
اخبار روز: در آستانه اول ماه مه، روز جهانی کارگر، جهانِ کار با چالشی نوین روبهروست؛ چالشی که نه تنها در ساختار تولید، بلکه در معنا و هستی خودِ کار مداخله میکند: عصر هوش مصنوعی. همانگونه که انقلاب صنعتی قرن نوزدهم کارگر را از روستا به کارخانه کشاند، اکنون سرمایه داری با انقلاب الگوریتمی، قصد دارد کارگر را با کالاهای تولیدی اش، با خودش و گاهی با هم طبقهایهایش بیگانهتر سازد و به حاشیه برانَد.
روایت غالب سرمایهداری از هوش مصنوعی، روایتی متکی بر رستگاری است: ماشینهایی که کارهای طاقتفرسا را انجام میدهند، بهرهوری را افزایش میدهند و فرصتهای تازهای خلق میکنند. اما در واقعیت، این فناوری، در شرایط حاکمیت سرمایهداری، همانند موجهای پیشین اتوماسیون، در خدمت تشدید استثمار کارگر و افزایش انباشت سرمایه قرار گرفته است.
در بسیاری از صنایع جهانی – از انبارداری گرفته تا ترجمه و برنامهنویسی – هوش مصنوعی نه کار انسان را آسانتر، بلکه کارگر انسانی را ارزانتر و حذفشدنیتر کرده است. کارگران آمازون زیر سایه نظارت الگوریتمی له میشوند، مترجمان با مدلهای زبانی رقابت میکنند، رانندگان با تهدید خودروهای خودران مواجهاند. این روند تنها یک معنا دارد: کار، بیثباتتر، پارهوقتتر و غیررسمیتر میشود؛ همان چیزی که مارکس آن را «ارتش ذخیرهی نیروی کار» مینامید.
بر اساس گزارش سازمان بینالمللی کار (ILO) با عنوان «هوش مصنوعی زایشی و مشاغل: تحلیلی جهانی در سال ۲۰۲۳»، میلیونها شغل، بهویژه در کشورهای جنوب جهانی، در معرض اتوماسیوناند، بیآنکه سیاست حمایتی مؤثری در کار باشد.
وقتی مدیر، الگوریتم است
بخش خدمات، مانند فروشگاههای زنجیرهای، شرکتهای حملونقل اینترنتی (اسنپ و تپسی)، و حتی آموزش، در حال دگرگونی با الگوریتمها هستند، بیآنکه کارگران قدرت چانهزنی یا نظارت داشته باشند. در واقع، الگوریتم به کارفرمایی تبدیل شده که نمیتوان با او مذاکره کرد، نمیتوان او را در اعتصاب درگیر کرد، و یه هیچ نهادی پاسخگو نیست.
در پلتفرمهایی مانند آمازون، اسنپ، اوبر و تپسی، کنترل کارگر نه بهدست انسان، بلکه بهدست یک کُد بیچهره افتاده است. الگوریتم تعیین میکند که چه کسی «مناسب» است، کی اخراج شود و کِی مشمول جریمه شود – بی آنکه پاسخگویی یا شفافیتی وجود داشته باشد.
کارگران با نظارتی تمامعیار، خودکار و بیرحم روبهرو هستند. این نهتنها نقض حریم خصوصی است، بلکه مانع سازماندهی جمعی میشود.
در سال ۲۰۲۳، شرکتهایی چون گوگل، متا و ماکروسافت، هزاران کارمند را تنها با تصمیم الگوریتمهای بهرهوری بی حتی یک جلسهی ارزیابی انسانی از کار بیکار کردند.
خطر اصلی اتوماسیون، حذف انسان از تصمیمگیری دربارهی زندگی خود است. فعالان کارگری می گویند تکنولوژی باید در خدمت کرامت انسان باشد، نه نابودی آن.
مقاومت جهانی علیه اتوماسیونِ ناعادلانه
با اینحال، این پایان روایت نیست. در گوشهوکنار جهان جرقههایی از مقاومت جدید در حال شعلهور شدناند.
در آمریکا، اتحادیهی نویسندگان و بازیگران هالیوود در سال ۲۰۲۳ با موفقیت استفادهی بیحدومرز از هوش مصنوعی در بازتولید چهره و صدا را متوقف کرد.
در ایتالیا، کارگران تحویل غذا از طریق دادگاههای کارگری خواستار شفافسازی الگوریتمهای رتبهبندی شدند.
در کرهی جنوبی، کارگران کارخانههای رباتیک، دولت را وادار به بررسی تأثیرات روانی و فیزیکی ناشی از اتوماسیون کردند.
کنفدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری در گزارش سالانه ۲۰۲۴ خود می گوید: اتحادیههای کارگری نه در برابر فناوری هوشمند، بلکه در برابر استفادهی بیپاسخ و ناعادلانه از آن ایستادگی میکنند.
کارگر امروز باید هم با سرمایه بجنگد و هم با کُد. در چنین شرایطی، جنبش کارگری باز تعریف می شود، نه فقط در قالبِ مبارزه برای دستمزد، که در قالبِ بازپسگیری کنترل از ماشینهایی که قرار است او را مدیریت، اخراج، یا نامرئی کنند.
آیندهی مقاومت کارگری در عصر هوش مصنوعی، در اتحاد میان نیروی کار انسانی و آگاهی فناورانه است.کارگران خواهند آموخت چگونه الگوریتمها را رمزگشایی کنند، چگونه عدالت را در دل کدها حک کنند و چگونه از خود در برابر ماشینهایی که به جای همکار، به ابزار سلطه بدل شدهاند، دفاع کنند.
کارگران در قرن نوزدهم با کارخانه بخار، در قرن بیستم با خطوط تولید، و امروز با هوش مصنوعی و شبکههای عصبی مصنوعی روبهرو هستند. اما اصل مبارزه تغییر نکرده است. قدرت کارگران در اتحاد و آگاهی آن هاست.
کتی اونیل در کتاب «سلاح های کشتار ریاضی» می گوید: ما باید الگوریتمها را رمزگشایی کنیم، حقوق دیجیتال را تعریف کنیم، و از عدالت دیجیتال دفاع کنیم – همانطور که یک قرن پیش از عدالت صنفی دفاع کردیم.
بالا بردن سطح فنآوری و بهرهگیری از آن در سازگاری با محیطزیست برای پاسخ به نیازمندیهای بشریت و افزایش زمان فراغت هدف همه کارگران است. سرمایه، سرمایهدار و انگیزه پایانناپذیر آن برای سود بیشتر نه در راستای اهداف انسانی بلکه علیه آن است. این تضاد اگرچه ممکن است با گسترش هوش مصنوعی و تبدیل الگوریتم به کارگزار کارفرما در محیط کار نامرئیتر شود، اما همچنان حضور دارد. تضادی که اتفاقا با به خدمت گرفتن فناوری نوین میتواند به نفع زندگی انسانی تمام شود. کارگران به فنآوری نیاز دارند اما به سرمایهدار نه!
2 پاسخ
با دُرود و سپاس از موضوعِ بسیار مُهمّ و قابلِ مکثی را که به اِشتراک گُذاشته اید!
صاحبنَظری نوشته بود که میتوان در این شرایط، توازُن ایجاد نموده و با تصویبِ قوانینِ جدید؛ صاحبانِ کارخانه و شرکتهائی که از رُبات ها استفاده کرده و کارگران را بیکار میکنند، میبایست که هر سال مالیات و پرداختِ بیمه … را در ازاء هر روبات که دارند، به دولت پرداخت نموده تا دولت هم بتواند هزینه زندگی کارگرانِ بیکار را پرداخت نماید!
به باوَرِ من این راهکارِ خوبی میباشد؛ اگر دولتی مردمی در قدرت باشد!
“چالشی که نه تنها در ساختار تولید، بلکه در معنا و هستی خودِ کار مداخله میکند”
با کمی فانتازی نه تنها طبقه کارگر مورد حمله هوش مصنوعی و ربات ها قرار میگیرد و متحول میشود، در نهایت سرمایه داری هم متحول خواهد شد و در انتها نابود.
تنها راه ممکن یا یک انقلاب جهانی سوسیالیستی است و یا در یک مبارزه برای تقسیم تولید بین انسانها بطوری نسبتا عادلانه و جهانی است که بشریت در مقابل دارد.