دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

نوار منتظری: حسابرسی اخلاقی برای غرب – لادن بازرگان

در آوریل ۲۰۲۵، یک فایل صوتی تازه منتشرشده از جلسه‌ای در سال ۱۹۸۹ میان آیت‌الله حسینعلی منتظری و اعضای موسوم به «هیئت مرگ» بار دیگر یکی از تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ جمهوری اسلامی ایران را گشود. در این نوار، منتظری — که زمانی به‌عنوان جانشین آیت‌الله خمینی تعیین شده بود — با مقام‌های قضایی وقت که مسئول اعدام‌های دسته‌جمعی هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ بودند، برای بار دوم ملاقات می کند. منتظری این کشتارها را «بزرگ‌ترین جنایت در تاریخ جمهوری اسلامی» می‌نامد و در بیانی صریح، می‌گوید که مفهوم ولایت فقیه در چشم مردم «چندش‌آور» شده است.

این نوار تنها یک سند تاریخی نیست؛ بلکه مدرکی برای یک جنایت علیه بشریت است — جنایتی که هنوز بی‌پاسخ مانده است. این نوار نه تنها سه نفری را که در اتاق حضور داشتند، بلکه دیگر مقام‌های بلندپایه رژیم از جمله رئیس‌جمهور وقت علی خامنه‌ای، رئیس مجلس اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد خمینی، و رئیس قوه قضائیه موسوی اردبیلی را نیز در مظان اتهام قرار می‌دهد. این افراد همه از این جنایت آگاه، در آن دخیل، و در نهایت شریک بودند.

قربانیان — بسیاری از آنان دانشجویان، فعالان، و روشنفکران جوان — در برابر هیئت‌هایی قرار گرفتند که به جای سوالات قضایی، پرسش‌هایی ایدئولوژیک و مذهبی مطرح می‌کردند. هرکس که از باورهایش دست نمی‌کشید یا نتوانست معیارهای خودسرانه هیئت را برآورده کند، به دار آویخته می‌شد. برخی از آنان پیش‌تر دوران محکومیت خود را گذرانده بودند یا مورد عفو قرار گرفته بودند. اجسادشان در گورهای جمعی مخفی دفن شد و خانواده‌هایشان هرگز اطلاعی از محل دفن آنان دریافت نکردند.

با وجود این جنایات هولناک، جمهوری اسلامی هرگز پاسخگو نبوده است. برعکس، رهبران آن پاداش گرفته‌اند. به آن‌ها تریبون در دانشگاه‌های غربی داده شده، در مذاکرات هسته‌ای مشروعیت یافته‌اند و همچون بازیگرانی منطقی با آن‌ها برخورد شده است.

این الگو تنها مختص ایران نیست. غرب عادت خطرناکی در دلجویی از رژیم‌ها و جنبش‌های اسلام‌گرای افراطی، از تهران تا کابل، پیدا کرده است. به آن‌ها امتیاز داده می‌شود و به نام دیپلماسی، مدارا و مصلحت ژئوپلیتیک،  چشمانش را بر جنایات آن‌ها می‌بندد. طالبان، که حقوق ابتدایی زنان و دختران افغان را سلب کرده‌اند، بدون مقاومت جدی به قدرت بازگشتند. جمهوری اسلامی نیز، با وجود اعدام‌ها، گروگان‌گیری‌ها، ترورهای برون‌مرزی و حمایت از تروریسم، همچنان یک طرف مشروع گفتگو باقی مانده است.

اما مذاکره بدون خطوط قرمز اخلاقی، دیپلماسی نیست؛ همدستی است.

پروفسور جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، کشتار ۱۳۶۷ را صراحتاً جنایت علیه بشریت اعلام کرده است. در گزارش سال ۲۰۲۴ خود، او از جامعه جهانی خواسته تا عاملان این جنایت را تحت تعقیب قرار دهد و محاکمه کند. اما تاکنون اقدام موثری صورت نگرفته است. سکوت جامعه جهانی، کرکننده است.

عدالت یک امتیاز تجملی غربی نیست که در اتاق‌های دربسته معامله شود؛ یک نیاز جهانی است و شرط لازم برای صلحی پایدار. خانواده‌های قربانیان ایرانی دهه‌هاست که خواهان حقیقت، پاسخگویی و عدالت هستند. ما تقاضای انتقام نکرده‌ایم — ما خواهان به‌رسمیت‌شناخته شدن بوده‌ایم.

مذاکره با رژیمی که فرزندان خود را قتل‌عام کرده و تاریخ خود را سانسور می‌کند، نباید به‌عنوان «روال عادی» تلقی شود. نوار تازه منتشرشده منتظری باید زنگ هشدار برای واشنگتن، بروکسل و سازمان ملل باشد: هیچ توافقی با جمهوری اسلامی نباید بدون گنجاندن بندهای روشن حقوق بشری پیش برود. امتیازها نباید به بهای قربانیان داده شوند.

این بحث، بحث ایدئولوژی سیاسی نیست؛ بحث انسانیت است.

جمهوری اسلامی ایران صرفاً یک حکومت اقتدارگرا نیست. پروژه‌ای ایدئولوژیک است که ارزش‌های دموکراتیک، برابری جنسیتی و آزادی مذهبی را تهدیدی وجودی می‌داند. این رژیم تنها با جنگ‌های نیابتی غرب را هدف قرار نمی‌دهد، بلکه با نفوذ، اطلاعات نادرست و تخریب فرهنگی نیز علیه آن اقدام می‌کند. سکوت یا مصونیت‌بخشی به چنین رژیمی، پایه‌های اخلاقی دنیای آزاد را سست می‌کند.

اگر غرب واقعاً به قانون بین‌الملل، کرامت انسانی و دموکراسی لیبرال باور دارد، باید دست از مشروعیت‌بخشی به رژیم‌هایی بردارد که در تضاد بنیادین با این اصول هستند. باید این دروغ را رد کند که تعامل، مستلزم فراموشی است.

نوار منتظری بیش از یک سند از جنایات گذشته؛ آیینه‌ای‌ست که به ما نشان می‌دهد آن‌ها که بودند — و ما را وادار می‌کند بپرسیم: ما که هستیم؟

اکنون در یک دو راهی قرار داریم: یا اجازه می‌دهیم جمهوری اسلامی و حامیانش تاریخ را بازنویسی کنند، یا در کنار قربانیان می‌ایستیم، خواهان عدالت می‌شویم و حقوق بشر را به ستون اصلی هر مذاکره‌ای تبدیل می‌کنیم.

ادامه مذاکره با جمهوری اسلامی بدون پاسخگو کردن آن در قبال این جنایات، نه دیپلماسی است، نه عقلانیت؛ بلکه خیانت به حافظه هر قربانی، فریاد هر دادخواه، و ارزش‌هایی‌ست که غرب مدعی دفاع از آن‌هاست.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز باشند، منتشر نمی شوند.

7 پاسخ

  1. سران دولتهای “متمدن” و “دموکراتیک” غرب و شرق؛ در ۴۶ سال گذشته نه تنها چشم بر روی جنایات ارتجاع اسلامی بسته اند..که زیر پای روسای جمهور ان فرش قرمز پهن و پرچم سازمان ملل را در سوگ آیت الله اعدام (قاتل بیژن ها)نیم افراشته کرده اند.آیا دولتهای مزبور در این همه سال کشتار ده ها هزار تن از زنان و مردان انقلابی؛کمونیست؛ مبارز و آزادیخواه کشور و زندانی؛ سرکوب؛ تبعید و اجبار به مهاجرت میلیونها نفر را محکوم و غیر از سکوت که نشانه رضایت آنان است کار دیگری نموده اند؟؟ تنها کار آنها به آغوش کشیدن احمدی نزاد و رئیسی و سید علی سردسته جنایتکاران؛…و فرماندهان تروریست سپاه و معاملات تجاری و نظامی و…با آنها بوده است. تحویل حمید نوری و اسدالله اسدی و انان که دهها ترور در خارج کشور را انجام دادند فراموش کرده اید؟همه اینها در بخاک و خون کشیدن مردم جهان بخصوص خاورمیانه سهیمند!

    1. در طول این ۴۶ سال، نه فقط دولت‌های غربی، بلکه بسیاری از جریان‌ها و دولت‌های شرقی و حتی برخی از گروه‌های چپ‌گرا نیز به‌دلایل سیاسی یا اقتصادی، در برابر جنایات جمهوری اسلامی سکوت کرده‌اند یا به‌نوعی با آن مماشات داشته‌اند. این سکوت و همراهی، فارغ از ایدئولوژی، باید مورد انتقاد قرار گیرد. حمایت از مردم ایران و ایستادن در کنار قربانیان سرکوب، نباید تحت‌تأثیر منافع ژئوپولیتیک یا ملاحظات جناحی قرار گیرد.

      عدالت‌خواهی یعنی محکوم کردن ظلم، فارغ از اینکه ظالم از کدام جبهه و تفکر می‌آید.

      1. خانم Lawdan با درود دوباره: پایدارچی ها در حکومت مانند بی بی و رژیم چنجی ها از شنبه های بی شرفی شاکی هستند! فاشیستهای چماقدار سلطنت طلب هم به خیابانهای اروپا و امریکا و روانه شده و مقابل وزارت امور خارجه و کاخ سفید مانند نتانیاهو و اینترنشنالی ها از بی “وفایی” ترامپ مینالند و مذاکره را قبول ندارند. خمینی می گفت: “مولای ما امیرالمومنین ۷۰۰ نفر از قوم “بنی قریظه” را در یک روز سر برید. خامنه ای و شرکا هم در پی صلح امام حسن!!.این جنایتکاران اگر از شر فاشیست هایی مانند ترامپ و نتانیاهو هم خلاص شوند با “فتنه “اصلی: یعنی ورشکستگی اقتصادی درمان ناپذیر و خیزشهای روز افزون کارگران-فرهنگیان-پرستاران-بازنشستگان…چه خواهند کرد؟
        بامید سرافرازی و پیروزی مردم و جنبش دادخواهی.

      2. لادن خانم گرامی سپاس بابت تلاشهایتان جهت برافراشته نگاه داشتن پرچم جنبش دادخواهی.یاد بیژن عزیز و سایر رفقای کنفدراسیون دانشجویان ایرانی(احیا) در لندن، که در دهه ۶۰ جان خود را برای آزادی-سوسیالیسم فدا کردند گرامی باشد.

  2. اول/ در ادامه کهنسال گرامی : حقوق بشر ادعایی کشورهای سرمایه داری غرب، «ابزاری در خدمت سیاست خارجی» آنهاست. از آنجایی که، هدف اصلی سرمایه کسب سود و استثمار نیروی کار است، حقوق بشر ادعائیشان، در خدمت اقتصاد آنهاست، و برای بستن قراردادهای اقتصادی با کشورها، حقوق بشرشان هم به ادعاییی پوج و توخالی تبدیل میشود. دوم/ در سرمایه داری شرق(روسیه و چین)، سلطه یک حزب تمامیت خواه و غیر دمکراتیک، سیستمی پادگانی حاکم است، و مردم و کارگران، به بردگانی مطیع و فرمانبردار تبدیل میشوند، و درجه استثمار شدید تری اعمال میشود. سوم/ منتظری هم خود مبدع «ولایت فقیه» بود، و خود کرده را تدبیر نیست. وقت همگان خوش!

  3. می خواهید که دوطرف مذاکره، حکومت ایران و ترامپ «دمکرات» باشند.خواسته ای والا و انسانی. ولی نیستند.خود آنها هم چنین ادعائی ندارند. می خواهید که غرب «دمکرات» فقط ادعا نباشد.درست. امروز مسئله صلح وجنگ است و تجربه گذشته دو طرف مذاکره در این خصوص روشن نیست.برای آرزوی غرب «دمکرات» وقت داریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *