
نگرانی و ترس آمریکا ازچین ، چیز جدیدی نیست و سابقه ی تاریخی دارد. این ترس ،مانند پرده های مختلف یک نمایش ، به روی صحنه آمده و آخرین پرده ی آن نیز ” خطرهوش مصنوعی چین ” است که یک پیام برای جهان دارد : چین نباید به فناوری هوش مصنوعی مسلط شود ! فقط کافی است نگاهی به رسانه های جریان اصلی غرب بیاندازیم تا دریابیم چگونه کارشناسان و مقامات غربی، بطور خستگی ناپذیر، از ” حمله ی ارتش رباتیک چین به غرب ” سخن می گوینذ. نشریه اکونومیست (Economist) در مقاله ای که در یکی از شماره های اخیر خود منتشر کرد می نویسد: ” نباید به چین اجازه داد که به فناوری جنگ افزارهای مجهز به هوش مصنوعی دست پیدا کند.”
واقعیت این است که کمپانیهای چینی فعال درعرصه ی هوش مصنوعی(AI) ، قصددارند پادرجای پای کمپانیهای خودروبرقی ، انرژیهای تجدید پذیر وزیست داروئی (biopharmaceuticals) بگذارند وبازارهای جهان راقبضه کنند. به عبارت دیگر، شرکتهای چینی قصددارند باتولیدات ارزانقیمت وانبوه هوش مصنوعی ، رقبای خویش راازمیدان به درکنند. دولت آمریکا ازسال ۲۰۱۸ ، سعی کرده که باانواع واقسام روشها ، مانع رشد هوش مصنوعی درچین گردد. محدود سازی صدور میکروچیپس به چین ، و ممنوعیت صدور مدلهای پیشرفته ی هوش مصنوعی به این کشور ، گامهائی درهمین جهت بود.
اما ظهور ” دیپ سیک ” (Deep Seek) ، به این محدودیتها پایان داد و انعطاف پذیری وتوان نوآوری چین رابه رخ جهانیان کشید. به محض ظهور دیپ سیک ، سهام شرکتهای بزرگ فناوری غرب مانند انویدیا (۱۷ درصد) ، برودکام (۱۷ درصد) ، اوراکل (۱۴ درصد) ، و سیسکو (۵ درصد) سقوط کرد. دیپ سیک، این هوش مصنوعی جدید چینی ،زلزله ای دردنیای فناوری به راه انداخت که مضمون اصلی آن ، ارائه ی الگوریتمی نوین برای هوش مصنوعی باکمترین هزینه است. این موضوع ، اکنون غولهای بزرگ فناوری رادچاربحران کرده زیراتاکنون هزینه های هنگفتی دراین زمینه متحمل شده اند واین الگوریتم جدید ، آینده ی همه یآنها رابه خطرافکنده است. دیپ سیک بعنوان جایگزین بومی برای مدلهای غربی ChatGPT (از Open AI ) و Gemini (ازگوگل) معرفی شده است. این مدل ، بدلیل هزینه ی پائین توسعه ، بهره گیری ازسخت افزارهای داخلی چین ، وسرعت پیشرفت بالا ، توجه بسیاری ازکارشناسان رابخود جلب کرده است. هزینه ی توسعه ی این مدل ، بسیارپائین است وبین ۵ تا۶ میلیون دلار برآورد می شود درحالیکه هزینه ی مدلهای مشابه غربی، صدها میلیون دلارمی باشد. بنیانگذار دیپ سیک ، یک چینی بنام لیانگ ونفنگ (Liang Wenfeng) است که یک مرکز هوش مصنوعی رادر هانگژو اداره می کند.
ظهور دیپ سیک ، زنگ بیدارباش برای غولهای فناوری آمریکابود. صدای این زنگ ، در وال استریت ودیگرکشورهای صنعتی نیزبگوش رسید. اهمیت گیج کننده ی این رویداد رابرای آمریکا ، شاید بتوان باشوک فرستادن نخستین قمرمصنوعی به فضا توسط شوروی درسال ۱۹۵۷ مقایسه کرد بااین تفاوت که رقابت چین باآمریکا ، بسیارفراترازرقابت شوروی با آمریکاست زیرااقتصاد چین، بسیاربزرگترازاقتصاد شوروی است. معهذا دولت امریکا ، بلافاصله دیپ سیک را ازدستگاههای دولتی خود حذف کرد. اما Open AI (رقیب دیپ سیک ) به این بسنده نکرد وبرای ممنوع سازی کامل آن درخاک آمریکا ، به چانه زنی واعمال نفوذ پرداخت. این احتمال وجوددارد که دولت آمریکا برمتحدین خود نیزفشاروارد آورد تامحدودیتهائی راشبیه به آنچه در مورد هوواوی اعمال گردید، درمورد دیپ سیک نیزاعمال نمایند.
پاسخ شرکتهای چینی به این محدودیتها ، جالب است. باظهور دیپ سیک ، موجی ازمدلهای پیشرفته ی هوش مصنوعی چین مانند کوئن (Qwen) به راه افتاد وبازارآمریکا وجهان را اشباع نمود. کوئن توسط علی بابا ، دوبائو( (Dobao توسط بایت دنس (byte Dance) ، هون یوان (HunYuan) توسط تنسنت (Tencent) ، و ارنی(Ernie) توسط بایدو (Baidu) به بازارعرضه شدند. این مدلها ، برخلاف مدلهائی که رقبای آمریکائی به بازار عرضه می کردند ، بصورت متن باز (Open Source) ورایگان عرضه می شدند. هرکسی می تواند به این مدلها دسترسی پیداکرده وآنها را دانلود ، تعدیل ویابامدلهای دیگرتلفیق نماید. اما چرا شرکتهای چینی ، این استراتژی رااتخاذ نمودند ؟ پس ازظهور ChatGPT در نوامبر۲۰۲۲ ، کمپانیهای فناوری آمریکا مانند OpenAI ، مایکروسافت ، گوگل ، و متا ، استراتژی یکسانی درپیش گرفتند. آنها تراشه های بسیارپیشرفته ی هوش مصنوعی Nvida رادردست خود متمرکز کرده ، منابع کلانی رابه مراکز داده ها (Data centers) اختصاص دادند ومدلهای زبانی اختصاصی وبسته راطراحی نموده ورواج دادند. آنها حق عضویت واشتراک بالائی رابرای دسترسی به محصولات خویش طلب کردند. این شرکتها ، هوش مصنوعی راملک انحصاری خود تلقی کرده ودسترسی به قدرتمندترین مدلهای خویش رافقط باپول ممکن ساختند. اکنون این مدلها ، فقط باپرداخت حق عضویت ویاانعقاد قراردادهای شرکتی ، قابل دسترسی می باشند. ارزش این برنامه های هوش مصنوعی ، به میلیاردها دلاربالغ می گرددو سود سرشاری را نصیب سرمایه گذاران می کند. سرمایه گذاری کمپانیهای سیلیکون ولی (Silicon Valley) درهوش مصنوعی ، بسیارکلان ودرعین حال پربازده است وتوسط حق مالکیت معنوی حفاظت می شود.
تجربه ی سیستم عامل ویندوز ، فایرفاکس موزیلا ، مرورگرآی بی ام ، وسیستم عامل اندروید، نشان می دهد که سیستمهای متن باز ، نوآوری راتقویت کرده وموانع راازسرراه ورود شرکت کنندگان جدید به بازاربرمی دارد. لذا، استراتژی چین درمورد هوش مصنوعی ، درست برعکس استراتژی شرکتهای غربی قرارگرفت. چون اکنون دسترسی به منابع رایانشی (computing resources ) بسیاردشواراست ، کمپانیهای بزرگ چینی مجبورند راه حلهای ابتکاری رابرای مدلهای پربازده ی خویش درپیش بگیرند بدون آنکه به تراشه های پیشرفته متکی باشند. این شرکتها برای توسعه ی مدلهای هوش مصنوعی خود ، بجای تکیه برپردازش خام ، برمهندسی اطلاعات وبهینه سازی الگوریتم، متمرکز می شوند. به موازات این پیشرفت ، کمپانیهای چینی تصمیم گرفتند محصولات خودرا بصورت متن باز عرضه کنند تا ازطریق مشارکت جهانی ، برسرعت توسعه ی خویش بیافزایند. این رویکرد ، چند مزیت عمده دارد. اول اینکه ، اتکاء چندانی به تراشه های پیشرفته ی هوش مصنوعی ندارد. دوم آنکه ، هزینه ی به مراتب کمتری دربردارد. سوم آنکه ، باتمرکززدائی ازتوسعه ، امکان بهره مندی ازاستعداد نخبگان هوش مصنوعی سراسرجهان رافراهم می آورد. چهارم اینکه ، دست اندرکارانی که به تراشه های پیشرفته دسترسی دارند، می توانند به پالایش این مدل کمک کنند. وبالاخره پنجم اینکه ، توسعه ی مستمر هوش مصنوعی بااین روش ممکن می گردد زیرا هرمدل جدید، تکامل یافته ی مدل قبل ازخود است وباپالایش قابلیتها وبهبود کارآئی مدلهای قبلی بدست می آید.
شرکتهای چینی باسود بردن ازمتن باز ، اکوسیستمی ایجاد کرده اند که دست اندرکاران هوش مصنوعی درسراسرجهان ، می توانند دربهبود بخشیدن به مدلهای هوش مصنوعی ، مشارکت ورزند بدون آنکه هزینه ی چندانی متحمل شوند. این رویکرد می تواند اقتصاد هوش مصنوعی را عمیقاً متحول کند. اگرمدلهای چینی مبتنی برمتن باز، بتوانند به قدرت همتایان آمریکائی خود نائل شوند ، آنگاه مدلهای بسته وپولی راکه متکی به سرمایه گذاریهای هنگفت هستند، ازرونق می اندازند. این رویکرد، همچنین ازاهمیت دسترسی به تراشه های پیشرفته می کاهد ومزایای اقتصادی کمپانیهای هوش مصنوعی آمریکائی را کمرنگ می سازد. البته مدلهای متن باز ، به خودی خود هدف نیستند بلکه بخشی ازیک استراتژی بزرگترمی باشند. هدف غائی شرکتهای چینی ، تبدیل مدلهای اصلی هوش مصنوعی به مدلهای کاربردی است که درآنها ازمزیت نسبی برخوردارمی باشند. شرکتهای چینی بجای پولسازی ازمدلهای هوش مصنوعی ، ازفروش راه حلهای مبتنی برهوش مصنوعی ، ایجادسیستمهای هوش مصنوعی یکپارچه وتلفیق هوش مصنوعی با سیستمهای تولید کالا وخدمات مصرفی، سود می برند. درعرصه هائی چون رباتهای انسان نما، رانندگی خودکار ، زیرساختهای هوشمند، کابردهای صنعتی وبهداشتی وغیره، سودهای کلانی نهفته است. هوش مصنوعی ارزانقیمت، می تواند موتورمحرکه ی رشداقتصادی باشد همانطورکه نفت ارزان درگذشته، موجب پیشرفت اقتصاد وفناوری درجهان گردید.
دولت چین مدتی است که استفاده ازهوش مصنوعی رادربنگاههای دولتی، ازمخابرات وبانکداری گرفته تا بندرها ، انرژی ، خدمات عمومی چون بیمارستانها ، مدارس وادارات ذولتی تسریع کرده است.هوش مصنوعی برای بنگاههای خصوصی فعال در خودروسازی ، الکترونیک ،داروسازی ، وتولید کالاهای مصرفی، جذاب است. ماهیت متن باز مدلهای چینی هوش مصنوعی، به رقابت جهانی دامن می زند وفضائی مناسب ومنصفانه برای توسعه ایجاد می کند. اگراین تلاش چین به باربنشیند، کامیابی درهوش مصنوعی ، به پای خودروی برقی خواهد رسید و رقابت جهانی رابه مسیری پرشتاب وسازنده رهنمون می گردد. اما اززمانی که دیپ سیک یک موج جهانی را درهوش مصنوعی ایجاد کرد، گفتمان آمریکا درباره ی تهدید چین نیزشدت گرفت. ازممنوعیت استفاده ازدیپ سیک درتجهیزات دولتی گرفته تا اظهارات وزیربازرگانی آمریکا درمورد لزوم اعمال محدودیتهای سخت تر برمدلهای هوش مصنوعی متن باز ، همه نشانگر تشدید سیاست بازدارندگی آمریکا درقبال بخش هوش مصنوعی چین است. بدین ترتیب ، گونه ی جدیدی ازتهدید چین به صحنه آمده است : تهدید هوش مصنوعی چینی ! آمریکا اکنون نام ۸۰ شرکت چینی رادرلیست کنترلی خود قرارداده ومعتقد است که این شرکتها ، درپی کسب تخصص پیشرفته درعرصه ی سوپرکامپیوتر ، هوش مصنوعی وتکنولوژی کوانتوم آمریکا هستند وقصددارند ازآنها درموارد نظامی استفاده کنند. بعلاوه ، آخرین گزارش سالانه از تهدیدهای جهانی که توسط دستگاههای اطلاعاتی آمریکا منتشرمی شود، پکن رامتهم می کند که سرگرم ساخت مدلهای زبانی برای انتشار اخبارجعلی وپشت سرگذاشتن آمریکا بعنوان قدرت برتر هوش مصنوعی دنیاست.
البته این برخورد، تصادفی نیست. درسالهای اخیر هرپیشرفتی که چین درعرصه ی فناوری بدست آورده ، توسط آمریکا تهدید تلقی شده است. گفتمان غرب درقبال چین ، یک حقیقت ساده رانادیده می گیرد وآن اینکه تکنولوژی ، تعیین کننده ی جنگ وصلح نیست ، بلکه استراتژی وسیاستگذاری ملی است که دراین عرصه ، تعیین کننده می باشد وتکنولوزی ، فقط یک ابزاراست. منطق مقامات وزارت دفاع واغلب اندیشکده های آمریکا این است که پیشرفت هوش مصنوعی درچین ، برقدرت ارتش آزادیبخش خلق این کشورمی افزاید واین بناچار ، به جنگ باآمریکا منجرمی شود. حال آنکه چین ، یک قدرت دفاعی است وتجربه ی دهه ها توسعه ی این کشور نشان دهنده ی این مدعاست. برعکس ، آمریکا قهرمان “رئالیسم تهاجمی” (offensive realism) است واز دیرباز ، استراتژی ضربه ی پیشدستانه رادنبال می کند. اکنون این ذهنیت برجای مانده ازجنگ سرد ، باترس ازکمرنگ شدن رهبری تکنولوژیک آمریکا برجهان ، همراه گردیده است.
پشت این برخورد، منطقی نهفته است : چین نباید ازآمریکا پیشی بگیرد! به محض اینکه نشانه ای ازپیشرفت چین دریک بخش استراتژیک نمایان می شود، بلافاصله انگ تهدید می خورد وباتدابیرمحدودکننده روبرو می شود. مثلاً درگذشته ، آمریکا مانع دسترسی چین به بازارداخلی باتری وخودروی برقی گردید اما ، دشواریهای فنّی این کشور، مانع اشباع بازارباتولیدات داخلی شد. اکنون همین استراتژی ، درمورد هوش مصنوعی درپیش گرفته شده است: ازممنوعیت فروش تراشه به کمپانیهای چینی گرفته تا اعمال فشاربرمتحدین برای پیوستن به این محدودیتها ! همه ی این اقدامات ، به منظور محروم سازی چین ازدسترسی به سیستم جهانی فناوری، اتخاذ می شوند. اما تاریخ نشان می دهد که این محدودیتها، نه تنها کا رسازنیستند که نتیجه ی معکوس نیزبه بارمی آورند. باوجود تغییر گفتمان ضدچینی ، این بارنیز محدودیتهای اعمال شده علیه کمپانیهای این کشور ، نتیجه ی معکوس به بار می آورد. این محدودیتها ، کمپانیهای چینی راوامی دارد به تحقیقات مستقل روی بیاورند واستقلال فنی خویش راتقویت نمایند. پیشرفت هوش مصنوعی، درگرو همکاری جهانی است وایالات متحده باتلاش برای به انزواکشاندن چین وبرپائی یک پرده ی آهنین فناوری ، آنرابه یک مسئله ی ژئوپولتیک تبدیل کرده است. آمریکا ازاین حقیقت غافل است که درعصرتمدن دیجیتال ، دیگرنمی توان آتش تکنولوژی را مهارکرد. جرقه های این آتش ، راه خود را ازمیان جوامع متن باز ، به بیرون بازخواهد کرد.
هوش مصنوعی ، نماد قدرت آینده ی چین است که آمریکا ازآن وحشت دارد. درحالیکه چین ازهوش مصنوعی ، درعرصه هائی چون کارآمدترکردن سیستم بهداشتی ، بهبود زنجیره ی عرضه وتحقق رانندگی خودکار استفاده می کند، آمریکا آنرا فقط به مقاصد نظامی محدود می نماید. این کشور ، دردوران جنگ سرد نیز کمیته ی COCOM راایجاد کرده بود که وظیفه اش وضع تحریمهای ضروری علیه کشورهای سوسیالیستی بود. ممانعت ازدسترسی این کشورها به فناوریهای استراتژیک باکاربرد نظامی ، هسته ای وفضائی ، ازمهمترین وظائف این کمیته بود که باوضع لایه های متعدد تحریمی اعمال می گردید. این کمیته ، ازمنطقی ساده تبعیت می کرد : کشورهای سوسیالیستی نباید مالک چیزی شوند که رهبری غرب رابه خطرمی اندازد. این منطق ، اکنون دوباره احیاء شده واین بار درمورد هوش مصنوعی اعمال می گردد.
روی دیگرسکه این است که هوش مصنوعی ، تاحدودی موجب بی ثباتی بازارکار درچین گردیده و فشاری سنگین نیزبرزیرساخت انرژی این کشور وارد کرده است. مدلهای زبانی بزرگ (LLM) ، مقادیر معتنابهی انرژی مصرف می کنند. براساس پیش بینی آژانس بین المللی انرژی (IEA) ، تاسال ۲۰۲۶ مراکز داده درچین ، بالغ بر۶ درصد ازکل نیروی برق این کشوررا می بلعند. تولید انرژی وخنک کردن این ساختارها ، آب فراوانی نیزمی طلبد. براساس برآورد یک سازمان هنگ کنگی ، تاسال ۲۰۳۰ ، مصرف آب توسط مراکز داده درچین ، از ۳ میلیارد مترمکعب فراترمی رود که معادل کل مصرف سالانه ی کشور سنگاپور می باشد. بنابراین ، ادامه ی جنگ مدلها درهوش مصنوعی ، فشاری مضاعف برمنابع محدود چین وارد می آورد واهداف بلند پروازانه ی این کشوررا درزمینه ی هوش مصنوعی ، باچالشی سهمگین روبرو می سازد. یکی ازاین چالشها ، به انتشار گاز CO2 مربوط می شود. میزان انتشاراین گاز درچین تاسال ۲۰۳۰ ، به اوج خود می رسد وچین برای مقابله باآن ، یک استراتژی دو وجهی درپیش گرفته است. دولت چین قصددارد فقط خود رابه کاهش مصرف انرژی محدود نکند بلکه ازغلظت کربن به ازای هرواحدازتولید ناخالص داخلی نیزبکاهد. بااین رویکرد ، چین به پیشتاز تولید انرژیهای تجدید پذیر درجهان تبدیل شده است. اما هنوز موانع متعدد اجتماعی ، اقتصادی وساختاری ، برسرراه توسعه ی شبکه ی برق چین وجوددارد که موجب گردیده هنوز دوسوم انرژی مصرفی کشور اززغال تامین شود. بنابراین ، تسریع رشد زیرساخت فناوری اطلاعات ، برای پاسخگوئی به ضروریات مدلهای زبانی بزرگ ، خطری سهمگین برای سیستم انرژی چین محسوب می شود زیراممکن است نتواند همپای رشد هوش مصنوعی توسعه پیداکند.
اما هوش مصنوعی ، درعین حال ، فرصتهائی رانیز پیش پای بخش انرژی چین قرارمی دهد. این روزها درچین ، مفهوم ” مغزهوشمند انرژی”( intelligent energy brain ) زیاد بگوش می رسد. بویژه سیاستگذاران ومحققین چینی ، بیشترازاین عبارت استفاده می کنند ومنظورآنها ، تدارک طرح هائی برای کاهش مصرف انرژی می باشد. مثلاً یک پروژه ی دولتی بنام Tianshu-1 توانسته است مصرف انرژی دریک مرکز داده ی هوش مصنوعی راکه وظیفه ی نگهداری ومدیریت شبکه ی برق رابرعهده دارد، بیش از ۱۵ درصد کاهش دهد. شرکت بایدو نیزسرگرم طراحی وساخت مدلهای هوش مصنوعی برای خطوط انتقال برق جنوب چین است. این چالشهای داخلی فناوری درچین، تحت تاثیر عوامل خارجی تشدید می شوند. یکی ازمهمترین این عوامل ، وابستگی به تکنولوژی نیمه هادی آمریکا برای توسعه ی هوش مصنوعی است . رقابت چین وآمریکا دراین عرصه ، به نوعی رقابت درعرصه ی فناوری تبدیل شده است. دراکتبر۲۰۲۲ ، دولت جو بایدن ، محدودیتهائی رابرای صدور نیمه هادیهای پیشرفته به چین وضع نمود. یکی ازمهمترین این اقلام ، واحدهای پردازش گرافیکی (GPUs) است که برای پردازش مدلهای یادگیری ماشینی ضروری است. این محدودیتها همچنین شامل ابزارها ، سخت افزارها ، وتخصص های مورد نیاز برای ساخت تراشه های فوق پیشرفته نیزمی گردد. این تحریمها موجب شد که دولت چین سیاست ادغام پروژه های نظامی وغیرنظامی را درپیش گیردوازهوش مصنوعی دربرنامه های نظارتی استفاده نماید. معهذا تحریمهای آمریکا ، برمدیریت انرژی چین تاثیری مخرّب داشته زیرا شرکتهای داخلی راوادارکرده تا از تراشه های قدیمی تر و ناکارآمدتر ، برای فعالیتهای هوش مصنوعی دراین بخش استفاده نماید. یک بررسی انجام گرفته توسط دانشگاه ییل (Yale) نشان می دهد که اگرچین به تراشه های تحریم شده توسط آمریکا دسترسی پیداکند، به اندازه ی یکسال برق مصرفی ۱۲ هزارخانوارآمریکائی صرفه جوئی می نماید. این تحریمها همچنین مانع بهبود الگوریتمی چین می گردد و اتلاف انرژی را در آینده ، به اندازه ی مصرف ۸/۱ میلیون خانوارچینی وآمریکائی می رساند.
اما علیرغم همه ی این دشواریها ، چین هنوز رقیب آمریکا درعرصه ی هوش مصنوعی باقی مانده است. شرکتها وجامعه ی مدنی اروپا نیز به تدریج بی تفاوتی گذشته نسبت به اکوسیستم فناوری چین را کنارمی گذارند. استراتژی جهانی اروپا درزمینه ی فناوریهای پیشرفته، بر دوپایه ی اصلی استوار است.اول ، رابطه ی میان اکوسیستم هوش مصنوعی چین واروپا ، که به علت همکاریهای تحقیقاتی دیرپای دو طرف ، عمیق تر از آن چیزی است که بنظرمی رسد. آنچه این رابطه راپیچیده ترمی کند، برقراری توازن میان امنیت ملی ، توسعه ی اخلاقی و رقابت است. بنظرمی رسد اروپاقصددارد ضمن حفظ انگیزه ی ابتکارونوآوری درهوش مصنوعی ، ازنخبگان محلی وفناوریهای استراتژیک خود دربرابر نفوذ کمپانیهای بزرگ هوش مصنوعی چینی وآمریکائی ، حمایت کند. دوم ، اروپاسعی دارد دیدگاهی روشن وشفاف درمورد رابطه باچین درچهارچوب مدیریت جهانی هوش مصنوعی ، درپیش بگیرد. اکنون ، مشکل اصلی ، پیشرفت فنی چین نیست بلکه تلاش اروپا وآمریکا برای متوقف کردن پیشرفتهای فناوری جهان ، بدلائل سیاسی می باشد.
چین از مدتها قبل ، رویکردی استراتژیک را در قبال صنایع استراتژیک خود اتخاذ کرده است که اقدامات غرب نمی تواند آن را متوقف نماید. این کشور ، سرمایه گذاریهای کلانی درایجاد این صنایع انجام داده و آنها را تا مدتی حمایت کرد و سپس منتظر نتیجه نشست. به نظر می رسد باظهور دیپ سیک ، نتیجه حاصل شده باشد.
یک پاسخ
بسیار عالی.