سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴

سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴

«جماعت»: تصویر عریان نسل زد – محمد عبدی

«جماعت» ساخته سهند کبیری که در بخش «آینده روشن» جشنواره روتردام به نمایش درآمد، در کنار دیگر فیلم ایرانی این جشنواره- «سانشاین اکسپرس» ساخته امیر علی نوایی- نماینده سینمای زیرزمینی‌ای است که فارغ از محدودیت‌های دست و پا گیر سعی دارد بخشی از تاریخ اجتماعی ایران امروز را- که بیش از چهار دهه در سینمای رسمی سانسور شده بود- با مخاطبش در میان بگذارد و در این راه ابایی ندارد که تصویری صاف و صادق و بدون پرده‌پوشی از روابط اجتماعی نسلی را عیان کند که به همه باید و نبایدهای معمول در جامعه بسته ایران نه می‌گوید و خواه‌ناخواه راه خود را می‌جوید.

اینجا با چند جوان نسل زد روبرو هستیم که دغدغه‌ها و دنیای خاص خود را دارند و حالا در یک بازه زمانی محدود، فیلم سعی دارد تصویری ساده از زندگی روزمره آنها ارائه دهد که پیشتر نمایش‌اش بر پرده سینما ممنوع بود. در نتیجه به رغم محدودیت‌های اجرایی و خامی‌های ناگزیر- که با حال و هوای نسل زد و شلوغی‌ها و خامی‌هایش پیوند دارد- در کنار چند فیلم زیرزمینی دیگر در این سال‌ها- از «من، مریم و بچه‌ها و ۲۶ نفر دیگر» ساخته فرشاد هاشمی تا «منطقه بحرانی» ساخته علی احمدزاده – زنجیره‌ای از فیلم‌های زیرزمینی‌ای را شکل می‌دهد که در تصویر کردن زندگی پنهان و ناگفته نسل جوان ایران امروز پیشرو است و با جسارت و بی‌محابا.

فیلم از روایت خطی می‌گریزد و در واقع در عرض گسترش می‌یابد. چند جوان در حال مرتب کردن یک انبار/ مغازه متروک هستند تا در آنجا یک پارتی بزرگ با حضور نردیک به دویست نفر از دوستان‌شان برگزار کنند، در حالی که سه هفته پیشتر یکی از دوستان‌شان را در یک سانحه از دست داده‌اند و دوست دیگری هم که پارتی به افتخار او برگزار می‌شود، دو روز دیگر ایران را ترک می‌کند. در این احوال دوربین در میان این شخصیت‌ها می‌لولد و گاه حتی سرگردان به نظر می‌رسد و هدف خاصی را دنبال نمی‌کند، گویی که تصویر کردن یک نسل و نوع رفتار و گفتار آنها به مهمترین وجه فیلم بدل می‌شود. در نتیجه اگر به دنبال خط روایی و اصول کلاسیک سینما هستید، قطعاً این فیلم سرخورده‌تان می‌کند، اما فیلم اساس ساختارش را بر مبنایی دیگر بنا می‌کند: فیلمی ضد‌قصه که تمام ماجرایش در همین دو سه خط خلاصه می‌شود و تنها می‌خواهد تصویری عریان – و در عین حال ساده و حقیقی- از نسلی ارائه کند که به نسل پیشتر از خود نه می‌گوید.

در نمایش تقابل دو نسل – و مایه اصلی‌تر و جامع‌تر آن که به تقابل سنت و مدرنتیه می‌رسد- حامد (که در حال برپایی این پارتی در انبار متروک پدرش است) به شخصیت اصلی فیلم بدل می‌شود. تضاد دیدگاه و رفتار او با برادر بزرگ‌تر – و پدر مرده‌اش که «حاجی» بوده- این مایه را در سکانس‌های پایانی عیان‌تر می‌کند، جایی که این رویارویی به نقطه اوج می‌رسد. برادر حامد- محمود- به نماینده سنت بدل می‌شود که حالا مدرنیسم – در قالب چند جوان ساده امروزی تهرانی- رو در روی آن می‌ایستد و خواسته‌ها و نیازهایش را تحمیل می‌کند. سنت کماکان در بند کلماتی چون «آبرو» و «پول» است، اما نسل زد با اتحاد موفق می‌شود خواسته ساده‌اش را بر نسل پیشین تحمیل کند. در نتیجه نسل گذشته – خواه ناخواه- میدان را به آنها واگذار می‌کند؛ یکی که به قول حامد چند کفن پوسانده و رفته، و دیگری که حالا در برابر یک جمع و خواسته‌هایش چاره‌ای جز گریز ندارد.

فیلم مملو است از دیالوگ، و چندان مجال تمرکز و سکوت ندارد، درست به مانند احوال همین نسل که گویی فرصت‌هایش را از دست رفته می‌بیند و حالا می‌خواهد به هر بهایی در لحظه زندگی کند و همه حرف‌هایش را یکجا بزند. دیالوگ‌ها بدون تعارف رد و بدل می‌شوند و فیلم پر است از کلمات و فحش‌های رکیکی که شخصیت‌ها – به شوخی یا جدی- به هم حواله می‌کنند. در نتیجه با فیلم پردیالوگی روبرو هستیم که می‌خواهد شخصیت‌هایش را از طریق همین دیالوگ‌های ساده و بدون سانسور بنا کند.

اما فیلم تعمد دارد در نزدیک نشدن به شخصیت‌ها. قرار نیست چندان به درون آنها نفوذ کنیم، برعکس دوربین با فاصله می‌ایستد و تنها نظاره‌گر است. برای همین تعداد کلوزآپ‌های فیلم بسیار اندک است و انگشت‌شمار. زمانی که نزدیک به دو سوم زمان فیلم سپری شده، یکی از شخصیت‌ها خاطره‌ای درباره تندر، دوست از دست رفته‌شان روایت می‌کند و اینجا دوربین رفته‌رفته به این شخصیت نزدیک می‌شود تا به نمای نزدیک او می‌رسد. پس از آن نمای نزدیک چهره بقیه را هم می‌بینیم؛ شخصیت‌های اصلی‌ای که تا به اینجا دوربین بر روی صورت آنها تمرکز نکرده بود و در نماهای عمومی شلوغ، تصویر چهره‌شان – و غم پنهان‌شان برای از دست دادن یک دوست- گم شده بود؛ حالا اما نمای نزدیک نسلی که تصویرش به تمامی در سینمای ایران گم شده بود، به لطف سینمای زیرزمینی رو به رشد، واضح و عریان رو در روی ما قرار می‌گیرد.

منبع: کانون فیلمسازان مستقل ایران

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *