پریدن از پنجره جان خود را از دست میدهد. مهناز او را به پدر حمید – سپرده بود، کسی که ظاهراً راز ازدواج دوباره مادرش را برای علیار فاش کرده بود. اما در ادامه میبینیم حقیقت اندکی متفاوت است.
ممکن است تصور شود که فیلم زن و بچه محکومیتی سنتگرایانه علیه زنی است که خواسته زندگی جدیدی برای خود بسازد. اما در حقیقت، این همان نگاهی است که نهادهای پدرسالارانه دارند؛ نهادهایی که زندگی مهناز را به جهنم تبدیل میکنند. کمی پیش از فاجعه، ناظم مدرسه علیار، به دلیل رفتارش، او را برای یک هفته اخراج کرده بود. همین موضوع باعث شد مهناز مجبور شود او را به پدر حمید بسپارد. کمی بعد، حمید به مهناز میگوید که خواهر جوانترش، مهری، را ترجیح میدهد و به سرعت با او ازدواج میکند. مهناز که از درد سرشار است، تخلفات حمید را در انتقال بیماران افشا میکند. در پاسخ، حمید او را به دادگاه میبرد تا حضانت دختر کوچکترش را از او بگیرد.
درام فیلم، اگرچه از جنس سینمای تروفو نیست، ولی یادآور دو اثر این کارگردان فرانسوی است: در ابتدا با شور زندگی علیار، فیلم به ۴۰۰ ضربه ایرانی شباهت دارد، اما با وقوع فاجعه و تبدیل مهناز به مظهری از نفرت و اندوه، سیاهپوش و سنگشده، فیلم به فضایی شبیه عروس سیاهپوش (۱۹۶۸) نزدیک میشود.
در نهایت، زن و بچه نه این است و نه آن، بلکه به سبک روستایی، تئاتری از بیرحمی است. حملهای خشونتبار به نظم پدرسالارانه و دفاعیهای سنگین برای زنی که تمام اشکال و چهرههای ستم مردانه – بیشرمانه و قدرتمند – را تجربه کرده است.
ممکن است کسی انتقاد کند که فیلم در ترسیم احساسات، ظرافتی ندارد. اما دشوارتر است که بخواهیم به انتقادهای انجمن فیلمسازان مستقل ایرانی در تبعید – که پیش از جشنواره روستایی را به همکاری با حکومت متهم کردهاند – بپیوندیم. این متن، فیلم را به دو چیز متهم میکند: تسلیم شدن به سانسور رسمی و نمایش زنان با حجاب مطابق دستور مقامات.
نویسندگان این بیانیه، با استناد به جنبش «زن، زندگی، آزادی» که از ۲۰۲۲ آغاز شده و رهایی بسیاری از زنان از اجبار حجاب، خواهان قطع کامل رابطه هنرمندان با حکومت ایران شدهاند.
این جدال میان گسست رادیکال و فرهنگ مصالحه، مسلماً پیچیده است. درست است که روستایی با نشان دادن فقط زنان محجبه، چه در بیرون و چه در خانه، واقعیت را در دو سطح دچار کژنمایی کرده است؛ اما این هم درست است که او یک فیلمساز منتقد واقعی است – کسی که بهخاطر برادران لیلا به شش ماه زندان محکوم شد و فیلمش در ایران توقیف گردید – و نمیتوان او را فیلمساز حکومتی دانست.
او همچنین از حمایت عمومی دو تن از بزرگترین فیلمسازان امروز ایران – جعفر پناهی و محمد رسولاف – برخوردار است. دو کارگردانی که مسیر ساخت غیرقانونی فیلم و تبعید را در پیش گرفتهاند اما میدانند که پذیرش محدودیت، همچنان میتواند یکی از مؤثرترین راههای بیان آزادی باشد.