جناب آقای قره خانی عزیز،
بدینوسیله کمیته نروژی-ایرانی حمایت از مبارزات مردم ایران در نروژ ، به نمایندگی از بخشی از جامعه ایرانیان مقیم نروژ، ضمن قدردانی فراوان از حمایتهای مستمر شما از جنبش «زن، زندگی، آزادی» و مبارزات مشترک ما برای دموکراسی در ایران، از تعهد شما به ایستادگی در کنار مردم ایران در برابر رژیم استبدادی جمهوری اسلامی و مبارزه برای حقوق اساسیشان، صمیمانه تشکر میکنیم.
با این حال، باید نگرانیهای خود را در مورد دیدارهای رسمی شما با شهبانوی پیشین ایران خانم فرح پهلوی در سال ۲۰۲۳ و آقای رضا پهلوی ، فرزند شاه پیشین ایران در ماه مارش ۲۰۲۵ را مطرح کنیم. عکسها و گزارش این دیدارها به طور گسترده در سایتهای رسمی، حسابهای کاربری رسانههای اجتماعی خانم فرح پهلوی و آقای رضا پهلوی و مطبوعات وابسته به آنها منتشر شده است. این در حالی است که تاکنون هیچ گزارشی از این دیدارها در مطبوعات و رسانههای نروژ و سایت رسمی پارلمان نروژ منتشر نشده است.
این دیدارها واکنشهای قابلتوجهی را در میان بسیاری از ایرانیان، به ویژه ایرانیان مقیم نروژ، برانگیخته است. از دید بسیاری از ناظران سیاسی و مدافعان حقوق بشر، این دیدارها فراتر از یک اقدام نمادین بوده و میتواند بهعنوان مداخله غیرمستقیم در امور داخلی مردم ایران و نقض اصل بیطرفی تلقی شود.
برای بسیاری، این دیدار میتواند به معنای حمایت شما از یک جریان خاص از اپوزیسیون باشد که گرایشهای سلطنتطلبانه و اقتدارگرایانه دارد و در پی تحمیل خود بهعنوان تنها آلترناتیو سیاسی آینده ایران است. متاسفانه، اینگونه اقدامات بیشتر منجر به ایجاد تفرقه و از همگسیختگی میان ایرانیان مخالف رژیم میشود تا تقویت همبستگی.
علاوه بر این، حضور شما در این دیدارها ابهامات زیادی را در خصوص ماهیت و اهداف آنها و موضع رسمی پارلمان و دولت نروژ ایجاد کرده است.
بعضی از پرسشهایی که در این رابطه برای ما و بخش بزرگی از افکار عمومی ایرانیان، بهویژه ایرانیان مقیم نروژ، مطرح است به شرح زیر است:
آیا این دیدارها از سوی پارلمان نروژ به رسمیت شناخته شده و با هماهنگی یا اطلاع وزارت امور خارجه نروژ انجام شده است؟
این گفتوگوها دقیقاً در چه زمینههایی و با چه اهدافی انجام شده است؟ برای مثال، طبق اظهارات آقای رضا پهلوی، در این دیدار در مورد مسائل اقتصادی آینده ایران نیز صحبت شده است. در صورت صحت این امر، این گفتوگوها با چه جایگاه حقوقی صورت گرفته است؟
اگر این دیدار و انتشار تصاویر آن را نقض اصل بیطرفی دیپلماتیک مطابق کنوانسیون وین (۱۹۶۱) نمیدانید، آیا آمادگی برگزاری دیدارهای مشابه با سایر گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی را دارید؟ و در این صورت چه اقداماتی در این راستا انجام دادهاید؟
مایل هستیم توجه شما را به برخی از نگرانی ها و ابهامات این اقدام جلب کنیم:
نقض اصل بی طرفی: دیدار رسمی با نمایندگان یک جریان خاص، در حالی که دیدار مشابهی با دیگر گروههای سیاسی صورت نگیرد، اصل بی طرفی را نقض میکند.
افزایش شکاف در اپوزیسیون: این دیدارها به جای تقویت انسجام میان نیروهای دموکراسیخواه، موجب تعمیق اختلافات و تضعیف همبستگی سیاسی مخالفان جمهوری اسلامی میشود.
تحمیل یک آلترناتیو خاص: مشروعیت بخشی به فرد یا جریان خاص در اپوزیسیون یک کشور بدون داشتن نمایندگی دموکراتیک، میتواند با اصل حق تعیین سرنوشت ملتها در تضاد باشد.
ابهام در سیاست خارجی نروژ: عدم شفافیت در مورد اهداف این دیدارها میتواند اعتبار سیاست خارجی نروژ بهعنوان کشوری مدافع حقوق بشر را تضعیف کند.
از این رو، ما بهعنوان بخشی از شهروندان نروژی ایرانیتبار از شما درخواست داریم که:
در خصوص ماهیت، اهداف و محتوای این دیدارها شفاف سازی کنید.
گزارش این دیدارها را در اختیار پارلمان نروژ و افکار عمومی قرار دهید.
از هرگونه اقدامی که به حمایت از گرایش خاصی در اپوزسیون ایران تعبیر شود، پرهیز نمایید.
رسماً اعلام کنید که این دیدار به معنای حمایت رئیس پارلمان نروژ از گرایش سیاسی خاصی در میان مخالفان جمهوری اسلامی نبوده و نیست.
برای رفع هرگونه سوءتفاهم، با دیگر مخالفان جمهوری اسلامی و نماینده گان و مدافعان جنبش زن، زندگی، آزادی، نیز دیدار مشابهی را انجام دهید .
روشن سازید که آیا این دیدار جنبه شخصی داشته یا با اطلاع و به نمایندگی از کل احزاب پارلمان نروژ صورت گرفته است.
امیدواریم که موضع پارلمان و احزاب پارلمانی در خصوص این دیدار از طریق کانالهای رسمی، حزبی و پارلمانی پیگیری و روشن شده و گزارشی رسمی در این باره ارائه گردد.
جناب آقای قره خانی عزیز،
پاسخ روشن به این پرسشها اهمیت زیادی دارد. ما امیدواریم که شما دلایل مطرح شدن چنین پرسشهایی را درک کنید.
ما همچنان به نقش نروژ و پارلمان این کشور که شما ریاست آن را بر عهده دارید، به عنوان کشوری و نهادی متعهد به دموکراسی و حقوق بشر باور داریم و امیدواریم که این مسیر با دقت، درایت و بی طرفی ادامه یابد.
با احترام و بهترین آرزوها،
رحمان ساکی
سخنگوی کمیته نروژی-ایرانی حمایت از مبارزات مردم ایران در نروژ
۶ آپریل ۲۰۲۵
نسخهای از این نامه برای تمامی گروههای پارلمانی نروژ، رهبران احزاب سیاسی این کشور، کمیته نظارت و امور قانون اساسی پارلمان، کمیته امور خارجی و دفاعی پارلمان و نیز کلیه رسانههای جمعی ارسال شده است.
5 پاسخ
قره خانی عضو حزب سوسیال دموکرات و
به عنوان رییس پارلمان نروڑ فرد دوم این کشور دموکراتیک و ثروتمند محسوب میشود !
با خواندن این نامه من واقعا از ملاقات های مخفیانه این فرد با نمایندگان سلطنت و فاشیسم ایرانی شوکه شدم!
بخصوص اینکه در اکثر کشورهای اروپایی احزاب چپ و حتا سوسیال لیبرال از هر گونه همکاری با راست افراطی خودداری میکنند!
بنظر میرسد این نوع افراد مانند باند خانم دریا صفایی نماینده بلژیک ، فقط برای منافع شخصی و مشخصی از پهلوی حمایت میکنند !
کشورهای اسکاندیناوی،سیستمی پادشاهی دارند. هنگامی که دولت در این کشور تشکیل میشود، و یا نمایندگان جدیدی به پارلمان راه می یابند. مراسمی با شرکت شاه یا ملکه برگزار میشود، و این دولت یا پارلمان، با تائید و امضای مقام سلطنت، رسمیت پیدا میکند(ولی فقیه نوردیک). آقای قره خانی که در این کشور به ریاست پارلمان رسیده است، احتمالن گوشه چشمی هم به نظام پادشاهی دارد.دیدار قره خانی با پهلوی ها، نمیتواند «رسمی» باشد، زیرا که پهلوی ها مقامی «رسمی» ندارند. احتمالن این دیدار را «شخصی» بنامند. گرایش رئیس پارلمان به سلطننت مشهود است. پرسش آقای ساکی هم بجا است. چیزهایی را روشن میکند. شاید هم قره خانی با خانواده پهلوی نسبت خانوادگی و خویشاوندی دارد. وقت همگان خوش!
تا آنجایی که من اطلاع دارم تایید مقام سلطنت در اسکاندیناوی کاملا فرمالیته است و سلطنت قدرت سیاسی ندارد !
قره خانی نیز از حزب سوسیال دموکرات بوده و منطقا نمیتواند سلطنت طلب باشد !
اگر وی پاسخ این نامه سرگشاده اقای ساکی را بدهد مشخص خواهد شد اگرچه نمیتوان زیاد خوشبین بود!
در چند ماه اخیر ترامپ و دولت ایالات متحده بارها تاکید کردند: یا مذاکره خواهد بود ویا جنگ !
بر کسی پوشیده نیست که نتانیاهو نیز در انتظار و کمین کوچکترین فرصت است!
در این وضعیت رضا پهلوی دیروز مصاحبه ای داشته و تاکید کرده که با ج.نباید مذاکره نمود !!
این فسیل سیاسی و ارتجاعی با رد مذاکره تلویحا راه دیگر یعنی جنگ را تبلیغ میکند !
آقای قره خوانی باید توجه فرمایند که در صورت وقوع جنگ و ویرانی کشور ، مردم ایران مطمئنآ یقه تمام جنگ طلبان و حامیان سلطنت را خواهند گرفت !
به F Sharifi گرامی و با درود! درست است که سلطنت در اسکاندیناوی مقامی تشریفاتی است، و وظیفه سیاسی مستقیمی ندارد. اما، دولت های این کشورها، در سیاست خارجی خود، و در برنامه های اقتصادی خود، از نهاد سلطنت بزرگترین استفاده را میبرند. هنگام بستن قراردادهای اقتصادی با کشور های مختلف، خانواده سلطنتی را، با عنوان دیدار «فرهنگی» به کشورها میفرستند، و همراه با آنها، صاحبان شرکت ها و وزرای وزارتخانه ها، برای بستن قراردادهای اقتصادی، به آن کشورها روانه میشوند. ظاهر امر اینست که، شاه یا ملکه وظیفه سیاسی ندارد، اما دولت از نهاد سلطنت، به عنوان «ابزار سیاسی» برای اهداف «اقتصادی» بهره میبرد. سوسیال دمکرات ها هم جمهوری خواه نیستند و سلطنت را پذیرفته اند. وقتتان خوش!