
جنبش چپ و کمونیستی در فرانسه تاریخی پر افتخار دارد. این سلسله یادداشت ها لحظه هایی از این تاریخ و آفرینندگان آن را بررسی کرده است. اخبار روز به تدریج این سلسله یادداشت ها را که در روزنامه ی اومانیته منتشر شده است، باز نشر می کند.
آندره کارل مدیر نشریه «اومانیته دومانش» (L’Humanité Dimanche) از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۸۱، او همواره آرمانهایش را با جان و دل حفظ کرد و برای نجات جمهوری پس از ۱۹۴۰، جان خود را به خطر افکند.
در سال ۱۹۴۰، آندره هوشیلر هنوز به آندره کارل، نام مخفی دوران مقاومتش، بدل نشده بود. اما این جوان کمونیست ۲۳ ساله، پس از بازگشت از «جنگ عجیب» (drôle de guerre) که در یک هنگ سواره نظام خدمت میکرد، خود را «عمیقاً متأثر، جریحهدار و اندوهگین از فروپاشی ملت فرانسه» یافت. او در خاطراتش مینویسد: «هرکس اندکی میاندیشید، درمییافت که جمهوری در حال سقوط است.» کسی که بعدها به مدت یک ربع قرن سردبیری «اومانیته دومانش» را برعهده داشت.
از آندره هوشیلر به آندره کارل
حزب کمونیست فرانسه و روزنامه «اومانیته» از سال ۱۹۳۹ ممنوع شده بودند. در حالی که او به دنبال راهی برای مبارزه میگشت، به طور اتفاقی با پزشک و دوست پیشین خود، دکتر ویکتور لافیت، روبهرو شد. لافیت پیش از جنگ دبیر کمیته جهانی دانشجویان علیه جنگ و فاشیسم بود؛ همان نهادی که هوشیلر نیز از رهبرانش بود. او در خاطراتش مینویسد: «فصل تازهای از تاریخ آغاز شد. این بار نه جنگ تحمیلی، که مقاومتی را که خود برگزیده بودم تجربه میکردم.» او که در ۱۹۳۳ به جوانان کمونیست و در ۱۹۳۴ به حزب کمونیست فرانسه پیوسته بود، برای نابودی نازیسم و فاشیسم راه مبارزه را برگزید.
هویت خود را تغییر داد و نام آندره کارل را برای خود برگزید. او این راه خطرناک را با شور بسیار آغاز کرد؛ آنطور که مونیک اوسَن هنگام درگذشت او در دسامبر ۲۰۱۱ در «اومانیته دومانش» نوشت: «راهی که میتوانست به از دست دادن همه چیز، حتی جان او، بینجامد.»
رهبری انتشار مخفیانه اومانیته زیر اشغال نازیها
او به «سازمان ویژه» (Organisation Spéciale) وابسته به حزب کمونیست ملحق شد. وظیفهاش: مدیریت تبلیغات و گردآوری اطلاعات، از جمله انتشار مخفیانه «اومانیته» بود. تحت نظارت او، ۳۱۶ شماره مخفیانه منتشر شد («۱۲۰ چاپی و ۱۹۶ رونویسیشده»، بنا به آنچه خودش در شماره ژوئیه-اوت ۱۹۹۴ «دفترهای کمونیسم» نوشت).
او روند تولید و توزیع روزنامه را، در خانهای آرام در سن-ا-مرن، همراه با یک مأمور ارتباطی هدایت میکرد. از سال ۱۹۴۱ به «جبهه ملی مبارزه برای استقلال و آزادی» پیوست. در سال ۱۹۴۳، آندره توله، رئیس «کمیته آزادی پاریس» (CPL)، از او خواست تا جانشین نایبرئیس تازهکشتهشده، شارل استربر، شود. کارل روایت میکند که استربر «بهطرز وحشیانهای شکنجه و کشته شده بود.»
از ۶ ژوئن ۱۹۴۴، هدف آزادی پاریس است
توله با شنیدن خبر «روز دی» (Débarquement) در ۶ ژوئن ۱۹۴۴، ایدهای را دنبال کرد: پاریس باید خود را آزاد کند. او در گفتوگویی در سال ۱۹۹۴ در «باشگاه مطبوعاتی TSF-اومانیته» میگوید: ««هدف ما این بود که پس از آزادی پاریس، دولت موقت فرانسه آزاد به رهبری ژنرال دوگل، قدرت را در پایتخت به دست گیرد؛ تا فرانسه از قیمومیت یا کنترل انگلو-آمریکایی در امان بماند، همان اتفاقی که پس از سقوط موسولینی در ایتالیا افتاد و متفقین اداره آن کشور را به دست گرفتند.»»
هنری رول-تانگی مسئول عملیات نظامی شد و مأموریت یافت تسلیحاتی فراهم کند که به شدت کم بود. تا ۱۵ اوت، چهار روز پیش از آغاز قیام، تنها ۱۷۵۰ نیروی مقاومت در سراسر ایل-دو-فرانس مسلح بودند. کارل در همان گفتوگو اشاره میکند: «لندن مخالف مسلح کردن نیروهای فرانسه آزاد (FTP) بود، چون آنها را بازوی مسلح حزب کمونیست میدانست.»
آغاز نسیم آزادی در پاریس
با این حال، کارل در سال ۱۹۹۰ به «اومانیته» گفت دو واقعه در اوایل ژوئیه او را دچار «نوعی سرگیجه» کرد: نخست، تظاهراتهایی که از ۱ ژوئیه در ایل-دو-فرانس بدون مداخله نازیها شکل گرفت؛ شعارهای ابتدایی «نان و شیر برای بچههایمان» به فریاد «مرگ بر میلیس، چوبه دار برای پتن» بدل شد.
دوم، در ۱۲ ژوئیه، درست دو روز پیش از روز ملی ممنوعشده، نشانههای پرچم سهرنگ فرانسه بر ویترین مغازهها، خطوط راهآهن، دکمههای لباس و پنجرهها شکُفت. کارل تخمین زد که در این تظاهراتها حدود ۱۵۰ هزار نفر شرکت داشتند. نازیها سرانجام واکنش نشان دادند و سندیکالیستی به نام ایو تودیک را به قتل رساندند.
قیام در ۱۷ ژوئیه ۱۹۴۴ آغاز میشود
پنج روز بعد، قیام سراسری آغاز شد. در «دفترهای کمونیسم»، کارل از خاطرات فراوان این روزها میگوید: «زنهای پیامرسان اهل مونفرمی در حال انتقال مدارک کمیته آزادی به پاریس بودند که توسط نازیها متوقف شدند؛ اما رهگذران با زیرکی مدارک را از دست آنان گرفتند و پس از دو روز این مدارک را به نیروهای مقاومت بازگرداندند.»
فردریک ژولیو-کوری و دستیارانش در آزمایشگاه خود کوکتل مولوتوف میساختند. سپس، منطقه به منطقه، خیابان به خیابان، کمیتههای محلی شهر را پس گرفتند. هدف نهایی: شهرداری پاریس، جایی که قرار بود دوگل در ۲۳ اوت وارد شود.
درگیریها شدید شد و نازیها به تدریج عقب نشستند. در ۲۵ اوت، انتشار دوباره «اومانیته» پس از پنج سال مبارزه مخفیانه، احساسات فراوانی را برانگیخت. به زودی پاریس آزاد شد. آندره کارل نیز راه خود را، وفادار به «مارسیز» (La Marseillaise) و «اومانیته»، تا پایان عمر ادامه داد.
برگردان برای اخبار روز: ریحانه مقدم
قسمت قبلی این سری:
مبارزان آزادیبخش؛ ۱۸. ژنرال لوکلرک، از یک راست محافظه کار تا یک قهرمان ملی