
پیکر شیوا ارسطویی نویسنده معاصر صبح امروز توسط جمعی از زنان، تشییع شد. مرگ خودخواستهی شیوا ارسطویی، در ادامهی زنجیرهی موارد مشابه در میان نویسندگان و اهالی فرهنگ بود که در ماههای گذشته به طور گستردهای شاهد آن هستیم.
زنجیره خودکشی در ماههای اخیر منحصر به اهل فرهنگ نیست. جامعه پزشکان، دانشجویان، کارگران و … نیز از سیل سهمگین این فاجعه در امان نبودند.
شیوا ارسطویی با مرگ خود خواسته در ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ درگذشت.
شیوا ارسطویی شاعر، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران در ۹ اردیبهشت ۱۳۴۰ در تهران به دنیا آمد. او دوران تحصیل را در همین شهر گذراند و در رشته مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد فارغالتحصیل شد.
او از آغاز دههی شصت در فعالیتهای بشردوستانه حضوری پیگیر داشت به طوری که به عنوان امدادگر داوطلب از سوی هلال احمر به مناطق جنگی اعزام شد و مدتی را در پشت جبهه جنگ ایران و عراق گذراند.
فعالیت ادبی ارسطویی از اواخر دههی شصت با حضور در کلاسهای شعر و داستان آغاز شد و نخستین رمان او با عنوان «او را که دیدم زیبا شدم» در سال ۱۳۷۱ منتشر شد که الهام گرفته از تجربیات او در جنگ بود. یک سال بعد در ۱۳۷۲ نخستین مجموعهی شعر ارسطویی با عنوان «گم» به چاپ رسید. در همین دوران شیوا ارسطویی با امضای بیانیه «ما نویسندهایم» با ۱۳۴ نویسندهی آزادیخواه همراه شد و در سال ۱۳۷۸ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.
ارسطویی در دوران فعالیت خود رمانهای «نسخه اول»، «بیبی شهرزاد»، «آسمان خالی نیست»، «افیون»، «خوف»، «نی نا»، «من و سیمین و مصطفی» و «ولی دیوانهوار» را منتشر کرد که از این میانه رمان «من و سیمین و مصطفی» پس از انتشار توسط اداره سانسور ممنوع و از بازار جمع شد. او دو مجموعه داستان به نامهای «آمده بودم با دخترم چای بخورم» و «آفتاب مهتاب» و دو مجموعه شعر به نامهای «گم» و «بیا تمامش کنیم» را نیز در کارنامه داشت.
یک پاسخ
با قرق کردنِ زنانه زیر تابوت نویسندهای که خودش را کُشته، نمیشود به جامعه پیامِ زن، زندگی داد.