دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

جهان به کدام سو روی دارد؟ تحولات روابط بین‌الملل در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ – آراز فنی

هرج‌ومرج سازمان‌یافته در روابط بین‌الملل

چرا سیاست‌های دولت جدید ایالات متحده با چارچوب‌های نظری مرسوم در روابط بین‌الملل همخوانی ندارد؟

در جلسات و پادکست‌های پیشین، تلاش کرده‌ام تئوری‌های مطرح در علم روابط بین‌الملل را بررسی کنم. در این راستا، با استفاده از مکاتب مختلف و نظریات پژوهشگران گوناگون، به تحلیل وضعیت کنونی پرداختم. همچنین، به نظریه‌های انتقادی اشاره کردم و دو مکتب باقی‌مانده را نیز در آینده معرفی خواهم کرد:

۱. نظریه فمینیستی در روابط بین‌الملل
۲. مکتب طرفداران محیط زیست و بررسی ارتباط بحران زیست‌محیطی با سیاست‌های غالب در روابط بین‌الملل

واقع‌گرایی قدرت‌محور و افول لیبرالیسم

تحلیل‌های انجام‌شده نشان می‌دهند که لیبرالیسم نظریه غالب در روابط بین‌دولتی نبوده و مارکسیسم نیز نمی‌تواند تبیین مناسبی ارائه دهد. واقع‌گرایی قدرت‌محور، که پیش از دوران ترامپ می‌توانست چارچوبی مناسب برای تحلیل سیاست خارجی ایالات متحده به‌عنوان یک هژمون جهانی باشد، اکنون با چالش‌های جدیدی روبه‌رو شده است. ترامپ با اتخاذ سیاست‌های ساختارشکنانه و ایجاد بحران در ارتباطات و معاهدات بین‌المللی، وضعیت جدیدی را رقم زده است.

اهداف ترامپ: بازتعریف قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا

یکی از اهداف ترامپ در بازبینی قراردادهای بین‌المللی، ایجاد بستر جدیدی برای مذاکره و تنظیم توافق‌های اقتصادی جدید است. او به دنبال کاهش هزینه‌های کمکی آمریکا به ناتو و سازمان‌های جهانی است. به‌عنوان مثال، سازمان USAID حدود ۵۰٪ از کمک‌های جهانی به کشورهای در حال توسعه را تأمین می‌کند و آمریکا به‌تنهایی ۵۰٪ از بودجه ناتو را پرداخت می‌نماید.

در این میان، جنگ اوکراین و بحران پیش‌آمده در روابط غرب و روسیه، نقاط عطفی در سیاست خارجی آمریکا محسوب می‌شوند. با وجود تعهدات پیشین آمریکا مبنی بر عدم گسترش ناتو به شرق، تقریباً تمامی کشورهای اروپای شرقی—به‌جز اوکراین—به عضویت ناتو درآمده‌اند. این امر، که با فروپاشی سوسیالیسم محقق شد، زمینه‌ساز واکنش روسیه در برابر گسترش ناتو گردید.

سیاست خارجی ترامپ در قبال اوکراین و روسیه

ترامپ برخلاف دولت بایدن، زلنسکی را دیکتاتور خوانده و اوکراین را آغازگر جنگ معرفی می‌کند. او معتقد است که مذاکرات صلح باید منافع روسیه را در نظر بگیرد و آغاز گفت‌وگوها بدون حضور اوکراین و اتحادیه اروپا انجام شود. این پرسش مطرح می‌شود که چرا آمریکا—به‌عنوان رهبر ناتو—ناگهان از حمایت مستقیم از اوکراین دست کشیده است؟

سه سناریوی محتمل برای سیاست‌های ترامپ:

۱. ایجاد شکاف میان چین و روسیه:
   – همکاری چین و روسیه در قالب بریکس، تهدیدی جدی برای سلطه اقتصادی آمریکا و هژمونی دلار محسوب می‌شود. چین، به‌عنوان یک قدرت اقتصادی، و روسیه، به‌عنوان یک قدرت نظامی، در کنار کشورهای بزرگی چون هند، برزیل و آفریقای جنوبی، بدنه اصلی این ائتلاف را تشکیل داده‌اند.
   – از آنجا که چین تهدید نظامی مستقیمی برای آمریکا نیست، استراتژی ترامپ می‌تواند بر کاهش همکاری چین و روسیه و ایجاد شکاف در این اتحاد متمرکز باشد.

۲. افزایش فشار بر اروپا و تأمین مالی از دارایی‌های روسیه:
   – ترامپ با مطرح کردن ادعای آغاز جنگ توسط اوکراین و موضع‌گیری‌های سخت علیه زلنسکی، درصدد ایجاد شوک در اتحادیه اروپا است.
   – این فشار می‌تواند منجر به مصادره دارایی‌های روسیه توسط اروپا و تخصیص آن به اوکراین شود. این اقدام، علاوه بر کاهش هزینه‌های آمریکا در جنگ، بخشی از بدهی ۳۰۰ میلیارد دلاری این کشور را جبران خواهد کرد.

۳. رفتار آنارشیستی و شخصی‌گرایانه:
   – ترامپ به قراردادهای بین‌المللی بی‌اعتماد است و در دوره قبلی ریاست جمهوری خود، خروج از سازمان بهداشت جهانی، معاهده زیست‌محیطی پاریس و کاهش تعهدات ناتو را در پیش گرفت.
   – وی به بازی با حاصل جمع صفر (Zero-Sum Game) معتقد است؛ یعنی برد یک طرف، مستلزم باخت طرف دیگر است. در این چارچوب، حقوق بشر، دموکراسی و همکاری‌های بین‌المللی، اولویت‌های سیاست خارجی او نخواهند بود.

نتیجه‌گیری

در تحلیل سیاست‌های ترامپ، هر سه سناریو مطرح شده قابل بررسی هستند. آنچه مسلم است، اتحادیه اروپا و ناتو بدون حمایت آمریکا قادر به ادامه راهبردهای کنونی خود نخواهند بود. رهبران آلمان، انگلیس، فرانسه و ایتالیا بر این امر واقف‌اند. در مقابل، برخی کشورهای اروپای شرقی، با انگیزه‌های تاریخی ضدروسی، همچنان بر سیاست‌های ضدکرملین پافشاری می‌کنند.

اقدام ترامپ در پیشنهاد مذاکره مستقیم با مسکو، هرچند بحث‌برانگیز است، اما از دیدگاه رئالیسم سیاسی قابل توجیه به نظر می‌رسد!

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *