
با درود به خانم نرگس محمدی و عرض خجسته باد گـرامیداشت سـالـروز هشتم مارس.
پیش درآمـد:
* برخی معتقدند خانم نرگس محمدی امکان تماس با خارج از زندان را ندارند. لذا نمی توانند در پیوند با هر رویداد حقوق بشری و سیاسی اقدام به صدور بیانیه نموده و به خارج از زندان ارسال کنند.
* برخی معتقدند خانم نرگس محمدی سیاسی نیستند و فعایت شان فقط محدود به حوزه ی آزادی های مدنی و به ویژه در عرصه ی کنشگری حقوق زنان است.
* در پیوند با نکته ی بالا برخی با حیرت می پرسند مگر خانم نرگس محمدی رییس جمهور یا وزیر خارجه هستند که در برابر هر جنایت دولت ها ی جهان موضع سیاسی اتخاذ کنند؟
* برخی معتقدند که در شرایط سیاسی امروز جامعه ایران، ایراد هر نوع نقد به عملکرد خانم نرگس محمدی تبلیغ سوء علیه کنشگری حقوق بشری ایشان و آب به آسیاب ج.ا ریختن است.
درآمـد:
درپاسخ به موارد مطروحه در فوق باید گفت گستره ی کنشگریِ حقوق بشر در جهان امروز بسیار وسیعتر شده است. دامنه ی کنشگری حقوق بشر علاوه بر حمایت از جنبش های فمنیستی، ضدآپارتاید جنسی و نژادی و… جنبش های حق طلبانه ی حوزه های” وُوک- WOKE=هوشیاری وآگاهی در رعایت عدالت اجتماعی” و پاسداری از حفظ محیط زیست که پیوندی تنگاتنگ با سلامت و حیات انسان دارد را شامل می شود. در این زمان که ثروتمندانِ کشورِ نئولیبرالیستی آمریکا که یکی از مهم ترین تخریب کنندگان محیط زیست و الودگی هوا هستند نه نتها بطور رسمی از مجمع و کنواسیون های محیط زیستی خارج می شوند بلکه با منتهای بی شرمی منکر تخریب محیط زیست می شوند! چرا که مبارزه با عوامل مخرب محیط زیست نه تنها با تولید ثروت بلکه با انباشت سرمایه ی سیری ناپذیر آنان در تضاد است.
در این میان جنبش زنان و بطور مشخص تراژدی ۸ مارس که شاکله ی جنبش زنان است توسط مدیا و رسانه های غربی، نه بطور کامل ولی به میزان بسیاری از ماهیت اصلی و رسالت طبقاتی و تاریخی خود تهی گشته است و تا حد صرفا برپایی جشنی در بزرگداشت مقام “زن” تقلیل یافته است.
در صورتی که اساس و ریشه ی این جنبش طبقاتی را که پرچمدار آن زنان کارگر و مبارزِ یک کارخانه ی بافندگی درشهر نیویورک در سال ۱۸۷۵بودند با خون خود رقم زدند. مالک سرمایه دار کارخانه در حمایت بازوی سرمایه داران یعنی پلیس، درهای کارخانه را بر روی زنان کارگر که جز اعتصاب مسالمت آمیز و مطالبه گری دست به اقدام دیگری نزده بودند بستند و کارخانه را به آتش کشیدند!
در سال های بعد یعنی در سال ۱۹۱۰ در مجمعی از رفقای کمونیست و در راس آن، رفیق کلارا زتکین در گرامیداشت این روز فاجعه آمیز و جنایت صورت گرفته این روز را روز “زن” نامیدند و هرساله با برپایی تجمع و طرح شعارهای مطالباتی و کارگری، یاد و خاطره ی این زنان مبارز را گرامی می داشتند. تا اینکه در سال ۱۹۷۷ تحت اتحاد و مبارزات زنان آگاه و کارگر و احزاب چپ، یونسکو این روز را به عنوان نمادی از مبارزه ی زنان کارگر، با عنوان روز “زن” به رسمیت شناخت.
متاسفانه اکثر فمنیست های جهان و ایران و برندگانِ حقوق بشریِ جایزه ی صلح نوبلِ ایران یعنی خانم ها شیرین عبادی و نرگس محمدی از روز “زن” بسانِ روز پدر یا روز مادر یاد کرده این مبارزه ی طبقاتی و تاریخی را تا حد مبارزه با اجبار حکومت به رعایت حجاب اجباری که در جای خود مهم هم است و البته سایر حقوق فردی و اجتماعی زنان تقلیل می دهند.
نگارنده انتظار ندارد که نامبردگان این مبارزه ی طبقاتی را که هیچ سنخیتی با نگرش لیبرالیِ آنان ندارد و این جنبش و تاریخچه ی تراژیک آن را تجزیه و تحلیل کنند. اما وظیفه ی حقوق بشری ایشان حکم می کرد و می کند که حداقل نامی از جنبش ۱۸۷۵ زنان کارگر برده شود. از نظر اینان گویی این روز عاری از خون کارگران زحمتکشِ مطالبه گر بوده و این روز تزاژیک در اثر کنشگری و فعالیت مدنی زنان و بطور مسالمت آمیز و بدن هیچ هزینه ی جانی و خونیِ زنان کارگر، همراه با فعالیت کمونیست های جان برکف در جهان رسمیت یافته است!
همانگونه که خانم نرگس محمدی به درستی بایت معضلاتِ ددمنشانه و شکنجه های داخل زندان مانند اجحاف و تعرض به زنان زندانی، اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و درمانی به زندانیان، اعتراض با بانگ بلند علیه اعدام های افسارگسیخته ی رژیم، بیانیه های متعدد صادر و به بیرون از زندان می فرستادند و باز به درستی به آقای واتسلا بالک، رییس شورای حقوق بشر نامه نوشتند پس می توان نتیجه گرفت که ایشان همچنین امکان اعتراض به جنایات صورت گرفته در جهان را داشته و دارند.
یا حداقل در زمان مرخصی استعلاجی و مصاحبه با روزنامه نگاران از روزنامه ها و هفته نامه های مختلف مانند نوول ابسرواتورِ فرانسه، ویدیو کنفرانس سنای فرانسه، روزنامه ی فرانسوی فیگارو، شبکه تلویزیون آلمان (A R D) مصاحبه با رادیو فرانس انتر در پیوند با گروگان های فرانسوی در زندان های ایران، گفتگو با کمیته نوبل و … آیا نمی توانستند در این مصاحبه ها همزمان با رساندن صدای ملت ایران و زندانیان سیاسی، صدای بی صدایان و مظلومان جهان نیز باشند؟
پاسخ به بسنده کردن فعالیت ایشان درعرصه ی حقوق بشر و نه سیاست. (پرسش های اولیه ی مقاله)
با مطالعه ی مقدمه و ۳۰ ماده ی حقوق بشرِ مصوبه ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ مجمع عمومی سازمان ملل متحد به روشنی و وضوح کامل مشخص می شود که این مصوبه با نفی آپارتاید جنسی و نژادی، محکوم کردن کشتار انسان ها و… کاملن موضع سیاسی اتخاذ کرده است. ایا اصولن می توان مصوبه ای که کشتار انسان ها را محکوم و جرم می شمارد، سیاسی ندانست؟
در پیوند با موضوع مطورحه در سطور فوق، هر انسان آزاده ای، کشتار، کوچ اجباری، آوارگی انسان ها و… را محکوم می کند چه رسد به یک فعال حقوق بشر.
پس برای محکوم نمودن این اعمال ضد بشری نیازی به قرار گرفتن در جایگاه رییس جمهور و وزیر امور خارجه و اشغال صندلی هیچ سیاستمداری نیست. به خاطر داشته باشیم که خانم نرگس محمدی با صدور بیانیه ای دال بر واژگونی حکومت خودکامه ی بشار اسد و ابراز شاد باش بدین بابت، موضعی سیاسی اتخاذ کرده اند. اصولن مطالبات حقوق بشری جدا از مقوله ی سیاست نیستند.
متاسفانه خانم نرگس محمدی مانند بسیاری از پیگیری کنندگان ناآرامی و آشوب های سوریه، مرتکب یک خطای بسیار مهم، استراتژیک و راهبردی شده اند! ایشان توجه نمی کنند که در کشورهای جنوبگان همچون سرزمین ما و سوریه در شرایط عینا موجود آنها مسله اصلی و اساسی نه واژگونی حکومت، که نوع رژیم بعدی خواهد بود. سرنگونی دیکتاتوری پهلوی، بدون داشتن برنامه ی مشخص و خطوط مشخص و از پیش تعیین شده برای سیاست داخلی و خاجی نتیجه ای به بار آورد سیاه تر از دوره ی پیشین. چرا این تجربه ی خونین و گرانبها به زودی از خاطره ها زدوده می شود؟
خانم نرگس محمدی توجه نمی کنند که در غیاب یک آلترناتیو قوی و مردمی ،سرنگونی رژیم دیکتاتور بشاراسد بیش از پیش باعث افزایش جرم، جنایت، کشتار و از بین رفتن سرمایه ی ملت سوریه و نابودی زیر ساخت ها خواهد شد. چنانکه رژیم اشغالگر صهیونیستی نه تنها تمامی تجهیزات و تاسیسات نظامی سوریه را نابود کرد بلکه بخشی از این سرزمینِ بی رهبر و بی سازمان دفاعی را اشغال نمود. از کشتار دارو دسته ی جولانی آدمخوار موقع تصرف دمشق که بگذریم، ببینید پیشوای اخوان المسلمین جهان، یعنی رجب طیب اردوغان چقدر از کُردهای سوریه را قتل عام کرده است؟
در یکی دو روز گذشته و شاید هم اکنون در نواحی ساحلی سوریه و استان لاذقیه، شهرک های الحنه، المختاریه، الشر و… درگیری های شدیدی بین علویان حامی بشار اسد و عوامل حکومت جولانی در گرفته و کشته های بسیاری بر جای گذاشته است. اعترض مسالمت آمیز شهروندان علوی به قوانین ضدبشری حکومت، به یک جنگ تمام عیار مبدل شد. سراسر سوریه به نحوی صحنه ای از کشت و کشتار است.
خانم محمدی، این است نتیجه ی ندشتن استراتژی و برنامه ی مدون برای رژیم چنج و نابودی دیکتاتوریِ بشار خان و از پس آن ابراز خشنودی و بیان شادباش از جانب شما. امید که از پیچیدن چنین نسخه ای برای سرزمین ما منصرف شده باشید. به ویژه که پس از سرنگونی دیکتوری پهلوی که صدای انقلاب ملت ایران را دیر شنید، ملت ما به علت نداشتن برنامه ی مناسب شرایط انقلابی، تجربه های تلخ و تراژیک جنگ با عراق و کشتار دهه ی ۶۰ را از سر گذرانیده اند.
در عرصه حمایت از حقوقِ بشرِ جهانی، جای بسی شگفتی ست که چرا خانم نرگس محمدی به جای محکوم کردن صریح جلادان صهیونیست که بیش از ۷۶ سال است که از کشتار ملت فلسطین دست بر نمی دارند و ننگ جنایاتی چون دیر یاسین، کفرقاسم، شتیلا، صبرا و… را بر جبین دارند پس از رویداد ۷ اکتبر و گروگانگیری حماس برای آزادی زندانیان فلسطینی و در جریان کشتار فلسطینیان نوارغزه، هر دو طرف درگیری را دعوت به آتش بس کردند!
این یعنی هر دو طرف را در دو کفه ی مساویِ ترازو قرار دادن. گویی حماس و سایر مبارزان فلسطینی که نیروهای چپ نیز همسنگر آنان بودند و همچنین نیروهای حزب الله لبنان به تلافی نابودی غزه، سرزمین اشغالی را همچون صهیونست ها شخم زدند.
در زمانی که رژیم آپارتاید صهیونیستی توسط نیروهای راست افراطی و نژادپرست برای جلوگیری از برقراری صلح که توسط نخست وزیر حکومت خوشان یعنی اسحاق رابین و یاسر عرفات در جربان بود اقدام به ترور رابین کرده و مبارزه مسلحانه را به ملت فلسطین تحمیل نمودند، دعوت از دو طرف برای برقراری آتش بس و نه محکوم کردن رژیم اشغالگر، بیشتر به یک طنز تلخ، شعار توخالی و همداستانی با جانیان اشغالگر شباهت دارد.
بیش از طرح این شعار آبکی و تمسخر آمیزِ! ملت فلسطین از جانب خانم نرگس محمدی، آنان که بسیار بزرگتر، کاری تر از ایشان و تعیین کننده ی حقیقی و واقعی سرانجام این کشتار بودند نیز برای بشردوست نشان دادن خودشان این شعار مضحک یعنی برقراری آتش بس را بارها و بارها مطرح کردند. این سران بشر دوست اروپا و به ویژه آمریکا یعنی مهد دموکراسی! همزمان با طرح شعار آتش بس و تحمل زحمت! پرواز به کشورهای مختلف برای برقرای آتش بس، از ارسال هیچ نوع سلاحی برای رژیم اشغالگر کوتاهی نکردند. کار ارسال سلاح و حجم آن، آنچنان زیاد بود که کارگران کارخانه ها ی اسلحه سازی و شهروندان بسیاری مانع از حرکت کامیون ها و قطارها به مقصد فلسطین اشغالی می شدند. خانم نرگس محمدی محترم به اینگونه اقداماتِ آن کاگران و شهروندان می گویند حرکت بشردوستانه. چرا که در دلِ ممانعت از ارسال اسلحه به سرزمین اشغالی، بانگ بلند محکومیت رزیم آپارتایدی کاملن عیان و اشکار است. جز این، هر اقدام و سخنی که بر زبان جاری شود در بهترین حالت حاکی از انفعال منادی آتش بس است.
خانم نرگس محمدی آیا موضع گیری در قبال گردنکش های ترامپ مبنی بر تصرف غزه، جزیره ی گریلند و پاناما را موکول کرده اید برای زمان ایجاد جنگ و کشتار و سپس طرح مشعشعانه ی شعار آتش بس؟ چرا به سهم خود، برای علاج واقعه پیش از وقوع نمی اندیشید و سخنی به میان نمی آورید؟
پیش از شما استاد و همکار پیشن تان یعنی خانم شیرین عبادی، هم محفلِ سید محرومان یعنی رییس جمهور سابق، آقای خاتمی در همراهی با آمریکا، اتحادیه اروپا و رسانه های غربی بارها و بارها به خاطر واژگونی رژیم سفاک پهلوی، مطابق خواست شازده! با ادبیات مورد پسند ایشان، ملت ایران را مورد سرزنش قرار دادند: “آخه ملت، نون تون نبود، آبِ تون نبود دست به شورش زدین؟”
استاد دیرینه ی شما، هم اکنون همپا با شازده در خیابان گردی و حضور در این محفل و آن محفلِ سرمایه دارانِ نئولیبرالیست و نمایندگان مجالس آمریکا درپی کله پا کردن حکومت ولایی هستند. حتمن آلترناتیو مد نظر ایشان هم رضا پهلویِ بی برنامه، بی سازمان و ساختار تشکیلاتی هستند! نازپروده ا ی از سفره ی ملت. چیزی بیش از این نیست. بنگرید به دارو دسته ی گرداگر ایشان: به جز عده ای لات، چاقوکش و فحاش که بارها در مدیای غربی مشاهده کردیم عده ای سلبریتی حامی غرب هم حضور دارند. در ایران هم عده ای غربگرا که ناستوده هستند و همچنین عده ای که پناهی برای ملت ایران نیستند حی و حاضر آماده ی رزمند! فقط مانده کم تجربگیِ آقا رضا. بهتر است شازده برای یاد گرفتن چگونگی مبارزه ی بدون برنامه و برای آموزش کشت و کشتار و طی نمودن چند واحد عملیاتی و درسی از استادِ “سربُرها” سلطان! جولانی، راهی سوریه شوند.
خانم نرگس محمدی رژیم چنج واجب، ضروری و فوریت آن بسیار مهم است. اما نکته ی خطیر و مهم تر از آن، کنترل و لگام زدن به شرایط پس از تغییرات است. این رژیم را تنها با تشکیل یک جبهه ی (شورا) مردمی متشکل از کارگران، حقوق بگیران، بازاریان، رانندگان کامیون و طی یک اعنصاب عمومی و تعطیلی سراسری با کمترین خونریزی می توان از پای در آورد.
خانم نرگس محمدی برای حذف دیکتاتوری، در زمانی که جنبش فاقد رهبری منسجم، برنامه ی مدون، اتحاد عمل سراسری و هماهنگ است. ابراز خرسندی نکنید!
رفقای سازمان ها و احزاب مختلفی که به درستی برگزیده شدن خانم نرگس محمدی را برای دیافت جایزه صلح نوبل شاد باش و تهنیت گفتند. وظیفه ی همگی ماست که مراقب باشیم با ایراد نقدهای خود، مانع این شویم که ایشان پا جای پای غربگرایانی چون شیرین عبادی بگذارند. خانم نرگس محمدی باید متوجه باشند که جایزه ی حقوق بشر بطور عمده یک ژست بشردوستانه و سیاسی از جانب غرب برای فریب جهانیان بیش نیست و با دوری از این طراحان فریبکار، همردیف جانیانِ برنده این جایزه همچون آنگ سان سوچی، هنری کیسینجر، مناخیم بیگن، شیمون پرز، باراک اوباما و… قرار نگیرند. بلکه مانند عده ای دگر که حقیقتن شایسته ی دریافت این جایزه بودند یا همچون ژان پل سارتر بزرگ که باعدم دریافت این جایزه ی مالی گرانبها، تو دهنی بزرگی به صحنه گردانان فریبکار این نمایش زد. عمل کند.
در پایان، نگارنده امیدوار است که خوانندگان این مقاله، نگاهی قدیس گونه به خانم محمدی محترم نداشته باشند. همان قدیسی که ۴۶ سال پیش در ماه رُخ بنمود ما را بس!
قـاسـم مهـرآور – یـزد
48 پاسخ
ناجی در آسمان نجوئیم//نه شاه نه شیخ نه آسمان
خود به رهاییمان برشوریم//آفرینندگان ای کارگران
جناب مهرآور کسی نگاهی قدیس گونه به خانم محمدی ندارد.محور شماست که انتظار دارد نرگس محمدی ها مانند شما قدیس بسازند:از ضیف-سنوارها؛که درکنارنتانیاهو-گالانت(فاشیست-جانیان حرفه ای)دستوربازداشت و محاکمه آنها به سبب ارتکاب جنایت علیه بشریت وجنایت جنگی توسط دیوان بین المللی کیفری لاهه اعلام شده.قدیس بسازند ازپوتین رذل الیگارش که پابپای جنگ افروزان ناتو وپادوی خود زلنسکی؛جهانی را بویرانی کشانده اند.میان روسیه/حاج قاسم”سالارملی”فرمانده سپاه قدس/بشار اسد سکولار یا اردوغان فاشیست/الشرع/ القاعده/ترامپ و بی بی؛ اولی را انتخاب کنند.نظام سرمایه داری حاکم (نه بزعم شما حکومت ولایی) با سرنگونی انقلابی توسط کارگران-مزدبگیران-بازنشستگان و…با وحدت-تشکیلات-اعتصاب -میسر است.
قدیسان واقعی:مردم؛رهبران گمنام و آشنای آنها در زندانها؛کارخانجات؛ادارات؛ دانشگاهها؛بیمارستانها و کف خیابانهای کشور هستند.
با تقدیر و تشکر از عقاید و مقاله نویسنده .
میگوینددر شوره زار گلی نمی روید ، باور کردنی نبود .
مقاله شما در این شور زار سیاسی برای حواریون اسرائیلی قابل پسند نیست . هر بار که مقاله یا حتی کلمه ای برعلیه جنایات اسرائیل صهیونیستی نوشته یا گفته شود ، سر و کله حامیان سینه چاک اسرائیلی هم پیدا میشوند . جالب اینجاست که آنها با قسم حضرت عباس هم که شده خود را عاری از وابستگی به گروه ، سازمان و عقایدی بری میدانند ولی آدرس کشتار اعضای سازمانی را میآورند که مبلغ : ” یک گفتمان سوسیالیستی عمیقا فمینیست ، … که میتواند انقلاب نوین مردم مبارز ایران ( اعم از زن و مرد و ترانس)… میباشد ، ترویج دهند . یک انقلاب زنانه فراجنسی رنگین کمانی فمینیستی ! خواست همان انقلابی که در فراخوان برلین با پرچمهای هنگ آزوف ، پرچم اسرائیل ، پرچمهای همجنسبازان و بیشمار پرچمهای سلطنت طلبان… مبلغ آن بودند .
۴۵ سال است که مبارزان ما تک و تنها برای جمع, از خود و خانواده خود هزینه آنچه باید میان جمع تقسیم شود را پرداخته اند و دریغا از این جمع که حتی یکبار با روشن کردن شمعی یا آوردن شاخه گلی مرهمی بر زخم های آن زندانیان و آن پیکر های شلاق خورده باشند. اگر مرهمی بر زخمشان نیستیم بهتر است نمک به زخمشان نپاشیم. جناب مهرآور متاسفانه خطکش ایدئولوژیک و طبقاتی شما قادر به اندازه گیری انسان و انسانیت نیست و به احتمال زیاد استالین و خمینی و خلخالی و پوتین را بر نرگس محمدی برتر ارزیابی میکند.
به آقای مهرآور و با درود! شما در ایران زندگی میکنید، و حتمن شرایط موجود در جامعه امروز ایران، برایتان ملموس تر از من و مای خارج نشین است. با پوزش، دو ایراد در نوشته شما، که در آن، به خیلی از موضوعات مهم و به درستی اشاره دارید، می بینم. اول / « دشواری وظیفه » را برای خانم نرگس محمدی، آنقدر سنگین و جامع کرده اید، که در شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی موجود در جامعه ایران، تداعی کننده « سنگ بزرگ علامت نزدن است » میباشد. دوم / در شرایط کنونی ایران، که « غرب ستیزی » حکومت، و ولی فقیه مطلقه و مستبد آن، کشور را به آستانه جنگ و ویرانی کشانده است، بار سنگین « غرب ستیزی » در تحلیل شما، موضع شما را متفاوت از موضع خامنه ای نمیکند، آنهم در شرایطی که، سال هاست مردم فریاد می زنند: « دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست. » وقت همگان خوش!
درود.
انقلاب در ایران یک ضرورت است. ولی مهمتر از ان، کنترل شرایط پس از انقلاب است.
افرادی چون خانم نرگس محمدی، آینده سازان ایران هستند. از امروز باید حواس مان به شرایط سیاسی فردا باشد.
پایه های سازندگی سیاسی ایران در آینده، از امروز پی ریزی می شود.
افرادی چون خانم محمدی یا باید کاملن در جبهه ی مردم قرار گیرند یا افشا و ترد شوند.
مخالفت، زندانی و حتا اعدام شدن توسط ج.ا دلیل مردمی بودن شخص زندانی نیست. نمونه اش صادق قطب زاده.
متاسفانه خانم محمدی در مسائل اصلی جهانی که تعیین کننده ی وضعیت فردای ایران خواهد بود، بسیار منفعل و هدفمند عمل می کند.
از همکنون باید با نگرش و مواضع رهبران آتی ایران آشنایی دقیق داشته باشیم.
امید که ایشان در جبهه و از سران جبهه ی مردمی باشند.
اینکه ج.ا غرب ستیز است نباید دلیلی براری خاموشی و ترس ما از بیان مواضع مان باشد. ترس از متهم شدن به همراهی با ج.ا یا هر اتهام دیگری، باعث عدم بیان نقد های تعیین کننده و سازنده می شود. ترسِ اکنون، مایه بحران فکری، فرهنگی امروز و فردای جامعه ی ایران خواهد بود.
موفق باشی.🌷
جناب مهرآور گرامی :اگر خانم نرگس محمدی بقول شما : “در مسائل اصلی جهانی” مانند زینب سلیمانی ها از پوتین و حماس-جهاد اسلامی و حزب الله و بشار اسد…پشتیبانی کند.و یا مانند فائزه هاشمی برای زندانیان سیاسی چپ داخل زندانها از رو شمشیر ببندد که دیگر میرود پاریس نزد همسر و فرزندانش.
بله حق با شماست! قطب زاده که جای خود دارد ولی چه کسی فکر می کرد بعضی از زندانیان سیاسی چپ زمان شاه بعد از آزادی همکار ج.ا شوند و از قوه قضاییه جلادان پشتیبانی کنند؟ دیوار کوتاهتر از دیوار خانم نرگس پیدا نکردید؟ مهدی نصیری ها را دریاب که رسانه های طالبان سلطنت را در هماهنگی با “برادر ان قاچاقچی” در اختیار دارد.
برتولت برشت(کتاب زندگی گالیله): “بیچاره مردمی که به قهرمان احتیاج دارند”.
جناب مهرآور:
خلاصه: از خانم نرگس محمدی نه باید یک قهرمان افسانه ای انترناسیونالیست و پرچمدار طبقه کارگر ساخت و نه آنطور که “فرمایش” کرده اید: “باید کاملا در جبهه مردم قرار گیرد وگرنه باید به افشا و طرد وی پرداخت”.عجبا صد عجبا !!؟؟
سوال: و حالا اگر بازهم اصلاح نشد!؟چی؟ به قول همکار حسن نصرالله، و فرمانده ارشد سپاه پاسداران در لبنان یعنی سرتیپ عباس نیلفروشان: چکمه های دهه ۶۰ را بپا می کنیم (جمله قصار نامبرده در کشتار جوانان در خیزش مهسا)
شاد باشید.
کاملا با نظرات جناب کهنسال و نکونام موافقم
نرگس محمدی تلاش و مبارزه خود را بر علیه ج.ا در ایران بخوبی انجام میدهد و جز فاشیست ها ی پهلوی ، جای کسی را هم نگرفته است !
امروز اصل مبارزه پیگیر با فاشیسم مذهبی تا سرنگونی ان است !
همانطور که نوشتید رهبران انقلاب اتی ایران در کارخانجات ؛ دانشگاهها؛ بیمارستانها ،زندانها ایران هستند !
جناب F Sharif گرامی سپاس بابت توجه. تندرست شاد و پیروز باشید.
جناب مهرآور: از نرگس محمدی انتظار دارید مانند رزا لوکزامبورگ وکلارا زاتکین بیاندیشد؟عاقبت اصلاح طلبی-اصولگرایی را صدها بار تجربه کرده ایم.به هزینه های غارت شده از جیب و سفره کارگران در منطقه بپردازید: ماهیانه ۷۷$؛حداقل حقوق پایه میلیونها کارگر و بازنشسته است!برای نجات بشار خان وستون محور مقاومت حداقل۳۰ میلیارد$ برباد رفت!حماس در۱۰سال اخیر با$های شیخ نشینان عمدتا قطر و…از طریق بانکهای اسرائیلی(نه حتی چمدانی)؛زیرنظر نتانیاهو تقویت شد.ج.ا هم سالانه ۴۰میلیون$ به حماس-جهاد اسلامی و ۸۰۰میلیون$ سالانه به حزب الله کمک رساند و در مقابل ان حسن نصرالله در واکنش به کشته شدن مهسا امینی گفت:”در خصوص فوت یک خانم که هنوز علت فوتش مشخص نیست ببینید که چه حمله رسانهای در جهان علیه ج.ا شکل گرفته.هدف همه این اتفاقات حمله به ج.ا است”. از شعارهای جوانان در خیزش مهسا: ”سید حسن نصرالله؛می کشیمت بی حیا”
موفق باشید.
آن روزه خوانی که با روزه ، کشته شدن آل “عبا “به سر و کله خود میزند و مردم را می گریاند ، باور بدار اشگی به چشمان خود نمیاندازد و اگر پول یا منافعی برای او نباشد هرگز زوزه و یا روضه ای نمیخواند . حال آن دیگر روزه خوانی که روزه ” از جیب و سفره کارگران ثروت ایران را بر میدارد و به این آن میدهد..”. و آنگاه خود چون به خلوت می رود ، کشور تمدن فرهنگ جان و مال و ناموس مردم کشوری را در مقابل جنایتکاران جهانخوار بیدفاع می خواهد .. چه بایدش گفت ؟
انصاف بده کدام خونخوارترند ؟
به “ارش”:
کامنت ارش زیر مقاله آقای بهزاد کریمی در سایت اخبار روز :
[نظر حسن نصرالله در مورد شورش کور و بی محتوی“ژن ژیان نازایی” درست و غائله زن-زندگی-آزادی ارتجاعی است]!!؟؟
از همان روز و در راستای قرار داد نانوشته و با احترام به سایر کاربران گرامی سایت محترم اخبار روز، از گفتگو با مداح و حلوا پز نصرالله و بقیه سران “محور مقاومت” خودداری می کنم. ادبیات و نوشته های ورق پاره کیهان و سایر رسانه های وابسته به سپاه را کمتر تکرار کنید.مرا مخاطب قرار ندهید.
نکونام گرامی
کاملا با شما هم عقیده ام .
مدت هاست که از دیالوگ با امثال ارش های “محور مقاومتی” مداح اسلام سنوار ها و خلخالی ها و تمام فاشیست های مذهبی و یا نوع کراواتی پهلوی، در تمام شبکه های اجتماعی اجتناب میکنم!
آن جمله را باید با طلا نوشت . آینده ای نه چندان دور صحت آنرا میپذیرد…
مقاله آقای مهرآور از نظر تحلیلی جالب و دقیق و صحیح است. فعالیتهای حقوق بشری متنوع خانم محمدی در جوانب مختلف ، انتظار ما را بالاتر میبرد. اما باید شرایط سخت زندگی و پایگاه سیاسی ایشان را در نظر گرفت. ایشان البته چپگرا نبودهاند و نباید از ایشان انتظار تحلیل سوسیالیستی داشت.
من در مورد نظر خانم محمدی در انقلاب سوریه ،
ما میدانیم که هر انقلابی بدون بسترسازی و سازماندهی ، دستاوردهای خوبی نخواهد داشت. اما من معتقدم هر انقلابی ، زیرساختهای حک شده دیکتاتوری در ذهن مردم را تضعیف میکند و این دستاورد در کنار آزادی زندانیان سیاسی ، یک گام بزرگ به سمت پیروزی است.
در کجای جهان، مردم کشوری با یک حرکت انقلابی ، به پیروزی کامل و ساختار حکمرانی سوسیال.دموکراتیک دست یافته اند؟
به نظر من هر انقلابی ، قابل ستایش است هر چند در پی آن حکومتی دیکتاتور حاکم گردد. دلیل ناکامی نسبی یک انقلاب، نباید نافی اصل مبارزه گردد.
با تشکر از نظرات همه دوستان
آقای حسن کریم زاده: خود متوجه شدید چه میگویید؟
“هر انقلابی ، قابل ستایش است هر چند در پی آن حکومتی دیکتاتور حاکم گردد”
دیو چو بیرون رود – فرشته در آید. شاه رفت – امام خوبیها آمد!!
بد رفت و بدتر آمد…..
بله دوست عزیز .
جمع شدن دوستان برای گفتگو و اظهار نظر است و نه حمله.
عزیزانی که به دموکراسی و آزادی بیان معتقدند ، در این گروهها جمع میشوند و تبادل نظر میکنند.
من تخریب و حمله به نظرات دیگران را معمولا از طرف سلطنت طلبان و بسیجیهای گروه فشار دیده بودم.
بدون تفسیر :
افرادی چون خانم محمدی یا باید کاملن در جبهه ی مردم قرار گیرند یا افشا و ترد شوند. وقت همگان خوش!
خانم نرگس محمدی که ظاهرا “پایش در زنجیر” ولی کلام و قلمش در خدمت ببگانگان و دشمنان ایران رقم میزند و ظاهرا از آزادی کامل برای نشر اکاذیب برخوردار است، میخواهد چنین القاء کند که مبارزه با سازمان فلسطینی حماس مبارزه با استبداد دینی و مبارزه با جمهوری اسلامی است و لذا نابودی آنها آرزوی قلب دردمند ایشان است حتی اگر تحقق رویاهایش به کشتار میلیون ها ایرانی و ویرانی سرزمین ایران منجر شود.
ایشان با هر جنگی ظاهرا مخالف است ، با جنگ بر ضد نازیها، با جنگ بر ضد آمریکا و… ولی با جنگ علیه ایران موافق است. ایشان منکر عادلانه بودن جنگهای عادلانه همه ملتهاست. پرسش این است که آیا جنگ عادلانه مردم الجزایر، اندونزی، مالی، سودان، هندوستان، ویتنام ، چین و… برای استقرار “استبداد” دینی بود و یا برای پایان دادن به سلطه بیگانگان یا رهائی ملی ؟
به اف. شریف گرامی و با درود! به درستی نوشتید که، مبارزه امروز مردم ایران، با «فاشیسم مذهبی » حاکم بر جامعه است. هر گونه تحول بنیادین در جامعه، مستلزم به زیر کشیدن این حکومت سرکوبگر و خونریز است. بدون رسیدن به آزادی و دمکراسی، سازماندهی تشکل های مختلف طبقاتی و اجتماعی ، با همین مانع سرکوبگر روبرو میشود. شوربختانه هستند جریان های « استالینیستی » که گرفتار در نوستالژی دوران سپری شده هستند، و مقوله آزادی را به تمسخر میگیرند، و با داشتن چشم انداز « سرمایه داری دولتی » به هر انسان و جریانی که، آزادی را پیش شرطه هر گونه تحول بنیادی در جامعه میدانند، حمله ور میشوند. اینان از شکست الگوی پیشین خود درس نمیگیرند. وقت همگان خوش!
جناب نکونام قرار بود که موش با انبان کاری نداشته باشد ولی اینطور که معلوم است این انبان است که با موش کار دارد . جواب شما را نمیتوان با چند خط موزیکال که اگر چاپ شود و یا نشود ، داد . تارخ نشان داده است که شوروی سوسیالیستی به رهبری استالین و ارتش سرخ نازیسم هیتلری را شکست داد در حالیکه تروتسکیستهایی دارای عقاید شما برای قوای هیتلری جاسوسی میکردند.این فاشیستها هستند که قسم خورده استالین و سوسیالیسم هستند . “سرمایهداری دولتی” هم از تئوریهای چرند پرند تروتسکی است . هر دولتی دیکتاتوری خود را دارد . سرمایهداری دیکتاتوری بورژوازی و سوسیالیسم دیکتاتوری پرولتاریا و اگر دولت ، دولت دیکتاتوری پرولتاریایی باشد ، آن دولت سوسیالیستی است. در هر دولتی این سیاست است که حرف اول را میزند و نه اقتصاد !
سایت وزین و چپ اخبار روز و آقای ف.تابان جوابیه مرا به آقای مهرآور که حاوی هیچ نکتهی توهین آمیزی نبود حذف کرده است.این کار با رسالت حرفهای رسانهای سازگار نیست و از آفای ف.تابان بعید است.اگر نظر و گرایشی در ایران باید حذف و یا محدود و سریعا نقد شود اتفاقا دو گروه در این کتی گوری می گنجند اول سلطنت طلبان فاشیست و طرفدار حملهی نظامی به ایران هستند و دوم طرفداران محور مقاومت( بخوانید طرفداران شیوهی مبارزهی بیت رهبری با امپریالیسم و صهیونیسم) که برای کشور حاصلی جز فقر و نابودی سرزمین و مردم ایران ندارد.محور مقاومتی ها عقبهی روسوفیل حزب توده هستند که در اوایل انقلاب هم تنها کارشان تفرقه و از هم پراکندن صفوف نیروهای چپ، سمپاشی علیه نیروهای ملی و دمکراتیک ایران و حمایت بی چون و چرا از روحانیت مرتجع و سردستهی آنها خمینی بود و الان هم به همین کار مشغول هستند و هر جا هستند مانند موریانه به جان اتحاد و نزدیکی نیروهای چپ، ملی و دمکرات هستند.لطفا حذف نکنید!
یاد رضی تابان عزیز گرامی باشد. با شما موافقم
به گرامیان در سایت «اخبار روز» و با درود! بارها نوشته ام که، «گفتگو» ضرورت زمانه ماست، و شما شب و روز، در تلاش هستید تا این گفتگو جریان یابد، و کاربران سایت، با تبادل فکر و تجربه، وارد گفتگو در فضایی سالم شده،و به غنای فکری همگان کمک شود.پیش شرط های گفتگوی سالم، ارائه نظرات بطور مستند و مستدل و منطقی، و خودداری از تهمت و دروغ و انتساب ناروا و طعنه و تمسخر و توهین است.بیش از یک سده است که ما، گرفتار این سطح نازل «فرهنگی» هستیم، و تا به نقد جدی این فرهنگ نازل نرسیم، مدام در حال تکرار نامیمون خود خواهیم ماند. یکی از ضعف های دردآور ما، هم اینست که، خود را «عقل کل و همه چیزدان» میپندارم، و خود مانع رشد خود میشویم. این جملات، درددل من با شماست. وقت همگان خوش!
آقای نکونام گرامی:
بله «گفتگو» ضرورت زمانه ماست.اما کسی که در ۲.۵ سال اخیر در سایت «اخبار روز» خیزش انقلابی ژینا را که با شعارهای :
فقر ستم گرونی میریم تاسرنگونی/
سقف کتاب و گندم قدرت بدست مردم/
ازکردستان تاجلفا قدرت بدست شورا/
نه سلطنت – نه رهبری آزادی برابری/…..
سراسر ایران را درنوردیده و به قیمت جانفشانی بیش از ۶۰۰ نفر و اسارت و زخمی شدن هزاران نفر و مسمومیت های سریالی دختران دانش آموز تمام شده (خدای دهه ۶۰!) را “غائله” و “اغتشاش” دانسته چه گفتگویی دارید؟با کسانی که زیر پرچم “چپ” و “سوسیالیسم” به حسن نصرالله ها دخیل بسته و مدام نوشته ها و گفته های رسانه های داخل را بازتاب و نقش اخلال و پارازیت پراکنی و تفرقه در گفتگو دارند …
تندرست و شاد باشید.
جناب کهنسال ، شما چونان گرگی در لباس میش میفرمایید که: ای شنگول و منگول ، من مامان شما هستم درب خانه خود ( ایران ) را بازکنید…
بیش از سال و اندی پیش بود که شما را به چلپی خواهی در ایران دانسته بودم . باورم درست و چلپی خواهی شما هم عین واقعیت بود و هست . شما میتوانید با راست آزمایی خود بر استقلال و احترام به تمامیت ارضی ایران و سرنگون این نظام بدست مردم ایران و رهایی از اقتصاد نئولیبرالیستی ایران صداقت خود را ثابت کنید . شعارهای”رهبران گمنام ما در زندانهایند ” همانند فروش ماهی در دریاست . این چه انقلابی است که مردم رهبر و تشکیلات انقلابی آنها را نمیشناسند؟ شما بیشتر دانشجویان پرستاران فرهنگیان و دست آخر هم به کارکرانی متوسل میشوید که هیچگونه ارتباطی با عقاید شما ندارند . چرا از روستاییان تولید کنندگان کشاورزی کلامی نمی فرمایید ؟
محور مقاومت و ستون ان بشار اسد و نیابتی ها و مزدوران ریز و درشت جانیان ج.ا “ضد امپریالیست-ضد صهیونیست” دود شد رفت هوا.فکری بحال خود کن
با درود
جناب کهنسال دو گروه عمده مدافع جمهوری اسلامی اند .
۱- کسانی که سر سفره انقلاب نشسته اند و در حال چپاول اند.
۲ – کسانی که ایدٸولوژی ٱمریکا ستیزیشون مهمتر از مردم و کشورشون است و از هر کس و ناکسی که ٱمریکا ستیز باشد حمایت می کنند ، بدون جیره و مواجب بودنشون را من مطمعن نیستم . برای ثبت در تاریخ لازم است که نظراتشون را بیان کنند .
با ٱرزوی پیروزی
شما بهتر بود این خبر شادی آور را اول بخود ، بعدا به آمریکا و سپس به نتانیاهوی آزادیبخش با عکس و آدرس می فرستادید تا جوایزی بخاطر جان سپاری شما اهدا نمایند .
جناب ادیبان گرامی.با درود. با هر ۲ کامنت شما موافقم.تندرست و شاد باشید.
با تشکر از مدیریت اخبار روز برای زحمات تمام کارکنان آن و از مقالات ارزشمند و دیدگاه های مختلف .
در صورت امکان پاسخ ها به کامنت ها ،
در زیر همان کامنت قرار گیرد که مشخص باشد. در حال حاضر اینطور نیست !
برگردیم 💐 نرگس یا گل کاکتوس بچینیم ؟
گفته، نوشته و تبلیغ میشود که : ” سالهاست مردم ایران شعار ؛ دشمن ما همین جاست دروغ میگن آمریکاست” میدهند . آورنده این شعار ، از گروه همیشه حاضر در صحنه استقبال میشود . راست آزمایی آنها از جمله خانم 🚺 نرگس محمدی در این است که آیا تا کنون حمله نظامی نه فقط به فلسطین و لبنان بلکه به تمامی کشورهای منطقه را محکوم کرده اند یاخیر ؟ برعکس این حملات را با تئوری “دوقطب ارتجاعی ” تائید هم کرده اند و هیچ کدام از این گروه حمید تقوایی رهبر حزب کمونیست کارگران ایران را که گفته بود ” حمله نظامی اسرائیل به انقلاب ایران کمک میکند ” را محکوم نکرده اند . هیچکدام از آنها از تمامیت ارضی ایران، سرنگونی نظام فقط بدست مردم ایران و یا بر چیدن نظام اقتصاد نئولیبرالیستی در ایران را قبول ندارند .
مشبه به کلاس درسی است که یک دانشآموز ابتدایی خطاب به معلم خود میگوید : ” آقا اجازه..آقا اجازه ، این یارو نوشته های مرا خط میکشد ! “
به اقای نوید احمدی و با درود! خوشبختانه تابان همه ما، صدایت را شنید و نظرت منعکس شد. نظری که بسیار پیشرو و قابل تحسین است. به کلبه ما خوش آمدی، و امیدوارم همه ما، در حفظ و پاکیزگی فضای بحث و گفتگو کوشا باشیم. وقت همگان خوش!
نوشتار مهرآور و رفتار فردی بنام آرش آیا در خدمت سیاست های تخریبی حاکمیت است؟
برای یافتن پاسخی باید نکاتی را آورد؛
حاکمیت برای تخریب نیروهایی که مستقل عمل می کنند و نگران از محوریت ایشان است
پروژه تخریبی خاصی را در مورد آنها بکار می برد
اولین گروه تخریبگر مورد استفاده حاکمیت گروهی بنام سلطنت خواه پهلوی خواه است این گروه در برنامه اشان اینست که نباید کسی بجز رضاشاهشان مطرح شود
این گروه با ادبیات لمپنی که از رضاشاه اصلیشان پدر این رضا شاه جدید( آن یکی لمپنی بود در محله سنگلچ این یکی عیاشیست در …) به ارث بردند شروع به حمله می کنند و در این حمله هایشان رفتار دلقک گونه ای را از خود بنمایش می گذارند.
گروه دیگر، گروهی هستند که با ادبیاتی بنام ادبیات چپ به افراد مستقل حمله می کنند
که این چپی ها اتهام غربی بودن و در خط غرب بودن را به این افراد مستقل وارد می کنند و…. که باید گفت این تیپ افراد چپ های چپ شده منتظر چه پاداشی ازحاکمیت هستند آنهم برای خوش رقصیشان ، خودش پرسشی است
اقای امیر به نکته درستی اشاره کرده اید .درود
با درود
جناب مهر ٱور شما از خانم محمدی انتظار دارید که بر اساس ایدٸولوژی و تفکرات شما به تمام مساٸل پاسخ بدهند ؟
در رابطه با نگرانی شما برای ” کنترل شرایط پس از انقلاب ” باید توجه داشته باشید از کوزه همان طراود که در اوست ،
ودر ٱخر وقتی شما از اعلامیه حقوق بشر مدرک می ٱورید ٱیا خود شما تمام و کمال به ٱن باور دارید ؟ ٱیا اصل هفدهم ٱن را قبول دارید ؟
با ٱرزوی سلامتی
به کهنسال گرامی و با درود!
اول / صبر و ظفر، هر دو دوستان قدیمند // بر اثر صبر، نوبت ظفر آید
دوم / قطرات آب، نه با «قدرت»، بل با «مداومت» است که، سرانجام سنگ را سوراخ میکند.
سوم/ بایستی بپذیریم که، در بین باورمندان به سوسیالیسم، « تنوع دیدگاه » وجود دارد. در مسیر راهبرد(استراتژی)، جریانهای مختلف، «تاکتیکهای» متفاوتی را در پیش میگیرند. مشکل و انحراف، زمانی رخ میدهد که، تاکتیک در تضاد و چالش با استراتژی قرار گرفته و آنرا به زیر پرسش ببرد. راه دراز است، و ما بایستی همچنان قلندران بیدار بمانیم. وقت همگان خوش!
به اف. شریفی گرامی و با درود! مرا ببخش که، بجای حروف انگلیسی، عنوان کاربری شما را با حروف فارسی مینویسم.
عزیز جان! ما انسانها از دین و مذهب و از هر شاخه اش، درد و رنجهای فراوان دیده ایم. وقتی که دین و مذهبی، همه نیازهای زندگی ما انسان ها را، نه در همین دنیای واقعی که در آن زندگی میکنیم، بلکه به دنیای موهوم و خیالی دیگری حواله میدهد، عملن حکم مرگ ما را صادر کرده است. ما انسانیم، بکبار زاده میشویم، و پس از چند سال که عمرش مینامند، از عرصه حیات ناپدید میشویم. حق داریم از همه مواهب زندگی در همین دنیای موجود، بهره مند شده و لذت ببریم. همه جریاناتی که تحت عنوان « محور مقاومت » به توجیه جریانات ارتجاعی مذهبی میپردازند، ما را از این حق انسانی خود محروم میکنند. اینان، یا خود مذهبی و جاهلند، یا در لباس چپ، در خدمت ارتجاعند. وقت همگان خوش!
بشناسید امثال “آرش” ها و کسانی را که روی جسد کودکان و جوانان وطن و هم نوا با حسن نصرالله ها برای میهن اشک تمساح می ریزند :
“آرش”ها که حال ادعای “وطندوستی” دارند (مانند فاشیستیهای سلطنت طلب) در اوج کشتارهای خونین دهه ۶۰ و زمانیکه قتلگاه ها و دخمه های تیره و نمناک خمینی انباشته از وطن پرستان واقعی بود؛ پارکاب خمینی (مانند پسر شاه که دوست داشت خلبان خمینی باشد) شدند و از ارتجاع شیعی در مقابل ارتجاع سنی دفاع کردند. رژیم مرتجع خمینی در سال ۶۲ همزمان با خرید میلیونها دلار اسلحه از فاشیستهای صهیونیستی با وعده بهشت؛کودکان-جوانان را زیر تانک و روی مین فرستادند تا “بهر دیار عاشقان به کربلا” و از آنجا به قدس بروند. در سال ۷۰ بود که صدام یزید کافر نیز دهها موشک اسکاد به حیفا و تل آویو شلیک کرد.
خمینی ها-صدام حسین و رضا پهلوی و نتانیاهوها ….هستند که جهانی را به آتش کشیده اند.
قضاوت با دوستان و کاربران گرامی سایت
کهنسال گرامی، با درود! مگر بنا نبود که، از این پس « آب در هاون نکوبیم » و به نوشته های « خطاب به خودمان » از جانب پیروان » محور مقاومتی » ها پاسخ ندهیم؟ به قول خود وفادار بمانیم، و آب در هاون نکوبیم، و وقت و انرژی خود هدر ندهیم. نرود میخ آهنین بر سنگ. وقت همگان خوش!
آقای نکونام گرامی.
پوزش مرا بپذیرید. تلاش می کنم تکرار نشود و رفیق نیمه راه نباشم.
بطور حتم بسیاری بر این باورند که نزاع بی دو کامنت گذار یا گروهی بخوصی صورت گرفته ، ولی اختلافی عمیق و متضادی است بین دو اپوزیسیون در سطوحی ملی و جهانی . گروهی معتقدند که مردم باید با قدرت و توان خود دشمن خویش را سرنگون و میهن خود را به برمبنای توان و پذیرش نیازهای سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، نظامی و …خود بخواهند و بسازند . گروه دیگر خواستار نفوذ و حضور بیگانگان ، تسلیم بدون قید شرط در برابر آنها را تبلیغ و ترویج می نمایند .
اگر تسلیم طلبی محور خواستها و شعارها باشد دلیلی برای انقلاب علیه رژیم گذشته نداشتیم !
این گروها دیگر نمیتوانند خود را در تضاد با سلطنت طلبان بدانند .اگر نظرات آنان را دنبال کنیم ، آنها با تمام سازمانها ، احزاب و دولتهایی که با دنیای غرب مسئله و یا تضادی دارند ، آنها هم همان تضاد را دارند .
درود
در پیوند با کامنت های مقاله ی آقای مهرآور:
۱ – برخی از دوستان اصلن توجه نمی کنند که نگارنده مطلقا توقع ندارد که خانم محمدی دارای دیدگاه سوسیالیستی باشند. ایشان حتا گفته اند که از خانم محمدی توقع ندارند که در مبارزه برای آزادی زنان دارای” دیدگاه طبقاتی ” باشند. دیدگاه طبقاتی، از اصولی ترین نگرش سوسیالیست ها. چگونه ممکن است آقای مهراور چنین توقعی از خانم محمدی داشته باشند. به ویژه که یک جا بطور مشخص بیان کرده اند که خانم محمدی یک لیبرال هستند.
۲ – چرا هر کس که اقدام به افشاگری علیه جانیان غربی نمود متهم به محور مقاومتی و همکاری با رژیم ج. ا. می کنید؟ حامی ملت فلسطین بودن از این ” انگ من در اوردی” متمایز است. آیا چون ایشان ترامپ را به خاطر تهدید غزه، گریلند و پاناما متهم به اقتدار گرایی می کنند باید محور مقاومتی و همداستان با ج.ا قلمداد کرد؟
۳ – بهتر نیست افرادی چون آقای کهنسال به جای نوشتن ده کامنت، طی نوشتن یک مقاله، پاسخ های لازمه را به آقای مهر آور می دادند؟
۴- چرا سایت وزین اخبار روز روی کمیت کامنت هرشخص، کنترلی ندارد؟
۵ – با تمام احترامی که برای خانم محمدی قائل هستم متاسفانه ایشان دارند همانند استاد وهمکار پیشین خود به سمت گرایش پیدا می کنند و از اهدا کنندگان جایزه ی نوبل که خود عمدتا از جانیان جهان هستند هیچگونه انتقاد و نقدی ندارند.
۶ – آقای مهر آور به درستی می گویند که باید از قدیس شدن خانم محمدی جلوگیری نمود. ما را همان یک قدیس سال ۵۷ کافی ست.
امید که خاتم محمدی با نقد تمام جانیان جهان، نشان دهند که ایشان فعال “حقوق بشر”هستند و نه فعال “حقوق ایرانیان ”
۷- آقای مهر آور به درستی تجلیلِ تمامی جریان های چپ بابت برنده شدن خانم محمدی را یاد آوری نمودند ولی اصول و مسئولیت سوسیالیستی حکم می کند که جریان های مذکور نیز در پاسخ به این مقاله یا حداقل یک کامنت، نظر خود را در مورد مطالب ایشان، به ویژه هشدار و اعلام خطر بابت امکان گرایش به راست خانم محمدی، موضع خود را بیان می نمودند.
موفق باشید.
با درود
جناب شادی شما می فرمایید که ،
امید که خاتم محمدی با نقد تمام جانیان جهان، نشان دهند که ایشان فعال “حقوق بشر”هستند و نه فعال “حقوق ایرانیان” .
مگر شما و ٱقای مهر ٱور کشتار غیر نظامیان اسراٸیلی را محکوم کردید ، گروگان گرفتن بچه هفت ماهه و چهار ساله به همرا مادر و تحویل جنازه ی ٱنها را محکوم کردید، حمله به جوانان در جشنواره موسیقی را محکوم کردید ، ٱیا شما حمله با چاقو و خودرو به مردم عادی در اروپا و ٱمریکا را محکوم کردید ؟
به عنوان یک انسان تمام جنایات دولت اسراٸیل و حماس محکوم است ، همانطور که سازمان ملل گفته است .
از قدیم گفتن یک سوزن به خودمون بزنیم بعد یک جوالدوز به دیگران.
با ٱرزوی سلامتی
به خانم یا آقای شادی :دیر آمده و می خواهید زود تشریف ببرید. سلسله کامنتها و مقالات منتشره از آقای مهر آور در سایت اخبار روز را کنار هم قرار دهید.تا ببینید محور مقاومت یعنی چه؟
در مورد تعداد و کمیت کامنتها: سایت وزین اخبار روز بخشیده است. شما هم لطف کنید و ببخشید!؟
شریفه – پخشان -وریشه زندانیان سیاسی زیر حکم اعدامند به یاد انان باشیم و بنویسیم!
تنگ نظر نباشید.شبیه انست که من بخواهم یقه اخبار روزی ها را بگیرم و آنها را متهم کنم که چرا شادی از رانت استفاده و بجای ۶ سطر ۲۶ سطر نوشت؟؟!!
کامنت اصلی و اولیه بنده کوتاه و مختصر و در چهارچوب مقررات سایت است. پاسخ به سایر کاربران که آنهم کوتاه است نباید شما را بیازارد!
به امید آزادی تمام زندانیان سیاسی
خانم شادی درود بر شما .
با نظرات شما کاملا موافقم ….
به خانم یا آقای شادی و با درود! ۴/ چرا سایت وزین اخبار روز روی کمیت کامنت هر شخص، کنترلی ندارد؟( در نوشته شادی). چنانچه سایت چنین کنترلی اعمال میکرد، همین نوشته شما، نبایستی منتشر میشد. شانس با شما یار بود. اما، نکته اشتباهی که در نوشته شما هست، اینست که کاربران را متهم به این میکنید که، مخالف خود را متهم به « محور مقاومتی » میکنند. چنین چیزی صحت ندارد. مواضع کسانی که باورمند به « محور مقاومت » هستند، کاملن روشن است، و گاه هم در لفافه بیان میشود، و همانند دم خروس، خود رانشان میدهد. در ضمن، از فحوای نوشته خودتان هم، روشن میشود که از هیستری «غرب ستیزی» عاری نیستید. شادی جان! وظیفه امروز ما، به زیر کشیدن یک غرب ستیز مرتجع و مستبد است.غرب را همه میشناسیم. وقت همگان خوش!