
شدت یابی تهاجم حکومت ترکیه و نیروهای جهادی آن از تاریح ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴ به شمال شرق سوریه تا کنون به ویژه پس از جابجایی اسد با احمد الشراع که به صورت یک عملیات مشترک به فرماندهی حکومت ترکیه و نیروهای حاکم بر دمشق صورت میگیرد، در عمل بهصورت دوفاکتو، اشغال نظامی سوریه به شمار میآید.
عباس منصوران: شمال شرق سوریه (روژآوا) در پی آزادی کوبانی در سال ۲۰۱۴، با تهاجمهای مستقیم ارتش ترکیه و تبهکاران زیر فرمان آن، به صورت «غزه» در آمده است. در آنجا اینک در سکوت هدفمندانهی رسانههای جهانی به ویژه پس از جابجایی رژیم اسد با حکومت اسلامی زیر فرمان ترکیه، بمب و آتش و مرگ میبارد. نسل کشیها و جنایتهای جنگی و قوم کشیهای داعش را اینک ارتش ترکیه علیه خودمدیریتیها به پیش میبرد. داعش و دیگر گروههای ویرانگری که نه تنها خاورمیانه بلکه اروپا را به تهدید گرفته بودند، با جانفشانیهای نیروهای مقاومت در شمال شرق سوریه شکست خورد. ارتش ترکیه با برخورداری از پیشرفتهترین سلاحها، به همراه نیروهای نیابتی خود، غیرنظامیان، منابع انرژی، بهداشتی، آموزشی، آب، خاک، کشتزارهای گندم، زیتون و انبارهای گندم و… را هدف بمبارانها، و سلاحهای ممنوعه ازجمله فسفر سفید، پهبادهای بمب افکن، هواپیماهای نظامی، تانک و توپ و.. قرار داد.
در اکتبر ۲۰۱۹، بمبهای شیمیایی در شهرهای سرکانی (Sarikanye) و گره اسپی (Girê Spî) به وسیلهی پهبادها علیه غیرنظامیان و نیروهای مقاومت مورد استفاده قرار گرفت. من وظیفه خود دیدم که در کنار مردم محاصره شده منطقه، برای کمک به مجروحان و بیماران در بیمارستان حسکه داوطلبانه شرکت کنم. در همان مرحله با صدها نفر روبرو شدم که نتیجهی حملات دولت ترکیه با بمبهای شیمیایی مجروح یا به ذغال تبدیل شده بودند. تحقیقات آزمایشگاهی انجام شده در شهر برن سوئیس نشان داد که ترکیه در حملات اشغالگرانه خود به سرکانی و گره اسپی و روستاهای این منطقه در سال ۲۰۱۹ از سلاح ممنوعهی فسفر سفید استفاده کرده است.
دلایل و مدارک غیرقابل تردیدی در دست است که استفاده از سلاح های شیمیایی به وسیله ارتش ترکیه را ثابت میکنند. بخشی از این اسناد از سوی مدافعان حقوق بشر روژآوا در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۰ در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاریس و سپس در ۲۷ ژانویه به کمیسیون حقوق بشر و دیگر سازمانهای مردمی و بین المللی ارائه داده شد.
گزارشها و شواهد نشان میدهند که استفاده از فسفر سفید از سوی کنوانسیون سلاح های متعارف سازمان ملل متحد، و سازمان منع سلاح های شیمیایی ممنوع اعلام شده است. این تهاجمها به هدف اشغالگری و نابودی الگوی زندگی آزاد و خودمدیریتی خلقها در این بخش از سوریه و بنا به موازین بینالمللی، اشغالگری، جنایت علیه بشریت، جنایات جنگی و نسل کشی بهشمار میآیند.
این تهاجمها علیه مردمانی صورت میگیرد که جز حق زندگی آزاد و رهایی زنان و زیست بومی سزاوار انسان، چیزی فراتر نمیخواهند. حکومت ترکیه با بسیج نیروهای داعشی و دیگر گروههای جهادی هم اکنون، شهرهای عفرین و سرکانی و ده ها روستا و بخشهای گستردهای از سوریه را اشغال کرده است.
حکومت ترکیه تا کنون، هزاران انسان را به قتل رسانیده، صدها هزار تن را آواره کرده، در عفرین، شهبا، سرهکانی و دیگر مناطق در سراسر شمال شرق سوریه و حلب، افزون بر نیم میلیون آوارهی جنگی آفریده، شبانه روز بمباران میکند، بیش از دو میلیون را از آب آشامیدنی، نفت و انرژی و انبارهای گندم، منابع برق و نان و سرپناه و امنیت محروم کرده، دهها هزار دانش آموزش را از آموزش, و بهداشت محروم ساخته، زنان و کودکان و بزرگسالان را میرباید و به اسارت میگیرد، دارستانهای زیتون و باغستانها را نابود، سرپناههای مردمان این سرزمین را بر سرشان آوار و همچنان جنایات جنگی و نسل کشی میآفریند.
این عملیاتها به بهانهی دروغین مبارزه با پ ک ک و تهدیدات امنیتی صورت می گیرد. ترکیه در بسیاری از این عملیاتها به آشکارا از نابودی و به «گور سپردن کوردها همراه با سلاح هایشان» و «بیرون راندن سوریهای وابسته به نیروهای مقاومت از سرزمین سوریه» و «مشت آهنین ترکیه» و.. سخن میگوید. این حکومت اشغالگر، خواهان تحویل گرفتن بیش از پنج هزار داعشی خطرناک که برای حفظ امنیت خاورمیانه و اروپا در دست نیروهای حفاظتی خودمدیریتی زندانی شدهاند، گردیده تا با عضوگیری آنان، بار دیگر داعش را در گروههای نیابتی خود علیه مردم منطقه به کار گیرد. دولت اردوغان و هاکان فیدان در ترکیه، سوریه و عراق به کوردها حمله می کند و خواهان نابودی آنهاست. این دولت، بی وقفه جنوب کوردستان را در شنگال و روستاها و دامنههای قندیل بمباران میکند و سوریه را در اشغال و محاصره گرفته و با تمامی قوای نظامی در شمال شرق سوریه، سیاستهای پاکسازی اتنیکی علیه کوردها به پیش میبرد. ارتش ترکیه اکنون در سوریه، سد تشرین و پل قراقوزاق و روستاهای پیرامون منبج، کوبانی و زرگانی و تل تمر و حسهکه و … را شبانه روز بمباران میکند و در تلاش است تا سد تیشرین و پل قراقوزاق را به تصرف در آورد یا ویران سازد. ارتش ترکیه و جهادیهایی زیر فرمان آن که از حکومت اسلامی جدید سوریه نیز فرمانبرداری میکنند، برای اشغال این موضع استراتژیک، محاصره و اشغال کوبانی را در نظر دارد تا دستاوردهای تاریخی مردم را نابود کند. اکنون با پایان یافتن جنگ بین اسد و رقبا و فرار نیروهای حزبالله و نیابتیهای حکومت اسلامی ایران، تهاجم ترکیه به همراه نیروهای نیابتی حاکم در دمشق علیه کوردها، علویها و دیگر اتنیکهای سوریه در جریان است.
حکومت ترکیه، حکومتی اشغالگر و دشمن آزادی و زندگی انسانی است؛ از همین روی دشمن اداره خودمدیریتی است و بنا به استبداد مظاعف طبقاتی و ایدئولوژیک خود، الگوی تاریخی خودمدیریتی با همهی مولفهها و گونهگونیهای ملیتی در سوریه که می توانند با همبستگی همزیستی کنند را خارچشم خود میداند. مردمان این گوشه از جهان، در پناه سیستم شورایی و کنفدرالیسم دمکراتیک خود مدیریت، در یک شبکهی همبستگی و سازنده با دیگر مناطق سوریه، میتوانند آرامش و شادی مردمان را تضمین کنند. حکومت ترکیه تا کنون تمامی گروههای القاعده، و النصر و دیگر جهادیها را در ادلب به پشتوانهی مالی قطر آموزش نظامی و آموزش قتل عام داده و تحریرالشام را با تشکیل امیرنشین ادلب در شش سال گذشته برای جابجایی با حکومت مستبد اسد آماده ساخته بود. با جابجایی حکومت اسد با نیابتیهای داعشی که به کارگردانی هاکان فیدان آرایش یافته بودند، حکومت اسلامی اخوانی به قدرت نشست تا به نام سوریهی «عربی»، انکار دیگر اتنیکها را عملی سازند؛ برگزاری «کنفرانس گفتگوی ملی» از جمله توطئهی نفی و انکار ملیتهای ساکن سوریه بود که از سوی نیروهای مردمی سوریه محکوم شناخته شد. اینک، حکومت نیابتی به همراه فرماندهان ارتش و امنیتی حکومت نئوعثمانی در میان دیگر وظایف و سیاستهای یک حکومت مرکزی دست نشانده و مستبد با هدف مشترک به پیش میبرد. هدف آنها، نابودی الگوی خودمدیریتی در شمال شرق سوریه است؛ یعنی همان هدفی که به آشکارا از سوی وزیر امور خارجه ترکیه و رئیس وی، اردوغان از همان روزهای نخست جابجایی حکومت در سوریه به زبان رانده شد.
اشغال سد تشرین و پل قراقوزاق، کانال اشغال کوبانی، منبج، رقعه، طبقا و دیرالزور به عنوان نخستین اهداف و سپس اشغال و کنترل کل شمال شرق سوریه است. لغو آزادی زنان و به اسارت بردن زنان و جوانان و مردمان و ملیتهای گوگوناگون و همیار این منطقه و پایان دادن به زندگی سازنده و تولیدگر و اتحادهای فرهنگی و تاریخی مردمان و اتنیکهای و تغییر جغرافیای مردم شناسی این سرزمین، پی آمدهای استراتژیک حکومت ترکیه میباشند. در برابر این تهدیدها است که مردم سراسر شمال شرق سوریه مسلح شده تا از خانه و کاشانه خود دفاع کنند.
هم اکنون، سد استراتژیک تیشرین که آب و برق منطقه گستردهای از شمال و شرق سوریه را تامین میکند، زیر بمبارانهای حکومت ترکیه و توپ بارانها در خطر ویرانی است. فاجعهای که علاوه بر نابودی زیست محیطی، منابع آب، کشت و زندگی و انرژی میلیونها انسان زحمتکش را تهدید می کند، مناطق گسترهای از سوریه و عراق را به زیر آب خواهد برد و فاجعه میآفریند.
برای جلوگیری از این فاجعه، نیروهای مدافع خلق به ویژه ی پ ژ و شورای نظامی منبج از این سد دفاع کرده و زیر بمبارانهای هوایی و زمینی، از شرف و خاک و آب به خون کشانیده شده این سرزمین از جهان، دفاع کرده و تا کنون صدها جان عزیز را برای جلوگیری از فاجعهی ویرانی سد تشرین فدا کرده و میکنند. مقاومت برای زندگی و زیست و بوم که از ۶۲ روز پیش تا این تاریخ در پیرامون و روی سد تیشرین و قراقوزاق زیر بمبارانها و توپبارانها، در سکوت نفرت انگیز رسانههای جهانی سرمایهداری همچنان ادامه دارد.
کاروانهای مردمی از تمامی شهرها و روستاهای شمال شرق سوریه از زن و مرد و خرد و کلان، شبانه روز برای محافظت از سد خونین و آب و خاک خویش گرد آمده و جان فدا می کنند، که یک مقاومت و الگوی شکوهمند تاریخی است. تا کنون دهها حمله پهبادی و جنگندههای نظامی ترکیه به کاروانهای انسانی روی سد انجام گرفته و صدها جان عزیز زنان و مردان از جمله «بابا طیار»عزیر را گرفته است.
باشندگان این سرزمین میتوانند و سزاوار آنند تا در پیوند با یکدیگر، در سازماندهی زندگی آزاد، در همزیستی داوطلبانه و زیستی در شان انسان آزاد داشته باشند. چنین پیوند و همبستگی است که بهسان یک بلوک سازنده و متحد و موثر می تواند ضد انقلاب و تحمیلهای اشغالگران را خنثی سازد. اگر مردم به طور سازنده، آگاهمندانه و سازمان یافته و متحد و مسلح، سرنوشت خویش را در دست نگیرند، سرنوشت مردم سوریه را سوم شخصها و حکومتهای طبقاتی و ایدئولوژیک و اشغالگر در دست میگیرند و بار دیگر سوریهی استراتژیک را به دهلیز تاریک و دورهی خوفناکتری باز میگردانند.
برگزاری دادگاه خلق روژآوا در روزهای پنجم و ششم فوریه ۲۰۲۵ در بروکسل پیش زمینهی محاکمهی فرماندهان و مجریان جنایات جنگی، نسل کشی و جنایت علیه بشریت را فراهم میکند.
دادگاههای مردمی می توانند نقشی حیاتی در افزایش آگاهی، اعمال فشار بر دولت ها و نهادهای بین المللی و فراهم کردن فرصت هایی برای مشارکت و شهادت قربانیان بی شماری در مورد جنایات ارتکابی داشته باشند. علاوه بر این، آنها نقش حیاتی در حمایت از قربانیان و ایجاد چارچوبی برای پیگیری قانونی از طریق دادگاه دارند.
هشتم فوریه ۲۰۲۵
6 پاسخ
جناب عباس منصوران گرامی، با درود و سپاس بابت مقالات روشنگرانه و مستندتان که حاصل حضور چند ساله اتان در آن منطقه می باشد. ممنون می شوم اگر توضیحاتی در مورد نقش و حضور امریکاییها در روژآوا و…. ارتباط آنها با نیروهای مبارز منطقه و روش درست برخورد نیروهای چپ و کمونیست در این مورد باید چگونه باشد؟ سپاس دوباره
این یک سوال بسیار بجاست !!
پس از سقوط امپراطوری عثمانی، اسعمارگران فرانسوی و انگلیسی با پیمان سایکس-پیکو، کشورهایی مانند عراق و سوریه و لبنان و ترکیه و غیره، در حوزه قلمرو این دو قدرت، تشکیل شدند. بد شانس ترین گروه مردم کردها بودند که، در بین چند کشور آواره و تقسیم شدند.آمریکا برای منافع خود، و نه به دعوت سوریه و کردها، وارد این خاک شد. نبرد جدی و جانانه کردها با داعش، در یک مقطع تاریخی، کردها را در کنار آمریکا قرار داد. این همکناری را، از یک دیدگاه فلسفی « هستی شناسانه»(Ontological، اونتولوژیک) قابل فهم میکند. گروهی مردمی(کردها) در یک پیچیدگی ژئوپلیتیکی (جغرافیای سیاسی) با اتخاذ یک تاکتیک، تصمیم به «حفظ هستی» خود گرفته اند. با ۶ خط، نمیتوان همه را گفت. وقت همگان خوش!
با درود دوست و دوستان گرامی از ملاحظه ها و پرسشها. پوزش از اینکه ندیدم و به کامنتها رجوع نکردم. حتمن به چشم نکاتی می نویسم.
دست شما درد نکند.خسته نباشید
پروپاگاندای حکومت ترکیه: برخی رسانههای ترکیه گزارش داده بودند که ایران اخیراً ۱۵۰۰ پهپاد به کردهای سوریه تحویل داده است. مظلوم عبدی این گزارشها را بهعنوان «پروپاگاندای ترکیه» رد کرد و گفت: هیچ رابطهی پنهان یا آشکاری با حکومت ایران ندارد. امظلوم عبدی تاکید کرد که ایران، بهعنوان متحد حکومت پیشین سوریه، نقشی منفی در رابطه دولت مرکزی و کردها ایفا کرده و یکی از موانع موافقت دولت بشار اسد با به رسمیت شناختن منطقه خودمدیریتی«روژآوا» بوده است.
نیروهای دمکراتیک سوریه The Syrian Democratic Forces- (SDF)، به کردی: Hêzên Sûriya Demokratîk، یا به عربی، قوات سوریا الدیمقراطیه (ق س د) Quwwāt Sūriyā al-Dīmuqrāṭīya) است. رهبری نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) بر عهده رهبری مشترک زنان و مردان و فرماندهی مشترک آیلان فایز و مظلوم عبدی است. مظلوم بعدی یا عبدی کوبانی زاده شده در کوبانی و یکی از فرماندهان برجسته کرد سوریه و از شخصیتهای ارزنده و محبوبی است که از ده دوازده سالگی در کنار نوجوانان و خانوادههای مبارز کورد سوریه و در کنار عبدالله اوجالان در سوریه پرورش یافته است.
آیلان فایز در کنار مظلوم عبدی، یکی از زنان برجسته و مهم در رهبری قسد است که در عرصه نظامی و سیاسی در صفوف قسد فعالیت کرده و نقش مهمی در سازماندهی و رهبری نیروهای زنان قسد به ویژه یگانهای مدافع زنان (YPJ)، داشته است.
مخالفان قسد در برگیرنده چتهها یا تبه کاران ترکیه، شامل نیروهای مختلف اسلامگرا، ناسیونالیست سوری و نیابتیهای ترکیه هستند که در جنگ داخلی شرکت داشته و اکنون حکومت تحریر الشام را تشکیل دادهاند. دشمنان اصلی شامل شاخههای القاعده، دولت اسلامی عراق و شام (داعش)، ارتش ملی سوریه(TFSA)، و اکنون حکومت دست نشانده سوریه نیروهای مسلح ترکیه و متحدان آنها هستند. تا سال ۱۳۹۸، SDF بیشتر بر داعش متمرکز بود. نیروهای دموکراتیک در آغاز برای رویارویی با گروههای تروریستی همچون داعش تشکیل شدند و نقش عمدهای در شکست داعش در سوریه ایفا کردند. حکومت ترکیه را SDF وابسته به حزب کارگران کردستان (PKK) و تهدیدی علیه حاکمیت اشغالگرانه و پان ترکیسم خود میداند. اما هدف ترکیه نابودی الگوی خودمدیریتی در شمال شرق سوریه است.
الگوی خودمدیریتی زنان و مردان یا همان کنفدرالیسم دمکراتیک خلقها در شمال شرق سوریه که چندین اتنیک این منطقه در سه کانتون جزره (قامشلو، حسکه،…)، فرات (کوبانی، منبج،. رقعه، طبقا..)، عفرین و شهبا را با نزدیک به ۴ میلیون کورد، عرب، ارمنی، آسوری، سیریانی، کلدانی، ایزدی، چرکس و.. را در بر می گیرد و الگوی برای خاورمیانه شمرده میشود. به همین سبب، دولتهای منطقه، از جمله و به ویژه اقلیم اربیل و بارزانیها و حزب دمکرات کردستان عراق، با یکه تازی ارتش ترکیه این منطقه را به محاصره و زیر بمبارانهای شبانه روزی قرار داده است. نزدیک به دومیلیون تن از مردم از ابتداییهرین نیازهای زندگی، برق، آب و دارو و نان و سرپناه … محروم شده اند. نزدیک به یک میلیون آواره، بیش از ۵۰ هزار تن از زنان و کودکان داعشی و خطرناک در اردوگاه الهول، و بیش از ۵ هزار زندانی مخوف و هزاران داعشی مخفی در روستاها و عشایر … در محاصره کامل.
هستی و بود و نبود این مقاومت و این الگو به پشتیبانی مردمی و انترناسیونالیستی وابسته است. قسد با توجه به تضادهای و رقابتهای بین نیروهای دارای منافع در این منطقه استراتژیک، به ناچار برای بقا و مقاومتهای مردمی و تاریخی آمیز خود به هوشمندی سیاسی نیاز دارد. بی آنکه به نیروی نیابتی تبدیل شود و با حفظ پرنسیپهای ارزشمند وانسانی خود به ناچار در این تنگنای بود و نبود خود بی آنکه هدف را قربانی وسیله کند، در مبارزه با داعش و تبه کاران و به جای وابستگی به ارتش دولت مرکزی و پوتین و حکومت اسلامی ایران و نیرویی شبیه اقلیم درآید. از برخی کمکهای مهم آمریکا استفاده کند. همکاری نظامی: ایالات متحده آمریکا از سال ۲۰۱۵ از نیروهای SDF در مبارزه با داعش پشتیبانیهای کرده و به آنها کمکهای نظامی، آموزشی و اطلاعاتی برای سرکوب داعش ارائه داده است.
اهداف مشترک: هر دو در مبارزه با داعش و جلوگیری از گسترش نفوذ آن در منطقه اهداف مشترکی داشتهاند. آمریکا در حال حاضر همچنان به حمایتهایی از جمله حفظ آتش بس نسبی بدر برابر اشغال این منطقه از سوی ترکیه و حکومت جدی سوریه از قسد ادامه خواهد داد، چرا که منافع مشترک در مقابله با گروههای جهادی و نفوذ ایران دارد. نقش رابطه با اسرائیل نیز باید در رابطه با شرایط امنیتی در سوریه و نقش تخریبی ایران و داعش و جهادیهای حاکم در سوریه ارزیابی کرد. بدون شک حکومت ایران دشمن خودمدیریتی و نیروهای قسد است و هیچگونه منافع مشترک یا همکاری نه تنها در میان نیست،بلکه حکومت ایران را دشمن بشر می داند .
می بینیم که این کمکهای آمریکا و ائتلاف در حدی نیستند که در برابر پهبادها و یورشهای ترکیه پاسخگو باشند. آشکار است که اتر شآمریکا متحد ناتوی خود را رها نمی :ند و منافع استراتژیک خود را به قسد گره نمیزند. نیروهای دموکراتیک سوریه وابسته به ارتش ایالات متحده آمریکا نیست و به شدت از وابستگی پرهیز میکند. قسد و یگانهای ی پ ژ و ی پ گ، الگوی نظامی و موازین آنها و خواستهای آنان را نمیپذیرند. از جمله شیوه شورایی و کنفدراسیون خودمدیریتی، رهبری زنان، تشویق و پیشبرد برخی تعاونیها و آموزشها و پرنسیپها و …گرایش سوسیالیستی و… مقاومت ۷۶ روزه تاامروز روی سد یا بندآو تیشرین نمونه مقاومت زنان این نیرو و شورای نظامی منبج و سپرهای انسان همه کانتونهاست. نگرانیهایی وجود دارد که سیاست آمریکا، دست ترکیه را به اشغال این منطقه باز بگذارد، چرا که نبود تضمینهای سیاسی و نظامی از سوی آمریکا و احتمال تغییر سیاستهای واشنگتن به رهبری ترامپ در قبال آنها، موقعیت شمال شرق سوریه را به تهدید خواهد افکند.
نیروهای دموکراتیک سوریه هماکنون ۲۵ تا ۳۰ درصد از خاک سوریه را در کنترل دارند و همچنان به مبارزه با تهدیدات مختلف و مقاومت برای بقای خودمدیریتی و کنفدرالیسم دمکراتیک خلقی موجود ادامه میدهند.