دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

بازهم تحریف و سوء استفادە از اظهارات مادر ژینا امینی بە هدف توجیە کردستیزی! – د. میرو علیار

خانم مژگان افتخاری، مادر ژینا امینی، در گفتگویی با بی بی سی فارسی (۲۷ شهریور ۱۴۰۳) درباره اینکه چرا دخترش دو نام دارد میگوید: «خودم نامش را ژینا گذاشتم، به معنی زندگی تازه، جلوه واقعی اسمش در زندگی من بود و به زندگیم تازگی بخشید.» همه خانواده، «ژینا» صدایش می‌زدند اما به دلیل محدودیت‌هایی که برای انتخاب نام کردی وجود داشت، نامش را در شناسنامه «مهسا» گذاشتند. به دلیل نگرانی از داشتن نام کردی در زمان ثبت‌نام در مدرسه و دانشگاه، تصمیم گرفتند که در شناسنامه نامش را «مهسا» بگذارند: «مهسا هم زیباست، یعنی ماه زیبا، ولی همیشه ژینا صدایش می‌کردیم.»  پس کاملا واضح است کە “مهسا” نامی تحمیلی بە جای “ژینا” بودەاست!

اخیرا رضا پهلوی در مصاحبە با ” ماریو نافال” (۱۸ مارس ۲۰۲۵) در جایی با گستاخی میگوید در دوران پدرش، “علیه اقوام ایرانی و جوامع مذهبی تبعیض وجود نداشت” … و “وقتی مهسا کشته شد برخی سعی کردند آن را به مسئله یک قوم خاص ارتباط دهند. اما مادر مهسا گفت: مهسا دختر ایران بود، اجازه ندهید این موضوع قومی شود. این مسئله یک موضوع ایرانی است”. 

نخست، شمار جنایات رژیم پدر رضا پهلوی در کوردستان آنقدر زیاد است کە پرداختن بە آن نیاز بە وقت بیشتر دارد. اما از اظهارات رضا پهلوی در ارتباط با ژینا، تنها میتوان یک نتیجە را گرفت:

  • برای ایرانی بودن، باید حتما فارس باشید. کورد بودن و ایرانی بودن با همدیگر منافات دارند.  ژینا نمیتواند “دختر ایران” باشد چون کورد است، برای این کە او بە عنوان “دختر ایران” پذیرفتە شود، باید پیش و پس از مرگ از او هویت زدائی و هویت فارس بە او تحمیل گردد.
  • معلوم نیست چرا بکاربردن نام ژینا قومگرایی و “ارتباط دادن بە یک قوم خاص” است اما تحمیل کردن نام مهسا قومگرایی فارس نیست؟! این را جز با منطق شوینیسم با هیچ منطق دیگری نمیتوان توضیح داد.
  • کورد زمانی ایرانی تلقی میشود و در ایران حق زندگی دارد کە دست بە خودانکاری زدە، بە هویت خود پشت کردە و فارس بشود یا بە بردگی فارس تن در بدهد.

این طرز فکر رضا پهلوی و دیگر سلطنت طلبان دقیقا همان درک و ذهنیت “محمود اسد بوزقورت” وزیر وقت دادگستری ترکیه است کە سال ۱۹۳۰ در یک سخنرانی میگوید:” فکر و نظر من چنین است ، دوست و دشمن بداند که ترک سرور این مملکت است . کسانی که از نسل ترک نیستند در سرزمین ترک تنها از یک حق برخوردارند و آن خدمتگذار و برده بودن است. دوست و دشمن، حتی کوه ها نیز این حقیقت را چنین بدانند.!” 

بکاربردن نام “مهسا” برای ژینا زمانی بحث برانگیز شد کە ناسیونالیست های برتری طلب فارس و تلویزیون های فارسی زبان همسو، عامدانە نام ژینا را حذف و بە جای آن نام تحمیلی “مهسا” را بکار میبردند یا گاە گاهی از نام عجیب و غریب “مهسا ژینا” استفادە کردند. 

“مهسا” در حقیقت یکی از نام های زیبای فارسی است اما چون بە جای “ژینا” تحمیل شدە بود، برای مردم مسئلە شد. درست مانند زبان فارس کە در اصل کسی با آن مخالفتی ندارد ولی چون آن را بە ابزاری برای حذف و سرکوب زبان های ملل غیرفارس تبدیل کردەاند، حساسیت بر انگیختە و در برابر پذیرش آن مقاومت میشود. مشکل حذف نام ها و مظاهر ملی و فرهنگی کورد و عمل تحمیل است. بسیاری از خانوادەهای کورد نام های فارسی را برای دختران و پسران خود انتخاب کردەاند و این هیچگاە مشکل و مسئلە نبودە است.

پدیدەای کە در حین اسفناک بودنش، وحشت برانگیز است: ناسیونالیست های برتری طلب در تمام مسائل با جمهوری اسلامی مخالف و دشمن هستند اما در ستیزەجویی و خصومت با کورد و هویت کوردها، بە یکبارە با رژیم همدل و هماوا میشوند و ذرەای تفاوت ندارند. علیرغم این کە میدانند کە “مهسا” از جانب جمهوری اسلامی بە خانوادە امینی تحمیل شدە است، با رژیم همراه میشوند کە نکند نام “ژینا” را کە یک نام کوردی است، بکار ببرند! همراهی و همنوایی با رژیم اسلامی را بر پذیرش هویت واقعی ژینا ترجیح میدهند!

اگر ما زیر بار تحمیل رژیم نرویم و نام واقعی ژینا را بکار ببریم، قومگرایی است، اما اگر شما نام کوردی او را حذف  و یک نام فارسی را بە او تحمیل کنید، امر ی عادی است! نە خیر، عمل شما یک اقدام شوینیستی عریان و دگرستیزی و بی احترامی بە خانوادە ژینا امینی است. با این یاوەگویی ها کوردها مرعوب نخواهند شد!

شما “ژینا” را حذف میکنید چون یک نام کوردی میباشد، “مهسا” را جایگزین ژینا میکنید چون فارسی است و تحمیل کردن نام های فارسی بە جای نام های کوردی از سوی جمهوری اسلامی (اتنوسید، ژنوسید فرهنگی)، باب طبع شما و با ایدئولوژی برتری طلبانە و رویکرد ناسیونالیستی خودتان همخوانی دارد.

ستم و سرکوب سیستماتیک حکومتی در دو رژیم سلطنتی و اسلامی در کنار سیاست انکار هویت و زبان و اهانت، مردمان داخل ایران را از لحاظ احساس و عاطفە و حس همپیوندی تجزیە کردە است. ادامەی این سیاست شکاف های ایجاد شدە را هر روز عمیق تر کردە و کشور را بە سوی فروپاشی جغرافیایی نیز سوق خواهد داد. مسئول این فروپاشی، بطور قطع ملیت های غیر فارس نخواهند بود. 

منطقا، کسی نباید انتظار داشتە باشد کە مردمان غیر فارس در ایران، سرکوب و ستم و تبعیض و تحقیر را بە عنوان سرنوشت محتوم و ابدی خودبپذیرند و بە بردگی تن در بدهند.

امروز شاهد بیداری و شکوفایی بی سابقە خودآگاهی و شعور ملی در بین ملل تحت ستم در ایران هستیم و این روند نە تنها برگشت ناپذیر است، بلکە روز بە روز بیشتر نیرو میگیرد و بر بالندگی آن افزودە میشود و هیچ نیرویی قادر بە سرکوب و متوقف کردن آن نخواهد بود.

حفظ یکپارچگی ایران از طریق سرکوب و انکار هویت و کشتار مردمان غیر فارس و تحمل هزینەهای سنگین و سرسام آور اقتصادی و سیاسی، در کوتاە مدت امکان پذیر است. در این حالت اما باید فکر آزادی و تحقق دمکراسی در ایران را از سر بدر برد کە البتە گزینەی مورد نظر جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان میباشد.

درست بە همین خاطر هم بود کە در کنار جمهوری اسلامی، سلطنت طلبان نقش اصلی را در تخریب و برهم زدن اتحاد و همبستگی بی نظیر ایرانیان در جنبش ژینا ایفا کردند! ایدئولوژی و رویکرد سیاسی هیچ کدام از آن ها پیوستگی و همبستگی و اتحاد مردمان داخل ایران را برنمیتابند. 

تحقق آزادی و دمکراسی و اتحاد داوطلبانە در ایران منوط است بە پذیرفتن واقعیت چند ملیتی بودن جامعە ایران در یک بازتعریف از “کشور ایران”، پایان دادن بە اهانت و اتهام علیە ملل غیر فارس و اعتراف بە حقوق سیاسی و فرهنگی آن ها. پس مبارزە برعلیە استبداد و ناسیونالیسم برتری طلب مبارزە است برای یک ایران آزاد و متحد! 

مدت ها است بقایای رژیم سابق در تلاشند این ایدە انحرافی را بە مردم ایران القا و بقبولانند کە: 

یک: جمهوری اسلامی تنها دشمن مردم ایران است و با سرنگونی این رژیم همە چیز حل میشود. 

دو: مبارزە برعلیە جمهوری اسلامی و پیروزی بر او از کانال حمایت از احیای سلطنت پهلوی میگذرد. 

این کە جمهوری اسلامی دشمن و مانع برزگی بر سر راە نایل آمدن مردم ایران بە  آزادی میباشد، شکی در آن نیست. اما رژیم اسلامی قطعا تنها دشمن و مانع رسیدن ایران بە آزادی نیست. دشمن و مانع اصلی بر سر راە مبارزە مردمان ایران برای تحقق حقوق و آزادی خویش، استبداد و ناسیونالیسم برتری طلب است.

چرا باید برای مبارزە و غلبە کردن بر دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی بە احیای دیکتاتوری پهلوی تن در داد؟ 

جایگزین کردن استبداد مذهبی با استبداد سلطنتی بە تحقق آزادی نمیانجامد. بیراهەی خطرناکی است کە سلطنت طلبان با تبلیغات سیستماتیک از کانال تلویزیون های همسو تلاش میکنند بعنوان تنها آلترناتیو و راە حل گریزناپذیر بە مردم ایران تحمیل کنند! دمکراسی خواهان ایران و ملل تحت ستم باید این خطر را جدی بگیرند. 

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن نظرات بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را محل تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. ديدگاه هایی که از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

توجه: کامنت هایی که بيشتر از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز باشند، به دليل نقض ضوابط حاکم بر بخش ديدگاه های اخبار روز منتشر نمی شوند.

3 پاسخ

  1. دروغِ مضحکِ وجود نداشتن «تبعیض» «علیه اقوام ایرانی و جوامع مذهبی» نیازی به تلاش برای برملا ساختن ندارد، کافیست نگاهی به آمار آثار فرهنگی منتشرشده بیندازید: کدام کتاب، روزنامه، مجله و فیلم به زبان کوردی، تورکی، بلوچی، تورکمنی، … در زبان شاه منتشر شده است؟ هویت قومی و ملی این مردمان در کدام فیلم بیان شده و یا لااقل مورد تمسخر قرار نگرفته است؟! کدام مدرسه زبانهای این مردمان را تدریس کرده اند؟! کدام بزرگداشت برای جشنها و آیینهای این مردمان برگزار شده است؟ پاسخ همۀ این پرسشها روشن است و پهلوی و استبدادطلبان حامی وی بی آبروتر و رسواتر از آنند که طرف این بحث قرار بگیرند. صد البته که اتحاد مردمان تحت ستم در ایران بهترین پاسخ برای اظهارات بی پایه و اساس این بی آبرویان خواهد بود.

  2. به د. میروعلیار و با درود! با تک تک نکات مطرح شده در نوشته شما، نمیتوان موافق نبود. اما یک نکته کاملن ناروشن است. نکته ای که اغلب روشنفکران ایران، که از اتنیک های کرد و ترک و عرب و بلوچ و ترکمن هستند، مدام در حال تکرار آن هستند. نکته و پرسش اینست : آیا ما در ایران، قوم یا اتنیک و یا ملتی به نام « فارس » داریم؟ آنچه تا کنون دانسته است، ما فقط « زبان»ی به نام «فارسی» داریم و نه یک ملت فارس. آنچه که اتنیک ها یا ملت های درون ایران را، مورد تبعیض قرار داده و میدهد، حکومت « مرکزیت گرا » است، که «قدرت و ثروت» را در حکومت مرکزی(در پایتخت) متمرکز کرده، و اتنیک های دیگر را، از این قدرت و ثروت محروم کرده است، و نه ملت ناموجود فارس. راه حل هم ایجاد سیستمی غیر متمرکز، و تقسیم قدرت و ثروت، به همه جغرافیای ایران است. وقت همگان خوش!

  3. مبارزه مردم ایران و حمایت و همبستگی با خانواده ” مهسا امینی”رنگ قومی و مذهبی نداشته و ندارد . “مهسا ” مانند صدها زن ایران قربانی سرکوب و تبعیض و مرگ قرار گرفته است ، حمایت کردهای سوریه ، ترکیه و عراقی از زنان ایرانی که بند ناف آنها به آمریکا وصل است، از تلاش برای قومی کردن قتل”مهسا” از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنند.مبارزه مردم ایران هیچ رنگ قومی و ملی و مذهبی و فرقه ای ندارد و برآورد مردم علیه تبعًض جنسی و سرکوب و طغیان علیه فقر و نکبت شکاف طبقاتی است که بیش از چهار دهه ادامه دارد .
    فراخوان احزاب کردی ایرانی،سوریه ای و ترکیه ای که از الگوی” برابری , زن ، روژآوایی” تحت حمایت ارتش آمریکا الهام می‌گیرد، هیچ ربطی به مبارزه زنان ایران و همدستی با قتل” مهسا امینی ” ندارد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *