جنگ خونبار و ویرانگر در اوکراین همچنان ادامه دارد و هر روز تعداد بیشتری از مردم بی گناه این کشور به خاک و خون کشیده می شوند و مناطق مسکونی بیشتری با خاک یکسان می شوند.
بنابر این در شرایط کنونی هرگونه تلاشی، از طرف هر فرد، نهاد یا کشوری در جهت اعلام آتش بس و شروع مذاکرات صلح در اوکراین، بایستی مورد استقبال و حمایت قرار گیرد تا از کشتار و ویرانی بیشتر جلوگیری شود.
من در این نوشتار نمی خواهم به بحث بی هوده و بی سرانجام مقصر بودن روسیه یا اوکراین در شروع این جنگ ویرانگر بپردازم، زیرا چنین بحثی هرگز به هیچ نتیجه ای نخواهد رسید و تا ابد افراد و سازمانهایی وجود خواهند داشت که روسیه یا اوکراین را مقصر و آغازگر جنگ بدانند.
علاوه بر این چنین بحث هایی نه در سه سال گذشته، نه اکنون و نه در آینده هیچ کمکی به پایان جنگ نخواهند کرد و آگاهانه یا ناآگاهانه در خدمت گسترش خصومت، اختلافات و دمیدن در تنور خانمانسوز جنگ قرار خواهند گرفت.
همچنین بحث های مبتذلی که این روزها در باره ی بگومگوی ترامپ- زلنسکی براه افتاده و هرکس سعی دارد این یکی یا آن دیگری را بی نزاکت معرفی کند، یک نوع ژورنالیسم زرد است که بایستی ادامه یا خاتمه ی آن را به همان ژورنالیست های بی مایه واگذار کرد.
در همین حال برخی افراد، جریانات و مطبوعات نسبتا جدی نیز به متن قرارداد واگداری حق بهره برداری معادن اوکراین به آمریکا پرداخته اند و این قرارداد را ناعادلانه و ‘استعماری’ دانسته اند و از اینکه – گویا – زلنسکی از امضای آن سرباز زده است به وجد آمده و به ستایش از او پرداخته اند!
بعد از لغو جلسه ی امضای قرارداد – که هیچ ربطی به متن آن و عادلانه بودن یا نبودن آن نداشت – همانگونه که می دانیم زلنسکی را از کاخ سفید بیرون انداختند و ایشان طبق قرار قبلی به لندن رفت.
زلنسکی در لندن مورد استقبال قرارگرفت و باردیگر لفاظی های چندش آور سران کشورهای اروپایی در مورد حمایت همه جانبه از اوکراین تیتر اول مطبوعات و رسانه ها گردید.
این در حالی است که ماهیت واقعی به اصطلاح کمک های کشورهای اروپایی هیچ تفاوتی با ماهیت قرارداد تحمیلی ترامپ ندارند و حتی بدتر و ظالمانه تر از آن هستند. اما چون با زرورق فریبنده ی ‘کمک’ بسته بندی شده اند، بخشی از افکار عمومی را گمراه کرده اند.
باید توجه داشت که قرارداد تحمیلی ترامپ، دستکم با وعده ی قبول میانجیگری آمریکا در بین روسیه و اوکراین و تلاش برای اعلام آتش بس و برقراری صلح ارائه شده بود، اما به اصطلاح کمک های اروپا برای ادامه ی جنگ و کشتار و ویرانی به زلنسکی داده می شوند.
به تعبیری ساده تر ترامپ در قبال حق استخراج و تصاحب پنجاه درصد از معادن اوکراین آتش بس و پایان جنگ را به زلنسکی پیشنهاد می کند و اروپا با ‘ پرداخت وام’ او را به ادامه ی جنگ تشویق و تحریک می کند که به خونریزی هرچه بیشتر و ویرانی گسترده تر اوکراین منجرخواهد شد.
باید از شعار دادن در خلا دوری کرد و با واقع بینی از خود پرسید که کدام یک از این دو در شرایط فعلی می توانند برای مردم جنگ زده و داغدار اوکراین کم ضررتر باشد و ازاحتمال گسترش جنگ به کشورهای دیگر جلوگیری کند؟
واقعیت این است که سران سه کشور اروپایی یعنی آلمان، فرانسه و انگلستان بیش از بقیه ی اعضای اتحادیه ی اروپا بر ادامه ی جنگ اوکراین اصرار می ورزند و از آن سود می برند.
این سه کشور از مهمترین تولیدکنندگان و صادر کنندگان تسلیحات در جهان هستند و واضح است که هرگونه جنگ و تنشی درجهان موجب تقویت صنایع نظامی این کشورها و افزایش صادرات تسلیحات این کشورها خواهد گردید.
بنابر این، هرسه کشور و دلالان آنها از برافروخته شدن و تداوم جنگ ها و تنش های بین المللی و منطقه ای استقبال می کنند.
جنگ اوکراین به ویژه طی سه سال اخیر هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم برای صنایع نظامی اروپایی صدها میلیارد سود به همراه داشته است و ادامه ی آن بر میزان کسب این سود کثیف خواهد افزود.
در حال حاضر کشورهایی ثروتمند اروپایی با دست و دلبازی تمام و حتی خارج از مقررات بانکی به دولت زلنسکی (تحت عنوان عوامفریبانه ی کمک) وام می دهند و هربار که ایشان به یکی از این کشورها سفر کرده است، دست خالی به اوکراین مراجعت نکرده است.
البته فقط درصد اندکی از مبلغ این وامها به صورت نقد به او پرداخت می شود و هربار، بیش از نود درصد آن را به صورت تسلیحات دریافت می کند.
آن هم تسلیحاتی که دولت اوکراین در جریان قراردادهای خرید و قیمت گذاری انها هیچ نقش و نظارتی نداشته است و تمام مراحل تحویل و قیمت گذاری انها از طرف فروشنده اعمال شده است.
همچنین سران کشورهای صادرکننده ی تسلیحات و رسانه های جمعی این کشورها با تبلیغات گسترده ی ضد روسی و روسبه هراسی هیستریک، امنیت روانی کل اروپا را برهم زده و با جعل خبر و دروغپردازی چنان وانمود می کنند که ‘خطر حمله ی روسبه’ به کل اروپا قریب الوقوع است و بایستی هرچه زودتر برای مقابله با آن، بودجه های نظامی را افزایش داد و به خرید هرچه بیشتر تسلیحات اقدام کرد.
این تبلیغات سرتاپا کذب و بی اساس موجب گردیده که طی چند سال اخیر مرتب از بودجه ی خدماتی، آموزشی و اجتماعی کشورهای اروپایی کاسته شود و بر حجم بودجه ی نظامی و خرید تسلیحات افزوده گردد.
بنابر این تولید کنتدگان و صادرکنندگان تسلیحات هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم از ادامه و حتی گسترش جنگ اوکراین به بقیه ی کشورهای همسایه ی روسیه سود می برند.
این را هم نبایستی از یاد برد که اوکراین تا پایان جنگ نه تنها قادر به بازپرداخت مبلغ وامهای دریافتی نخواهد بود، بله برای ادامه ی جنگ ناجار است به استقراض هرچه بیشتر تن دهد که بازپرواخت انها بر دوش نسل های آتی این کشور خواهد افتاد.
بنابر این لفاظی های چندش آور سران کشورهای اروپایی و رسانه های جمعی این کشورها در باره ی حمایت از اوکراین و کمک به آن کشور جز ریاکاری و دروغ چیز دیگری نیستند.
همچنین روسیه ستیزی، روسیه هراسی و ایجاد ترس و نگرانی در باره ی ‘خطر حمله ی روسبه’ به هدف ایجاد ناامنی روانی و فروش تسلیحات هرچه بیشتر صورت می گیرد و چنین خطری نه در گذشته و نه در زمان حال وجود نداشته و ندارد.
واقعیت این است که منافع روسیه را در اروپا نه حمله ی نظامی به کشورهای اروپایی و جنگ و تنش، بلکه برقراری روابط دیپلوماتیک، تجاری و بانکی دوستانه و عاری از تنش تامین می کند.
دقیقا به همین دلیل بود که بعد از شروع جنگ اوکراین، کشورهای اروپایی به قطع روابط تجاری با روسیه و تحریم اقتصادی و بانکی آن کشور مبادرت نمودند تا از این طریق به منافع روسیه صدمه وارد آورند و اقتصاد آن را دجار بحران کنند.
اما همان طور که انتطار می رفت علاوه بر روسبه، کشورهای اروپایی نیز از قطع رابطه با روسیه زیان دیدند و شدت آن در آلمان تا به آن حد بود که عملا کمر اقتصاد این کشور را خم کرد و غیر از صنایع نظامی، همه ی بخش های دیگر اقتصاد آلمان صدمات سختی را متحمل شدند.
همانونه که در آغازاین نوشته اشاره کردم در حال حاضر و تحت شرایط کنونی جهان و نبود یک مرجع داوری و رسیدگی کننده ی معتبر و قدرتمند که بتواند مقصر شروع آغاز جنگ در اوکراین را مشخص نماید و سپس ‘ مجازلت’ کند، هرگونه بحث و گفتگو در باره ی مقصر و آغازگر جنگ کاری بی هوده و تلف کردن وقت است و هیچ کمکی به خاتمه ی جنگ در اوکراین نخواهد کرد.
بیایید فرض کنیم که روسیه آغازگر جنگ و مقصر شروع آن بوده است. سوال این است که چنین کشفی به طور عینی چه تاثیری در ختم این جنگ کثیف خواهد داشت؟
همچنین متهم کردن یا حتی اثبات اینکه اوکراین جنگ را آغاز کرده و مقصر است نیز مشکلی را حل نمی کند و کمکی به برقراری آتش بس و پایان جنگ نخواهد کرد و بی توجه به اینکه ما چه کشفی کرده و چه نظری داریم، همچنان هر روز صدها نفر در میدان جنگ کشته خواهند شد و فاجعه ی جنگ ادامه خواهد یافت.
بنابر این بایستی به جای ذهنی گرایی و پرداختن به مباحث بی هوده و غیر موثر، واقع گرا بود و در جستجوی راه های عملی و عینی برقراری آتش بس و شروع مداکرات صلح برآمد.
آیا دستیابی به یک صلح عادلانه ممکن است؟
بدون شک این بسیار دردناک است اما در شرایط کنونی جهان و مناسبات حاکم بر ان دستیابی به یک صلح عادلانه نه تنها در حال حاضر، بلکه حتی در میان مدت هم ناممکن است.
زیرا دستیابی به یک صلح عادلانه تنها و تنها با قطع هرگونه دخالت خارجی در جریان مذاکرات و شرکت رضایتمندانه ی همه طرفین اصلی منازعه در جریان مذاکرات با نظارت یک مرجع مورد اعتماد طرفین ممکن است.
در چنین مذاکره ای علاوه بر نمایندگان روسیه و اوکراین بایستی نمایندگان جمهوریهای خلق دونتسک و لوهانسک و همچنین نمایندگان مناطق خرسون و زاپروژیا نیز حضور داشته باشند و قرارداد نهایی را همه ی طرفها قبول و امضا کنند.
فقط و فقط تحت چنین شرایطی است که می توان از دستیابی به یک صلح عادلانه صحبت کرد.
امری که نه تنها در حال حاضر و در کوتاه مدت بلکه در میان مدت نیز تحقق آن دشوار می نماید.
بنابر این آنچه در حال حاضرممکن است، پذیرش آتش بس و توقف نیروهای مسلح دو طرف در خطوط فعلی جنگ است.
زیرا در شرایط فعلی حتی زمینه ها و پیش شرط های لازم برای آغاز گفتگوهای جدی در باره ی برقراری صلح نیز وجود ندارد و مواضع و خواسته های طرفین بسیار از هم دور هستند.
زلنسکی خواهان خروج کامل نیروهای روسیه و بازگشت به پشت مرزهای قبل از شروع جنگ است و پوتین مناطقی را که اکنون در دست دارد بر طبق قانون اساسی و تصویب پارلمان روسیه، بخشی از سرزمین روسیه می داند و خواهان خروج نیروهای اوکراینی از بقیه ی شهرهای لوهانسک، دونتسک و زاپروژبا است.
علاوه بر اینها زلنسکی همچنان در سودای پذیرش اوکراین در ناتو و یا دریافت ‘تضمین امنیتی’ از آمریکا و یا استقرار نیروهای مسلح اروپایی و آمریکایی در اوکراین است. که پوتین بارها و بارها استقرار چنین نیروهایی در جوار مرزهای روسبه را خط قرمز آن کشور اعلام کرده است.
به هر جهت به باور من در حال حاضر نه تنها دستیابی به یک صلح عادلانه ناممکن است بلکه حتی رسیدن به یک توافق صلح غیر عادلانه نیز بسیار دشوار می نماید و در کوتاه مدت میسر نمی باشد.
نتیجه گیری
به نظر من در شرایط کنونی و حتی در کوتاه مدت نیز دستیابی به یک صلح عادلانه در اوکراین کاملا ناممکن است.
همچنین ادامه ی این جنگ خونبار و ویرانگر هرگز نمی تواند به شکست یا تضعیف کامل روسیه منجر شود، حتی اگر کل اروپا با روسیه وارد جنگ مستقیم بشوند نیز چنین چیزی رخ نخواهد داد.
در عین حال روسیه نیز قادر به شکست کامل اوکراین نخواهد شد و نه توان اشغال تمامی خاک آن کشور را دارد و نه در صورت اشغال امکان اداره ی ان را خواهد داشت.
بنابر این ادامه ی جنگ در اوکراین با هر بهانه و هر توجیهی که صورت بگیرد، جز تامین منافع صاحبان صنایع نظامی و دلال ها و بازاریاب های انها و ادامه ی کشتار مردم اوکراین و ویرانی هرچه بیشتر این کشور هیچ نتیجه ی دیگری نخواهد داشت.
با توجه به این واقعیات تلخ و دردناک، در شرایط کنونی لازم است از هر ابتکاری، به هر قیمتی و توسط هر نهاد یا کشوری به منظور برقراری آتش بس در این جنگ حمایت کرد.
زیرا هیچ چیزی مقدس تر از جان انسانها نیست و هیچ حالت و شرایطی غیرعادلانه تر از جنگ نیست.
بایز افروزی ۳ مارس ۲۰۲۵
4 پاسخ
با درود
شما شاکی از دست “ژورنالیستهای زرد “در برخورد با نشست کاح سفید بین ٱقای ترامپ و معاونش و ٱقای زلنسکی هستید ، ولی برخورد خودتون هم دست کمی از ٱنها ندارد وقتی می فرمایید که ” همانگونه که می دانیم زلنسکی را از کاخ سفید بیرون انداختند” . تکرار حرفهای فاگس نیوز.
رفتن ٱقای زلنسکی به ٱمریکا برای رسیدن به یک صلح داٸمی با ضمانت اجرایی و باز پرداخت بدهیها با قرارد اقتصادی با ٱمریکا بود.
برای اطلاع شما و دوستان
نماینده امریکا در سازمان ملل در کنار مسکو، اسرائیل، بلاروس، کره شمالی و سودان به متن پیشنویس قطعنامه مقصر بودن روسیه در شروع جنگ رأی منفی دادند.
با ٱرزوی سلامتی
مهندسی “ترامپ-ماسک” !
تعییرات در حاکمیت سرمایه داری از طریق اجماع الیگارشها و هوش مصنوعی و تکنولوژی مدرن ایجاب میکند که جنگهای بین امپریالیستی را گاهش دهند ولی جنک بین الیگارشها و مردم همچنان ادامه خواهد یافت .
“هرگونه تلاشی، از طرف هر فرد، نهاد یا کشوری در جهت اعلام آتش بس و شروع مذاکرات صلح در اوکراین، بایستی مورد استقبال و حمایت قرار گیرد تا از کشتار و ویرانی بیشتر جلوگیری شود”
کاملا با این پاراگراف مقاله موافقم.
البته نه از امروز بلکه از شروع جنگ بین این دو کشور همسایه که در تمام تاریخ ،با هم در دوستی و صلح میزیستند !
با خواندن بقیه مقاله و استدلال های شما ، بنظر نمی رسد که شما پیشتر از صلح بین دو کشور استقبال و حمایت میکردید !
موضع آقای افروزی، در نکوهش جنگ، و پذیرش صلح، قابل تحسین است. اما، اگر جنگی نباشد، سلاحی هم لازم نمیشود. تاریخ نشان داده است که، سیستم سرمایه داری، برای تدوام سلطه خود، به جنگ، و منطقن به تولید سلاح نیازمند است. تولید و فروش سلاح، نه تنها برای سرمایه سودزاست، بلکه به تداوم سلطه آن هم کمک میکند. مقصر کیست، روسیه یا اوکراین؟ درک عمومی روسیه را آغازگر جنگ میداند. بر طبق پیمان های قبلی در بوداپست، روسیه متعهد بود که مرزها ی اوکراین را ایمن بداند، ولی از این پیمان ها تخطی کرد. اشغال کریمه در ۲۰۱۴ با زور، و قصد الحاق چهار حوزه دونتسک و لوهانسک و زاپروژیا و خرسون (آنهم با انتخابات ساختگی و تحت اشغال) با مخالفت سازمان ملل روبروست. برای روسیه ای که، پهناورترین کشور جهان است، این چند تکه چه ارزشی دارد که برای دستمالی قیصریه را به آتش بکشد؟ وقت همگان خوش!