
در حالیکه دور تازهای از جنگ تجاری میان ایالات متحده و چین، با وضع تعرفههای متقابل سنگین، تنشهای ژئواقتصادی را دوباره به صدر توجهات جهانی بازگردانده، پرسش مهمتری در لایههای زیرین ماجرا در حال شکلگیری است: آیا این رویارویی صرفاً یک درگیری اقتصادی است یا نقطه عطفی برای بازچینی نظم جهانی تجارت؟
هفته گذشته، دولت دونالد ترامپ با اعلام افزایش تعرفههای واردات از چین تا ۱۲۵ درصد، عملاً تیر خلاص را به آنچه از میراث تجارت آزاد و چندجانبهگرایی باقی مانده بود، شلیک کرد. پکن نیز با وضع تعرفههای متقابل ۸۴ درصدی، قرار دادن شرکتهای آمریکایی در فهرست محدودیت تجاری، و افزایش قیمت محصولات صادراتی، پاسخ درخوری داد. در ظاهر، این یک بازی تکراری از زورآزمایی اقتصادی است؛ اما در باطن، نشانههایی جدی از شکلگیری یک نظم جهانی چندقطبی در تجارت و زنجیره تأمین به چشم میخورد.
چین، در واکنش به اقدامات ترامپ، بهسرعت دست به تحرکاتی برای تقویت اتحادهای تجاری منطقهای و جهانی زد. از گفتوگو با مالزی در قالب اتحادیه آ.سه.آن گرفته تا مذاکرات تازه با اتحادیه اروپا بر سر سرمایهگذاری مشترک در صنعت خودروهای برقی. همزمان، تلاشهایی برای کاهش وابستگی به بازار مصرفی ایالات متحده و پیوند اقتصادی با کشورهای جنوبی و شرقی جهان آغاز شده است. پکن حالا نهتنها در حال تقابل با یک دولت خاص، بلکه در حال شناسایی شکافهای ناشی از بحران اعتماد به آمریکا بهعنوان رهبر اقتصاد جهانی است — و دقیقاً در همین خلأ است که نظمهای جایگزین شکل میگیرند.
در سوی دیگر، اتحادیه اروپا، ژاپن و حتی کشورهای متحد آمریکا نظیر استرالیا نیز در وضعیتی بینابینی قرار گرفتهاند. از یکسو به دلیل نزدیکی سیاسی، نمیخواهند با واشنگتن اصطکاک مستقیم داشته باشند، اما از سوی دیگر، تعرفههای فلزات، خودرو، و کالاهای کشاورزی بهشدت به صنایع ملی آنها آسیب میزند. در این وضعیت، زمزمههای جدی درباره لزوم استقلال راهبردی و اقتصادی از آمریکا بار دیگر مطرح شده است — مفهومی که پیشتر در بحث «استقلال استراتژیک اروپا» از سوی امانوئل مکرون نیز عنوان شده بود.
آیا جهان واقعاً آماده جایگزینی نظم اقتصادی آمریکا محور است؟ پاسخ هنوز قطعی نیست. اما آنچه روشن است، این است که اقدامات رادیکال و ناگهانی دولت ترامپ، اعتماد شرکای دیرینه آمریکا را تضعیف کرده و فضا را برای جسارت ژئواقتصادی قدرتهای دیگر باز گذاشته است.
تاریخ بارها نشان داده که نظمهای جهانی، نه در نتیجهی کنفرانسها، بلکه در بستر بحرانها و خلأهای قدرت تغییر میکنند. شاید جنگ تعرفهای ترامپ نه فقط یک بحران، بلکه یک محرک ناخواسته برای شکلگیری جهان تجاریای باشد که چندمرکزی، متوازنتر، و کمتر وابسته به یک قدرت واحد است.
در این میان، نقش کشورهایی مانند آلمان، فرانسه، ژاپن، هند و حتی کشورهای در حال توسعه، در این بازچینی اهمیت دوچندان پیدا میکند. اگر آنها بتوانند از این فرصت برای بازآفرینی نهادهای اقتصادی بینالمللی استفاده کنند، شاید نظم اقتصادی پساترامپی، نظم عادلانهتری باشد.
اما در کوتاهمدت، آنچه پیشروی جهان است، دورهای از بیثباتی اقتصادی، افزایش قیمتها، و رقابتهای ملی برای بقا در بازارهای در حال انقباض است — نبردی که هم پیامدهای تجاری دارد و هم تبعات سیاسی.
* این متن با استفاده از «هوش مصنوعی» تهیه شده است.
یک پاسخ
“در ظاهر، این یک بازی تکراری از زورآزمایی اقتصادی است؛ اما در باطن، نشانههایی جدی از شکلگیری یک نظم جهانی چندقطبی در تجارت و زنجیره تأمین به چشم میخورد.”
روی نظم پدید باید بیشتر کارکرد!