شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

گفت نیستم! – بهمن پارسا

در پس ِ پنجره نور ،سببی شد که بگویم با خود؛

بروم  بلکه سلامی بکنم

و بپرسم حالی.

با سر انگشت به در ضربه زدم

لحظاتی سپری شد 

و شنیدم پس از آن 

که تو گفتی به کسی:

نیستم خانه ، جوابش ندهید!

و دگر در  نَزَدَم

تا تو شرمنده ی انکار حضورت نشوی!

زآن سپس تا اینک

هرکجا  پنجره و نوری هست

با خودم میگویم :

کسی آنجاست که میگوید نیست!

حیف از انگشت که من رنجه نمودم بر در.

جمعه ۲ مِی ۲۰۲۵

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز باشند، منتشر نمی شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *