
( درپاره سراب شیرین آشتی اوجالان)
بالاخرە همانطور باخچلی و بالطبع اردوغان و سیستم آپارتاید تورکی خواستە بودند، اوجالان از حزبش خواست کە سلاح زمین بگذارند و خود را منحل کنند، درخواستی براساس و بنیاد همە آنچە کە دولت تورک می خواهد! اوجالان هدیە خود را به درگاە تورک ها تقدیم کرد، در حالیکە طرف مقابل بە جز علاقمندی ها و نیازهایش چیز دیگری نمی گوید و چیزی برای تقدیم کردن روی میز نمی گذارد: *می خواهیم از شر ترور خلاص شویم!*
و اما کدام ترور و کدام پ ک ک؟
عمر چلیک سخنگوی حزب عدالت و توسعه بە این سوال جواب داد، او روز جمعه ۲۸ فوریه ۲۰۲۵ در استانبول با اشاره به پیام اوجالان گفت: *PKK، PYD، YPG، …به هر نامی که باشد، سازمان تروریستی در تمام نقاطش در عراق و سوریه باید سلاح را زمین بگذارد و خود را منحل کند* بلی عمر افندی رفت سر اصل موضوع! کوردهای سوریە بایدخلع سلاح شوند و این اساس برنامە آشتی و ریشه و علت درخواست تورک ها برای طرح آشتی است.
در پیام اوجالان بە موضوع دمکراتیزە کردن جامعە و دولت اشاراتی غیر شفاف شدە است اما نە چنان یک پیش شرط یا درخواست مستقیم از دولت تورک! در واقع اوجالان بالاترین امتیازات را دادە و مقدار دریافتی خود را بر همت و رضای دولت و سیستم تورک گذاشتە است.
در واقع هر چە از دولت تورک رسد نیکوست. همچنین اوجالان پیشاش خاطر نشان کردە است کە هیچ گونە اتونومی، فدرالیسم و چیزی شبیە آن درخواست نمی کند و حتی آن را مخل دمکراتیزە شدن جامعە می بیند! و اما معلوم نیست کە از منظر او احقاق حقوق ملی و دمکراتیک مردم کورد در چە فرمی محقق خواهد شد؟
پیش فرض اینست کە نیروی مسلح را از میدان بیرون و آنگاە دولت تورک به ما حق شرکت برابر در میدان سیاست خواهد داد! و سوال اینست کە آیا عکس آن هم می تواند رخ دهد؟ یعنی تورکها همان سیاست سرکوب را بدون هیچ ترس و لرزی ادامە نخواهند داد؟
آیا ما در سیاست امر قطعی و پایبندی بە قول و قرار و وعدە و وعید داریم؟
سوال دیگر اینکە، حذف این نیروی مسلح پ ک ک در قندیل چە دردی از دردهای سیاستمداران تورک را می خواهد دوا کند؟
چشم انداز و کلاف گشائی از رویداد
برای اینکە هیاهوی ایجاد شدە حول تئاتر آشتی را درک کنیم بایستی بە دو پرسش بنیادی در این بارە پاسخ دهیم
۱- طرح آشتی چگونە در دستور کار دولت آپارتاید تورکی قرار گرفت و چە نفعی برای آن دارد؟
۲- آیا جامعە ترکیە برای دمکراتیزە شدن بە اندازە کافی بالغ شدە است تا شیفتە حقوق دمکراتیک دیگران باشد؟ آیا دمکراتیزشدن یک جامعە با هدایت نیروهای سیاسی غیر دمکراتیک و اقتدار گرا و فاشیست امکان پذیر است؟ آیا کوردها می توانند در یک سیستم غیر دمکراتیک بە حقوق دمکراتیک خود دست یابند؟
۱- پاسخ بەپرسش نخست:
بعداز گروگان گیری ماجراجویانە حماس و حملە متقابل و ویرانگر اسرائیل و کشتار مردم غزە، اسرائیل حماس را درهم کوبید و سپس رفت سراغ حزب اللە. در پی این دو رویداد، سقوط دولت سوریە بi دست القاعدە و اخوان های متحد شدە در تحریرالشام روی داد.
در پی این سە دگرگونی در منطقە، اکنون اسرائیل همچون نیروی برتر منطقە از خاورمیانە جدید می گوید. اسرائیل امکانات بنیادی ارتش سوریە را نابود کرد تا به دست اسلامیستهای جدید نیافتد، بخشهای بیشتری را در جنوب سوریە اشغال کردە و بەتحریر شام هشدار دادە کە حق حضور نظامی در جوار مرزهای اسرائیل را ندارد. دروزیهای همجوار مرز خود را مسلح و از آنها حمایت می کند. معلوم نیست پشت پردە با ڕۆژاوا چە می کند و چە می گوید، اما هر چە باشد واضحا خواستار بقای ڕۆژاوا شدە و بە دولت ترامپ در این مورد برای حمایت بیشتر از آن فشار می آورد. در این مورد جهان عرب هم بەرهبری سعودیها با اسرائیل هم آوا و هم جهت هست.سرمایە سعودی و قدرت اسرائیل برای به زانو درآوردن توسعە طلبی تورکها کافی است. معلوم است کە طرح دوبارە بازسازی خاورمیانە اسرائیل با خواست و برنامە نو عثمانی ها نمی خواند. خصوصا درسوریە همجوار اسرائیل. یک سوریە چند مرکزی، متشکل از علوی، دروزی، کورد و عرب کە حاوی اختلافات جدی با هم باشند، مطلوب تر است تا تشکیل یک دولت متحد اخوانی-القاعدە کە پشت و پناە حماس باشد. این دولت خط قرمز اسرائیل و اوج آمال تورکهاست! از جانب دیگر ادعاهای توسعە گرایانە نو عثمانی ها برای دولتهای عربی حاصل از فروپاشی امپراتوری عثمانی همچون لبنان، اردن، عراق و عربستان هم نگران کنندە است و اینکە یک کشور تورک بریک کشور عربی کاملا سیطرە یابد، تابو وبرای هیچکدام قابل قبول نیست! بنابراین ظاهرا سنبە نیروهای طرفدار بقای ڕۆژاوا پر زورتر است.
این امر مایە چارە جوئی تورکها برای نجات توسعە ژئو پولیتکشان در سوریە شدە و مانع اساسی هم همین ڕۆژاواست، حتی اگر پ ک ک هم سلاح بر زمین بگذارد و منحل شود، حملات و دخالت تورکیە در ڕۆژاوا با بهانەهای دیگری تداوم خواهد داشت، بە همین دلیل آنها به دنبال تسلیم نە پ ک ک درقندیل، کە تسلیم نیروهای دمکراتیک در سوریە هستند، کە بزعم آنها همان پ ک ک است.
اهداف جنبی دیگر طرح آشتی:
الف- بە انشعاب کشاندن پ ک ک:
احتمال اینکە بخشی از آنها سلاح زمین بگذارند و عدەای نە و بین آنها درگیری اتفاق بیافتاد و بالطبع در بستر اجتماعی آنها نیز همین درگیری ادامە یابد و جامعە کوردی را در تورکیە دو شقە کند، زیاد است.
ب- رو در رو قرادن پ ک ک و نیروهای دمکراتیک سوریە:
دولت تورک بر انحلال و خلع سلاح نیروهای دمکراتیک سوریەاصرار دارشتە و خواهد داشت و بە یقین این امر را تنها راە برقرای آشتی قرار خواهد داد و احتمال اینکە پ ک ک و اوجالان آن را از نیروهای دمکراتیک سوریە بخواهند، وجود دارد و ڕۆژاوا بە احتمال بسیار قوی نخواهد پذیرفت، همین امر می تواند بین آنها منجر بە درگیری و دودستگی شود، زیرا در میان سران ڕۆژاوا افراد قدرتمند پ ک ک نیزحضور دارند و نیز هزاران گریلای پ ک ک در میان نیروهای دمکراتیک سوریە می جنگند، کە ممکن است در صورت عدم اطاعت کوردهای ڕۆژآوا از آپو با آنها درگیر شوند.
ایجاد یاس و دو دستگی در میان مردم کورد در تورکیە و سوریە بعد از بی نتیجە شدن اقدامات اوجالان و پ ک ک و گول خوردنشان، از دیگر اهداف این طرح آشتی است!
مظلوم عبدی و صالح مسلم اعلام کردەاند خلع سلح و انحلال پ ک ک ربطی بە آنها ندارد و مخاطب اوجالان پ ک ک است و نە نیروهای دمکراتیک سوریە! دولت تورک اما بیدرنگ جواب داد کە نخیر، منظور همە پ ک ک است چە در سوریە و چە در عراق! بنا بر این انتهای کار از ابتدای کار بوضوح معلوم است کە روندها بایستی با مشاجرە و چند دستگی در میان پیروان اوجالان ادامە یابد و احتمالا با حذف فیزیکی و درگیری تکمیل شود.
ج-موضوع دیگر تغییر قانون اساسی تورکیە برای دائم العمر کردن اردوغان هست. گویا اردوغان می خواهد با دادن امتیازاتی بە کوردها، رای حزب دمکراسی و برابری خلقها را برای ابقای دوبارە اردوغان بدست بیاورد، زیرا آراء دو حزب MHP وAKP برای این تغییر در قانون اساسی کافی نیست وČHP بە یقین با آن مخالفت خواهد کرد.
همین رای موافق هم بە بدنام کردن و بی پرنسیبی حزب دمکراسی و برابری خلقها منجر خواهد شد، حزبی کە برای دمکراسی و حقوق مردم بە میدان آمدە، اما بناگاە بە اقتدار گرائی و توتالیتریسم رای میدهد و بی گمان در انظار عموم و پشتیبانان جهانی و کشوری خود منفور خواهد شد. بە احتمال زیاد بخش مترقی جامعە کورد و تورک از آن روی خواهند گرداند و در نتیجە در انتخابت بعدی با ریزش آراء و سقوط بە زیر حد نصاب ۱۰٪ منجر خواهد شد و این نیز برای اردوغان و باخچلی یک پیروزی دیگر محسوب می شود( یک تیر و چندین نشان)
بدون شک یکی از پیش شرطهای پروژە فریب آشتی رای بە مادام العمر شدن ریاست اردوغان است، رای بە آن باعث بدنامی و ریزش نیروهاست، عدم رای مایە از دست رفتن سراب شیرین آشتی است کە کوردها بە آن دل خوش کردەاند. بە باور من اگر تورکیە در انحلال ڕۆژاوا ناکام بماند، از پ ک ک خواهد خواست کە در قبال آشتی آزادی اوجالان تعهد بدهد کە با هرگونە دور زدن تورکیە در پروژە گاز قطر و نفت خلیج موافقت نکند، کە موفقیت این طرح هم چندان محتمل نیست.
۲- پیش شرط دمکراتیزە شدن جامعە ترکیە
همانگونە کە از خارج نمی توان بە یک جامعە دموکراسی تزریق کرد و در کولە پشتی سربازان بیگانە دموکراسی یافت نمی شود، همچنین نمی توان از بالا و با مانور و توطئە نە دموکراسی و آزادی اعطاء کرد، نە سوسیالیسم بر پا! هر دوی این واقعیت ها را تجارب تاریخی جوامع انسانی با آزمون و ناکامی تجربە کردە است.
تنها فشار بسیار قدرتمند اجتماعی کە نتیجە دگرگونی درشرایط زیستی جمعی و نگرش تحول یافتە حاصل از این دگرگونی است کە ذهن جمعی یا افکار عمومی را متحول می کند و این تحول می تواند مولد یک فشار سهمگین بر حاکمین سیاسی و فرهنگی یک جامعە گردد. این نیروی نوین میطلبد کە مناسبات سیاسی و گفتار همزادش را بر اریکە قدرت بیاورد، یعنی سیاست مزدوج با شرایط موجود زندگی جمعی! این پدیدە بە مشروع بودن حکومت هم مشهور است. قدرت مستقر کهنە شدە در تقابل با جامعە متحول شدە قرار می گیرد و با بحران روبرو میشود. حکمرانی بە سبک گذشتە و ناهمخوان با شرایط و افکار جدید بر سر دوراهی قرار می گیرد، یا خود را متحول می کند، یا باید جامعە راسرکوب کند، بهر حال دیر یا زود بزیر کشیدە می شود، یا بشکل مسالمت آمیز و رفرم یا با انقلاب.
سوال اینجاست کە آیا جامعە ترکیە و حاکمان آن در چنین بحبوحەای بسر می برند؟
جواب من، منفی است! بر عکس رژیم ایران و جامعە این سرزمین کە درست در سر این بزنگاە قرار گرفتەاند، جامعە ترکیە با چنین شرایطی دست بگریبان نیست. بنابراین طرح آشتی و دگرگونی در مناسبات اجتماعی و سیاسی ترکیە، خبر از نیازهای صرف سیاسیون حاکم و دسیسە چینی های سیاسی میدهد، نە یک بحران شرعیت در سیستم حکمرانی و یا پدیداری تحول در اکثریت ساکنان جامعە تورکیە. بنا بر این دولت حاکم تورک با فشار از پائین روبرو نیست کە بخواهد بە آن تن بدهد و دست آن باز است کە چگونە با این طرح خود ساختە، بە میل خود بازی بکند. حتی از قرار معلوم از واکنشهای فوق ناسیونالیستی تورکها هم می ترسند و گویا می خواهند آنرا با ملایمت و قدم بقدم جلو ببرند، تا نکنە خدای ناکردە اسب وحشی تورکتازان رم کند و جامعە علیە دولت آشتی جو کە می خواهد بە کوردها امتیازاتی بدهد قیام کند!
برگردیم بە تاریخچە کوتاهی از پیدایش جامعە کنونی ترکیە بە اجمال و آنگاە نتیجە گیری نهائی.
تورکها از شروع دوران سلطە سلجوقیان بر ایران در ۱۰۳۷ و سپس دست درازی بە میزوبوتامیا در ۱۰۷۱ میلادی وارد زندگی مردم خاور میانە شدند. در ایران با کوچ بدرون مردم ماد تبار آگری یا آذری، این مردم را بتدریج تورکیزە کردند و از زبان خالص پهلوی آذری یک زبان هیبرید تورکی آذری متولد شد. سراسر شهرها و کوهها و اسطورها و جشنهای آذریها
( آذربان- کان/ گان= محل یا خانە و نیز علامت جمع هم هست) هنوز ایرانی هستند و خود آنها زبانشان را آذری و سرزمینشان را آذربایجان می نامند.
در ادامە تورکسازی در ایران، تورکها بە میانرودان تاختند.
بعداز حملە سلجوقها بە میزوبوتامیا و پیروزی در جنگ ملازگرد و آغاز حکمرانی قبایل کوچ گر تورک بر بومیان محلی کە متشکل از ارمنی ها، کوردها و یونانیان و … بودند و با تداخل فعال و آمدن قبایل بیشتر، زبان تورکی بر این منطقە چیرە شد. سلجوقها ساکنان قدیمی و جدید را از فرهنگ و زبانهای مختلف، زیر چتر زبان تورکی گرد آوردند و بزور بهم جوش دادند.
میدانیم کە برای اینکە جامعەای بین اعضای خود وفاق و همبستگی ایجاد کند، بە یک ستون و محور مورد توافق اعضای خود نیازمند است. یکی ازاین اشتراکات جمعی، مابین آنها بە ستون شراکت یا ستون اساسی و یاسیمان و ملات همبستگی جمعی تبدیل میشود. این ستون بە کد ژنتیکی جمعی برای شناسائی یکدیگر و همیاری و اعتماد مابین آنها تبدیل می گردد و بر دیگر علایقات و مشترکات دیگر چیرە می شود. این ستون بەمشخصە اصلی این جامعە بدل می گردد. از آنجا کە ادامە بقاء و همیاری جمعی و دورهم ماندن جامعە بە این ملاط اجتماعی متکی میشود و برای فرد و جمع امنیت و ثبات می آورد، این ستون بە امر مقدس و نماد زندگی اجتماعی بدل می شود. تعرض بە این عامل یعنی تعرض بە بنیاد سازوکارهای زندگی جمعی! بنا براین این ستون اصلی بە خط قرمز این جامعە بدل می گردد.
در میان قبایل کوچ گر تورک و بقیە ساکنان شکست خوردە یونانی و ارمنی و کورد، چرکس، آسوری …. چە چیزی می توانست بە ریسمان و مشترک و ملات ساختمان زندگی جمعی تبدیل شود؟
تورکها نە آثار باستانی خود را داشتند، نە دین خودرا همراە آوردە بودند، نەآلات موسیقی و نە رقص وموزیک و … ، همە اینها را ساکنان بومی بە وفور عرضە می کردند! بنا براین مردم تورکیزە شدە همە تنوعات فکری و هنری و تاریخی شان را در واحدی بنام تورک بودن ادغام کردند و منطقا تنها زبان تورکی بود کە همە آنها در یک واحد همبستە گرد هم می آورد. زبان تورکی قدسیت یافت.
سلجوقیان قبل از هجوم بە این منطقە دین شامانی خود را در ایران با اسلام تاق زدە بودند، ولی در منطقە نوین بعلت پیشینە مسیحی، زرتشتی، یهودی، دین اسلام بە درجە دوم تنزل دادە شد و زبان تورکی بعنوان تنها کد اجتماعی موثر جا افتاد، البتە اسلام بعدها بە ملات اصلی امپراتوری عثمانی تبدیل شد. ضمنا زبان و هنر و موزیک تورکی هم ملقمەای شد از زبان فارسی، کوردی، عربی و …
برای تورکها هموارە اسلام در خدمت تورک تباریشان بود و بهمین دلیل هم آتاتورک و تورکهای جوان خیلی راحت بعد از ازدست دادن اعراب امپراتوری، براحتی خط عربی و اسلام را بە پشت پردە راندند و نوشتند کە یک تورک ارزشی برابر یک جهان دارد.
تورکی دوبارە بە امر مقدس و ملات همبستگی بین ساکنان تورکیە امروزی ( سوای کوردها، ارمنی ها …) تبدیل شد. موج قتل عام غیر تورکها و تورکیزە کردن اجباری با همان سبوعیت اوایل هجوم سلجوقیان از سر گرفتە شد. اگر بە سیما و زادگاە کمال آتاتورک بنگریم، بە وضوح می بینیم کە این موبور چشم آبی، زادە تسالونیکی تبارتورکی ندارد و تنها زبانش تورکی شدە است، بە همین دلیل هم اروپائی بودنش بسیار بیشتر بر مسلمان بودنش چربید.
اگر نظرکوتاهی بە ایران بیندازیم، می بینیم کە از دوران صفویها بە بعد ستون همبستگی در ایران بە شیعە گری، امام رضا و امام زمان و عاشورا تبدیل شدەبود و بقیە اقلیت حاضر در جغرافیای ایران( اسماعیلی، بهائی و سنی و…) جزو خاطیان و گناهکاران و مخل اتحاد ملی ایرانیان بودند. جریان پهلوی ضمن حفظ و تقویت این پایە، بطور ناموفق و بسیار ضعیف سعی کرد کە ملی گرائی، کوروش و ایران باستان را بە ستون اساسی همبستگی ملی فرا برویاند ولی مفتضحانە بر اثر دودلی و تزلزل خود شکست خورد و خمینی ماشە تپانچە شیعە و رضا را کە خود شاە دم دست گذاشتە بود و روغن کاری می کرد در شقیقە او چکاند! آنها خود را پهلوی و آریامهر جا زدە بودند ولی کودکان خود را رضا و غلام رضا و محمد رضا و…می نامیدند! حتی پسر شاە یعنی رضا پهلوی در واشنگتن دختر خود را نورالزهرا نام نهادە است، نە سودابە یا مهرنوش یا ترانە یا .. آیا می توان پرسید چرا اسم خود او داریوش یا خسرو نیست؟ جواب سادە است، زیرا آنها بە نیکی بە امر قدسیت شیعە و رضا در میان اکثریت ایرانیان باور دارند و ساعت خود رابا آن کوک کردە و می کنند.
اما اکنون، خوشبختانە شیعە دیگر ملات وحدت ایرانیان نیست و امید کە جامعە ایران بتواند حول زن زندگی آزادی، دموکراسی و حقوق بشر دورهم گرد آیند.
برگردیم بە تورکیە:
اردوغان اسلامی فاشیست، باخچلی اولترا ناسیونال فاشیست و سوسیال دمکراتهای ناسیونالیست همگی بر تورکیزە ماندن تورکیە و هضم کوردها و داشتن یک دولت، یک ملت و یک زبان مشترک متحدالقولند! همە آنها از پشتیبانی اکثریت جامعە تورک زبان ساکن این کشور، کە زبان تورکی را چنان سیمان همبستگی ملی و اجتماعی می بینند، مطمئن اند. در این عرصە بحرانی وجود ندارد، کوردهای ناراضی در اقلیت اند و کنترل آنها تا کنون میسر بودە و سرکوب آنها بطور ضمنی از پشتیبانی اروپا و ناتو برخوردار هست.
اکثریت تورکهای ساکن اروپا از سیاستهای اردوغان در سرکوب کوردها راضی و بە او رای میدهند. ساکن و بهرەگیر از دموکراسی غربی، عاشق دیکتاتوری شرقی! همین ثابت می کند کە چە چیز جامعە تورکها رو دورهم گرد آوردە است.
جمع بندی:
جنگ مسلحانە پ ک ک در تورکیە سالهاست کە از موضوعیت افتادە و بە اهداف اولیە خود دست یافتە است.
جامعە کوردهایی تحت سیطرە تورکها کە در شرف هضم و آسیمیلە شدن بودند، حقیقتا توسط پ ک ک از خواب بیدار شدەاند. نیروهای سیاسی و فرهنگی قدرتمندی در میان کوردهای تورکیە بە جنب و جوش افتادەاند. همین نیروها از این نیمچە دموکراسی کنترل شدە آپارتایدی در تورکیەبە شکل بهینە بهرە بردەاند. بنا براین اینک کە پ ک ک بە دمل چرکین تورکیزە کردن نشتر زدە و زخم سر باز کردە است، دیگر جنگ مسلحانەموضوعیت ندارد، تنها هدفی کە جنگ مسلحانە میتواند برای خود تعریف کند، سرنگونی دولت تورکیە و جدا کردن کوردستان است کە با واقعیت امروزی جهان و تناسب نیروها هیچ همخوانی ندارد.
در جهان حاکمیت دیجیتال و رسانەهای میلیونی، جنبش کوردایەتی در تورکیە قوام گرفتە و دهها کانال تلویزیونی و دهها هزار سایت انترنیتی کوردی در حال پخش و ترویج زبان کوردی هستند و تودەهای کورد زبان در تورکیە، خودباور شدە و با افتخار بزبان کوردی صحبت می کنند و برای کودکان خود، مغازە و … اسامی کوردی انتخاب می کنند. مسئلە کوردهای تحت سلطە در تورکیە بە یک امر جهانی فرا روئیدە و دولت تورک نمی تواند بە سیاق اعصار کهن آنها را در خفا قتل عام و سرکوب کند.
پس پ ک ک می تواند بدون هیچ بدە بستانی با دولت تورک، نیروهای خود را کە تخمینا بین ۱۰ تا ۱۵ هزار گریلا می شود در خدمت استحکام ڕۆژاوا قرار دهد و بە امر بر پائی یک کیان دیگر خودمختار برای کوردها یاری برساند. تورکیە چە با پ ک ک چە بدون پ ک ک علیە ڕۆژاوا جنگ خود را پیش خواهد برد. حتی در صورت خروج کامل پ ک ک از قندیل و کوههای کوردستان در تورکیە، ارتش تورک حاضر بە ترک شمال عراق نخواهد شد و با بهانە دیگری( حفاظت از تورکمنها) آنجا را در اشغال خود نگە خواهد داشت. در ڕۆژاوا نیز همینطور. تنها راه خروج تورکیە از عراق و سوریە فشار و خواست جدی آمریکا و اسرائیل است، کە بهیچ وجە قابل پیش بینی نیست و بە بندوبستهای سیاسی پیچیدە و پشت پردە ارتباط دارد. هر چە باشد بخت ڕۆژاوا برای بر جا ماندن از برچیدە شدن بیشتر است، زیرا نیروهایی کە بقای آن را لازم می بینند، قدرتمندتر از نیروهائی هستندکە میخواهند آنرا برچینند (تورکیە و تحریر الشام یا همان هیبرید القاعدە و داعش).
بە باورمن طرح آشتی تنها یک دسیسە چینی سیاسی تورکهاست برای برچیدن ڕۆژاوا و در این بازی با کمال تاسف اوجالان را بازی دادەاند.
دوستی دیرینە کورد و تورک مطرح شدە، یک تعارف الکی است، داستان کمکش مابین این دو ملت در اوستا هم ثبت است، اما امید کە در آیندە تحقق یابد.
در نهایت استحکام و قوام بخشیدن بە ڕۆژآوا بهترین گزینە کنونی پ ک ک و جنبش کوردهای تورکیە است و طرح آشتی با اردوغان و باخچلی سرابی بیش نیست.
ئاوارە
————————————————
هنوز مقالە منتشر نشدە بود کە مابین احمد شرع و مظلوم عبدی یک
قرارد داد ۸ مادەای امضاء شد و بازی رولت روسی در منطقە دوبارە بە گردش درآمد کە بعدا بدان خواهم پرداخت.
ئاوارە
یک پاسخ
اقای محترم شما اول فقط تاریخ ۱۰۰ ساله ایران را یاد بگیر بعد هم تاریخ کرد ها که چطور و کی از هندوستان به خراسان امدند و بعدا بخشی از ان کردها به اذربایجان و اناتولی رفتند البته عده ای هم میخواستند به روسیه تزاری بروند ولی روسیه تزاری اجازه ورود نداد و ان بخش کردها در قفقاز پراکنده شدند.
اگر غیر از این بود کردها تا حالا صد بار به سازمان ملل شکایت می کردند و خواهان برگشت سرزمین های خویش در چهار کشور میشدند اما هم سازمان ملل و اکثر کردها تاریخ منطقه را می دانند.
تا حالا هیچ وقت فکردی چرا کردها به سازمان ملل و مجامع بین الملی شکایت یا مراجعت در مورد سرزمین نکرده اند ؟