چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

اسلام واقعی در کدو! – هادی خرسندی

اسلام ناب اینها گر داشت آبروئی
ته مانده اش رسیده اینک به تار موئی

رقصید در نسیمی جانانه تار زلفی
وز بهر این حکومت نگذاشت آبروئی

پتیارهٔ بسیجی «هجمه» به دخترک برد
همچون ترب سیاهی بر تازه رس هلوئی

آمد فرود بر او با چادر سیاهش
چون لاشخور که آرد حمله به بچه قوئی

بگذشت نیم قرنی زان اشتباه فاحش
در چاه ظلم و وحشت رفتیم عجب فروئی!

با قیل و قال بهمن ما غافلان ندیدیم
اسلام واقعی را در خدعهٔ کدوئی!

اما برای شیخان عمری نمانده باقی
هر یک رود بزودی بر سر زنان به سوئی

لرزاند بار دیگر دیشب ستون دین را
گوزی که شد تلاوت در محضر وضوئی!

شادا که بازگردیم باهم به خاک میهن
بی خوف پاسداری، بی ترس بازجوئی

پاینده باد ایران، آن میهنی که یادش
اشکی ست کنج چشمی، بغضی ست در گلوئی

هادی – فروردین ۱۴۰۴

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز باشند، منتشر نمی شوند.

4 پاسخ

    1. به به چه شعر اوریجنال و نابی؛ هم طنزش قوی و با صداس😂 و هم سناریوی با ریشه و معنایی داره، که در واقع تاریخ و داستان این دوره سیاه را باز گو میکند و رنجها و دردهای ما ایرانیان را نویدِ پایان میدهد.
      زنده باشی آقا هادی عزیز، اما عنوانش چرا اسلام راستین در کدو ؟ اگر خَلا بود بهتر نبود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *