
ترجمه فارسی کتاب «آخرین شب دیکتاتور» نوشته یاسمینا خضرا، نویسنده الجزایری، به تازگی توسط انتشارات وزن دنیا در تهران منتشر شده است.
این کتاب توسط زینب کاظمخواه به فارسی ترجمه شده است.
در «آخرین شب دیکتاتور»، نویسنده تصویری داستانی و تاثیرگذار از سرهنگ قذافی در واپسین شب سقوطش ارائه میدهد. در پسزمینهای آخرالزمانی ـ جایی که گلولههای شورشیان و بمبهای ناتو آسمان را روشن کردهاند ـ قذافی در مدرسهای متروکه در سرت محبوس است، در حالی که خیانت و آشوب پیرامونش را فراگرفته و ژنرالهایش یا فرار کردهاند یا از فرط خستگی از پا افتادهاند.
با شخصیتی به رنگارنگی و تناقضآمیزی خود دیکتاتور، قذافی در این شب به زندگیاش میاندیشد؛ زندگیای آمیخته از احساسات رقیق و خشونت بیامان.
قذافی، همانند هیتلر در پناهگاهش، با فریادهایی علیه خیانت مردمش فریاد می زند: «لیبی همه چیزش را به من مدیون است!» او به شدت از غربی که اخیراً او را تجلیل میکرد و بدون هیچ اشارهای به طنز، از سایر دیکتاتورهای عرب انتقاد میکند.
در روایتی پرآشوب، رمان پیچیدگیهای شخصیت قذافی را به تصویر میکشد ـ از دوران کودکی فقیرانهاش در دل صحرای بادیه تا بدل شدنش به رهبری خودبزرگبین.
داستان میان خودبزرگبینی عظیم قذافی و لحظات آسیبپذیری او در نوسان است و چهره مردی را آشکار میکند که در عین نیاز به تایید دیگران، قادر به ارتکاب خشونتهای هولناک است.
خضرا با طنز خاص خود روایت را جان بخشیده و تناقضات و لفاظیهای اغراقآمیز قذافی را با مهارتی سبکدستانه برجسته میکند؛ جملاتی سرشار از لحن خودشیفته که توهمات عظمت او را نمایان میسازند.
قذافی در واپسین شب خود و در حال مصرف هروئین، به یاد فتوحات و روابط عاشقانه گذشتهاش میافتد و بافتی از خاطرات را شکل میدهد که در آن، رمانتیسم در کنار اعمال وحشیانه جای میگیرد.
این دوگانگی در ذات دیکتاتور به خواننده اجازه میدهد تا از جذابیت هولناکی که سلطنت او را تعریف میکرد، پرده بردارد و روانشناسی پشت سلطه ستمگرانهاش را واکاوی کند. روایت همچنین عناصری فراواقعگرا دارد، از جمله سکانسهای خیالی با چهرههایی چون صدام حسین شبحگونه و نقاش معروف ونسان ونگوگ، که طبیعت توهمآمیز قدرت را برجسته میسازد.
رمان خضرا با مهارت میان سرگرمی و تأملی عمیق درباره دیکتاتوری و مسئولیتهای قدرت تعادل برقرار میکند.
در حالی که قذافی با افسران خود درباره انقلاب بحث میکند، خواننده به یاد رنج مردم لیبی در میانه این آشوب میافتد. گرچه این رمان از نظر وسعت حماسی یا نوآوری ادبی به سطح برخی رمانهای بزرگ دیگر درباره دیکتاتورها نمیرسد، اما «آخرین شب دیکتاتور» اثری منحصربهفرد در کاوش معمر قذافی است که پیچیدگیها و تناقضات او را در واپسین لحظاتش با دقت به تصویر میکشد.
محمد مولسهول، که بیشتر با نام مستعار یاسمینا خضرا شناخته میشود، نویسندهای الجزایری ساکن فرانسه است که به زبان فرانسوی مینویسد. او یکی از مشهورترین رماننویسان الجزایری در جهان به شمار میرود و تاکنون نزدیک به ۴۰ رمان نوشته که در بیش از ۵۰ کشور منتشر شدهاند.
خضرا در آثار خود اغلب به جنگهای داخلی الجزایر و دیگر کشورهای عربی و همچنین به تنشهای میان شرق و غرب پرداخته است.
قسمتی از متن کتاب
شب قبل از کودتای سیویکم اوت ۱۹۶۹ -وقتی افسرانم داشتند اقداماتِ عملیات تهاجمی در زمان غیاب شاه ادریس را، که برای درمان پزشکی به خارج رفته بود تکمیل میکردند – من در اتاقم بودم و حسابی استرس داشتم. ونگوگ آنجا بود، در قابی طلاکاری شده و کاملا مرا تحت نظر داشت. در تختم اینپلو و آنپهلو میشدم. بالشی روی سرم گذاشتم. بیفایده بود. روح دست از سرم برنمیداشت. وقتی تلفن روی میز کنارم زنگ خورد، نقاش از بومش بیرون پرید خودش را رویم انداخت. اورکت سبزش پر از شبپره بود.
با فریاد بیدار شدم، خیس عرق بودم. صدای آنطرف خط گفت: «ماموریت انجام شد! ولیعهد بدون مقاومت کنارهگیری کرد. شاه حالا متوجه شده که به نفعش نیست به کشور برگردد.» بامداد با سربازانم ایستگاه رادیویی بنغازی را تحت کنترل درآوردیم تا به مردم اعلام کنیم که رژیم سلطنتی نالایقی که خون ملت را مکیده بود، نابود شده و جمهوری عربی لیبی متولد شده است.
چند ماه بعد، تحت تاثیر خواستههای مردمم، به کودتای دیگری فکر کردم که باعث میشد در صحنهی بینالملل دیده شوم. میان اخراج کامل ارتش انگلیس از کشور یا پسگرفتنِ پایگاه هوایی ویلاس از امریکاییها دودل بودم… یک شب ونگوگ برای ترساندن در خواب بازگشت و صبح، با وجود تردیدهای منطقی مشاورانم، تصمیمم را گرفتم؛ دیگر هیچ صلیبی در سرزمینهای مقدس عمر مختار نخواهد بود.
در اوت ۱۹۷۵ دوباره این ونگوگ بود که با خشونتی غیر معمول در خوابم ظاهر شد تا درباره توطئهی خیانت دو دوست نزدیکم، بشیر الصغیر هوادی و عمر المحیشی به من هشدار دهد. به نحوی جلوی کودتا را گرفتم و با پاکسازی شورای فرماندهی انقلاب ماجرا را کاملاً فیصله دادم.
اغلب به این فکر میکنم که آیا کتاب سبز من و رنگی که برای پرچم کشور لیبی انتخاب کردهام، الهام گرفته از رنگ سبزِ اورکت ونگوگ است؟ (صفحه ۵۶ و ۵۷)
یک پاسخ
معمر قذافی بعنوان دیکتاتوری مستبد شناخته شده است ولی خدمات اجتمایی داده شده در زمان او هم فراموش نشدنی است :
۱- آب و برق مجانی۲- بهره بانکی صفر در صد۳- داشتن خانه برای همه۴- پرداخت ۶۰ هزار دلار برای آغاز زندگی ۵- هزینه تحصیل و پزشکی رایگان و اگر نیاز به درمان در خارج از کشور داشت، هزینه آن پرداخت میشد و در هر ماه ۱۳۰۰ دلار برای اقامت در خارج داده میشد ۶- در صد بیسوادی قبل از قذافی ۷۵٪ ولی پس از حذف او ۱۵٪ بود ۷- برای علاقمندان به کشاورزی زمین ، بذر و تسهیلات آن مجانا در اختیار او قرار میگرفت ۸- لیبی هیچگونه بدهی خارجی نداشت و ذخیره ارزی آن کشور ۱۵۰ ملیارد در بانکهای خارجی بود که تمامی آنها هم اکنون بلاگ شده است . ویدئوی کامل این داده ها در یوتوب هم وجود دارد .