سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴

سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴

انتظار ایران از مذاکرات – فرخ نگهدار

پرسش عموم ایرانیان این روزها این است که سرنوشت مذاکراتِ ایران و امریکا چه می شود؟ آیا اراده ای در دو کشور هست که ترس از جنگ، از تداوم تحریم و تهدید عبور کنیم و از راه صلح پایدار به توسعه پایدار دست یابیم؟ 

  1. مخالفان و موافقان مذاکرات

یک نکته قطعی است: علت اصلی تردید در توفیق مذاکرات خوشبختانه حالا دیگر در ایران نیست. در ایران هم حکومتگران و هم مردم خواهان مذاکره و توافق اند؛ البته مشروط به این که به تهدید نظامی متکی نباشد و به کاهش فشار تحریم ها منتهی گردد. این که مسئولان توافقی را امضا کنند که طی آن هیچ تحریمی برداشته نشود، غیرقابل تصور است. 

اما شواهد معین نشان می دهد که در کاخ سفید بر سرِ اصلِ «توافق» با تهران، بر سر اصلِ کنار گذاشتن «تهدید نظامی» و «فشار حداکثری»، اختلاف است. مطابق گزارش ها وقفه اخیر در مذاکرات از سوی امریکا هم به همین علت بوده است. 

برخلاف برخی جنجال های رسانه ای، «غنی سازی محدود» یا «لغو کامل غنی سازی» سرنوشت مذاکرات را تعیین نمی کند. سرنوشت مذاکره را «سرنوشت دعوای استراتژیک در کاخ سفید» تعیین می کند. نتانیاهو، و همدستان نئوکان او در کاخ سفید، سرسختانه می کوشند تحریم های امریکا لغو نشود، حتی اگر غنی سازی تعلیق شود. همزمانی دستگیری های تروریستی، خرابکاری های گسترده در ایران، کشفیات هسته ای محرمانه جاسوسان، شایعه موذیانه «قصد ترامپ به تغییر نام خلیج فارس»، از جمله تشبثات غم انگیز آنان علیه مذاکرات ایران و امریکاست. 

رهبری اسرائیل و لابی پر نفوذ آن توقع دارند آقای ترامپ مطابق نظر ایشان عمل کند. آقای نتانیاهو از این که می بینند کاخ سفید با ایران، با حوثی ها، و با حماس مذاکره و بده بستان می کند همانقدر ذله و کلافه است که زلنسکی از ترامپ، یا اروپائیان از رابطه ترامپ با پوتین. ساکنان تازه کاخ سفید دیگر به متحدان ابدی و به دشمنان ذاتی اعتقادی ندارند. این اولین بار است که کاخ سفید با همه رهبران سیاسی حاکم و غیرحاکم جهان، بی‌استثناء به صورت «مشتری» رفتار می‌کند. 

  1. استراتژی گلوبال ترامپ

در استراتژی گلوبال ترامپ برای سامان دهی یک «بلوکِ موقتی قدرت»، از جمله با هدف کنترل بازار انرژی، برای مهار چین و رقابت با اتحادیه اروپا، توافق با ایران یک حلقه حیاتی است. در نقشه تهاجمی نئوکان ها برای جهان، ایران و روسیه «شریک دزد» adversary تعریف می شوند نه «رفیق قافله» a partner. رویکرد جهانی نئوکان ها با استراتژی دولت کنونی اسرائیل همپوشی های گسترده دارد.

برخی تحلیل‌گران نقشه راهبردی کاخ سفید را همچنان یک نقشه نئوکانی می بینند که نسخه ای از آن از ۱۹۹۷ تا حدود یک دهه راهنمای عمل امریکا بود و راستگرایان اسرائیلی هم از معماران و ذینفعان آن بودند؛ همان نقشه‌ای که ایران و عراق و کره شمالی را «محور شرارت» می دید. این نئوکان ها و همفکران اسرائیلی ها هنوز هم هستند و بسیار هم پر نفوذ. آنها بخشی از دولت فعلی امریکا هستند. اما برخلاف ۹۷ تا ۲۰۰۳، که ریاست جمهوری عصای دست ایشان بود، امروز معلوم نیست آنها بتوانند از ترامپ یک جرج بوش بسازند.

«غنی سازی محدود ۳ درصدی» در استراتژی اهمیت تعیین کننده ندارد. اما عادی سازی روابط با ایران در این استراتژی حائز اهمیت کلیدی است. اصلا تصادفی نیست که روسیه و عربستان، برخلاف ۴۵ سال گذشته، حالا با عادی شدن روابط امریکا با ایران همراهند. 

مساله کشور ما این نیست که اهداف راهبردی ترامپ برای «مهار چین و رقابت با اروپا» تا چه حد واقع بینانه است و به نتیجه میرسد یا نمیرسد. مساله کشور ما اینست که اگر ترامپ برای پیگیری نقشه گلوبال خود به تنش زدایی با ایران نیاز دارد، چگونه از این پنجره ای که برای مدت محدود گشوده شده، از آن برای گره گشایی از یکی از پیچیده ترین معضلات تاریخ معاصر کشور، برای عادی سازی روابط دیپلماتیک با امریکا، و دسترسی به بازارهای جهانی، بهره گیری کنیم.

برخلاف نقشه اتحادیه اروپا و دموکرات های امریکا، کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس GCC در نقشه گلوبال ترامپ نگین جهان و مرکز عالمند. برای او روسیه، این پهناورترین کشور دنیا، یک اهرم اعمال قدرت استت که باید به همراه آن مثلثی شکل داده شود برای اعمال قدرت و رقابت در جهان. این نقشه اجرایی نخواهد شد اگر ایران با امریکا در آستانه درگیری نظامی باقی بماند. 

اما تشدید مخاصمه با ایران، و ایجاد تقابل میان ایران و عربستان، هسته اصلی استراتژی اسرائیل در ۳۵ سال اخیر بوده و نهایتاً امریکا را هم به دنبال خود کشیده است. 

اکنون با تغییر فاحش توازن قوا در جهان از یک سو، و فرو رفتن هرچه بیشتر اسرائیل در باطلاق غزه، به نظر میرسد دوران این همانی منافع و مشکلات امریکا و اسرائیل به پایان خود نزدیک می شود. جمهوری خواهان و دموکرات ها، نه می خواهند و نه می توانند تمام بار جاه طلبی ها و هوس‌های نتانیاهو را بر دوش بگیرند. آنها خود را فقط در حفظ موجودیت اسرائیل ذینفع می دانند و نه در نابودی فلسطین. 

ادامه «فشار حداکثری» و تشدید «تهدید نظامی»، با سیاست ترامپ برای همگرایی با روسیه خوانایی ندارد. تنش زدایی با ایران شرط ضرور و کاملا قابل فهم عربستان برای تحقق آرزوی ترامپ و بسط پیمان ابراهیم است. شرایط جنگی امنیت سرمایه های فوق کلان امریکا و منافع آن کشور در حوزه خلیج فارس را در معرض خطر دائمی قرار میدهد. (قابل توجه است که زاک ویتکاف، فرزند استیو ویتکاف، و دو پسر ترامپ، اریک و دون، شریک تجاری اند. آنها به تازگی بزرگترین طرح های امپراطوری ترامپ در منطقه، در زمینه ساخت و ساز و رمز ارزها، را شروع کرده اند).

پرزیدنت ترامپ این هفته راهی بازدید از عربستان و قطر و امارات و عمان است. این اولین سفر خارجی اوست و قرار است یک قرارداد ۶۰۰ میلیارد دلاری برای سرمایه گذاری عربستان در امریکا بین بن سلمان و ترامپ امضا شود. به این ترتیب واضح است که چرا، برخلاف دوره اول ترامپ، او اول به خلیج فارس، که مشتری پولدارتری است، سفر می‌کند. 

  1. مذاکرات و دامنه انتظارات ما

تا چندی پیش، به خصوص بعد از صحبت آقای خامنه ای در نفیِ «مذاکره با چنین دولتی»، شاخص ترین جبهه بندی سیاسی حول «مذاکره آری – مذاکره نه» شکل گرفته بود. اما فعلا مخالفان مذاکره در لایه های مختلف نظام صحنه گردان نیستند و خاموشند. در صفوف مخالفان نظام، جز حامیان اسرائیل، که اخیرا خیلی هم ضد ترامپ شده‌اند، بقیه خواهان توافق اند. 

بنا به خبرها غنی سازی یک موضوع چانه زنی است. یک نگرش ممکن است گره زدن ابعاد برنامه هسته ای با میزان کاهش تحریم ها را دنبال کند. این نگرشی «تهدید محور» است. حال آنکه هنر سیاستِ صلح این است که طرف مقابل متقاعد شود که به کشور شما به مثابه فرصت نگاه کند. این فرض اشتباه است که امریکا منفعتی در گسترش تحریم ها دارد. سود کشورها در افزایش سطح تجارت، در گسترش روابط متعادل اقتصادی و فرهنگیِ است. بود و نبود «غنی سازیِ محدود» نه برای ایران مساله حیاتی است نه برای امریکا. این اختلافی محوری نیست و نباید محوری شود. هرچند که هنوز کسانی در دو کشور می‌خواهند آن را محوری کنند. میهن دوستان و دموکراسی خواهان باید بر ضرورت «توافق» تاکید کنند. توافقی که خطر جنگ را از سر کشور، بار تحریم را از دوش مردم بردارد و به بازگشایی سفارتخانه های دو کشور منتهی گردد.

– این که آقای خامنه ای شخصا به نامه ترامپ پاسخ داده و زیر نظارت مستقیم ایشان مذاکرات آغاز شده،

– این که پرچم امریکا برای لگد کردن از زمین دانشگاه ها و پادگان ها دارد جمع می شود،

– این که آقای پزشکیان اعلام می کند ایران با سرمایه گذاری آمریکا در ایران هیچ مشکلی ندارد،

و بسیاری شواهدِ دیگر همه نشانه تغییر محسوس رویکرد حکومت در قبال امریکاست. هم از این روی اگر کشاکش در درون هیات حاکمه امریکا، بین ترامپی ها و نئوکان‌ها کار را به بن بست نکشاند، باید انتظار داشت، برخلاف برجام، این مذاکرات به احیای مناسبات دیپلماتیک میان دو کشور منتهی گردد. سفر بسیار مهم ترامپ به خلیج فارس حاکی از آن است که برای تیم ترامپ – ونس – ویتکاف توافق هسته ای مقدمه توافق های دو جانبه برای همکاری های اقتصادی و تجاری میان دو کشور است. اگر این برداشت درست باشد، حکومت هرگز نباید برنامه هسته ای را به مانعی برای اجرایی شدن این همکاری ها تبدیل کند. 

  1. مذاکرات و انتظارات آنها

این که آقای ترامپ می گوید «فقط می خواهم ایران سلاح هسته ای نداشته باشد» نباید ما را گمراه کند. هر توافقی با امریکا، چه برجامی چه فرابرجامی، غیرممکن یا ناپایدار خواهد بود، هرگاه استراتژی ایران در قبال اسرائیل همان باشد که در ۳۵ سال اخیر بوده است. استراتژی ایران در قبال اسرائیل نمی تواند با استراتژی سایر بازیگران اصلی منطقه ای در قبال اسرائیل متضاد باشد و در همان حال انتظار داشته باشیم امریکا، از پی یک توافق هسته ای با ایران، دست از تحریم اقتصادی بردارد. هر توافقی با امریکا زمانی پایدار خواهد بود که ایران طرح «دو دولت» را بپذیرد و تمام فعالیت های منطقه ای خود را در همان چارچوب همان طرح تعریف کند، چنانکه دیگر بازیگران می کنند. 

مهم ترین علت افزایش فاحش و مستمر فاصله اقتصاد ایران از رقبای منطقه ای، ترکیه، اسرائیل و عربستان طی دهه های اخیر دسترسی بسیار سهل آنها به بازارهای جهانی است. شاخص ترین پی آمد تحریم های اقتصادی محدودیت خفه کننده دسترسی ما به بازارهای جهانی است. در ۱۴ سال اخیر متوسط رشد اقتصادی ما زیر ۲ درصد بوده است. این بدترین کارنامه اقتصادی در این منطقه به استثنای سوریه است.  

آقای ترامپ مدام می گوید «من فقط می خواهم ایران سلاح هسته ای نداشته باشد». اما معنای حرف او این نیست که در صورت توقف برنامه هسته ای نظام تحریم برچیده می شود، 

چنانچه سیاست منطقه ای ما همان بماند که در  ۳۵ ساله اخیر بود، نظام تحریم لغو نخواهد شد. نظام تحریم های امریکایی زمانی در عمل بی‌مورد می‌شود که اسرائیل نتواند ایران را به عنوان یک «خطر موجودیتی» علیه خود به دنیا معرفی کند. ایران باید، مثل ترکیه و عربستان رسما «طرح دو دولت» را، صرف نظر از قابلیت اجرایی، بپذیرد و تمام سیاست ها و اقدامات میدانی خود را بر آن پایه قرار دهد و آنها را با دیگر قدرت های منطقه همگون سازد

  1. دو گره بنیادین کشور

رهبری فعلی جمهوری اسلامی در پنجاه سالگی به این مقام رسید. ماه گذشته او در شرایطی هشتاد و شش ساله شد که دو معضل بنیادین کشور، چگونگی انتقال قدرت و مخاصمه با امریکا، هنوز ناگشوده مانده است. بسود کشور است که این دو گره، در در زمان رهبری فعلی گشوده شود. 

هرگاه تنش ۴۵۱ ساله با امریکا و اسرائیل با شرایط خلاء رهبری همراه شود، فرصتی طلایی برای برخی قدرت های بزرگِ جهانی، منطقه ای و محلی، که در تلاطمات احتمالی دوران گذر اعمال نفوذ و یارگیری کنند. خردمندانه آن است که پیش از پایان این رهبری طولانی، از رابطه ایران و امریکا تنش زدایی شده مناسبات دو کشور عادی گردد. 

ساز و کارهای مندرج در قانون اساسی برای جایگزینی دستگاه رهبری، به علت رشد کشور و تحولات عمیق اجتماعی، واقعا کهنه شده و قابلیت انطباق خود با وضعیت کنونی جامعه از دست داده اند. وسیع ترین گرایش های سیاسی کشور، همسو و ناهمسو با حاکمیت، به تلویح یا به تصریح به این کهنگی و «عدم انطباق» اذعان دارند. هیچ صاحب نظر مصلحی نیست که هنوز به ضرورت و فوریت اصلاحات ساختاری در نظام حکمرانی کشور پی نبرده باشد. 

جالب توجه است که دستجات و محافلی که از ضرورت سرنگونی نظام صحبت می کنند، خود باور ندارند که در وضع فعلی، حتی اگر خلاء رهبری پیش بیاید، توان آن را دارند که، راسا یا اجماعا، حکومت بردارند و دولت تعیین کنند.  

بازگشت از مسیر خالص سازی و انتخاب پزشکیان گام اول، و بازگشت از «نه به مذاکره» گام دوم در مسیر تحول بود. امروز امید ایران این است که با یک توافق هسته ای در مسقط، گام سوم برداشته شود و سایه جنگ و دهشت از سر کشور رفع و دیوار تحریم نیز کوتاهتر شود؛ گامی که باید با پیوستن به «طرح صلح دو دولت»، و بسط مناسبات با شرکای منطقه ای، راه را برای لغو کامل نظام تحریم و دسترسی کامل کشورمان به بازارهای جهانی را هموار سازد. 

تردید نکنیم که گام های فوق فضای عمومی کشور را تغییر خواهد داد و آرامش امید به آینده به درون خانه ها، و میل به مشارکت سیاسی به شهرها و روستاهای کشور خواهد برد. میل به مشارکت جانمایه وفاق ملی است و وفاق ملی مهمترین تضمین کننده آرامش و امنیت و ثبات کشور. چنین تحولی ترس ملت از حکومت و ترس حکومت از مردم را خواهد ریخت و زندانی سیاسی و اتهامات امنیتی بیشماری از شهروندان را پوچ بی معنا خواهد کرد. 

امید و انتظار بزرگ این است که به روز سازی ساختارهای حقوقی و قانونی کشور، در شرایطی در دستور قرار گیرد که موفق شده باشیم ایران را از چنبره تهدید و تحریم و تقابل و تحقیر برون آوریم و صلح و آرامش و امید به شکوفایی اقتصادی را به خانه هامان بازگردانیم. سالی که نکوست از بهارش پیداست. 

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

37 پاسخ

  1. نقل قول از مقاله: ” در ایران هم حکومتگران و هم مردم خواهان مذاکره و توافق اند؛ ”
    کدام حکومت‌گران خواهان مذاکره و توافق اند؟ برای چه خواهان مذاکره اند؟ و توافق بر سر چه موضوعی ؟ این جزییات بسیار مهم هستند !!! ادعای مذاکره کردن و خواهان توافق بودن بسیار ساده و بسیار عوام فرببانه است!!!
    حکومت گران بعد از شکست‌های سیاسی پی‌درپی در سوریه, لبنان و … یمن و با چماق بزرگی که ترامپ ارایه کرد ادعاهای بسیاری کردند!!!
    حکومت گران به دنبال هر شکست ادعای پیروزی هم کردند!!!

  2. جناب Farrokh, خیلی با شما موافقم.
    من بسیاری از مردم وطن پرست را می شناسم که با آشنا شدن با سیاست های آقای نگهدار در طی این مدت طولانی، او را سیاستمداری می شناسند که از منافع شهروندان ایرانی حمایت می کند و نه مناغع گروهی خاص، همچنین باور دارند که او مبارزی است که توانایی خلق پیشنهادات و ابتکارات مشخص برای رفاه مردم ایران و خنثی کردن بن بست های موجود را دارد.

    1. Mahvash خانوم محترم،
      حتماً میدانید که امروزه، اقلیت کوچکی از “شهروندان” ایران، هنوز از حکومت ملایان دفاع میکنند؛ در برابر این اقلیت کوچک، اکثریت قاطع “شهروندان” ایران قرار دارند که در آرزوی رهایی ازین رژیم و برقراری آزادی و عدالت و صلح و آرامش اند. منافع و مرامِ آن اقلیت کوچک از “شهروندان”، با منافع و مرامِ این رژیم پلید و دزد و قاتل، همسوست. فرخ نگهدار و امثال او سیاست ورزانی هستند
      که عمدتاً از منافع حکومت و این
      اقلیت کوچک از “شهروندان”، دفاع میکنند. البته این نوع از سیاست ورزان، گاه گاهی حرفهای عامه پسند و “فرا گروهی” هم میزنن، اما هستهِ اصلی پراتیک و سیاستِ آنان، در خدمتِ طولانی کردن عمر حکومت و بر آوردنِ منافع آن اقلیتِ کوچک است، و لاغیر. سلامت باشید.

  3. دوستان گرامی, توجه بفرمایید که تیتر مقاله ” انتظار ایران از مذاکرات” است و نویسنده به درستی بر این موضوع متمرکز بوده. یکی از اشکالات ما ایرانیان در نقد مطالب این است که ما به نقد متن نمی پردازم بلکه به نقد نویسنده مشغول شده برایمان مهم نیست چه میگوید مهم آن است که چه کسی میگوید. تکرار مکررات و از جنایات این رژیم گفتن دردی را دوا نمیکند. همانطور که میدانیم مردم ایران خواهان سرگونی این رژیم هستند ولی آیامردم, برداشته شدن تحریم ها را به نفع رژیم میدانند یا مایلند این دشمنی کور با آمریکا و این تحریم ها پایان یابد؟ اگر رژیم به توصیه های ما گوش کرد و یا از سر اجبار تن داد باید خوشامد بگوییم و درایت خویش را نشان دهیم یا آنان را تقبیح و تشویق به ادامه راه پر اشتباهشان کنیم؟

    1. جناب نیک محترم،
      بدرستی میگوئید که مردم ایران خواهان سرنگونی این رژیم اند، اما نمی پرسید که پس چرا فرخ نگهدار، بر خلاف اکثریت قاطع مردم ایران، خواهان حفظ و ماندگاری این رژیم است؟ و چرا او “راه حل مشخصی” برای این نوع از خواسته های سرنگون طلبانه مردم ارائه نمیدهد ؟! و تمامی “راه حلهای مشخص او” برای حفظ رژیم است؟ البته که مردم ایران از رفع تحریم ها و مصالحه و صلح با امریکا خرسند میشوند، اما همین مردمی که شما ازشون صحبت میکنید، برای دهها سال در نتیجه حکومت این رژیم منحوس و غارتگر دزد و لجاجت و بلاهت پایورانش،
      تاوان خرابیها و تحریم ها رو دادند و میلیونها نفر در تنور فقر ناشی ازین تحریمها و غارتها سوختند، آیا اکنون باید به این رژیم و حامیانش خوش آمد و تبریک و تهنیت هم بگویند؟!

  4. َرفرمیستها یا رویزیونیستها همیشه خواهان رشد در زیر چتر قدرت اند ، چه قدرت در دست تاج باشد چه عمامه و چه کراوات . هم از شاه اصلاحات خواستند هم از خمینی و هم از خامنه ای . آنها می‌گفتند و حال هم می‌گویند بهانه ای به آمریکا ندهید ، هر چه می‌گوید عمل کنید . طبیعت و استراتژیک آنها همین بوده و هست و انتظار بیشتری هم از آنها نباید داشت .

    1. می گویند شاه می بخشه شاه ولی نمی بخشه

      شاه که ولی فقیه است می خواهد ببخشد
      از شعار ضد امریکایی دست بردارد
      اما ظاهرن شاه ولی که آرش باشند
      نمی خواهد ببخشد
      می خواهد شعار ضد امریکای را نگهدارد
      آنوقت
      می بینیم
      آرش نگهدارنده به نگهداری که دیگر نگهدارنده دوران شعاری نیست
      با الفاظ فرصت طلب گیر می دهد
      عجب حکایتی شده

  5. درود بر کهنسال گرامی،
    بسیار موجز و بجا همه نکات مهم رو ذکر کرده اید. فرخ نگهدار مطالبات اصلی مردم بجان آمده ما را محدود به بر قراری رابطه با امریکا و رفع تحریم های اقتصادی و رفع خطر جنگ میسازد، در حالیکه علاوه براین مطالبات، مطالبه اصلی اکثریت قاطع ملت ایران خلاص شدن از دست این رژیم قرون وسطایی و ایران بر بادده است، که مسئول اصلی خسرانها و خرابیهای بیشماریست که سبب شده، و تا مادامی که این رژیم هست، شادکامی ایرانیان و گشایش در وضیعت زندگی اقتصادی آنان ناممکن است. براستی، چهل و پنج سال محنت و رنج ملت و خونریزی و فساد گستردهِ این حکومت را که سبب شده است؟ جز خودِ این حکومت؟ حکومتی که فرخ نگهدار چنین سترورانه و مستمر ، بر قرار و شکوفایش میخواهد.

  6. خطر جنگ افروزی و عنصر ماجراجویی نظامی هم در ساختار حکومتی ج.ا و هم در ساختار حکمرانی در آمریکا و اسرائیل موجود هستند.در سالی که نکوست از بهارش پیداست:”برادران قاچاقچی” حافظ  مرزها و ستاد اجرائی فرمان امام و بنیاد مستضعفان…بندر را به آتش کشیدند. فاجعه ای با هزاران کشته مجروح مفقود و میلیاردها دلار خسارت! ف.ن نگران و “آرزوی سلامتی خامنه ای را دارد تا به صلح امام حسن جامه عمل پوشانده و جانشین خود را معلوم تا این جنایتکاران سر کار بمانند و با وفاق ملی صلح؛ آرامش و….را به خانه هامان بازگردانیم .  . ” کسی که هم صدا با خمینی میگفت هرچه فریاددارید برسر آمریکا بکشید.مانند ترامپ؛خواهان تغییر  رفتار و اصلاح حکومت و قانون اساسی است.حالا با فروپاشی اقتصادی از ترس انقلاب  زحمتکشان که خامنه ای بیشرف وبی عقل..را به مذاکره مجبور کرده؛ از آتش نزدن پرچم آمریکا شاد و صحبت از باز گشایی لانه جاسوسی میکند.

      1. قبل از بیان حقیقت شناخت حقیقت است که شما در توان آن نیستید و انتقاد پذیر هم نیستید. آیا از دید شما رژیم شیعه فاشیستی ملاها حامی تروریسم اسلامی در منطقه نبوده و خودش هم در داخل ایران تروریستی و سرکوبگر نبوده و نیست؟ باور کنید امثال شما جناب نگهدار میانه ای با حقیقت گویی ندارید چون همیشه سعی داشتید دروغ و جعلیات رژیم را رنگ کرده بجای حقیقت جا بزنید. مثلا فعال سیاسی ف.ن. با اینکه می‌داند انتخابات فقط در یک نظام دموکراتیک با دمکراسی معنی دارد نه در امپراطوری دروغ ج.ا. که همیشه مهندسی انتخابات و جعل و قلابی بوده بازهم شما در سفارت ج.ا. در لندن پای صندوق رای رفتید و عکس هم گرفتید تا وفاداری خودتان به رژیم سرکوبگر را نشان بدهید.

        1. شاید اشتباه کنم ولی بنظرم هر وقت ولی فقیه تصمیم ” مهمی” میگیرد اقای نگهدار تلاش میکند با یک مقاله ان را تئوریزه و توجیه کند !

          با کامنت های شیوا ،داوود و کهنسال موافق هستم .

          1. F Sharifi گرامی
            خیر اشتباه نمی کنید.
            46 سال پیش : این “چپ امریکایی ” اعدام باید گردد؟
            و حالا : این “چپ ضد امریکایی ” نابود باید گردد؟
            کشتیبان را سیاستی دگر آمد. آشپز ولی فقیه باید بود نه نوکر بادنجان.
            جرج حبش می گفت : اگر کسانی می خواهند برای آزادی و ارمان فلسطین مبارزه کنند باید همراه مردم خود علیه حاکمان مرتجع کشور خود بجنگند.

        2. معنای فعالیت سیاسی فقط مخالفت و اعتراض و انتقاد و مقابله نیست. شما برای این که خوشبختی و رفاه برای شهروندان خود مهیا کنید باید فعالین و علاقه‌مندانی که مثل شما فکر می‌کنند را سازمان دهید و و آنها ببینند و باور کنند که شما از آنها حمایت می‌کنید و برای قوی کردن آنها پیشنهادها و ابتکارهای مشخص دارید.
          می‌دانم که عده‌زیادی از کاربران و کامنت نویسان اخبار روز منتظرند که کسانی مثل فرخ نگهدار سیاستهای مشخص برای این وضعیت مشخص مطرح کنند و شما فعالیت سیاسی علیه آنها را شروع کنید.
          آیا واقعا جز این که چطوری علیه فرخ مبارزه کنیم شما و امثال شما در این ۴۵ سال، جز مبارزه با سایر مخالفین وضع موجود، برای به حکومت رسانیدن نیروهای طرفدار خود و کم کردن شر حکومت فقهی از سر ایران فعالیت سودمند دیگری داشته‌اید؟

          1. کهنسال گرامی با درود به خودتان! شخصا چندتا کامنت دیگر هم در روشنگری ماهیت اصلی ف.ن. فرستادم تا ماموریت او در استمرار همین رژیم جنایتکار ملاها آشکار شود که به دلایلی؟ منتشر نشدند. تیتر زده انتظارات ایران، درحالی‌که ف.ن. بهتر می‌داند تیم مذاکره ایرانی نماینده واقعی اکثریت مردم ایران نیست بلکه تیم ارسالی سپاه تروریستان است فقط برای نمایش و مصرف داخلی تا عوامفریبی بکند. عراقچی بدون اجازه اول سپاه و بعد ملارهبر حتی آب هم نمی‌تواند بخورد و هدفی جز نمایش چانه زنی احمقانه ندارد. اصلا تحریم ها برداشته شوند مگر دلاری سر سفره مردم گرسنه ایران میاید یا آمده تا حالا؟ مگر ما مخالفین ج.ا. خوک‌ها می‌توانیم خوک بشویم طرفدار رژیم شیعه فاشیستی تروریستی ملاها؟ ف.ن. طبق سابقه اش در زمین ج.ا. توپ می‌زند. تا نفس آخرش!

          2. کهنسال گرامی
            از بدو انقلاب تا امروز به اصطلاح روشنفکران، روزنامه نگاران و یا فعالین سیاسی زیادی از راست و از چپ تلاش کردند که فاشیسم اسلامی را برای داخل وخارج توجیه و تئوریزه کنند تا ج.ا تداوم یابد !!

            آنها در حقیقت نه روشنفکر بودند و نه از چپ ، زیرا نه از سوسیالیسم برداشت درستی داشتند و نه از دموکراسی و ازادی و نه حتا از انسانیت !
            بدون حمایت این افراد حاکمیت بچه کش و کارگر کش اسلامی، نمی‌توانست ۴۶ سال دوام بیاورد !

          3. شیوا گرامی با درود: جانا سخن از زبان ما میگویی!
            بنده هم مانند شما چندتا کامنت دیگر در روشنگری ماهیت اصلی ف.ن. فرستادم تا ماموریت او در استمرار همین رژیم جنایتکار سرمایه داری بیشتر برملا شود که منتشر نشدند.
            با این همه تا همین جاش هم به دوستان اخبار روزی خسته نباشید میگویم.
            و به امید روزی که با نام واقعی و با آزادی بیان محترمانه و مستدل با یکدیگر سخن گوییم.

  7. من اگرچه سالیان درازیست که به تفکرات سیاسی جناب نگهدار ایرادات عمیقی داشته ام اما اگر این مقاله استثنایی نباشد باید به ایشان تبریک گفته و بازگشت ایشان به عقلانیت را تبریک بگویم. و اما جناب دیدار در حالی که اکثریت کشور های جهان بدرستی “طرح دو دولت را صرف نظر از قابلیت اجرایی” آن یگانه راه حل دانسته و در جهت تحمیل آن به اسرائیل هستند کسانی همچون حماس و جمهوی اسلامی با مخالفت با این طرح عملا در جبهه اسرائیل و به نفع اسرائیل شعار میدهند.

    1. جناب نیک
      شما لطف دارید. اما جهت اطلاع حماس در بیانیه ۲۰۱۷ عملا طرح دو دولت را به صورت مشروط پذیرفته. مخالفت رسمی نتانیاهو و راست افراطی اسراییل با طرح دو دولت همه بازیگران، به شمول حماس، جز جمهوری اسلامی، را به درستی شعار دو دولت رهنمون کرده

  8. فقط جنون ناتانیاهو که در دو سال گذشته باعث نابودی نیابتی های رژیم شد و عزم راسخش برای نابودی سایت‌های هسته‌ای ایران بود که از ترامپ یک هویج ساخت در مقابل چماق ناتانیاهو. ترامپ بدون تکیه بر تهدید جدی نظامی از طرف اسرائیل هیچگاه حاضر به مذاکره با دست خالی نمی‌شد و تنها عاملی که رژیم را این بار به پای مذاکره با قاتل سلیمانی آورده است همان است. ظاهرا این روزها همه کوتاه می‌آیند از جمله فرخ نگهدار که تا چندی پیش هم بر حق هسته‌ای ایران تاکید داشت و هم از نیروهای مقاومت حمایت می‌کرد.

    1. جناب مهرداد
      شما بین اصرار بر توافق با دنیا بر سر برنامه هسته‌ای و اصرار بر برنامه هسته‌ای تمایزی قائل نیستید. من همیشه مخالف مقابله با قدرت‌های بزرگ بر سر برنامه هسته‌ای بوده‌ام. چرا باید ما با یک برنامه هسته‌ای که دنیا با آن مخالفت نمی‌کند مخالف باشیم؟

      1. جناب فرخ (نمی‌دانم همان نگهدارید یا نه چون فامیل نگذاشتید)

        با اشاره فقط با مساله هسته ای کامنت اولیه مرا نادیده گرفتید. بحث من این بود که تغییر رفتار ایران و رهبرش فقط به خاطر نزدیک شدن خاطر نظامی اسرائیل است و بس. جمهوری اسلامی این بار فقط به زبان زور و ترس از ویرانی به پای میز مذاکره آمده است نه به خاطر توازن قدرت در منطقه یا تعادل نیروها در داخل رهبری. نتانیاهو با همه پیروزی هایش حمایت ضمنی همه رهبران عرب و سران غرب از جمله آمریکا را جلب کرد. تا زمانی که ایران دست از عداوت با این دولت برندارد سایه جنگ به ایران نزدیک‌تر خواهد شد.

  9. جناب نگهدار می نویسد: “تشدید مخامصه با ایران، و ایجاد تقابل میان ایران و عربستان، هسته اصلی استراتژی اسرائیل در ۳۵ سال اخیر بوده و…”
    گذشته از اینهمانی کردن ایران و رژیم جمهوری اسلامی، ایشان هیچ ذکری از هسته اصلی استراتژی “ایران” (سید علی خامنه) درین “۳۵” سال بعمل نیآورده؛ و اکنون که رهبر رژیم دستانش را به تسلیم بالا گرفته و رهنمود مذاکره و مصالحه داده، جناب نگهدار نیز، طبق معمول، به ندای “رهبر” لبیک گفته و اظهارات او را به دیگر گونه و از موضع بالا تکرار میکند و طبق معمول جلوه گری میکند. ملت شریف ایران دیر زمانیست که خواهان صلح و مصالحه با امریکا بوده، اما رهبر جمهوری اسلامی و پایورانش تا دیروز چیز دیگری میگفتند و جناب نگهدار هم…😎

    1. جناب داوود
      من از ۲۵ سال پیش مستمرا و مکرر خواستار احیای روابط بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده امریکا بوده‌ام. به نظر میرسد امروز اکثریت بزرگ جامعه ایرانی، و نیز حکومت جمهوری اسلامی، هم موافق شده‌اند.
      دوست دارم شما هم برای ما تعریف کنید که شما از کی موافق برقراری رابطه بین این حکومت و آن حکومت شده‌اید.

      1. جناب نگهدار،
        شما اگر از زمان کشف قاره امریکا توسط کریستف کلمب هم “مستمرا و مکرر” خواهان احیای روابط بین دو حکومت بوده باشید، اعتبار چندانی کسب نمی کنید؛ زیرا که بیشتر عمر خود را در دفاع از جمهوری نکبت بار ملایان سپری کرده اید و هنوز هم بیشتر همّ و غمتان حفظ و “شکوفایی” این رژیم نابکارست، که عامل اصلی همه بدبختی ها و دردها و ناکامیهای ملت شریف ایران و قاتل بهترین فرزندان میهن ماست. قبلا عرض کردم، مردم شریف ایران و آزادیخواهان مدتها پیش خواهان صلح و رفع تحریمها و ازبین بردن تنش و ایجاد رابطه برابر با همه کشورها بوده اند، و مثل خامنه ای و شرکا، امروز به این نتایج نرسیده اند.

        1. ف.ن :”همه ما در دل آرزو خواهیم کرد، که از پی این انتخابات، روزنه ای گشوده شود برای کاهش تبعیض ها و رنج و تحقیر مردم،…” و “آرزوی سلامتی خامنه ای را دارد تا جانشین خود را معلوم و با وفاق ملی صلح؛ آرامش…را به خانه هامان بازگردانیم”.۴۷ سال تلاش و آرزو برای حفظ یکی از جنایتکار ترین رژیمهای تاریخ شبیه اسراییل شرم آورست! ج.ا هزینه کلانی از جیب کارگران و مردم زحمتکش برای پروژه های هستەای خود میپردازد،که خامنەای پیامداین اقدامات یعنی تحریمها را فرصت بشمار می آورد.رئیس قبلی بانک مرکزی رژیم مدتی پیش اعتراف کرد که هزینه تحریمها برای کشور تاکنون سالانه حداقل ۵۰ میلیارد دلار بوده است.خامنه ای و شرکا از شر فاشیستهای جنایتکاری مانند ترامپ و نتانیاهو هم خلاص شوند با “فتنه” اصلی:یعنی ورشکستگی اقتصادی درمان ناپذیر و خیزشهای روز افزون کارگران-فرهنگیان-پرستاران-بازنشستگان چه خواهند کرد؟

  10. بعد از ۴۶ سال از بالا رفتن از دیوار سفارت آمریکا و تحلیل مشعشعانه فرخ نگهدار در مورد خمینی مرتجع و بعداز۴۵ سال از انتشار ترادژیک «برنامه ی شکو فانی جمهور اسلامی …» سازمان اکثریت، باردیگر فرخ نگهدار از «شکوفائی » دم میزند: ” امید و انتظار بزرگ این است که به روز سازی ساختارهای حقوقی و قانونی کشور، در شرایطی در دستور قرار گیرد که موفق شده باشیم ایران را از چنبره تهدید و تحریم و تقابل و تحقیر برون آوریم و صلح و آرامش و امید به شکوفایی اقتصادی را به خانه هامان بازگردانیم. سالی که نکوست از بهارش پیداست.” آیا این حرفها تصادفی ست یا سماجتی بر یک فاجعه ی تاریخی که بصورت کمدی تکرار شده؟

    1. پرسشی است:در برخورد با موضوعات باید با تحلیل امروزی با تحلیل فردی بر خورد کرد یا باید
      برویم سراغ پاک کردن حساب گذشته از هم؟؟
      باید گفت
      گذشته تمام نیروهایی که در گذشته سابقه مبارزه گری داشتند چندان پاک و مطهر نیست؛ چون به آزادی و دمکراسی اعتقادی نداشتند! در
      گذشته همه آن مبارزه گران ، اعمالی از جنایتکاری دیده می شود اگر خود مستقیم جنایت نکرده اند حداقل از جنایتی دفاع کردند…
      پس وقت خود را صرف موضوعات تکراری که فکر می کنیم افشاگریست نکنیم،
      گاهی افشای دیگر برای اینست که جنایت های خودمان هم به حاشیه برود.

      1. ابدا چنین نیست ؛ انتخابات و آزادی احزاب و حق رای حقوق شهروندی نوع بشر ست در این ۷۲ سال کنار گذاشته شد و حکومت های تمامیت خواه به بهانه های مختلف حق مسلم حاکمیت مردم را زیر پا گذاشتند.هردو حکومت بدون تردید متهم جنایت بشری و نقض حقوق بشرند. انتخابات و ادامه ی همان مشروطه ی پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ مثل تمام جهان می توانست موجب تکامل احزاب سیاسی از نظر کم و کیفی شود . «خلاف» سیاسی و اجتماعی فقط در چارچوب قانون ،حقوق و قضا تعریف می شود نه حدسیات و احساسات .وظیفه نیروهای سیاسی در تمام این دوران انتقاد به وضع موجود بوده و مماشات و حمایت در دو حکومت و رویکردهای افراطی مورد نظر من نیست.

        1. بلی درست است حکومت های مستبدی حاکم بوده و هست
          با پوزش از اینکه نتوانستم درست موضوع را بیان کنم
          بحث من و منظور من اینست مبارزانی بودند و هستند اگر چه با مستبدین وقت مبارزه می کرده اند و می کنند
          اما حرکات مبارزاتی در پی تحقق آزادی و دمکراسی نبوده بل حرکاتشان این بوده که خود را جانشین حکومت های وقت کنند،نگرشی که براساس الترناتیوی باشد
          و آزادی و دمکراسی اولویت اول نباشد
          این نگرش می تواند جنایت هایی را انجام دهد.

  11. رفتار ترامپ تا کنون نشان داده است که متحدین قبلی امریکا باید تابع امریکا باشند
    ظاهرن اسرائیل دیگر اسراییلی نیست که امریکا را مجبور به هماهنگی با خود کند بل روش ترامپ می گوید اسرائیل باید تابع سیاست امریکا باشند و نباید در برنامه های امریکا سنگ اندازی کند.
    ترامپ‌، حوثی ها، حماس، حتا حزب الله اگر این وضعیت را پیدا نمی کرد بعنوان بخشی از ساکنان سرزمین هایی می دانندکه اگر اهل معامله باشند می توانند طرف معامله قرار گیرند و به رسمیت هم شناخته می شوند،
    اما موضوع دو کشوری، دو کشوری تحقق خواهد یافت چه حکومت ایران بخواهد چه نخواهد اما کشور فلسطین کشور کوچکی در درون اسراییل که اطرافش را اسرائیل احاطه کرده است به رسمیت شناخته خواهد شد
    اما موضوع عزه نظر دیگر ی می طلبد

    1. با توجه به هزینه ای که در مورد غنی سازی انرژی هسته ای شده و همچنین بدقولی های کشورهای غربی در تأمین نیاز ایران ، ایران نباید از حق خود دایر بر داشتن حق غنی سازی صلح آمیز کوتاه بیاید. متاسفانه در این نوشته ت تسلیم شدن ایران در این موردکه خواسته اسرائیل است تلویحا بلا مانع اعلام شده است .به چز این موردبقیه مواردی که بیان شده کاملا درست است

      1. کلیت غرب با پذیرش برجام حق غنی سازی هسته ای را پذیرفته بود
        بخشی از حاکمیت ،خود ویران گر این پذیرش شده بود
        اگر بخواهیم محاکمه ای صورت دهیم باید رهبری و حواریون خاصش که در آن زمان با رفتارشان باعث به حاشیه رفتن برجام شدند محاکمه شوند.
        در این موضوع نباید بدنبال مقصری در غرب بگردیم
        اگر در آن دوران ترامپ از برجام خارج شد رفتار او را باید پاسخ به عملکرد رهبری و مجلس آن زمانش دید

  12. جناب نگهدار می گویند ایران طرح دو دولت را بپذیرد. قاعدتاً منظور دولت اسراییل و فلسطین است. مشکل اصلی این است که نتانیاهو و اسرائیل اصولاً موجودیت کشوری به نام فلسطین را قبول نمی کند. بهتر است آن موضوع اول مشخص شود بعد به ایران گفته شود دو دولت را قبول کند.فعلا که یک دولت وجود دارد و قرار است مردم را هم از غزه بیرون کنند.

    1. با درود به دیدار محترم،
      دقیقا درست میگوئید؛ حکومت اشغالگر و نژادپرست و نسل کش اسرائیل، راه حل دو دولتی را اصلاً و ابداً قبول نداشته و در عمل این را بارها نشان داده است. گسترش تدریجی شهرکهای یهودی نشین در کرانه باختری و رفتار وحشیانه با فلسطینیان در کرانه باختری و نسل کشی هولناک در غزه و ویرانی قسمت اعظم آن و…. همه گواه این حقیقت است که این رژیم دد منش همیشه خواهان استقرار و گسترش یک دولت و یک کشورِ بزرگ “یهودی” درسراسر فلسطین و بخشهایی از سرزمینهای لبنان و سوریه و عراق و..از نیل تا فرات است.

    2. همانگونه که در مقاله متذکر شده‌ام جمهوری اسلامی باید اعلام کند طرح دو دولت را می‌پذیرد قطع نظر از این که اسراییل آن را می‌پذیرد و قطع نظر از این که این طرح چقدر قابلیت اجرایی دارد. سه دلیل برای درستی این موضع وجود دارد.
      اول این که برداشت همگانی از موضع جمهوری اسلامی «نابودی اسراییل» است و این موضع مغایر موضع تمام کشور‌هاست. حتی حماس و صاف هم از آن حمایت نمی‌کنند. این موضع‌گیری به غایت به سود اسراییل است.
      دوم این که تا زمانی که دولت فاسطین تشکیل نشده جمهوری اسلامی نمی‌تواند و نباید اسراییل را به رسمیت بشناسد. یعنی کنار گذاشتن شعار نابودی اسراییل معنایش شناسایی اسراییل نیست.
      سوم این که پذیرش طرح دو دولت ایران را از زیر ضرب خارج و موضع ایران را با سایر ملل منطقه منطبق می‌کند.
      ما مسئولیتی یا قدرتی نداریم که اسراییل را به تشکیل دولت فلسطین وادار کنیم. فقط هماهنگ سازی سیاست ما با سایر کشورهای منطقه باعث خنثی شدن سیاست تهاجمی اسراییل علیه ایران می‌شود و در همان حال وزنه دفاع از حق ملت فلسطین برای داشتن یک کشور را کنی سنگینتر می‌کند.
      سوم این که

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *