دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

لذت خواندن، پیشران آگاهی و تغییرات اجتماعی – برگردان: الف. کیوان

خواندن و برنامه‌های سوادآموزی همگانی نقش مهمی در فرایند انقلاب‌ها ایفا کرده‌اند، از انقلاب‌های مکزیک، چین و روسیه در اوایل قرن بیستم تا به امروز.

«تمام مردم روسیه در حال یادگیری خواندن بودند. خواندن  سیاست، اقتصاد، تاریخ – چون مردم می‌خواستند بدانند… در بیشتر شهرها، در نقات مختلف، حتی در جبهه‌ها، هر جناح سیاسی روزنامه خود را داشت – گاهی حتی چند روزنامه. صدها هزار جزوه توسط هزاران سازمان پخش می‌شد و به ارتش‌ها، روستاها، کارخانه‌ها و خیابان‌ها می‌رسید. تشنگی برای آموزش که مدت‌ها سرکوب شده بود، با انقلاب به انفجاری از بیان تبدیل شد. تنها از مؤسسه اسمولنی در شش ماه اول، روزانه حجم زیادی از نوشته ها ، توسط واگن‌ها و قطارها، به سراسر کشور فرستاده می‌شد. روسیه مطالب خواندنی را مثل شنی داغ که آب می‌نوشد، بی‌وقفه جذب می‌کرد. این نوشته ها افسانه‌، تاریخ تحریف‌شده، مذهب رقیق‌شده و داستان‌های ارزان نبودند، بلکه نظریه‌های اجتماعی و اقتصادی، فلسفه و آثار نویسندگانی چون تولستوی، گوگول و گورکی بودند»…
«جان رید، ده روزی که دنیا را لرزاند، ۱۹۱۹»

انقلاب‌های کارگران و زحمتکشان، زنجیرهای جامعه را شکسته و بر لزوم ایجاد جهانی نو تأکید کردند. هر یک از این انقلاب‌ها، چه به‌طور مستقیم سوسیالیستی و چه تحت تأثیر رهایی ملی، شاهدی بر این شور و هیجان برای براندازی هنجارهای اجتماعی کهن و ساختن اشکال برابری‌طلبانه از وعادلانه از زندگی و احساس تعلق به جامعه است. از آنجا که بیشتر انقلاب‌های قرن بیستم توسط کشاورزان و کارگران رهبری شدند (مکزیک، ۱۹۱۰؛ چین، ۱۹۱۱؛ ایران، ۱۹۰۵–۱۹۱۱؛ روسیه و آسیای مرکزی، ۱۹۱۷)، اغلب بر این تمرکز داشتند که چگونه سخت‌گیری‌های زمین‌داری را تغییر دهند. برای سرنگونی قدرت زمین‌دار، توزیع زمین مازاد (اصلاحات ارضی) کافی نبود؛ قدرت زمین‌دار در سلسله‌مراتب اجتماعی ریشه داشت که گاهی ویژگی‌های الهی به خود می‌گرفت. استثمار کشاورزان از طریق هیروگلیف‌های غیرقابل رمزگشایی در اسناد زمین و دفاتر حسابداری، کتاب‌های قرض‌دهندگان و کشیش‌ها انجام می‌شد. محروم کردن کشاورزان از توانایی خواندن، آن‌ها را ناتوان می‌کرد، قدرتی(توانایی خواندن) که وقتی درک می‌شد، در هر یک از این انقلاب‌ها در بخش‌های فقیرتر جهان به وضوح آشکار می‌شد.

فرهنگ بورژوایی که در قرن نوزدهم در این کشورها حاکم بود، خواندن را به‌عنوان نشانه‌ای از وضعیت طبقاتی پذیرفت. اگرچه کتاب‌ها و روزنامه‌ها با ظهور چاپ تجاری رونق یافتند، اما عمدتاً برای بورژوازی و در برخی موارد برای بورژوازی کوچک بودند. در مکزیک، جایی که ریاست‌جمهوری بنی‌تو خوانس* (۱۸۵۸–۱۸۷۲) آموزش و صنعت نشر را گسترش داد، هزینه یک روزنامه بسیار بیشتر از درآمد روزانه یک کارگر یا کمپسینو (کشاورز) متوسط بود.

در رژیم‌های زمین‌داری در کشورهایی مانند مکزیک و روسیه و در مستعمراتی مانند هند و قاره آفریقا، فرصت‌های کمی برای کارگران و کشاورزان برای یادگیری خواندن وجود داشت. تنها زمانی که جنبش‌های اتحادیه‌های کارگری و کمونیستی در این کشورها ظاهر شدند و سازمان‌های آن‌ها روزنامه‌ها و جزوه‌هایی منتشر کردند، که اغلب به‌طور مخفیانه بود، اعضای طبقه کارگر و کشاورزان به متون دسترسی بیشتری پیدا کردند، متونی که توسط سازمان‌دهندگان باسواد برای آن‌ها خوانده می‌شد. این شکل از یادگیری جمعی به مدرسه‌ای اولیه برای سوادآموزی تبدیل شد. 

در زمان انقلاب مکزیک در سال ۱۹۱۰، تنها حدود ۲۲% از جمعیت ۱۵.۱ میلیونی کشور سواد داشتند. یک دوره طولانی از ناآرامی‌ها مکزیک را در بر گرفت تا اینکه آلوارو اوبرگون* در سال ۱۹۲۰ به ریاست‌جمهوری رسید و فرآیند اصلاحاتی را آغازکرد که شامل فعالیت‌های فرهنگی وسیع مانند افتتاح مدارس روستایی، آموزش معلمان، ساخت کتابخانه‌های عمومی و مدارس هنری، و انتشار جزوه‌ها و کتاب‌هایی برای خوانندگان ابتدایی بود. در سال ۱۹۲۱، خوزه واسکونسلس* به‌عنوان اولین وزیرآموزش عمومی منصوب شد و از اوبرگون مأموریتی برای دمکراتیک کردن فرهنگ مکزیک دریافت کرد.

برای رسیدن به این هدف، دولت هزاران مدرسه روستایی و مؤسسات آموزش معلمان ساخت و حقوق معلمان روستایی را از یک به سه پزو در روز افزایش داد. برای اداره مؤسسه اصلی آموزش، واسکونسلس به عضو حزب کمونیست مکزیک، النا توره‌س کوئلار*، رجوع کرد که وی مأموریت‌های فرهنگی را در سراسر کشور گسترش داد و بیش از چهار هزار معلم را در یک دهه تربیت کرد. توره‌س همچنین در سال ۱۹۲۱ برنامه صبحانه رایگان برای مدارس را آغاز کرد و اطمینان حاصل کرد که ده‌ها هزار دانش‌آموز تغذیه شوند.

تحت رهبری واسکونسلس، وزارت آموزش عمومی وزارت آموزش عمومی مکزیک یا (SEP) برای توسعه کتابخانه‌های عمومی باکیفیت در مناطق روستایی تلاش کرد. برای این هدف، SEP نه تنها بودجه‌ای برای ساخت کتابخانه‌ها اختصاص داد، بلکه مجموعه‌هایی از کتاب‌ها را چاپ و توزیع کرد (پنجاه کتاب برای کتابخانه‌های روستایی و هزار کتاب برای مراکز شهری) که هم زندگی فرهنگی کشاورزان را ارتقا می‌بخشید و هم به آن‌ها دانش عملی و تولیدی می‌داد. این کتاب‌ها شامل همه چیز از کلاسیک‌های یونانی تا کتاب‌هایی درباره تاریخ مکزیک، مدیریت خانه و علوم کشاورزی بودند.

SEP همچنین مجله‌ای برای معلمان به نام  ال ماسترو (معلم) منتشر کرد که اطلاعاتی در مورد سبک‌های تدریس، ایده‌های جدید در آموزش و نقد کتاب‌ها ارائه می‌داد. در کنار این ابتکار دولتی، در سال ۱۹۳۴، جامعه‌شناس و اقتصاددان دانیل کاسیو ویلیگاس، صندوق فرهنگ اقتصادی را در مدرسه ملی اقتصاد آن زمان (که اکنون دانشکده اقتصاد دانشگاه ملی خودمختار مکزیک است) راه‌اندازی کرد. این صندوق ابتدا برای توزیع کتاب به دانشجویان اقتصاد تأسیس شد و بعدها به ابزاری برای توزیع مجموعه گسترده‌ای از کتاب‌ها در سراسر آمریکای لاتین تبدیل شد.

با نهادینه شدن انقلاب مکزیک و تغییرات در ویژگی‌های طبقاتی آن، تمرکز بر دمکراتیزه کردن فرهنگ کاهش یافت. نرخ سواد افزایش یافت، البته، اما در حدود ۷۰% متوقف شد و سیستم‌های آموزشی دولتی و کتابخانه‌های عمومی قادر به بهبود کیفیت سوادآموزی نبودند. هم مدارس و هم کتابخانه‌ها با کاهش بودجه مواجه شدند چرا که تعهد به این نهادها در برابر فشارهای مالی که به بحران بدهی مکزیک در سال ۱۹۸۲ منجر شد، کاهش یافت. در حالی که سیاستگذاران مکزیک به روندهای نئولیبرالیسم روی می‌آوردند، جریان‌های دیگری در جامعه تلاش کردند تا از فروپاشی تمرکز بر سوادآموزی جلوگیری کنند. در سال ۱۹۸۶، اداره کل کتابخانه‌ها برنامه‌ای به نام « تعطیلات تابستانی من در کتابخانه» را آغاز کرد که طی آن یک میلیون کودک و نوجوان از کتابخانه‌های عمومی بازدید کرده و در فعالیت‌های اجتماعی مختلف شرکت کردند.

سیستم کتابخانه‌های مکزیک بر اساس این برنامه، جشنواره‌های فرهنگی، موسیقی و داستان‌خوانی برگزار کرده است. در سال ۱۹۹۵، تحت حمایت اصلاحات آموزشی پس از به‌روزرسانی برنامه درسی ۱۹۹۳، وزارت آموزش عمومی (SEP) برنامه ملی «خواندن» را ایجاد کرد که در سال ۲۰۰۰ به «به سوی کشوری با خوانندگان» تغییر نام داد. یکی از ارکان این برنامه، انتخاب، تولید و توزیع سالانه هفتاد و پنج کتاب برای کتابخانه‌های مدارس در سراسر کشور بود.

در سال ۲۰۰۸، برنامه ملی «ترویج خواندن و کتاب» و پروژه « مکزیک می‌خواند » را راه‌اندازی کرد تا از سوادآموزی به‌عنوان ابزاری برای کاهش نابرابری اجتماعی و افزایش دسترسی به دانش استفاده کند. این برنامه ریشه در سنتی دارد که بر اساس تاریخچه کمپین‌های سوادآموزی مکزیک و برنامه سوادآموزی بزرگسالان ( بله، ما می توانیم ) انقلاب کوبا که در سال ۲۰۰۱ ایجاد شد (و از برنامه سوادآموزی ۱۹۶۱ کوبا الهام گرفته شده است) بنا شده است، برنامه‌ای که تأثیر زیادی در سراسر آمریکای لاتین داشته است. سال بعد، در سال ۲۰۰۹، مدیر صندوق فرهنگ اقتصادی پاکو ایگناسیو تایبو دوم* و پالومای سایش* ، گروه « برای خواندن در آزادی» را تأسیس کردند تا کتاب‌هایی منتشر کنند که عموم مردم می‌توانستند آن‌ها را به‌طور رایگان دانلود کنند یا در نمایشگاه‌های کتاب و جشنواره‌های فرهنگی دریافت نمایند. در قلب این گروه، لذت خواندن قرار دارد. همان‌طور که پالومای سایش ته‌خرو توضیح می‌دهد:

خواندن دریچه‌ای به روی دیدگهاها و دانشی می‌گشاید که در شرایط عادی به آن‌ها دسترسی نداشتید؛ خواندن شما را بسیار نقادتر می‌کند و ابزارهایی برای دفاع از خود در زندگی روزمره به شما می‌دهد. خواندن شما را نه زیباتر می‌کند و نه ثروتمندتر؛ کتاب‌هایی که چنین وعده‌هایی می‌دهند، دروغ محض هستند – این‌طور نیست، حتی با خواندن باهوش‌تر هم نمی‌شوید – اما خواندن به شما شفافیت لازم را می‌بخشد تا بتوانید تصمیم بگیرید که چه چیزی را می‌خواهید و چه کاری را نمی‌خواهید انجام دهید.

خواندن به مردم چین کمک کرد تا سربلند بایستند

پیش از سرنگونی سلسله چینگ در سال ۱۹۱۱، بیشتر مردم – به‌ویژه زنان – با بی‌سوادی دست‌وپنجه نرم می‌کردند، به‌طوری که میزان باسوادی در آغاز قرن بیستم حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعت چین تخمین زده می‌شد. پس از آن، به دلیل ناآرامی‌هایی که جامعه چین را تا انقلاب ۱۹۴۹ در بر گرفت، میزان باسوادی چندان بهبود نیافت. تنها در دهه ۱۹۵۰ بود که میزان باسوادی به‌طور چشمگیری افزایش یافت و تا سال ۱۹۵۹ به ۵۷ درصد رسید. تا سال ۲۰۲۱، نرخ باسوادی بزرگسالان در چین به ۹۷ درصد رسید که یکی از بالاترین آمارهای جهان است. پیشرفت عظیمی که چین در هفت دهه گذشته به دست آورده، به‌عنوان بزرگ‌ترین تلاش آموزشی در تاریخ بشر توصیف شده است.

این دستاوردها نتیجه ابتکاراتی بود که حزب کمونیست چین (CPC) بلافاصله پس از انقلاب ۱۹۴۹ اجرا کرد. این ابتکارات از تجربیاتی مانند جمهوری شورایی جیانگشی (۱۹۳۱–۱۹۳۴) در جنوب شرقی چین و جمهوری شورایی یانآن (۱۹۳۶–۱۹۴۸) در شمال مرکزی چین الهام گرفتند. این دو جمهوری، انواع مختلفی از برنامه‌های سوادآموزی را اجرا کردند که به‌ویژه بر آموزش سواد به روستاییان و بزرگسالان متمرکز بود. این اقدامات بر پایه تلاش‌های سوادآموزی اتحاد جماهیر شوروی بنا شد، ازجمله کمپین ریشه‌کنی بی‌سوادی لیک‌بز* که دستاوردهای چشمگیری برای تمام جمهوری‌های شوروی به همراه داشت و به سازمان‌دهی بهتر برنامه‌های سوادآموزی بزرگسالان کمک کرد.

در سال ۱۹۲۱، ولادیمیر لنین در یک کنفرانس سیاست اقتصادی اعلام کرد که بدون ریشه‌کنی بی‌سوادی، هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد. لنین گفت:  «بدون سواد، سیاستی در کار نخواهد بود؛ در غیاب سواد، تنها شایعات، خرافات و داستان‌های عامیانه وجود دارد، اما سیاستی شکل نخواهد گرفت».

اگرچه خلاصه کردن تمام فعالیت‌هایی که کمپین سوادآموزی چین نوین را شکل دادند دشوار است، سه مورد از آن‌ها اهمیت ویژه‌ای دارند:

واژه چینی برای بی‌سوادی 文盲 است، که به معنای «کور به متن» یا «بی‌سواد در برابر نوشته» می‌باشد و به مرکزیت تاریخی یادگیری کاراکترهای چینی اشاره دارد که برای شناخته شدن به عنوان یک فرد باسواد ضروری است. با این حال، بیش از ۱۰۰,۰۰۰ کاراکتری که زبان چینی را می‌سازند، موانعی برای دستیابی به سواد کامل در جامعه ایجاد کردند. در سال ۱۹۵۵، دولت انقلابی کمیته‌ای برای اصلاح زبان نوشتاری چینی تأسیس کرد تا راهی قابل مدیریت برای پیشرفت سواد بیابد، مانند کوتاه کردن فهرست کاراکترها به ۱۵۰۰ کاراکتر برای ساکنان روستاها و ۲۰۰۰ کاراکتر برای رهبران روستایی و ساکنان شهری به عنوان حداقل نیاز برای سواد.
در سال ۱۹۵۸، مدارس ابتدایی شروع به استفاده از پینیین (رومان‌نویسی استاندارد کاراکترهای چینی) و کاراکترهای چینی ساده‌شده کردند.

همان‌طور که در مکزیک و روسیه، انقلاب چین بر اهمیت سواد در مناطق روستایی و بزرگسالان تأکید داشت: اگر والدین به اهمیت خواندن و نوشتن توجه نداشتند، فرزندان آن‌ها نیز لذت خواندن را نخواهند آموخت. لین هاندا، که یکی از برجسته‌ترین رهبران کمپین ضد بی‌سوادی چین بود، در سال ۱۹۵۵ گفت که یادگیری کاراکترها نباید معیار سواد باشد؛ بلکه هدف نهایی این کمپین برای سواد باید این باشد که کشاورزان بتوانند زندگی خود را غنی‌تر کنند و تولیدشان را افزایش دهند. طبق فرمان ضد بی‌سوادی که سال بعد صادر شد، سواد بزرگسالان روستایی باید بر اساس اصول «ادغام عملی» (lianxi shiji) و «یادگیری برای هدف کاربردی» (xue yi zhi yong) باشد.

در نهایت، انقلاب چین به نقش کتابخانه‌های عمومی در برنامه‌های سوادآموزی خود تأکید کرد. در سال ۱۹۴۹، تنها ۵۵ کتابخانه عمومی در چین وجود داشت. به عنوان بخشی از تأکید بر دموکراتیزه کردن، چین جدید کتابخانه‌هایی در مناطق روستایی برای کشاورزان و کتابخانه‌های کارگاهی برای کارگران ساخت. تا سال ۱۹۵۶، چین ۱۸۲,۹۶۰ اتاق مطالعه روستایی تأسیس کرده بود که مجموعه‌ای از مواد مختلف را در بر می‌گرفت.

چنین ابتکاراتی به جامعه چین این امکان را داد تا بر بی‌سوادی فائق آید. امروز، چین با مجموعه‌ای از چالش‌های جدید روبرو است، مانند نحوه مقابله با اعتیاد جوانان به صفحه‌نمایش‌ها و بازی‌های ویدئویی. در سال ۲۰۲۱، رئیس‌جمهور چین، شی جین‌پینگ، اعلام کرد که دولت او استفاده از بازی‌های ویدئویی آنلاین در میان جوانان را به سه ساعت در هفته محدود خواهد کرد و این محدودیت توسط صنعت بازی‌های ویدئویی و والدین نظارت خواهد شد. در سال ۲۰۲۲، رئیس‌جمهور شی اولین کنفرانس ملی خواندن را افتتاح کرد و در سخنرانی خود بر اهمیت خواندن نه تنها برای کسب دانش، بلکه برای گسترش حکمت و پرورش فضایل تأکید کرد:

از دیرباز، مردم چین به خواندن تأکید کرده‌اند و بر کسب دانش از طریق مطالعه طبیعت اشیا و اصلاح ذهن از طریق تفکر صادقانه تأکید داشته‌اند. خواندن به مردم چین کمک می‌کند تا روحیه سنتی پشتکار را ادامه دهند و شخصیت اعتماد به نفس و خوداتکایی خود را شکل دهند.

من از اعضای حزب و مقامات می‌خواهم که در خواندن و یادگیری پیشتاز باشند، فضایل و ایده‌آل‌ها را پرورش دهند و توانایی‌های خود را بهبود بخشند. امیدوارم که همه کودکان ما عادت به خواندن داشته باشند، از خواندن لذت ببرند و به‌طور سالم رشد کنند. آرزو می‌کنم که تمام مردم ما درگیر خواندن باشند و به فضایی کمک کنند که در آن همه به خواندن علاقه‌مند باشند، کتاب‌های خوب برای خواندن داشته باشند و بدانند چگونه از خواندن بهره‌برداری کنند.”

در همان سال، کتابخانه شانگهای (شاخه شرقی) به روی عموم مردم گشوده شد. این کتابخانه که درست روبروی پارک قرن در منطقه پودونگ قرار دارد، هر روز پر از فعالیت است، اما به‌ویژه در شب‌های یکشنبه. در بسیاری از کشورهای فقیرتر در جنوب جهانی، معمول است که در این زمان کودکان در خیابان‌ها بازی کنند. در شمال جهانی، شاید کودکان در خانه باشند و چشمانشان به صفحه نمایش چسبیده باشد. در شانگهای، کودکان دسته‌هایی از کتاب‌ها جمع می‌کنند و گاهی روی دامن پدر، مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ خود نشسته‌اند و با اشتیاق از صفحه‌ای به صفحه دیگر می‌پرند.

بخشی کوچک اما برجسته از کتابخانه به ادبیات مارکسیستی اختصاص یافته است. قفسه‌ها به ترتیب زمانی مرتب شده‌اند: کارل مارکس و فریدریش انگلس، مائو زدونگ، دنگ شیائوپینگ، شی جین‌پینگ. جذاب‌ترین بخش کتابخانه بخش کودکان است که با ردیف‌های طولانی کتاب‌های رنگارنگ کودکان پر شده است، با مبل‌ها، میزها و غرفه‌هایی که شما را دعوت به نشستن و خواندن می‌کنند. اینجا جایی است که مردم، بزرگسالان و کودکان به طور یکسان برای بهره‌برداری از حق خود به خواندن (که در ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ آمده است) می‌آیند. خواندن در این سنت، یک فعالیت اجتماعی است که به رشد همدلی و ظرفیت شناختی، به‌ویژه در میان جوانان، کمک می‌کند و افراد را به تاریخ، فرهنگ، زبان و نیاکانشان متصل می‌سازد.

بوی خوش کتاب‌ها در کرالا* (هند)

کرالا، ایالتی در جنوب غربی هند با جمعیتی حدود ۳۳.۴ میلیون نفر، تحت حاکمیت جبهه دموکراتیک چپ قرار دارد که حزب اصلی آن، حزب کمونیست هند (مارکسیست) یا CPI(M) است. اگر به هر شهر یا شهری در این ایالت وارد شوید، مطمئناً کتابخانه عمومی‌ای را خواهید دید که پر از افرادی است که در حال جستجو برای کتاب‌هایی برای امانت گرفتن هستند یا در حال نشستن در میزی و مطالعه هستند. در کرالا بیش از نه هزار کتابخانه عمومی وجود دارد که به دلیل حضور فعال جنبش کمونیستی، سنت دیرینه‌ای از مطالعه را در این ایالت ایجاد کرده است.

در دهه ۱۹۲۰، در جریان جنبش مبارزه با امپریالیسم بریتانیا، ملی‌گرایی ضداستعماری هند اهمیت سوادآموزی را در دستور کار خود قرار داد. یکی از ابزارهای این کمپین سوادآموزی، کتابخانه‌های عمومی بود که پیش از آن نیز به بخشی مهم از برنامه توسعه در ایالت‌های هند که تحت حاکمیت شاهزادگان لیبرال‌تر بودند (مانند بارودا، که اکنون وادودارا نامیده می‌شود) تبدیل شده بود.

نکته جالب درباره جنبش کتابخانه در هند این است که بسیاری از پیشگامان آن گروه‌هایی از دوستان بودند که با جمع‌آوری کتاب‌ها و روزنامه‌های خود، کتابخانه‌های کوچکی را در روستاها و شهرهایشان تأسیس کردند. برای مثال، پی. ان. پانیکر، که به‌عنوان پدر جنبش کتابخانه کرالا شناخته می‌شود، به یاد می‌آورد که پس از آنکه موفق شد اشتراک یک روزنامه را تهیه کند – امکانی که عمدتاً به افراد ثروتمند محدود بود – حدود هشت نفر به خانه او می‌آمدند و از او می‌خواستند که آن را با صدای بلند برایشان بخواند. او می‌گوید: «در روزهایی که روزنامه به دستمان نمی‌رسید، زندگی‌نامه بزرگان را برایشان می‌خواندم. یکی از دوستانم نیز اشتراک دو روزنامه دیگر را داشت و مجموعه کوچکی از کتاب‌ها در اختیارش بود. با گردآوری این کتاب‌ها و روزنامه‌ها در اتاقی کوچک که برای این منظور به‌صورت رایگان اجاره شده بود، یک کتابخانه کوچک راه‌اندازی کردیم.

هزاران داستان مشابه از این جنبش وجود دارد. بسیاری از این کتابخانه‌ها بعدها به بخشی از سیستم کتابخانه‌های دولتی تبدیل شدند و از این طریق، از منابع و امکانات گسترده‌ای بهره‌مند شدند. این کتابخانه‌های کوچک همچنان ستون اصلی جنبش کتابخانه‌ای در کرالا – جایی که این جنبش آغاز شد و بیشترین تمرکز را دارد – و دیگر نقاط هند محسوب می‌شوند.

برای مثال، ماییل پانچایات گراما، که جمعیتی بیش از ۲۹,۰۰۰ نفر دارد، یکی از ۹۳ دولت محلی در منطقه کانور است؛ منطقه‌ای که بیشترین تعداد کتابخانه‌ها را در کرالا دارد. این منطقه ۳۴ کتابخانه وابسته به شورای کتابخانه ایالتی کرالا را در خود جای داده است. به این معنا که تقریباً در هر کیلومتر مربع یک کتابخانه وجود دارد که هر یک ظرفیت پذیرش حدود ۸۷۲ نفر را دارد. این چگالی بالای کتابخانه‌ها در سطح جهانی نیز کم‌نظیر است.

این کتابخانه‌ها بودجه مناسبی از دولت دریافت می‌کنند، به رایانه‌ها و فهرست‌نویسی یکپارچه مجهز هستند و توسط کتابدارانی باتجربه و آموزش‌دیده اداره می‌شوند که در دسترس و فعالانه در خدمت جامعه محلی هستند.

هر یک از این کتابخانه‌ها داستانی خاص در پس خود دارد و بسیاری از آن‌ها به نام فعالان اجتماعی، از جمله رهبران ملی‌گرا یا کمونیست، نام‌گذاری شده‌اند. در اینجا چند نمونه از آن‌ها در کانور آورده شده است:

تالار مطالعه عمومی ولاّم (Velam)، در ماییل:
در سال ۱۹۳۴، ایشواران نامبوتیری، عضو کنگره ملی هند، به پنجایات ماییل (شورای روستایی) رفت تا زبان هندی را در میان روستاییان ترویج کند. او یک کلبه کوچک برای مدرسه‌اش ساخت که در نهایت به یک کتابخانه تبدیل شد. این کتابخانه در حال حاضر ۱۸,۰۰۰ جلد کتاب را در خود جای داده است.

تالار مطالعه عمومی پارال (Paral)، در تالاسری:
در سال ۱۹۳۴، دختر شانزده‌ساله‌ای به نام کاومودی جواهرات طلای خود را به مهاتما گاندی اهدا کرد تا در جنبش آزادی‌خواهی علیه حکومت استعماری بریتانیا سهمی داشته باشد. پول حاصل از این طلا برای تأسیس کتابخانه‌ای هزینه شد که اکنون شامل آرشیوی از تاریخ منطقه است.

تالار مطالعه S. J. M. و کتابخانه ملی، در کانداکای:
در طول جنبش‌های اصلاحات اجتماعی قرن نوزدهم در کرالا، فردی به نام سری جاتاوِدا گورو به کانداکای رفت تا به روستاییان اهمیت مبارزه با نظام طبقاتی و تبعیض اجتماعی را آموزش دهد. در چارچوب این تلاش‌ها، گورو یک کتابخانه کوچک تأسیس کرد که از آن زمان تاکنون رشد کرده و اکنون دارای مجموعه‌ای با بیش از ده هزار کتاب است.

 تالار مطالعه یادبود سی. مادهاوان (C. Madhavan)، در پینارای:
اولین کنفرانس مخفی حزب کمونیست هند در کرالا در سال ۱۹۳۹ در پینارای برگزار شد. دو دهه بعد، سازمان جوانان مترقی کتابخانه‌ای را به نام سی. مادهاوان، یکی از فعالان اجتماعی، تأسیس کرد. هر ساله هزاران کتاب از طریق یک سیستم محلی اهدای کتاب در اینجا جمع‌آوری و نگهداری می‌شود. این روحیه همکاری در جامعه گسترش یافته است؛ اکنون، زمانی که خانه‌ای جدید در این منطقه ساخته می‌شود، یک درخت میوه به نام کتابخانه در نزدیکی آن کاشته می‌شود.

تالار مطالعه و کتابخانه کولاپورام (Kulappuram)، در ازهوم:
در دهه ۱۹۵۰، بافندگان روستای ازهوم یک اتاق مطالعه به نام باشگاه جوانان تأسیس کردند. این اتاق مطالعه اکنون به یک کتابخانه سه‌طبقه با کنترل دمای محیط تبدیل شده که دارای فضایی برای برگزاری رویدادهای عمومی، زمین بازی بزرگ و یک باغ سبزیجات است. این کتابخانه همچنین خدمات اجتماعی ویژه‌ای ارائه می‌دهد، از جمله تحویل کتاب به درب منازل و کلاس‌های آموزش رانندگی موتورسیکلت برای زنان که تاکنون به بیش از صد زن کمک کرده تا گواهینامه رانندگی بگیرند. در سال ۲۰۰۸، این کتابخانه با کادر پزشکی کالج پزشکی دولتی کانور در پریارام همکاری کرد تا به ۷۰۰ خانه در روستا سر بزنند. در این طرح، پزشکان و کتابداران به هر خانه مراجعه کردند تا اطلاعات بهداشتی جمع‌آوری کنند و ساکنان را از خدمات شهری آگاه سازند.

تالار مطالعه و کتابخانه عمومی ارتقای وطن، در چالا:
این کتابخانه کوچک که در کنار باغی از نخل‌های خرما قرار دارد، در دهه ۱۹۶۰ توسط دهقانانی تأسیس شد که از طریق پیچیدن بی‌دی (سیگارهای دست‌پیچ محبوب در شبه‌قاره هند)، بافندگی و کارگری روزمزد امرار معاش می‌کردند. این دهقانان با پس اندازپول‌های خود، مکانی برای مطالعه و هم اندیشی ساختند. امروزه، این کتابخانه دارای حدود ۹,۰۰۰ کتاب است.

تالار مطالعه عمومی یادبود تالیان رامان نامبیار (Thaliyan Raman Nambiar)، در کاوومبای:
فعال برجسته، تالیان رامان نامبیار، در جریان شورش دهقانان کاوومبای در سال ۱۹۴۶ دستگیر شد و چهار سال بعد در کشتار زندان سیلم توسط پلیس کشته شد. در سال ۱۹۶۲، کشاورزان محلی این کتابخانه را به یاد و افتخار او بنا کردند.

کتابخانه آوون (Karivellur):
آنچه در ابتدا به‌عنوان باشگاه آوون آغاز شد، در سال ۱۹۷۳ به کتابخانه آوون تبدیل شد. امروزه این کتابخانه دارای ۱۷,۵۷۴ کتاب و ۶۱۹ عضو است. این کتابخانه جلسات مطالعه برای کودکان برگزار می‌کند، فیلم نمایش می‌دهد و کتاب‌ها را برای سالمندان به درب منازلشان می‌رساند. همچنین، یک گروه تاریخ محلی در این کتابخانه فعالیت دارد که تاکنون دو پایان‌نامه تاریخی از پژوهشگران محلی را پرورش داده است.

در دوران همه‌گیری، زیرساخت‌های جنبش کتابخانه‌ای نقش کلیدی در حفظ امنیت جوامع و کمک به ادامه تحصیل دانش‌آموزان ایفا کرد. یکی از نمونه‌های برجسته این تلاش‌ها، پروژه «نت‌ورک» بود که در منطقه کانور با هدف توسعه اجتماعی در مناطق آدیواسی (قبیله‌ای) آغاز شد.

این پروژه تحت رهبری دکتر وی. سیواداسان، سیاستمدار حزب کمونیست هند (مارکسیست) و عضو راجیا سبها (مجلس علیای پارلمان هند)، اجرا شد و به‌سرعت به بخشی جدایی‌ناپذیر از “ماموریت مردمی برای توسعه اجتماعی*” (PMSD) تبدیل شد؛ نهادی که تحت نظارت شورای کتابخانه منطقه‌ای کانور فعالیت می‌کند و پینارای ویجایان، وزیر ارشد کرالا، سرپرستی آن را بر عهده دارد، در حالی که سیواداسان ریاست آن را بر عهده دارد.

PMSD متعهد شد که در هر بخش انتخاباتی (کوچک‌ترین واحد تقسیمات اداری در سیستم انتخاباتی هند) یک کتابخانه ایجاد کند. در همین راستا، این نهاد با همکاری دانشگاه کانور و شورای کتابخانه کرالا، اولین کنگره کتابخانه هند را در ژانویه ۲۰۲۳ برگزار کرد که در آن نیم میلیون نفر شرکت داشتند. برای آماده‌سازی این کنگره، ۱۵۰۰ سمینار در موضوعات گوناگون برگزار شد. شرکت‌کنندگان شامل ۳۰۰۰ کتابدار بودند که در کنار کارمندان نهادهای خودگردان محلی، مقامات دولتی، کارگران تعاونی، دانشجویان، معلمان و سایرین در این رویداد شرکت کردند.

کنگره کتابخانه هند اکنون به یک رویداد سالانه تبدیل شده است که در ایالت‌های مختلف هند برگزار می‌شود و اهداف زیر را دنبال می‌کند:

۱. کتابخانه‌ها باید در بیشترین تعداد ممکن از مناطق محلی ایجاد شوند و این کتابخانه‌ها نه‌تنها باید مخزن کتاب‌ها باشند، بلکه باید به پیشرفته‌ترین فناوری‌های ممکن نیز مجهز شوند.

۲. این کتابخانه‌ها نباید فقط به مناطق شهری محدود شوند، بلکه باید در مناطق روستایی و دورافتاده نیز تأسیس شوند، ازجمله در ناحیه‌های کوهستانی ویاناد در شمال شرقی کرالا.

۳. این کتابخانه‌ها باید به فضاهای عمومی فعال و مهم برای جامعه تبدیل شوند و علاوه بر این، باید به مراکز فرهنگی و سازمان‌دهی رویدادهای اجتماعی تبدیل شوند. این مراکز می‌توانند میزبان یا سازمان‌دهنده‌ی فعالیت‌هایی مانند نمایش فیلم، مسابقات ورزشی، نمایشگاه‌های هنری، جشنواره‌ها و کلاس‌های آموزش مهارت‌های شغلی باشند. همچنین، مراکز بهداشتی و کلاس‌های علوم باید در کنار این کتابخانه‌ها ایجاد شوند.

جنبش کتابخانه‌ای توسط مردم عادی و کارگران شکل گرفته است. از جمله این افراد، راجان وی. پی. از پایانور آنور است، یک کارگر بی‌دی که تنها تا کلاس ششم تحصیل کرده بود.

راجان در سنین جوانی در یک کارخانه بی‌دی*‌سازی مشغول به کار شد و تحت تأثیر سنت کارگران کارخانه قرار گرفت که به نوبت قبل از ناهار روزنامه‌ی روز را برای یکدیگر می‌خواندند و بعد از ناهار یک رمان را با هم مطالعه می‌کردند (این سنت در کارگاه‌های سیگار‌سازی کوبا نیز رایج است). مطالعه الهام‌بخش راجان شد تا تحصیلات خود را ادامه دهد، و همین موضوع باعث شد که بتواند شغلی جدید به عنوان کارمند در یک بانک تعاونی نزدیک خانه‌اش به دست آورد. در سال ۲۰۰۸، او به مدیریت این بانک رسید و در همان سال “کتابخانه و تالار مطالعه مردمی” را تأسیس کرد. این کتابخانه اکنون به مرکز زندگی فرهنگی شهر تبدیل شده است.

یکی دیگر از چهره‌های کلیدی جنبش کتابخانه‌ای، رادها وی. پی. (۶۰ ساله) است، یک کارگر بی‌دی که تنها تا کلاس هفتم تحصیل کرده و در سنین پایین سرپرست خانوار شد.

رادها در نوجوانی شروع به خواندن مجله هفتگی حزب کمونیست هند (مارکسیست) به نام دشابیمانی کرد و نامه‌هایی به سردبیران آن می‌نوشت و درباره‌ی داستان‌ها و اشعار آن نظر می‌داد. در سال ۲۰۰۲، او به پروژه توزیع کتاب زنان و سالمندان کتابخانه جواهر پیوست، که به عنوان کتابخانه سیار نیز شناخته می‌شود. این پروژه که از سال قبل آغاز شده بود، کتاب‌ها را مستقیماً به خانه‌ی خوانندگان، به‌ویژه زنان و سالمندان، می‌رساند.

رادها هر روز پس از کار، با یک کیف پر از کتاب روی شانه و یک دفتر ثبت کتابخانه در دست، کتاب‌ها را به خانه‌های مردم می‌رساند. این منظره به منبعی از شادی برای ساکنان منطقه تبدیل شد. در سال ۲۰۱۸، او تحصیلات کلاس دهم را به پایان رساند و آزمون دولتی لازم برای ورود به تحصیلات عالی را با موفقیت پشت سر گذاشت. با این حال، حتی در میان مطالعه و کار، تعهد او به کتابخانه هرگز متزلزل نشد.

او می‌گوید: “این کاری است که دوستش دارم. هیچ‌وقت حس نکردم که کیف کتاب‌ها سنگین است، زیرا بوی خوش کتاب‌ها همیشه به من شادی بی‌حدی می‌بخشید.”

افرادی مانند راجان و رادها، تجسم روح انسانی و تعهدی هستند که جنبش کتابخانه‌ای در سراسر کرالا را به شکوفایی رسانده است.

روز کتاب‌های سرخ، از ژاپن تا ماه


در ۲۱ فوریه ۲۰۱۹، انجمن ناشران چپ هند، گروهی از ناشران وابسته به حزب کمونیست هند (مارکسیست)، رویدادی را آغاز کردند که به زودی به روز کتاب‌های سرخ معروف شد. این رویداد به مناسبت ۱۷۱مین سالگرد انتشار “مانیفست کمونیستی” و روز زبان مادری جهانی برگزار می‌شود و هدف آن نجات زندگی جمعی بر اساس اصول مذهبی، فرهنگی و سوسیالیستی است. روز کتاب‌های سرخ به زودی توجه ناشران از سرتاسر جهان را جلب کرد و تا سال ۲۰۲۰ بیش از ۳۰,۰۰۰ نفر از کشورهای مختلف مانند کره جنوبی تا کوبا در آن شرکت کردند.

تا سال ۲۰۲۴، روز کتاب‌های سرخ بیش از یک میلیون نفر شرکت‌کننده داشت که در رویدادهایی از اندونزی تا شیلی حضور داشتند. (نیم میلیون نفر از این تعداد فقط در کرالابودند)

در سال ۲۰۲۰، اولین سالی که این جشنواره فراتر از مرزهای هند گسترش یافت، اعضای سازمان‌های دهقانی و اتحادیه‌های کارگری در روستاهای کوچک تمل نادو حلقه‌هایی از صندلی‌های پلاستیکی روی خیابان‌ها قرار دادند و به بحث درباره مانیفست کمونیستی پرداختند. همزمان، در مستعمرات جنبش کارگران بدون زمین برزیل* (MST)، اعضا کنار هم نشستند و نوبتی به خواندن بلند مطالب پرداختند. در کوهستان‌های نپال، اتحادیه کارگران کشاورزی به بحث درباره کتاب‌های سرخ خود پرداختند و در تانزانیا، دهقانان بدون زمین درباره اهمیت سوادآموزی گفتگو کردند.

چهار سال بعد، نمایشگاه کتاب هاوانا در کوبا، که ده روز طول می‌کشد، ۲۱ فوریه را به مجموعه‌ای ویژه از رویدادهای روز کتاب‌های سرخ اختصاص داد. در کرالا، چم پارواتی یک ویدیوی ویژه برای روز کتاب‌های سرخ تولید کرد که در آن در بازارها و کارگاه‌های تریواندروم می‌رقصید و نسخه فرانسوی سرود اینترناسیونال را پخش می‌کرد. این آهنگ با تصویر چم پارواتی در ساحل پایان می‌یابد که پرچم کمونیستی را در دست دارد و خورشید قرمز در افق پشت سر او قرار دارد. همزمان با ویدیو، مجموعه‌ای از پوسترهای اصلی توسط هنرمندان از سراسر جهان طراحی شد تا این روز را گرامی بدارند و مردم بیشتری را تشویق به برگزاری خوانش‌ها و اجراها در محل‌های خود کنند.

برای آماده‌سازی اولین جشن بین‌المللی روز کتاب‌های سرخ در سال ۲۰۲۰، انجمن ناشران چپ هند جلساتی برای ناشران از سراسر جهان برگزار کرد. این جلسات به ایجاد اتحادیه بین‌المللی ناشران چپ* (IULP) انجامید که اکنون شامل ۴۵ ناشر است.

IULP نه تنها برای ترویج روز کتاب‌های سرخ تشکیل شده است، بلکه به‌طور کلی به‌عنوان یک پلتفرم برای ناشران چپ برای دفاع از خود در برابر حملات جناح راست و پیشبرد ایده‌های عقلانی و سوسیالیستی عمل می‌کند. اتحادیه چندین کتاب مشترک را در همان روز در زبان‌های مختلف منتشر کرده است، از جمله رومانی تا اندونزیایی از جمله درباره نوشته‌های چه گوارا و گرامی‌داشت کمون پاریس و اظهار نظرهایی برای دفاع از نویسندگان و ناشران زمانی که تحت حمله قرار گرفته‌اند، منتشر کرده است.

جنبش کتابخانه‌ها رویدادهای روز کتاب‌های سرخ را در کتابخانه‌های عمومی سراسر کرالا برگزار کرده است، جایی که کارگران فرهنگی آهنگ می‌خواندند و نمایش اجرا می‌کردند و صدها هزار نفر روحیه خود را با عقلانیت و وعده سوسیالیسم تقویت می‌کردند.

روز کتاب‌های سرخ بخشی از یک مبارزه فرهنگی وسیع‌تر است که برای دفاع از حق نوشتن، نشر و خواندن کتاب‌های سرخ و مبارزه با ایده‌های مبهم و ضد عقلانی که منطق را به چالش می‌کشند، برگزار می‌شود. امید این است که این روز فراتر ازIULP برود و به یک تاریخ کلیدی در تقویم نیروهای پیشرو تبدیل شود. افراد و سازمان‌ها که حتی فراتر از دایره‌های IULP  و جریان‌های چپ هستند، مالکیت روز کتاب‌های سرخ را بر عهده گرفته‌اند، زیرا این روز به یک نیروی مستقل تبدیل شده و به یک رخداد کلیدی در تقویم نیروهای پیشرو تبدیل می‌شود. تا پایان این دهه، امیدواریم که بیش از ده میلیون نفر در روز کتاب‌های سرخ شرکت کنند.

در دهه ۱۹۳۰، زنان از مزرعه‌های جمعی جورجیفسکی* در شمال قفقاز نامه‌ای به دولت شوروی نوشتند. آن‌ها نوشتند: “البته، ما باید تحصیل کنیم تا بتوانیم مزارع بزرگ را به درستی مدیریت کنیم. می‌خواهیم تمام زمستان تحصیل کنیم؛ بخوانیم و بنویسیم؛ اصول دانش سیاسی و کشاورزی علمی را یاد بگیریم. به ما کتاب‌ها و دفترچه‌های بیشتری بدهید، چون تمایل به تحصیل در میان زنان بسیار زیاد است.” یکی از این زنان، فکلّا گولوچنکو (که نزدیک به پنجاه سال داشت) افزود: اگر من به درستی آموزش نبینم، نمی‌توانم سرپرستی تیمم را به عهده بگیرم. “آموزش دیگر یک کالای تجملی نیست. این یک ضرورت مطلق است، مانند آب برای یک انسان تشنه.”

کلمات زنان جورجیف‌سکی انعکاسی از سخنان پالما سیز تِجرو از برگزارکنندگان «بریگادِ خواندن در آزادی» است که به ما گفت:
“مردمی که مطالعه می کنند، مردمی هستند که تفکر انتقادی می‌سازند؛ آگاهانه فکر می‌کنند و توانایی دارند تا آینده‌ای بهتر و جامعه‌ای ایده‌آل را در ذهن خود بسازند و از آن به عنوان هدفی برای تغییرات اجتماعی استفاده کنند.. مردمی که تاریخ خود را می‌شناسند و به آن مالکیت دارند، از ریشه‌های خود احساس افتخار می‌کنند. خواندن اجتماعی می‌سازد؛ تجربیات و اطلاعات را به اشتراک می‌گذارد. کتاب‌ها به ما این امکان را می‌دهند که دلیل تشکیل‌دهنده‌ی ما و تاریخ‌مان را درک کنیم؛ آن‌ها آگاهی ما را فراتر از مکان و زمانی که گذشته و حال ما را بنیان گذاشته است، رشد می‌دهند. خواندن شهروندان بهتری می‌سازد. به لطف کتاب‌ها، ما می‌آموزیم که به غیرممکن ایمان بیاوریم، به آشکارا مشکوک شویم، حقوق خود را به عنوان شهروندان مطالبه کنیم و وظایف خود را انجام دهیم. خواندن بر توسعه شخصی و اجتماعی افراد تأثیر می‌گذارد؛ بدون آن هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند پیشرفت کند.”

زیرنویس ها:

Álvaro Obregón آلوارو اوبرگون (۱۸۸۰–۱۹۲۸)، سرباز، سیاست‌مدار و اصلاح‌گر مکزیکی، از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۴ رئیس‌جمهور مکزیک بود. او پس از یک دهه ناآرامی‌های سیاسی و جنگ داخلی که پس از انقلاب ۱۹۱۰ به وقوع پیوست، نظم را به کشور بازگرداند.

José Vasconcelos خوزه واسکونسلس (متولد ۲۸ فوریه ۱۸۸۲ در اوآخاکا، مکزیک – درگذشته ۳۰ ژوئن ۱۹۵۹ در مکزیکو سیتی) معلم، سیاست‌مدار، نویسنده و فیلسوف مکزیکی بود. نوشتۀ پنج‌جلدی او به نام‌های اولیسیس کریولو ۱۹۳۵، طوفان ۱۹۳۶، فاجعه ۱۹۳۸، پروکنسول‌گری ۱۹۳۹ و شعله ۱۹۵۹ یکی از بهترین مطالعات اجتماعی و فرهنگی مکزیک در قرن بیستم است. اولیسیس مکزیکی۱۹۶۲ نسخه‌ای مختصر از این مجموعه است.

Elena Torres Cuéllar

Paco Ignacio Taibo IIPaloma Saiz Tejero تایبو، پسر نویسنده و روشنفکر پاکو ایگناسیو تایبو اول (۱۹۲۴–۲۰۰۸)، در سال ۱۹۵۷ همراه با والدینش به مکزیک مهاجرت کرد. او در آنجا به تحصیل ادبیات، جامعه‌شناسی و تاریخ پرداخت. پیش از آنکه به‌عنوان نویسنده شناخته شود، به‌عنوان روزنامه‌نگار، مدرس دانشگاه و نویسنده آثار غیرداستانی فعالیت می‌کرد. تایبو در جنبش دانشجویی سال ۱۹۶۸ که به‌شدت سرکوب شد، به سیاست گرایش پیدا کرد. واکنش او به این کشتار، ورود به اپوزیسیون دائمی بود. او همراه با همسرش پالومای سایش ته‌خرو تا امروز با جنبش‌های اعتراضی مکزیک ابراز همبستگی می‌کند.

Likbez لیک‌بز به کمپینی در اتحاد جماهیر شوروی اشاره دارد که هدف آن ریشه‌کنی بی‌سوادی در میان بزرگسالان بود. این کمپین از سال ۱۹۲۰ آغاز شد و هدفش آموزش خواندن و نوشتن به میلیون‌ها فرد بی‌سواد بود. لیک‌بز در واقع مخفف عبارت روسی لیتراتیونیی کمباینیزاتسیایا بیسوادوف (Literatcionnaya Kombinatsiya Besvodykh) است که به معنی “کمپین ریشه‌کنی بی‌سوادی می‌باشد.

The Scent of Books in Kerala (India) “عطر کتاب‌ها در کرالا” به طور استعاری اشاره به فرهنگ غنی مطالعه و علاقه به کتاب در ایالت کرالای هند دارد. این عبارت نشان‌دهنده یک جو فرهنگی است که کتاب‌ها و مطالعه در آن اهمیت ویژه‌ای دارند. در کرالا، به دلیل حضور فعال جنبش کمونیستی و سیاست‌های آموزشی پیشرفته، مردم به ویژه در کتابخانه‌های عمومی، به طور مداوم در حال خواندن و جستجوی کتاب‌ها هستند. این فرهنگ مطالعه در کرالا به گونه‌ای است که حتی در خیابان‌ها و میدان‌ها، مردم را می‌توان مشاهده کرد که با کتاب‌ها ارتباط برقرار می‌کنند و به این طریق به توسعه فردی و اجتماعی خود می‌پردازند.

People’s Mission for Social Development (PMSD

Beedi بی‌دی نوعی سیگار دست‌ساز است که معمولاً از برگ‌های تنباکو و تکه‌ای از برگ درخت خرما یا برگ‌های دیگر به عنوان پوشش استفاده می‌شود. این سیگارها معمولاً در جنوب آسیا، به ویژه در هند و بنگلادش، مصرف می‌شوند و یکی از رایج‌ترین سیگارهای محلی در این منطقه هستند. کارگران بی‌دی به افرادی گفته می‌شود که در کارگاه‌ها این سیگارهای دست‌ساز را می‌سازند.

Brazil’s Landless Workers’ Movement (MST),

International Union of Left Publishers (IULP

منبع: https://thetricontinental.org/dossier-the-joy-of-reading/

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *