
مقدمه
انفجار مهیبی در روز ۶ اردیبهشت در بندرعباس رخ داد. تا کنون تعداد کشته شدگان ۷۰ نفر، مفقودین ۲۲ نفر و جسدهای غیر قابل شناسایی نیز ۲۲ نفر گزارش شده است. تعداد مصدومین و زخمی ها، بیش از ۱۲۰۰ نفر تخمین زده می شود.
پایگاه اطلاع رسانی دولت، علت این انفجار را ” قصور در رعایت اصول ایمنی و پدافند غیرعامل ” اعلام نموده است.
بررسی مجموعه اطلاعات تاکنونی، حاکی از این است که این بار نیز همانند آتش سوزی پلاسکو، برخورد قطار مسافربری مشهد در سمنان، معدن طبس، پرواز ۷۵۲، فروریزی متروپل و.. هموطنان مان در بندرعباس، قربانی مدیریتی هیئتی و جهادی حامیان ولی فقیه شده اند.
حکمرانی جاهلانه ولی فقیه
حکمرانی جاهلانه ولی فقیه به دلیل فقدان ساز و کارهای قانونی و نهادین و عدم مشارکت سیاسی مردم، باعث متراکم شدن بحران ها در این رژیم شده است.
تعدد بحران های کشور: مانند تخلیه روستاها، تراکم حاشیه نشین ها، رکود اقتصادی و گرانی نفس گیر، بیکاری جوانان، بحران محیط زیست، ورشکستگی آب، سقوط شدید پساندازهای مردم، بدهیهای سنگین دولت، کسب و کارهای راکد شده، واحدهای تولیدی تعطیل شده، فساد لجام گسیخته و رانت خواری گسترده، افزایش طلاق، اعتیاد و بزهکاری، میلیونها پرونده در قوه قضاییه، و ناکارآمدی نظام حکمرانی کشور، مردم را خسته، ناامید و زمینگیر کرده است.
این نابسامانیهای غیرقابل انتظار جامعه را به سمت ناپایداری، فرسودگی و زوال پیش برده است و جامعه را به شدت آسیب پذیر نموده و از ظرفیت تاب آوری آن به شدت کاسته است.
وضعیت بن بست کنونی، محصول دو- سه سال اخیر نیست. بلکه دلیل آن فقدان آزادیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، حفظ کرامت انسان، حقوق شهروندی، حق انتقاد و پرسشگری، نقض حقوق بشر در همه ابعاد، قانونمندی و قدرت مردم در انتخاب و عزل حکومت گران است.
ولی فقیه و “بورکراسی بیت”
بخش انتصابی قدرت یعنی ولی فقیه (رهبر) به مثابه دولت واقعی در نظام اسلامی در ایران، عمل می کند، این دولت قدرت و خشونت را در اختیار دارد. این دولت همچنین با یکی کردن قدرت سیاسی و رهبری مذهبی، اقتدار بوروکراتیک را نیز در بستر “بوروکراسی بیت” در مقابل دستگاه اداری جمهوری، یعنی بورکراسی دولتی برپا کرده است. رئیس دفتر ولی فقیه، نقش ویژه ای در این بورکراسی دارد. نهاد های مهم زیر نظراین بروکراسی عبارتند ازمعاونت های: بررسی، نظارت و حسابرسی، امور بین الملل، امور ویژه، سیاسی و امنیتی، ارتباطات حوزوی، فرهنگی، ارتباطات مردمی.
در چارچوب بورکراسی بیت، ولی فقیه در مقام مرجع تقلید بر شورای استفتائات و حوزه علمیه قم نظارت دارد. ولی فقیه فرمانده کل قوا است، لذا بخشی از بورکراسی بیت دراختیار فرماندهان نظامی است، که اطلاعات نظامی را تفسیر و تحلیل می کنند و از این طریق مشاوره های لازم را در اختیار ولی فقیه قرارمی دهند.
در این ساخت دوگانه قدرت، نهادها و ارگانهای پیرامونی با دستور کاری مشابه شکل گرفته اند. سپاه پاسدران به عنوان یک ارگان نظامی در اقتصاد ایران قدرت برتر است. نهادهای اقتصادی زیر نظر بورکراسی بیت، مالیات نمی پردازند. فعالیت های این نهادها محرمانه و ناشفاف است و گزارش ها نیز معمولا شفاهی است.
در یک کلام بورکراسی بیت، مرکز اقتدار مذهبی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی- امنیتی این نظام است.
در چارچوب بروکراسی بیت ، کنترل اقتدار بورکراتیک ولی فقیه، در دست نیروی اصلی حامی او، یعنی الیگارشی اقتصادی، امنیتی و نظامی است.
در این ساخت دوگانه قدرت، رقابت میان ذینفان بورکراسی دولتی و بورکراسی بیت، پدیده ای معمولی شده است. وجود درآمد نفت به عنوان یک منبع رانت چه در دستگاه اداری جمهوری، یعنی بورکراسی دولتی و چه در بورکراسی بیت متعلق به ولی فقیه منجربه افزایش تلاش گروه های ذی نفع برای برخورداری از این رانت (رانت خواری)، افزایش رقابت افراد سیاسی متغلق به این دو گروه برای بهره جویی شخصی یا حامی پروری شده است.
اوج ویرانگری در این چرخه رقابت زمانی است، که یک گروه برای جلوگیری از برش کیک اقتصادی به مقابله با گروه دیگر بر می خیزد و در این راه نه تنها منابع و جان انسان ها، بلکه امنیت ملی ایران نیز به خطر می افتد.
جای پای بورکراسی بیت و مدیران هیئتی و جهادی را می توان در فروش غیررسمی نفت مشاهده نمود. در حال حاضر نفت ایران به یک کشور یعنی چین و در چارچوب غیررسمی فروخته می شود. این نوع فروش بدون ایجاد حساب رسمی و صدور فاکتور در تجارت فیمابین عملی می شود، به همین دلیل رقابت های این مدیران بر سر عواید شخصی موضوع اساسی در فروش نفت است.
واردات کالاهای اساسی نیز در شرایط تحریم کنونی وضع بهتری از فروش نفت ندارد، در اینجا نیز انحصار واسطه گران داخلی و خارجی تثبیت شده است. در این عرصه نیز، مدیران هیئتی و جهادی وابسته به بورکراسی بیت فعال هستند.
علاوه براین دو عرصه، مدیران هیئتی و جهادی وابسته به بورکراسی بیت در عرصه های: جهش تورمی ناشی از رشد نرخ ارز، ناترازی انرژی، حمایت های بی هدف و متناقض از صنایع مختلف، حامی پروری در حمایت های معیشتی، مسئله مسکن و مستقلات، نقش تعیین کننده ای را بازی می کنند.
دیدگاه مدیریتی هیئتی و جهادی حامیان ولی فقیه
ناکارآمدی بوذکراسی دولتی در ایران امر پوشیده ای نیست. اما معضل اصلی در ایران قدرت بی حد و حصر ولی فقیه و مدیران هیئتی و جهادی حامی او است.
فرهنگ “مدیریت هیئتی” حاصل فعالیت هیئتهای روضه خوانی و عزاداری متعلق به دوران کهن و مرثیه برای کسب فیض در جهانی دیگر و زمان مجهولی است، که نیامده است. مدیریت هیئتی منبع الهام بورکراسی بیت است. اغلب سران و کارگزاران از بالاترین تا پایینترین سطوح حکومت تجربه سازمانی و مدیریتی خود را در هیئت های روضهخوانی و عزاداری آموختهاند (مثلاً نگاه کنید به روضهخوانی پزشکیان در دوره انتخابات ریاست جمهوری).
در چارچوب هیئت ها، تقسیم کار ساده حاکم است و نیازی به تخصص نیست، فعالین هئیتی هم مأمور به وظیفه هستند و نه نتیجه.
مدیریت هیئتی در دوره خامنه ای بر نظام بورکراسی دولتی ایران غلبه کرده است و در نهادهای گوناگون حاکمیت دائما بازتولید میشود.
هدف از مدیریت هیئتی: تولید اقتدار برای بالادستیها و جلب رضایت آنها، ایجاد رانت و امتیاز مفت برای کارگزاران، لفت و لیس منابع بودجه، تبلیغات برای نظام ولی فقیه و بالاخره فریب شهروندان و سرکارگذاشتن آنها و توضیح سوانح زمینی با امور ناشناخته و مجهول است.
عکس العمل مدیران هیئی در مقابل فجایع و سوانح:
الف- انتظارش را نداشتیم ب- غافل گیر شدیم ج- قابل پیش بینی نبود د- به شایعه توجه نکنید ه- ما تمام تلاشمان را کردیم.
آتش سوزی و ریزش ساختمان پلاسکو نمونه ای از مدیریت هیئتی و جهادی
ریزش برج تجاری – تولیدی پلاسکو در دی ماه ۹۵ بر اثر آتش سوزی نشانگر عمق درماندگی زمامداران و مدیران هیئتی و جهادی رژیم جمهوری اسلامی بود. این فاجعه نشانگر صعف بنیادین این رژیم در امر پیشگیری سوانح بود. آتش سوزی سیل، زلزله و طوفان نیست که ناگهانی باشد.
سقوط برج پلاسکو بیش از ۲۰ کشته و ۱۰۰ زخمی برجای گذاشت و باعث از بین رفتن چهارصد مغازه و چهار هزار شغل و ۶۰۰ میلیارد ریال پوشاک شد. چه تعداد از کارگران افغانی که بی نام و نشان، زیر آور ماندند، نامعلوم است.
وضعیت اسفناک شهر تهران نمونه دیگری از مدیریت هیئتی و جهادی
نتیجه تجزیه و تحلیل (SwissRe) از ۶۱۶ شهر بزرگ در جهان در رابطه حوادث و بلایای طبیعی از جمله در موارد: زلزله، سیل، آتش سوزی، طوفان، نشست زمین، گردباد و اپیدمی این است که شهر تهران با بیش از چهارده میلیون جمعیت و همچنین وجود شش میلیون نفر در حومه آن، یکی از ده مناطق جهان با پتانسیل بالای سوانح و بلایای طبیعی است.
بیش از نیمی از صنایع ایران شامل: تولید اتوموبیل، تجهیزات الکترونیکی، نساجی، شکر، سیمان و شیمیایی در تهران و حومه آن قرار دارند.
مشکلات زیر ساختی در تهران بسیار وسیع است. سامانه های که خدمات عمومی ارائه می دهند در وضعیت مناسبی قرار ندارند.
آنهاعبارتند از:
شبکه های: آب و فاضلاب، برق و گاز و سدها، شبکه زیرساختی اطلاعاتی و ارتباطی، سامانه حمل و نقل مانند: فرودگاه ها، بزرگ راه ها، پل ها، تونل ها، پل های هوایی و راه آهن.
شرکت آلمانی GIKRM در ارزیابی از وضعیت مترو تهران می نویسد “در سازمان مترو تهران هیچ برنامه ای در واکنش به شرایط اضطراری وجود ندارد. این سازمان فاقد برنامه عملیات فوریتی، برای حفظ جان و اموال مردم است. از همه بدتر این سازمان دارای یک سیستم بورکراتیک ناکار آمد می باشد، مثلا اداره مترو زیرنظر شورای شهر است، مسائل مربوط به حمل و نقل مسافر زیر نظر وزارت راه است و آتش نشانی مترو در حیطه شهر داری قرار دارد و مسئول آن شهردار تهران است.”