سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴

سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴

هزینه های «آفتابی شدن»، ثبت شکایت از پرویز ثابتی؛ معمار نهادینه‌سازی شکنجه در ایران

پرویز ثابتی رئیس اداره ی سوم ساواک و از مشهورترین شکنجه گران دوران پهلوی، بعد از سال ها زندگی مخفیانه، در جریان خیزش مهسا، زمانی که سلطنت طلبان احساس می کردند دوباره به قدرت باز خواهند گشت، «آفتابی» شد و در یک تظاهرات در آمریکا و سپس در یک برنامه ی هفت ساعته تلویزیونی در شبکه ی سلطنتی «من و تو» ظاهر شد تا از اعمال جنایتکارانه ی خود دفاع کند. به نظر می رسد این «آفتابی» شدن برای او گران تمام خواهد شد. او اکنون با یک شکایت سنگین رو به روست.

سه ایرانی تبعیدی در دادگاه فدرال اورلاندو، ایالات متحده آمریکا از پرویز ثابتی، رئیس وقت اداره سوم ساواک به اتهام داشتن مسئولیت در دستگیری و شکنجه آن‌ها شکایت کردند. آن‌ها به‌دلیل تأثیرات شکنجه بر زندگی‌شان خواهان ۲۲۵ میلیون دلار غرامت شدند.

سه مرد مخالف سیاسی تبعیدی که اکنون در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کنند، شکایتی به ارزش ۲۲۵ میلیون دلار علیه پرویز ثابتی، مقام بلندپایه سابق امنیتی در دوران محمدرضاشاه پهلوی تنظیم کرده‌اند. براساس مدارکی که به دست رادیو زمانه رسیده است شاکی‌ها می‌گویند که ثابتی در دوره‌ای که قائم مقام سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) بوده، ترتیب دستگیری‌شان را داده و آن‌ها را تحت شکنجه‌های شدید قرار داده است.

طبق گزارش سایت ایندیپندنت انگلیسی که خبر این شکایت را منتشر کرده است، پرویز ثابتی به ایالات فلوریدای آمریکا مهاجرت کرده و در تجارت املاک فعال بوده است.

شاکی‌ها گفته‌اند که تأثیر سال‌ها آزار و شکنجه غیرقابل تصور هنوز هم بر زندگی آن‌ها سایه انداخته است.

در متن شکایت‌نامه علیه پرویز ثابتی او به‌عنوان معمار نهادینه‌سازی شکنجه در ایران معرفی شده است؛ از جمله استفاده از اعتراف‌های اجباری در ملاعام که تحت شکنجه گرفته می‌شود:

این روش در دوران تصدی او توسعه یافت و به سرعت گسترش پیدا کرد، و امروزه از سوی جمهوری اسلامی ایران نیز به‌کار گرفته می‌شود.

شکایت علیه رئیس اداره سوم ساواک در تاریخ ۱۰ فوریه در دادگاه فدرال اورلاندو ثبت شده است. این شکایت‌نامه ادعا می‌کند که پرویز ثابتی، یکی از «قدرتمندترین و مخوف‌ترین مردان» در حکومت شاه، همچنان با افراد وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتباط دارد.

ایندیپندنت به نقل از یک منبع آگاه از پرونده نوشت: بسیاری معتقدند دوران حکومت شاه با دوران آیت‌الله خمینی و جمهوری اسلامی «متفاوت» است، اما در واقع آن‌ها «دو روی یک سکه» هستند. با این‌حال، این منبع تأکید کرده که جمهوری اسلامی «نقض‌کننده حقوق بشری بسیار بدتری نسبت به حکومت شاه به‌شمار می‌رود. میراث شکنجه به‌دست حکومت پهلوی بنیان گذاشته شد و به‌دست جمهوری اسلامی گسترش یافت

این منبع افزود: «ساواک هرگز منحل نشد، بلکه در واقع از سوی جمهوری اسلامی مصادره شد». او تأکید کرد که شاکیان این پرونده «هم از سوی شاه و هم از سوی آیت‌الله‌های کنونی از پاسخگویی و عدالت محروم شده‌اند» و افزود: «این افرادی که رنج‌های زیادی را متحمل شده‌اند، این را وظیفه خود می‌دانند که سخن بگویند.»

پرویز ثابتی طی سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ ریاست ادارهٔ سوم ساواک را برعهده داشت. اداره سوم ساواک مهم‌ترین و مقتدرترین رکن ساواک محسوب می‌شد. او به‌عنوان «قائم‌مقام ساواک»، مسئولیت حفظ امنیت داخلی ایران بود.

پرویز ثابتی، که هنوز به‌طور رسمی از این شکایت مطلع نشده است تاکنون از واکنش به آن خودداری کرده است.

مقدمات و تحقیقات برای تسلیم شکایت مذکور از سوی «کالکتیو ایرانیان برای عدالت و مسئولیت‌پذیری» انجام شده و ممکن است در ادامه افراد به عنوان شاکی به این پرونده اضافه شوند.

جزئیات شکایت‌ شاکیان

شاکیان ثابتی به‌دلیل مسائل امنیتی در اسناد دادگاهی با نام‌های مستعار جان دو ۱، ۲ و ۳ (John Doe I, II, III) معرفی شده‌اند. آن‌ها ادعا می‌کنند که این مرد ۸۸ ساله «برنامه‌ریزی، نظارت و حمایت» از بازداشت و شکنجه آن‌ها را بر عهده داشته است. آن‌ها می‌گویند که در جریان شکنجه، به آن‌ها شوک الکتریکی داده شده، از مچ دست از سقف آویزان شده‌اند، وزنه‌هایی به اندام تناسلی‌شان متصل شده، شلاق خورده، مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند و مجبور به تحمل «آپولو» شده‌اند—وسیله‌ای که در شکایت به‌عنوان «صندلی الکتریکی با ماسک فلزی که برای تشدید فریادهای قربانیان در گوش خودشان طراحی شده» توصیف شده است.

جان دو ۱، مردی ۷۲ ساله و ساکن کالیفرنیا، در یک گواهی‌نامه رسمی که همراه شکایت ثبت شده، نوشته است: «من طی چهار دهه گذشته در ترس از جمهوری اسلامی زندگی کرده‌ام.» او ادعا می‌کند که هدف نظارت عوامل ایرانی، هم در فضای مجازی و هم در دنیای واقعی قرار گرفته است، فرزندش در خیابان از سوی حامیان رژیم مورد آزار و اذیت واقع شده و حکومت ایران به خانواده‌اش فشار آورده تا محل اقامت فعلی او را افشا کنند.

جان دو ۲، مردی ۸۵ ساله که او نیز در کالیفرنیا زندگی می‌کند، اظهار داشته که «از جمهوری اسلامی و توانایی‌اش در خاموش‌کردن مخالفان در هر نقطه‌ای از جهان» وحشت دارد و معتقد است که ثابتی «قادر و مایل است که به خاطر مشارکت من در این شکایت، به من و خانواده‌ام آسیب برساند.»

جان دو ۳، مردی ۶۸ ساله و ساکن کالیفرنیا، در شهادت‌نامه رسمی خود تأکید کرده است که «باور ندارم که زندگی در ایالات متحده مرا از آسیب عواملی که از طرف حکومت ایران اقدام می‌کنند، محافظت می‌کند.»

بر اساس اسناد شکایت‌نامه، ثابتی و همکارانش مسئول «دستگیری و شکنجه گسترده هزاران نفر از مخالفان سیاسی فرضی، از جمله وکلا، نویسندگان، کارگردانان تئاتر، استادان دانشگاه، اعضای اقلیت‌های قومی، روشنفکران، دانشجویان، فعالان، هنرمندان و رقبای سیاسی» بوده‌اند.

این شکایت می‌افزاید: «حکومت وحشت هدفمند در دوران تصدی [ثابتی] به‌عنوان رئیس اداره سوم ساواک به اوج خود رسید»؛ واحدی که در این اسناد از آن به‌عنوان «بدنام‌ترین» بخش ساواک یاد شده است.

ثابتی و همسرش در سال ۱۹۷۸ از ایران گریختند و به گفته این شکایت، «فعالانه» محل اقامت خود را مخفی کردند. او طی چهار دهه گذشته در خفا زندگی کرده و سرانجام در سال ۲۰۲۳، هم‌زمان با اعتراضات گسترده در ایران، دوباره ظاهر شد و یک مستند ۷,۵ ساعته منتشر و در آن از دوران خدمت خود به‌عنوان یکی از خشن‌ترین عوامل شاه دفاع کرد.

او همچنین در همان سال با حضور در یک تظاهرات در لس‌آنجلس علیه رژیم جمهوری اسلامی، خشم ایرانیان تبعیدی و دادخواهان را برانگیخت.

بر اساس شکایت تسلیم‌شده، جان دو ۱ در سال ۱۹۷۴( ۱۳۵۳-۱۳۵۴) زمانی که دانشجوی دانشگاه تبریز بود، در خوابگاه خود به‌دست نیروهای ساواک دستگیر شد. اسناد دادگاه نشان می‌دهند که او هفته‌ها تحت شکنجه قرار گرفته زیرا متهم شده بود که یک کتاب شعر سیاسی ممنوعه را در اختیار یکی از هم‌کلاسی‌هایش قرار داده است. این شکایت تأکید دارد که شکنجه‌های وحشیانه او با هماهنگی و تأیید پرویز ثابتی انجام شده است.

پس از ۴۰ روز بازجویی‌های خشونت‌آمیز، او در یک دادگاه نظامی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محاکمه شد و به چهار سال زندان محکوم گردید.

در ادامه آمده است: «او در نتیجه زخم‌ها و عفونت‌هایی که در زندان متحمل شد، در تمام عمر خود از مشکلات کلیوی رنج برده است. جان دو ۱ هنوز جای زخم‌های ناشی از شلاق و تازیانه را روی بدن خود دارد. او این زخم‌ها، و بسیاری از جزئیات آنچه بر سرش آمده را در طول زندگی‌اش از دیگران پنهان کرده است.»

بر اساس شکایت‌نامه، جان دو ۲ که یک هنرمند است، عضو یک گروه هنری بوده که در دهه ۱۹۷۰ به‌دستور ساواک تعطیل شد. او چندین بار به دلیل حمایت از آزادی بیان در ایران بازداشت و زندانی شده و پس از یک دادگاه نمایشی در دادگاه نظامی، به ۱۲ سال زندان محکوم شده است. طبق ادعای شاکی، او هفت سال از این حکم را گذراند و طی آن، بارها به دستور ثابتی شکنجه شد.

در بخش دیگری از شکایت‌نامه آمده است: «شکنجه‌های جان دو ۲ بار سنگینی از فشار روانی عمیق و سنگینی بر او گذاشته است، چیزی که هر روز خودش یک مبارزه است. جان دو ۲ برای کمک به مقابله با آثار ماندگار شکنجه‌هایش، سال‌ها تحت درمان قرار گرفته است. حتی فکر کردن به شکنجه‌هایش برای او یک فرآیند احساسی و دردناک است. در برخی مواقع، جان دو ۲، زمانی که سعی می‌کند درباره شکنجه‌هایش صحبت کند، واکنش‌های استرس پس از سانحه دارد از جمله لرزش تمام بدن و احساس سرگیجه.»

درباره جان دو ۳ نیز نوشته شده: «او هنوز در دوران دبیرستان بود که از سوی ساواک به اتهام به اشتراک گذاشتن مطالب ضد شاه دستگیر و در یک مرکز بازجویی در زادگاهش شیراز شکنجه شد. پس از اینکه نام او توسط یکی از هم‌کلاسی‌هایش که با یک تفنگ خانگی برای شکار پرندگان دستگیر شده بود، لو رفته، جان دو ۳ به مشارکت در یک گروه مسلح متهم شد و به دو سال زندان محکوم گردید». شکایت می‌گوید که در آنجا، او تحت انواع وحشیانه‌ای از شکنجه قرار گرفت که تماماً به‌دستور و نظارت پرویز ثابتی بود و هنوز هم بر او تأثیرگذار است.

در ادامه آمده است:‌ «بازگویی و تجدید تجربه شکنجه‌هایش برای جان دو ۳ دشوار است؛ این کار می‌تواند احساس بی‌احترامی و تحقیر را به همراه داشته باشد. ترومای او بار سنگینی برای او در تمام عمرش باقی گذاشته است، اگرچه او تمام تلاش خود را کرده تا با آن کنار بیاید.»

شاکی‌ها گفته‌اند حالا که ثابتی از زندگی مخفی خارج شده می‌خواهند ادعاهای خود را علیه او پیگیری کنند و گرچه از انتقام‌جویی عوامل جمهوری اسلامی و حامیان پهلوی ترس دارند، «احساس می‌کنند دیگر نمی‌توانند منتظر بمانند» تا تهدید‌های چنین افرادی حذف شود، اگر روزی چنین تهدیداتی از بین برود.

این سه نفر خواهان غرامت جبران خسارت و مجازات حداقل ۷۵ میلیون دلار برای هر نفر، در مجموع ۲۲۵ میلیون دلار، به‌علاوه هزینه‌های وکلا هستند. پس از دریافت شکایت، ثابتی سه هفته فرصت خواهد داشت تا به اتهام‌ها پاسخ دهد.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

9 پاسخ

  1. فراخوان بیش از ۶۰۰ نفر از کنشگران جنبش دادخواهی و فعالان سیاسی و اجتماعی برای محاکمه‌ی پرویز ثابتی و دیگر عاملان و آمران شکنجه و کشتار مردم در نظام سلطنتی پهلوی
    سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۲۰ فوریه ۲۰۲۴
    لینک زیر

    https://rahkargar.com/?p=24777

    1. اشرف دهقانی(۵ دی ۱۴۰۲):”ساعدی همچون سلطانپور از نویسندگانی بود که شدیداً تحت فشار ساواک قرار داشت.ساواک ساعدی را نه بدلیل ارتباط با گروه یا گروه‌های مسلح مبارزعلیه رژیم شاه بلکه به دلیل اینکه  فردی سرشناس و محبوب و بمثابه یک نویسنده و نمایشنامه نویس چپ و انقلابی هنرمند فعال در حوزه تئاتر که کارهای ارزنده ای ارائه کرده بود، بارها احضار و دستگیرکرد.بهمن۵۷ ساواک بمثابه یک دستگاه مخوف و جنایتکار منحل اعلام شد ولی ج.ا از همان آغاز اعضاء و کادرهای این دستگاه امنیتی سرمایه‌داران را در جهت سرکوب توده‌ها و دستگیری و کشتار آزادیخواهان و کمونیستها بکار گرفت.از آنزمان تاکنون این تنیدگی و همکاری بین عناصر دستگاه امنیتی جنایتکار ج.ا با همتاهای ساواکی خود همچنان ادامه دارد”.
      بهروز و روح انگیز دهقانی در اوین وزندان تبریز زیر شکنجه های ساواک و ساواما بقتل رسیدند.
      دارم امید شود دار مجازات به پا///خائن آن روز بدار است تماشا دارد(عارف قزوینی).
      منظور برپایی دادگاههای مردمی و عادلانه برای به محاکمه کشیدن امران و عاملان رژیمهای شاه و شیخ!

  2. اول/ چرا فقط سه نفر؟ تعداد زیادی از مبارزان و فرهنگیان و هنرمندان و نویسندگان و تلاشگران آزادی بیان و تشکل و تحزب برای حقوق دمکراتیک سیاسی و اجتماعی جامعه، در دوران حکومت پهلوی، دستگیر و زندانی و شکنجه و اعدام شدند. چرا نبایستی یک اطلاعیه عمومی خطاب به همه این معترضان حکومت پهلوی و سازمان شکنجه گر ساواک آن، صادر شود تا این پرونده شاکیانی جمعی داشته باشد؟ دوم / توجیهات این سه نفر برای مخفی نگاهداشتین هویت خود، غیر قابل قبول است. در هنگامه ای که مردم ایران را در کوچه و خیابان و زندان، به رگبار می بندند، سه نفر نشسته در محیط امن کالیفرنیا، چه هراسی از ذکر هویت خود دارند، مگر اینکه با ادویه محافظه کاری آنرا توجیه کنند؟ سوم / تعیین کردن مبلغ خسارت برای افراد، آنهم قبل از برگزاری دادگاه و نتیجه رای دادگاه، شائبه « فاند گیری » را که این روزها مورد بحث محافل است، به ذهن متبادر میکند. چهارم/ چرا بر علیه دزدی و غارت ثروت و اموال و جواهرات و بسیاری از اشیای قیمتی مردم ایران، بوسیله خانواده پهلوی، شکایتی تنظیم و ارائه داده نمیشود؟ وقت همگان خوش!

  3. با درود :
    همان‌گونه که در ستون دیدگاه دیگری در همین راستا پیشنهاد کردم اینجا نیز متذکر میشوم‌که‌گویا احمد فراستی نظامی ساواکی نیز هنوز زنده و مقیم امریکاست . از دوستانی که مستقیم یا غیر مستقیم از ناحیه این فرد آسیب دیده‌اند یا بستگان و دوستانی را در ابن راستا میشناسند تقاضا می‌کنم در پیگرد این فرد کوشا باشند. باشد که بازوی بلند عدالت این افراد را در جایگاه متهمینی همانند حمید نوری ( عباسی) قرار دهد و دست کم رای به لغو تابعیت این بدنامان و اخراج اینان از خاک امریکا داده‌شود. راهیست طولانی ولی اجرای عدالت مشمول مرور زمان نیست .
    نه‌میبخشیم و نه فراموش می‌کنیم

  4. دلیل مخفی نگه داشتن اسامی واجب بود
    به اخبار گوش کنید سلطنت طلب ها به دنبال شناسایی و کشتن شاکی و وکیل آنها هستن
    بیانی از این دست که در دوران شاه شکنجه نبوده و اگر بود ساواک اشتباه مرده مفالفین را نکشته
    همان بهتر که اسامی از این اوباش پنهان بمانند
    خودتان شاهد هستید در اینستا و اخبار اینها چگونه مردم را تهدید می‌کنند

  5. خمینی می‌گفت : ” من می‌گویم جاسوسی کنید ، با چشمان خود همسایه هایتان را زیر نظر بگیرید “.
    این حکومت‌ها هستند که چنین هیولاهایی را پرورش می‌دهند ، امثال ثابتی ها هم محصولی از همین حکومت‌ها …
    از حکومت های گذشته و حال بسیار گفته شده است ولی باید هشیار بود که برای آیندگان مبلغ حکومت هیولاسازان دیگری نباشیم . از احزاب و اپوزیسیون بخواهیم که برای فردای مردم ایران چه برنامه و چه اهدافی را در نظر گرفته اند .
    “سرنگونی هم تاکتیک و هم استراتژیک ” را در انقلاب بهمن ۵۷ آزموده ایم . دلیلی ندارد که سیاست کنونی باز هم بر روال “همه باهم” نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم ترویج و تیلیغ شود . این همان چاهی است که یکبار در آن افتاده ایم . باید این حق را به مخالفین داد که نکات ناگفته و تاریک یکدیگر را برای مردم ایران روشن کنند تا مردم بدانند که انتخابی که نموده اند ، انتخابی چشم و گوش بسته نبوده است .

  6. شاه اللهی – حزب اللهی ها سخت به تکاپو افتاده اند تا ببینند این سه نفری که شکر خورده اند و از مهره درشت سازمان سلب امنیت دوران شاه خائن شکایت کرده اند چه کسانی هستند تا نیروهای آتش به اختیار خود را به سراغشان فرستاده و خرخره شان را بجوند .

  7. به « کتی » و با درود! نوشتید :
    سلطنت طلب ها به دنبال شناسایی و کشتن شاکی و وکیل آنها هستن
    اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، می بایستی اسناد آنها را جمع آوری کرد و ضمیمه شکایتنامه شاکیان کرد، تا در جریان حقوقی و قضایی، دخالت داده شود. در ضمن، شاکیان هم میتوانند مستندات خود را در مورد این تهدیدها جمع اوری کرده و به پلیس در این مورد شکایت ببرند. این موضوع را باید جدی گرفت. بین ما و آنها بایستی تفاوت وجود داشته باشد. اگر حربه آنها «تهدید» است، منطق ما، بایستی برخورد قانونی و با استناد و استدلال باشد. وقت همگان خوش!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *