سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴

سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴

۱۳ اسفند ۱۳۷۷ روز سربلندی روشنفکری آزادی‌خواه ایران گرامی باد! – کانون نویسندگان ایران

‌قتل پروانه اسکندری و داریوش فروهر (فعالان سیاسی) و به فاصله‌ی چند روز پس از آن کشتار محمد مختاری و محمدجعفر پوینده (اعضای فعال کانون نویسندگان ایران) در آذر ۱۳۷۷،  اوج فضای خفقان‌آور و سراسر کشتار و تعقیب و مراقبتی بود که طی دو دهه از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بدین سو فضای ایران را تیره و تار کرده بود. آن‌هنگام، روشنفکری متعهد به آرمان آزادی ایران بر سر دو راهی تاریخیِ قطعی قرار گرفت: پشت‌کردن به آزادی و سر در گریبان خمول و فراموشی و یأس فرو بردن یا به هر بها، حتی فدا کردن جان، پیش ‌رفتن. روشنفکریِ متعهد راه دوم را برگزید.

در روزهای هولناک پس از قتل‌ها کم نبودند فهرست‌های مرگ ۵۰ نفره، ۱۰۰ نفره و ۱۵۰ نفره و چه‌بسا بالاتر از آن که وعده‌ی مرگ و نابودی نویسندگان و هنرمندان و روشنفکرانی را می‌دادند که جرئت کرده بودند «نه» بگویند و خواهان آزادی و استقلال از قدرت باشند. محمد مختاری و محمدجعفر پوینده جان در سر تدارک برگزاری نخستین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران پس از سرکوب‌های خونین دهه‌ی ۱۳۶۰ کرده بودند و اکنون این یگانه نهاد آزادی‌خواه نویسندگان ایران می‌بایست به وظیفه‌ی تاریخی خود رفتار می‌کرد؛ در چنین فضایی بود که اعضای جمع مشورتی کانون بر آن شدند که تحت هر شرایطی نشست عمومی کانون را برای تعیین هیئت دبیران موقت برگزار کنند؛ تا این هیئت بتواند زمینه‌ی تدوین پیش‌نویس اساس‌نامه و تصمیم برای تصویب منشور ۱۰ ماده‌ای کانون را در نخستین مجمع عمومی پیش‌رو هموار کند: پس از وداع با مُردگان سربلند خود، باید به راه ادامه داد.

این شد که در جمع مشورتی آتی، در منزل عضوی که نامش در فهرست مرگ سعید امامی و همپالکی‌های امنیتی‌اش آمده بود، مقرر شد که جلسه‌ی بعدی در منزل سیمین بهبهانی برگزار شود و از رئیس جلسه خواسته شد در همان جلسه با خانم بهبهانی گفت‌وگو کند و پس از جلب نظرش برای برگزاری نشست عمومی از او بخواهد که برای صبح و ظهر جهت پذیرایی از میهمانان تدارک مختصری ببیند. گفت‌وگو سر گرفت و چنان‌که انتظار می‌رفت بی‌درنگ پذیرفته شد. تاریخ برگزاری نشست با توافق جمعی ۱۳ اسفند تعیین شد.

صبح روز ۱۳ اسفند زودتر از آن‌چه انتظار می‌رفت جمعی هفتاد و چند نفره فضای کوچک آپارتمان سیمین بهبهانی را پُر کرد. هنوز جابه‌جایی اثاثه‌ی خانه برای انتخابات پایان نگرفته بود که مأموران امنیتی و عمله‌ی «نظم» و سرکوب هجوم آوردند. بهبهانی و یکی دیگر از اعضا، چنگیز پهلوان، به طرف در آپارتمان رفتند. کسی در میان جمع خطاب به بهبهانی گفت: «خانم بهبهانی چیزی روی سرتان بیندازید!» سیمین مصمم و خشمگین در پاسخ گفت: «هرگز در خانه‌ی خودم روسری به سر نمی‌کنم، هرگز!» و در را باز کرد. در جواب سرکرده‌ی مأموران امنیتی که گفت: «ما مأموریت داریم خانه را تفتیش کنیم» محکم و قدری با غیظ جواب داد: «این‌جا منزل من است و این کسان مهمانان من‌اند و شما حق ندارید وارد شوید. برای بازرسی باید حکم داشته باشید، حکم‌تان را نشان بدهید؛ وگرنه خوش آمدید، بفرمایید بروید». با مداخله‌ی چنگیز پهلوان و گفت‌وگویی که صورت گرفت، امنیتی‌ها پس از مختصر کشاکشی دست از پا دراز‌تر زحمت را کم کردند.

در این فاصله همه‌چیز برای برگزاری نشست آماده شد: محمدرضا باطنی با خوشامدگویی به حاضران و اعلام یک دقیقه سکوت به یاد شهیدان کانون نویسندگان ایران ـ سعید سلطانپور، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده ـ جلسه را رسماً افتتاح کرد و سپس به رأی جمع کاظم کردوانی به ریاست جلسه و امیرحسن چهلتن و اکبر معصوم‌بیگی به‌عنوان منشی انتخاب شدند و در پی آن بی‌درنگ روند نامزدی داوطلبان، یا نامزد کردن دیگران، برای هیئت دبیران موقت آغاز شد. پس از رأی‌گیری، شمارش آراء در اتاقی دیگر با نظارت ابراهیم یونسی آغاز شد و درنتیجه این کسان به‌عنوان دبیران هیئت موقت برای تدوین اساس‌نامه‌ی دوره‌ی سوم فعالیت‌های کانون نویسندگان ایران انتخاب و اعلام شدند: علی اشرف درویشیان، هوشنگ گلشیری، سیمین بهبهانی، کاظم کردوانی، شیرین عبادی، مهرانگیز کار، شهلا لاهیجی، کاوه گوهرین، اکبر معصوم‌بیگی، ایرج کابلی. کاوه گوهرین مطابق رسم آن زمان سمت منشی هیئت دبیران را نیز به عهده داشت اما در اساس‌نامه‌ی جدید این دو سمت از هم جدا شدند.

روز ۱۳ اسفند سال ۱۳۷۷ بزنگاهی تاریخی را رقم زد که تا امروز با همه‌ی بگیر و ببندها، تهدیدها، بازجویی‌ها، یورش‌ها به خانه‌ها و مجامع عمومی، به زندان انداختن‌ها و حتی کشتن‌ها و حذف فیزیکی (بکتاش آبتین در دوره‌ی زندان او) هم‌چنان پاییده است.

برچسب ها

در دل این سرکوب فزاینده و این بن‌بست اقتصادی که بقای بسیارانی را تهدید می‌کند، در روزهایی که بسیاری سال را پشت میله‌های زندان نو می‌کنند و بسیاری دیگر به قید وثیقه آزادند، مقاومت هر روزه‌ی زنان، ایستادگی ادبیات و هنر مستقل در برابر سانسور و بردگی فکری، و به هم پیوستن صداهای پراکنده برای لغو احکام اعدام چون بارقه‌هایی از آینده‌‌‌ای روشن است، آینده‌ای که با رویای آزادی و برابری در آمیخته است.
۲۶ اسفند، پنجمین سال‌روز درگذشت فریبرز رئیس‌دانا است:اقتصاددان، نویسنده، پژوهش‌گر، مترجم، شاعر و عضو برجسته‌ی کانون نویسندگان ایران که پس از عمری مبارزه‌ی خستگی‌ناپذیر در مسیر برقراری آزادی و دادگری اجتماعی در اسفندماه ۱۳۹۸ چشم از جهان فرو بست
زنان نه تنها خواهان پوشش اختیاری -جلوه‌‌ای از واقعیت آزادی و حق زن بر بدن خویش- هستند که خواهان برابری در تمامی عرصه‌های حقوقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی‌اند. دستمزدهای پایین زنان کارگر، عدم دستیابی زنان به سطوح بالای مدیریتی،  نابرابری در مسائل حقوقی خانواده همچون حق ارث، طلاق، حضانت فرزندان، مقابله با کودک‌همسری همه و همه خواسته‌هایی است که زنان در پی دستیابی آنند. جنبش رهایی زن عرصه‌ی دائمی نبرد زنان با آپارتاید جنسی به جنبشی چنان قدرتمند تبدیل شده است که رهایی زن وزنه‌ای مهم در اوضاع سیاسی ایران به شمار می‌آید

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *