شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴

شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴

نوروز و خدایِ کوچکِ من! – خسرو باقرپور

زیستن حکایتی‌ست!
چون آوازی هزاران رنگ
در گُلزارِ با شکوهِ گل‌های رنگ‌رنگ
با صدای هُشیوارِ زنبورهای مست
یا چون لهجه‌ی غریبِ تنبور‌ست
یا شادبانگِ مرغکی از دور‌ست
یا چون شکوهِ شُرشُر باران،
ترانه‌ی هماره‌ی شادابی ست
زلال و بلند و پُر‌ترانه و جاری‌ست
و گاه، آه است
و چون آرامشِ فاخته‌ی عاشقِ بهار،
کوتاه است.

زیستن حکایتی‌ست!
یخ زدنِ همیشگی‌ی خاطراتمان
در یک قابِ عکسِ قدیمی
یا گُذر از دروازه‌ی رنگین کمان،
با طیفی از رنگ‌های صمیمی
پیش از گذشتنِ تو از گذرگهِ نابوده‌اش.

زیستن حکایتی‌ست!
و آن چه که می‌پاید،
در این میانه شاید؛
خدایی‌یِ لطیفِ بنفشه‌ای‌ست
که با وزشِ نرمه-نسیمِ نوروزی؛
می‌لرزد
و با اندوهِ کفشدوزکی؛
می‌گرید
آه‌اش امّا،
تمامِ برف‌هایِ زمین را آب می‌کند
بسترِ انتظارِ رود را بی‌تاب می‌کند
لالایی‌اش،
اسفند‌ماه (این غولِ خسته را) خواب می‌کند.

خسرو باقرپور

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن نظرات بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را محل تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. ديدگاه هایی که از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

توجه: کامنت هایی که بيشتر از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز باشند، به دليل نقض ضوابط حاکم بر بخش ديدگاه های اخبار روز منتشر نمی شوند.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *