
استیو ویتکاف نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور خاورمیانه و طرف گفتگو با جمهوری اسلامی در مورد برنامه اتمی ایران ابتدا در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز گفته بود «ایران نیازی به غنیسازی بیش از ۳/۶۷ درصد ندارد» اما بعد در بیانیهای در شبکه اجتماعی ایکس تاکید کرد که «ایران باید برنامه غنیسازی اتمی و تسلیحاتی کردن آن را حذف و متوقف کند.» چرا در فاصله چند ساعت چهره دست راست ترامپ از پذیرش حق غنی سازی به برچیدن برنامه غنی سازی رسید. چگونه هدفی که بعد از دور اول گفتگو در مسقط برای جمهوری اسلامی تامین شده به نظر می رسید به موضوع گفتگوی دور دوم در شنبه آینده تبدیل شد و از هم اکنون عباس عراقچی وزیر امور خارجه با اعلام این که «حق غنی سازی مورد مذاکره نیست» پاسخ رد به آمریکا داده است. آیا گفتگوی جمهوری اسلامی در همین شنبه آینده بر سر پذیرش و عدم پذیرش حق غنی سازی به بن بست خواهد رسید و یا این که آنچه در رسانه ها بازتاب دارد صرفا تبلیغات پیش از مذاکره است. مقاله اورشلیم پست نشان می دهد پشت صحنه چه کشمکشی در جریان است، اسرائیل از گفتگوی آمریکا با جمهوری اسلامی چه می خواهد و چگونه در جهت مطالبه حداکثری خود بر تصمیمات واشنگتن تاثیر می گذارد. یونا جرمی باب در اورشلیم پست با اشاره به پیشرفت های فنی جمهوری اسلامی و بر خورداری آن از ۱۳٬۳۵۵ سانتریفیوژ پیشرفته، پذیرش هر گونه حق غنی سازی را نادرست خوانده و تاکید کرده که «ممکن است توافق جدید هستهای با ایران از نظر محدودیتهای هستهای مشابه برجام باشد، اما به دلیل افزایش توان هستهای ایران، ممکن است خطرات بیشتری به همراه داشته باشد.»
اورشلیم پست: توافق خطرناک تر از برجام است
اورشلیم پست در مقاله ای با عنوان «چرا توافق هستهای ترامپ میتواند «بهتر» از اوباما باشد، اما همچنان خطرناکتر» نوشت: آنچه دولت ترامپ در یک توافق هستهای جدید با ایران بهدنبال آن است، هنوز کاملاً مشخص نیست، اما بر اساس مصاحبهی نماینده ویژه، استیو ویتکاف، با شبکه فاکس نیوز، به نظر میرسد تمرکز اصلی بر محدود کردن غنیسازی اورانیوم و نظارت گستردهتر از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) باشد.
احتمال دارد که این نظارت گستردهتر شامل دسترسی بیسابقه به زرادخانه موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی نیز بشود.
اگر ترامپ بتواند به این دو هدف دست پیدا کند، این دستاوردها میتوانند پیروزیهای بزرگی محسوب شوند و در برخی زمینهها حتی نسبت به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ دوره اوباما (برجام) بهبود یافته باشند.
در عین حال، این دستاوردها احتمالاً فاصله زیادی با پایان دادن به تهدید هستهای از سوی تهران خواهند داشت.
فراتر از آن، با توجه به پیشرفتهایی که جمهوری اسلامی، از سال ۲۰۱۸ در برنامه هستهای کشور بهدست آورده است، ممکن است چنین توافقی همچنان تهدید هستهای ایران را بسیار خطرناکتر از سطحی باقی بگذارد که پس از توافق اوباما وجود داشت.
چطور ممکن است همه اینها همزمان درست باشند؟
اساس و شالودهی توافق برجام (JCPOA) این بود که ایران:
۱- بیشتر سانتریفیوژهای خود را جمع کند – یعنی بخش زیادی از دستگاههایی که برای غنیسازی اورانیوم استفاده میشوند، برچیده شوند.
۲- مقدار اورانیوم غنیشدهی خود را به شدت کاهش دهد – تا سطحی پایین و غیرقابل استفاده برای اهداف نظامی.
۳- نرخ غنیسازی را محدود کند – مثلاً به زیر ۳.۶۷٪، که برای ساخت بمب هستهای کافی نیست.
۴- دسترسی گسترده به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدهد – تا مطمئن شوند که برنامهی هستهای فقط اهداف صلحآمیز دارد.
اما از زمانی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد و تحریمهای شدیدتری اعمال کرد، ایران به تدریج این محدودیتها را کنار گذاشت و الان با سانتریفیوژهای پیشرفتهتر و ذخایر اورانیوم بالاتر، موقعیت بسیار قویتری دارد.
حالا اگر ترامپ بخواهد توافق جدیدی مشابه برجام ببندد، حتی اگر ظاهرش «بهتر» به نظر برسد (مثلاً بازرسیهای گستردهتر یا محدودیتهایی روی موشکهای بالستیک)، اما واقعیت این است که ایران نسبت به سال ۲۰۱۵ خیلی جلوتر رفته و بازگرداندن آن به عقب، به مراتب سختتر است. بنابراین تهدید هستهای امروز، علیرغم توافق جدید، ممکن است خطرناکتر از زمان اوباما باشد.
سانتریفیوژها:
اگر قرار باشد غنیسازی اورانیوم ایران دوباره به همان سطوح تعیینشده در برجام محدود شود، این بار مستلزم امتیازات بسیار بیشتری از سوی تهران خواهد بود، چرا که ایران اکنون ۱۳٬۳۵۵ سانتریفیوژ پیشرفته در اختیار دارد، که ۱٬۶۶۰ عدد از آنها از نوع IR-6 هستند و در تأسیسات فردو نصب شدهاند.
در سال ۲۰۱۵، ایران حتی تسلط کافی بر راهاندازی سانتریفیوژهای IR-4 نداشت، چه برسد به IR-6. در آن زمان، تنها از سانتریفیوژهای IR-1 و IR-2m استفاده میکرد که به گفته برخی کارشناسان، بیش از ۱۰ برابر کمبازدهتر از سانتریفیوژهای پیشرفته امروزی بودند.
این یعنی برای بازگرداندن برنامه هستهای ایران به وضعیت سال ۲۰۱۵، کافی نیست فقط همان محدودیتهای قبلی اعمال شود؛ بلکه نیاز به تعهدات بسیار سختگیرانهتر و واقعیتر از سوی ایران است — و همین باعث میشود رسیدن به توافق جدید، هم دشوارتر و هم حساستر باشد.
این بدان معناست که اگر قرار باشد خامنهای به همان نقطهی شروعی برگردد که ایران حداقل چند ماه با ساخت بمب هستهای فاصله داشته باشد — چه برسد به فاصلهی یکسالهای که در برجام در نظر گرفته شده بود — ترامپ باید ایران را متقاعد کند که داراییها و ظرفیتهای بسیار بیشتری را کنار بگذارد.
همچنین در سال ۲۰۱۵، تهران به اندازهای اورانیوم با غنای پایین ذخیره کرده بود که در نهایت میتوانست برای ساخت حدود ۱۰ بمب هستهای تلاش کند، اما در عمل فاصلهی بیشتری با توان واقعی انجام این کار داشت نسبت به امروز.
و در هر حال، مؤسسه علوم و امنیت بینالمللی (ISIS) اکنون برآورد میکند که جمهوری اسلامی میتواند ظرف کمتر از یک هفته به اندازهی کافی اورانیوم برای ساخت یک بمب هستهای غنیسازی کند — و در عرض چند ماه، به اندازهی کافی برای ساخت حدود ۱۷ بمب.
این دادهها نشان میدهد که تهدید هستهای ایران، حتی اگر محدود شود، در سطحی بسیار بالاتر و خطرناکتر از زمان اوباما قرار دارد — و به همین دلیل، حتی یک توافق «بهتر» روی کاغذ، ممکن است در واقع امنیت کمتری به همراه بیارود.
مقدار زیادی از اورانیوم ایران اکنون تا سطح خطرناک ۶۰ درصد غنیسازی شده است، سطحی که تهران در سال ۲۰۱۵ حتی به آن نزدیک هم نشده بود — و همین موضوع نیز بهتنهایی اهمیت زیادی دارد.
دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)
اما شاید مهمترین نکتهای که استیو ویتکوف به آن اشاره کرده، دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به برنامه موشکهای بالستیک خامنهای و ایجاد سازوکار نظارت بر آن باشد.
در سال ۲۰۱۵، برنامه موشکی ایران کاملاً از مذاکرات کنار گذاشته شد — بر پایهی ادعایی گمراهکننده که این موشکها فقط سلاحهای متعارف هستند.
اما واقعیت این است که مدتهاست مشخص شده ایران در حال تغییر کاربری این موشکهای اصطلاحاً “متعارف” برای حمل کلاهکهای هستهای است.
نکته اینجاست: جمهوری اسلامی هرگز حاضر نخواهد شد برنامه موشکهای بالستیکش را کنار بگذارد یا حتی آن را موقتاً متوقف کند — کاری که در سال ۲۰۱۵ با اکثر سانتریفیوژهایش انجام داد.
با این حال، اگر ترامپ بتواند آژانس را وادار کند که نظارت واقعی بر این برنامه موشکی داشته باشد، این میتواند شانس شناسایی تلاشهای احتمالی ایران برای دستیابی به بمب هستهای را افزایش دهد. همچنین برای نخستینبار، غرب دید مستقیمتری به بخشهایی از برنامه هستهای ایران فراتر از غنیسازی اورانیوم خواهد داشت.
پس چرا تهدید ایران هنوز جدیتر از سال ۲۰۱۵ است؟
اگر ترامپ بتواند به چنین دستاوردهایی برسد — که اوباما نتوانست — پس چرا ایران همچنان تهدید هستهای خطرناکتری نسبت به دوران پس از برجام باقی میماند؟
پاسخ ساده است: چون ایران خیلی جلوتر رفته است.
اگر تمام زیرساختهای برنامه هستهای ایران نابود نشوند — از جمله دادههایی که برای غنیسازی ۶۰ درصدی، کار با سانتریفیوژهای پیشرفته IR-6، و فعالیتهای تسلیحاتی جمعآوری کرده — ایران همچنان قادر خواهد بود از آن دانش ذخیرهشده استفاده کند و در یک تأسیسات کوچک، ناشناس و مخفی، بهسرعت به سوی ساخت بمب حرکت کند.
در حالیکه برجام با همهی کاستیهایش ایران را ۶ تا ۱۲ ماه از دستیابی به مواد لازم برای بمب هستهای عقب انداخت،
ایران امروز آنقدر از نظر فنی و عملیاتی پیشرفت کرده که حتی اگر اجازه داشته باشد بخشی از برنامه را “در حالت تعلیق” نگه دارد، احتمالاً فقط چند ماه زمان میخرد — نه بیشتر.
و نکتهی نگرانکنندهتر این است:
در سال ۲۰۱۵، اگر ایران قصد تقلب داشت، باید هزاران سانتریفیوژ قدیمی را در سایتهای بزرگ به کار میانداخت که شناساییاش آسانتر بود.
اما امروز میتواند فقط با چند صد سانتریفیوژ پیشرفته در یک مرکز پنهانی این کار را انجام دهد — و احتمال شناسایی آن بسیار کمتر خواهد بود.
و اینها همه در بهترین سناریو است؛ یعنی اگر خامنهای قبلاً مقدار قابلتوجهی از اورانیوم ۶۰ درصدی را از چشم بازرسان آژانس مخفی نکرده باشد.
مدیرکل آژانس، رافائل گروسی، بارها گفته:
“ایران تنها کشوری در دنیاست که اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنیسازی کرده، اما هنوز از خط قرمز عبور نکرده.”
و این یعنی هر توافقی که واقعاً محکم و تضمینشده نباشد، جمهوری اسلامی را در آستانهی هستهای نگه خواهد داشت — بدون توجه به ضمانتهایی که روی کاغذ نوشته میشود.
ویتکوف سهشنبه شب در توییتی، موضع سختگیرانهتری دربارهی مذاکرات با ایران گرفت.
اما در عمل بعید به نظر میرسد که ترامپ همزمان هم خواهان توافق باشد و هم خط قرمزهای سفتوسخت تعیین کند.
هر توافقی که تهدید هستهای ایران را کاملاً پایان ندهد، بیش از همه به اسرائیل آسیب میزند — کشوری که اکنون توانایی بسیار بیشتری برای حمله به برنامه هستهای ایران نسبت به سال ۲۰۱۵ دارد.
در آن زمان، بسیاری از مقامات ارشد دفاعی اسرائیل معتقد بودند نیروی هوایی این کشور احتمالاً قادر به حمله است.
اما اکنون — پس از حملهی گستردهی نیروی هوایی اسرائیل به پدافند هوایی و مراکز تولید موشکهای بالستیک ایران در اکتبر ۲۰۲۴ — مشخص شده که اسرائیل واقعاً این توانایی را دارد.
برنامه هستهای ایران از آن زمان تاکنون، حدود ۶ ماه است که عملاً بیدفاع باقی مانده است.
اکونومیست: ۳ سناریو درمورد تغییر موضع ویتکاف در رابطه با برنامه غنی سازی ایران
گرگ کارلستروم، خبرنگار ارشد اکونومیست با بیان این سوال که چرا این تغییر موضع آشکار از سوی ویتکاف درباره برنامه غنیسازی اورانیوم ایران رخ داده است؟ نوشت: شاید او تحت فشار جناحهای تندرو داخلی در قبال ایران کوتاه آمده است. شاید هم در فاکس نیوز موضع نادرستی را مطرح کرده، چون تفاوت موضوع را نمیدانسته است. یا شاید اصلاً هیچکدام از اظهارات علنی او اهمیتی ندارد.
خبرنگار ارشد اکونومیست ضمن اشاره به هر سه سناریوی ممکن در باره علت تغییر نظر نماینده ویژه ترامپ در انتها نوشته است: شاید تمام صحبتهای علنی ویتکاف فقط حرف است. من مدتیست که درباره مذاکرات غزه هم به همین نتیجه رسیدهام: او برای جامعه هدف های مختلف فقط طعمه پرتاب میکند، ولی هیچکدام واقعاً بازتابدهنده آنچه پشت درهای بسته میگذرد نیستند. شاید همین رویکرد را درباره ایران هم دارد.
نیویورک تایمز: اختلاف درون دولت ترامپ
نیویورک تایمز نوشته است: بخشی از موضوع اظهارات متضاد ویتکاف شاید صرفاً ناشی از بیتجربگی در برخورد با برنامههای تسلیحات هستهای باشد. مذاکرهکننده ارشد ترامپ، استیو ویتکاف، دوست قدیمی رئیسجمهور است که مانند خود او یک ساختمانساز اهل نیویورک است و بیشتر عمرش را صرف ساخت آسمانخراشها کرده، و تنها چند هفته است که وارد دنیای پیچیده سانتریفیوژهای زیرزمینی ایران و آزمایشگاههای مشکوک به فعالیتهای تسلیحاتی شده است.
اما این تناقضها همچنین ریشه در شکافهای درون تیم امنیت ملی ترامپ دارد که بار دیگر درگیر یکی از پیچیدهترین و دیرپاترین چالشهای سیاست خارجی آمریکا شده است: چگونه برنامه هستهای ایران را متوقف کنیم بدون آنکه وارد جنگ شویم.
تاکنون، نتیجه چیزی جز موجی از پیامهای متناقض، سیگنالهای گیجکننده و تهدیدهای پرخاشگرانه نبوده — شبیه همان چیزی که ترامپ و مشاورانش درباره سیاست تعرفهها به کار میبرند.
بنابر نوشته نیویورک تایمز به نقل از منابع آگاه، ویتکاف و ونس معاون رئیسجمهور در جلسات داخلی استدلال کردهاند که اصرار بر برچیدن کامل برنامه ایران باعث شکست مذاکرات خواهد شد.
…
تهیه کننده گزارش برای اخبارروز: نوید اخگر
4 پاسخ
این گزینه که ترامپ پیشنهاد کمک به الیگارشهای اسلامی ، در ضعف آشکار حکومت اسلامی،بعد از جنبش زن زندگی آزادی ، پیشنهاد میدهد به ذهن کسی نمی آید!
اگر ترامپ واقعا قصد سقوط حکومت اسلامی را داشته باشد چون به بمب اتمی نزیک شده اند را داشت ، اکنون بهترین زمانش است نه مذاکره در سطح برجام!
اینکه امثال ترامپ چه در ذهن دارند یک موضوع است به خودشان مربوط است
موضوع دیگر که امثال ترامپ تغییر دهنده حکومت حاکم باشند موضوع دیگری است.
القای و یا مطرح کردن این موضوع در ذهن تغییر خواهان که امثال ترامپ تغییر دهنده هستند سمی خطرناک برای روند مبارزاتی است و در خدمت حکومت حاکم است.
ضرر این نوع برخورد با روند مبارزاتی در این است؛ اگر امثال ترامپ با حکومت کنار آمد برای حکومت تبلیغی می شود و قدرتش را به رخ دیگران می کشند.
اما چگونه از شرایط باید استفاده کرد باید گفت:
۱.بعد از سرکوب چنبش زن زندگی آزادی ،تعادلی بین نیروهای انتظامی و صف مخالفان در داخل بوجود آمده است ،شاخص این تعادل مبارزه با حجاب اجباری در داخل است و این وضع شکننده به نفع مردم در حال پیش پیشروی است.
۲.در سطح خارجی شکست جبهه ” مقاومت” و ناتوانایی حکومت برای جمع و جور کردن باقیمانده هایش آشکار شده است
۳.عدم اپوزیسیون یکدست و قوی که جانشین این حکومت شود.
ترامپ وتیمش این نکات را در نظر دارند و به رفرمی در ایران فکر میکنند با ملا و یا بدون آن ولی از داخل حکومت.
نکات ۱ و ۲ نکات کلیدی هستند که رخ داده اند.
در این شرایط موضوع ترامپ فقط بدین صورت در خدمت روند خواهد بود
که رژیم دیگر چیزی بنام مبارزه با امریکا نخواهد داشت که سرکوب هایی را انجام و نیروهای مفید را حذف کند و یا به حاشیه ببرد و رژیم به شکل جدیدش دیگر به نیروهای چماقدارش برای بازی با ضدیت با غرب نیاز ندارد و توازن قوا بیشتر بنفع مردم است
که در این صورت روند تحرکات در داخل بگونه ای دگر می شود وچه بسا هسته رهبریت نیز شکل بگیرد این هسته
محوریت اصلی می شود که خارج نشینان چاره به پذیرش رهبری هسته داخل وخواهند داشت.