شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴

شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴

سینمای مستقل چه سینمایی است؟ – احمد زاهدای لنگرودی

مهم‌ترین وجه تمایز سینمای مستقل از فیلم‌های سینمایی جدا بودن آن‌ها از مناسبات متداول تولید و سرمایه در صنعت سینماست.

چندی پیش سید ضیاء هاشمی، از تهیه‌کنندگان سینمای حکومتی که به عنوان سانسورچی با وزارت ارشاد همکاری داشته و دارد، از ساخت ۳۴ فیلم بدون حجاب و بدون مجوز خبر داده بود. 

سینماگران مستقل در ایران تا چه میزان برای کالازدایی از فیلم به مثابه‌ی اثری هنری که باید در اختیار همه‌ی مردم باشد، کوشیده‌اند؟ تقریباً هیچ فیلمساز مستقلی را سراغ نداریم که به‌دنبال منافع مادی فیلمش نباشد، مگر نه این‌که یکی از نخستین گام‌های سد سانسوری که حکومت به بهانه‌ی پروانه‌ی نمایش ایجاد کرده، شکستن این سد و رساندن فیلم به مخاطبان است؟ این که چنین مسئله‌ای با توجه به گسترش و نفوذ شبکه‌ها اجتماعی اینترنتی که فیلم‌ها را به وفور و آسان عرضه و دست به دست می‌کنند، تا چه حد گریز ناپذیر است یک مسئله است، این‌که سینماگری سعی کند منافع مادی مالی اثرش را که طبعاً حق خود می‌داند در چهارچوب مناسبات سرمایه‌ی حاکم بر سینمای حکومتی حفظ کند، مسئله‌ی دیگری. در نمونه‌ای متأخر نمایش فیلم توقیف شده‌ی «کاناپه» بحث برانگیز شده است.

از فیلم‌هایی که به دلیل استفاده از کلاه گیس و نه الزاماً مراعات نکردن حجاب اجباری از سال ۱۳۹۵ تا کنون توقیف است، «کاناپه» ساخته‌ی کیانوش عیاری‌ست که این روزها نسخه‌ی موسوم به قاچاق آن در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی منتشر شده و موجب اعتراض آقای عیاری هم شده و در نامه‌ی سرگشاده‌ای نارضایتی خود را اعلام کرده است. اما آقای عیاری وقتی از هزینه‌های زیاد ساخت این فیلم و زیان جبران‌ناپذیری که نمایش غیرقانونی آن به همرا دارد می‌نویسد، به روی خود نمی‌آورد که شریک و سرمایه‌گذار این فیلم محمد امامی از مفسدین اقتصادی جمهوری اسلامی است  که با سوءاستفاده از فیلم‌سازی اقدام به پولشویی می‌کرد و همنشینی و شراکت با چنین دزدهای سرگردنه‌ای بالاخره تبعاتی دارد. برای همین است‌که این روزها شایعه شده شرکت رسانه‌ای او این فیلم را به شکل غیرقانونی و برای تبلیغات عنوان تجارتی‌اش، پخش کرده است. آقای عیاری یادش رفته که گفته: «هر ۶ بازیگر فیلم برای واقع‌نمایی موهای سر خود را توسط گریمور زن با نمره ۴ تراشیده‌ بودند و حتی برای رفع هرگونه حاشیه و شبهه از صحنه تراشیدن موی بازیگران توسط یک فیلمبردار زن تصویربرداری شده». 

او معتقد بود که در فیلمش کوچک‌ترین عمل غیرشرعی صورت نگرفته، و صرفاً از راهکاری برای دور زدن سانسور نقش آفرینی زنان بی حجاب، استفاده کرده. حالا نگران چیست؟ پنج درصد از هزار و ۱۵ میلیارد اختلاس شریک و سرمایه‌گذارش که بخشی از ان علاوه بر فیلم و سریال‌های دیگر در شراکت با ایشان برای فیلم کاناپه هزینه شده؟ 

آیا با این تفاسیر اثری مانند فیلم کاناپه که خارج از مناسبات سینمای حکومتی و با سرمایه‌ی بخش خصوصی ساخته شده، اثری مستقل است؟ و یا از زاویه‌ی دیگر فیلم «ماهی و گربه» شهرام مکری با ساختارشکنی و روایت متفاوت خود وقتی توسط او که کارمند هنر و تجربه، زیر مجموعه‌ی وزارت ارشاد و سانسور رئیس جمهور روحانی ساخته می‌شود، آیا به صرف ساختار متفاوت و نمایش – ظاهرا – محدودش، اثری مستقل است؟ اگر نه پس سینمای مستقل چیست و چه‌گونه می‌شود به آن دست یافت؟ وقتی سانسور روح و روان هنرمند را می‌خراشد و جسم و جان او را تحلیل کند و به تبعید می‌فرستد، دیگر آثار درخشانی مانند «گشر» وحید وکیلی‌فر که محمد رسول‌اف در سال ۱۳۸۷ تهیه کرده بود، در سینمای مستقل ایران تولید نمی‌شود.

عنوان سینمای مستقل به سینمایی‌ تجربی‌‌ گفته شده‌ که در برخی مواقع، اختیاری و گاه به عنوان جریانی علیه سینمای مسلط یا جریان‌ اصلی سینما حاکم است. این‌ عنوان به خودی خود فیلم‌سازان را به دو‌ گروه تجاری و غیرتجاری تقسیم‌ می‌کند‌ و فیلم‌سازان مستقل (غیرتجاری) را در مسیری فراتر از تولیدات سینمایی که شامل‌ شیوه‌های پخش و نمایش هم می‌شود می‌برد. هر فیلمی که قوانین سانسور را نادیده می‌گیرد یا موضوعی جسورانه و ممنوع را مطرح می‌کند، سینمای مستقل نیست. سینمای مستقل می‌باید علاوه بر تغییر مناسبات تولید، ساختار متداول و مرسوم سینمایی را نیز درهم بشکند. فیلمی که با زیباشناسی مرسوم سینمای حکومت ساخته می‌شود، حتی اگر بازیگران آن بدون حجاب اجباری باشند و یا از خطوط قرمز طرح معضلات اجتماعی عبور کرده باشد، به زودی با عقب‌نشینی حکومت در معیارهای محدودیت‌هایش، تکراری می‌شود؛ چرا که در مقابل هم سینمای حکومتی به این بهانه امتیاز‌هایی از دستگاه سانسور می‌گیرد. مثلاً نمایش نامحدود خشونت، یا طرح روابط نامعمول جنسی به انحای گوناگون را با استفاده از تبلیغات به عنوان سینمایی متفاوت جا می‌اندازد. 

گروهی از سینماگران پیشرو و انقلابی در ده‌ی هفتاد آثاری مانند «زد» و «حکومت نظامی» کاستاو گاوراس را به دلیل فرم سینمایی هالیوودی که داشت نقد کرده و آن‌ها را سینمایی انقلابی نمی‌دانستند، بلکه سینمایی با مضمون سیاسی، مانند خیلی آثار متداول هالیوودی، بر می‌شمردند. سینمای مستقل در ایران نیز اگر هم تا به آن اندازه که گروه ژیگاورتوف انقلابی، نباشد می‌تواند با دگرگون کردن ساختارها و فرم سینمایی و تجربه‌ی فضا سازی‌هایی که سینمای حکومتی ناتوان از نزدیک شدن به آن است، علاوه بر در هم شکستن مناسبات اقتصادی تولیدی، با در هم شکستن شالوده‌ی بصری و زیباشناسی سینمای حکومتی، بنایی نو برپا سازد.

سینماگران از هرنوع که‌ باشند، تجاربی مستقل از دیگری دارند. این تجربه‌ها با دریافت‌های ذهنی و ایدئولوژیک، فنی و اقتصادی مختلف شکل‌ گرفته است. اما برابر هر درکی از سینمای‌ مستقل، نمایی از سینمای حاکم‌ به چشم می‌خورد. سینمای‌ کلاسیک‌‌ هالیوود به مدلی برای جریان اصلی سینما در غالب جهان تبدیل شده است و اغلب فیلمسازان از موفقیت‌های فیلم‌سازی‌ هالیوودی تقلید می‌کنند.

نخستین فیلمسازان مستقل فرصت داشتند محتوی و ابزار‌ متناقض را در جریان اصلی سینما به‌ کار‌ برند تا به این وسیله اختلاف بین محل‌ فیلم‌برداری و استودیو را از بین بردارند و رابطه‌ی جدیدی بین فیلم‌نامه و بیننده ایجاد کنند تا شاید به این شکل بتوانند گاهی هم‌ به‌‌ سینمای‌ غیرتجاری روی آورند. امروزه اما گذشت زمان و ساده و ارزان و دردسترس بودن ابزار فیلمسازی، به فیلم‌های‌ مستقل‌ این امکان را داده که به‌ دلیل‌ ماهیت غیرتجاری‌شان، با بودجه و حمایت‌های خصوصی مانند فیلم‌خانه‌ها، سازمان‌های بشردوستانه یا تلویزیون‌ها و… ساخته شوند و با استفاده از اینرنت در سطح وسیع و بین‌المللی به نمایش در بیایند.

با این وجود سینمای مستقل، دارای یک معنای واحد جهانی‌ نیست‌. بیش‌تر‌ به نظر می‌رسد در روابط متناسب با بیانیه‌ها‌ و برداشت‌ خاص‌ از سینمای مستقل، به ویژه در زمینه‌های‌ تاریخی و ادبی و در مقابله با سانسور و انحصار در تولید و پخش تعریف می‌شود.

پخش‌ و نمایش‌ فیلم‌های‌ مستقل‌، همانند‌ منابع مالی و شیوه‌های تولید آن‌ها، دارای‌‌ روش‌های‌ گوناگونی است. غالب تولیدات سینمای مستقل، فیلم‌هایی هستند که خود را از‌ روش‌های‌ روایی تئاتری در دوران سینمای کلاسیک‌ جدا کرده‌اند. بنابراین گه‌گاه‌ ممکن‌‌ است فیلمی روایی و بلند برای‌‌ پخش‌ یک استودیو یا یکی از کمپانی‌های توزیع فیلم‌ انتخاب شود، اما آثار کوتاه‌‌ و مستند‌ بیش‌تر به صورت‌ گروهی و در‌ مراکز‌ هنری‌ و فیلم‌خانه‌ها پخش می‌شوند‌.

محل فیلم‌برداری فیلم‌های مستقل در ایران به دلیل سلطه‌ی استبداد و خفقان حاکم بر فضای جامعه ناگزیر در فضاهای داخلی خانه‌ها یا دور از مراکز شلوغ شهری است و تعداد بازیگران نیز به همین دلیل کم است، چرا که کمتر هنرپیشه‌ای حاضر است خطر کند و برای بازی در یک فیلم مستقل محاکمه و به زندان محکوم شود.

همین محدودیت‌ها به ساخت فرم و بیان سینمایی جدیدی منجر شده که در فیلم‌هایی مانند «کیک محبوب من» و «دانه‌ی انجیر معابد» بنای زیباشناسی جدید برای سینمای مستقل ایران گذاشته‌اند. با این وجود انتظار می‌رود فیلمسازان مستقل از این فراتر رفته و به فرم و محتوی درهم تنیده‌ای برای سینمای مستقل ایران دست یابند.

خبرنامه‌ی کانون فیلم‌سازان مستقل ایران، فروردین ۱۴۰۴

منابع‌:

۱) «سینمای مستقل» نوشته‌ی فیلیپ سیمپسون، ماهنامه‌ی کلک، شماره‌ی ۱۴۲، آذر ماه ۱۳۸۲، ترجمه احمد زاهدی لنگرودی

۲) محکومیت محمد امامی برای سینمای ایران چه معنی دارد؟، رادیو فردا، ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

۳) آگهی رسمی مؤسسه هنر و تجربه سینمای ایرانیان که شهرام مکری را به عنوان عضو هیئت مدیره از بدو تأسیس در تیز ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹ معرفی می‌کند.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن نظرات بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را محل تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. ديدگاه هایی که از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

توجه: کامنت هایی که بيشتر از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز باشند، به دليل نقض ضوابط حاکم بر بخش ديدگاه های اخبار روز منتشر نمی شوند.

یک پاسخ

  1. درود بر شما.
    با اجازه شما، در نوشتاری که درباره قیاس پوسترهای سینمای مستقل با سینمای حکومتی در ایران نوشته‌م، خطی از این نوشتار-مشخصا با ذکر نام نویسنده-نقل می‌کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *