ضمن ابراز تأثر و تأسف عمیق نسبت به کشته شدن دهها نفر از هموطنان عزیز و مجروح شدن بیش از هزار نفر در فاجعهی اسکله بندرعباس، پرسشی که در پی این حادثه ناگوار مطرح میشود، چیزی جز این نیست: آیا میتوان مسئول چنین فجایعی را کسی جز رژیم حاکم بر ایران دانست؟
گرچه خبر این فاجعه دهشتناک بهنحوی در رسانههای مختلف وابسته به حکومت بازتاب یافته، اما با توجه به تجربهی ۴۷ ساله عملکرد دستگاههای حکومتی در موارد مشابه، حتی اطلاعات قطرهچکانی منتشرشده نیز عموماً همراه با دروغ و ریاکاری بودهاند. از اینرو، بیاعتمادی عمیقی نسبت به هر آنچه از سوی رژیم و رسانههای وابستهاش ارائه میشود، در میان اقشار مختلف جامعه شکل گرفته است.
بر همین اساس، فضای عمومی جامعه در برخورد با چنین فجایعی معمولاً به سمت حدس و گمانهایی سوق پیدا میکند که هر جریان یا حتی هر فردی بنا به دریافت و درک خود آنها را مطرح مینماید.
متأسفانه، بسیاری از مخالفان رژیم با گرایشها و دیدگاههای متفاوت نیز ناخواسته تحلیلهای خود را بر اساس همین حدس و گمانها بنا مینهند و در ادامه تلاش میکنند از آن تحلیلها، نتایجی “واقعی” نیز استخراج کنند!
در چنین فضایی، دستیابی به واقعیت آنچه واقع شده، بسیار دشوار و در بسیاری موارد، ناممکن میشود.
اما فراتر از برداشتها و تحلیلها دربارهی فاجعهای مانند حادثهی بندرعباس که در رسانهها نیز بازتاب یافته، آیا هر فرد آگاه و هر کنشگر اجتماعی که پای در زمین واقعیت دارد، نمیداند که ریشهی اصلی چنین رخدادهایی، خود رژیم حاکم بر ایران است؟
حتی اگر روایتهای مختلف دربارهی اینگونه فجایع توسط ناظری آگاه پذیرفته شود، باز هم نمیتوان رژیم را از ساختار اصلی مسئولیت جدا دانست.
برای اجتناب از طولانی شدن کلام، مناسبتر است چند سناریو را بررسی کنیم که در زمان بروز چنین فجایعی ممکن است مطرح شوند:
مورد اول: «فاجعه بر اثر عدم رعایت نکات ایمنی رخ داده باشد.»
در این صورت، مسئولیت مستقیماً متوجه کارگزاران و مدیران حکومتی است که با بیتوجهی به ایمنی، زمینهساز چنین رخدادهایی میشوند.
مورد دوم: «حادثه ناشی از خرابکاری بوده باشد.»
اگر چنین باشد، خود بهخودی آشکار میشود که پس از ۴۷ سال، هنوز شرایط اجتماعی بهگونهای است که افراد یا گروههایی امکان انجام چنین اقدامات جنایتکارانهای را مییابند. این موضوع نهتنها مشروعیت رژیم را زیر سؤال میبرد، بلکه از آنجا که حتی در تأمین امنیت حیاتیترین زیرساختها ناتوان است، مسئولیت مستقیم فاجعه باز هم متوجه خود رژیم میشود.
مورد سوم: «فاجعه ناشی از عملیات خرابکارانهی یک رقیب یا دشمن بهزعم رژیم باشد.»
در این صورت نیز، این رژیم است که ظرف ۴۷ سال گذشته نتوانسته مناسبات و روابطی در سطح منطقهای و جهانی برقرار کند تا مانع از ایجاد بستر برای چنین انتقامجوییها یا اعمال فشارهای بیرونی شود. بهعلاوه، اگر دشمنان فرضی بتوانند بهراحتی در نقاط مختلف کشور نفوذ کرده و نیروهایی برای اقدامات خرابکارانه جذب یا اجیر کنند، این خود گویای ضعف مفرط ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم است.
بنابراین، چه در صورت خطای انسانی، چه در صورت خرابکاری داخلی یا خارجی، مسئول اصلی چنین فجایعی خود رژیم حاکم بر ایران است.
تداوم حاکمیت این رژیم، افزون بر اعمال ددمنشانه در زندانها، شکنجهگاهها و چوبههای دار، فجایعی چون فاجعهی بندرعباس، سرنگونی هواپیمای اوکراینی، حادثهی پلاسکو، انفجار قطار نیشابور (که شدت آن بیش از سه ریشتر ثبت شده بود) و موارد دیگر را نیز بر مردم تحمیل کرده است.
تا زمانی که این علتالعلل بر اریکه قدرت تکیه زده، مردم ایران ناگزیر، بار دیگر نیز شاهد چنین فجایعی خواهند بود.
3 پاسخ
ج.ا که برای سوختن جان و تن دختران شینآباد و جان باختن دهها تن از معدنچیان کرمان، طبس، یزد، دامغان و گلستان، و کشته شدن دهها کولبر و سوختبر درغرب و شرق کشور، فروریختن پلاسکو و متروپل تا فاجعه معدن زغالسنگ معدنجو در طبس(۵۲ نفر کارگر )….ارزشی قائل نیست، این فاجعه هم، مثل بسیاری از فجایع پیشین در معادن، بنادر، کارخانهها و پروژههای ساختمانی، نتیجه مستقیم بیتوجهی عامدانه حاکمیت قاتلان سرمایهدار جمهوری اسلامی به جان و زندگی طبقه کارگر ایران است؛ که هر ساله هزاران کارگر را قربانی سودپرستی و بیحقوقی میکند.
دقیقا.
اپوزیسیون متلاشی و بدون یک برنامه رئالیستی هم یک بار دیگر موقعیت را از دست خواهد داد و در فاجعه حاکمیت سهیم خواهد شد!
مسئولیت رخ داد های اینچنینی متوجه دولت ها ست
که توان پیش بینی و جلو گیری از رخ داد ها را ندارند
و یا توان اقدامات لازم در به حداقل رساندن پیامدهای حادثه پیش بینی نشده را ندارند.
در این حادثه با توجه به وضعیت حکومت
همیشه متوجه نفوذی هایی است که در حکومت میداندار بودند و هستند،
این هم هشدار به گروه های خارج نشین که برای بقدرت رسیدن خود دنبال حمله به کشور هستند اگر چه ظاهرن در این حادثه دلسوزی هایی از خود نشان می دهند اما باید گفت تصور حمله و عواقب آن بسیار وحشتناک است