برای درک سایه روشنهای سیاسی به ویژه در نوشتارها ، نظر داشت بایدها و نبایدها اجتناب ناپذیر است. بعضی مقالات با ادبیاتی به غایت آراسته ولی در محتوا فریبنده هر ایرانی میهن پرستی را بر آن میدارد که عکس العمل خود را داشته باشد. گاهی نوشتارها استوار بر بخشی سخنان درست ، با گنجاندن سخنانی بس مع الفارق خواننده را به کژراهه میبرند.
من سعی دارم نه تنها گفتارهای دلسوزان مردم زحمت کش میهنمان را دنبال کنم ، بلکه مقالات و نوشتارهای بسیاری را میخوانم ، و از چند گانگی این گفتارها و نوشتارها بر آشفته میشوم. آیا ما راه را گم کرده ایم؟ آیا ما در گذرگاه های فریب دست و پا می زنیم؟. تاریخ چند صد ساله اخیر به ما می آموزد که در چنبره ای و گردابی از فریب دست و پا میزنیم. دام بسیار است و دامگستران در کمین. راه ما آشکار است و از آن گریز و گزیری نیست. سوسیالیسم
نوشتاری از بهزاد کریمی گرامی ( فدایی سابق ) که در اخبار روز و بتاریخ دهم فوریه انتشار یافته را خواندم. و با قلبی شکسته خود را نا گزیر بعضی عکس العمل های ( شاید جسورانه ) یافتم.
بند اول و دوم نوشتار درست و بسی قابل تامل است ولی از بند سوم جز کج فهمی ارزیابی دیگری را باز تاب نمیدهد. در بند سوم میفرمایند( اما جمهوری اسلامی حاکم بر این کشور – کشوری با یک درصد از جمعیت جهان و ۷ در صد منابع زیر زمینی آن نه فقط هر فرصتی را بر باد داد که پیش داشته هایمان را نیز هستی سوز کرد و هر امکان ما کور شد……ستیز با جهان و منطقه زیر علم… نمیتوانست فرجامی جز انزوا و… داشته باشد )
گرامی ام، از کدام پیشداشته ها میگویید؟ از استبداد ساواک زده ، از وابستگی سلطنتی به غرب و به ویژه آمریکا ، از ( مثلاً ) آزادیهای اجتماعی ( مینی ژوپ ) ، از حزب رستاخیز و خیلی ( پیش داشته های ) دیگر؟ راستی آیا خبر دارید که در همین ( پیش داشته ها )سرهنگ سیامک ها ، سرهنگ مبشری ها ، خسرو روزبه ها ، بیژن جزنی ها ، احمد زاده ها ، پویان ها ، مهرنوش ابراهیمی ها ، حمید اشرف ها ، و بسیاری انسان های شریف و آزاده دیگر را شهید کرده اند ؟
آیا در همین ( پیش داشته ها ) نبود که با اصلاحات ارضی قلابی و انقلاب بی محتوای شاه و مردم ، زندگی روستاییان را به جهنم تبدیل کرده و آنها را رهسپار کپر نشینی در حاشیه شهر ها کرده اند؟ کدام پیش داشته ها مورد نظر شما بوده است؟ آن امکان که کور شد کدام است ؟ آیا از جهان منظور شما غرب و آمریکا است؟ آیا از منطقه کدام کشور مورد نظر شما است؟ آیا منظور شما عربستان، امارات ، کویت ، بحرین ، و شاید هم اسراییل است ؟ کمی به خود آیید. و ببینید کجا ایستاده اید؟ و خود را در معرض داوری سخت تاریخ قرار ندهید. چشم هایتان را بشویید.
در باره انقلاب سال ۵۷ نظرم را خواهم نوشت. این انقلاب با همه افت و خیز ها و پس رفت ها ، یک گام بزرگ و تاریخی به سوی هدف بود هدفی که آرمان خواهی های هزاران ساله مردم میهن ما را بازتاب میدهد. مگر نمیبینید که در میان هم میهنان داخل چه میگذرد؟ جامعه ایران در حال جوشش درونی است. با چشم باز این جوشش درونی ( سازمان های انقلابی مانند توده ای ها و فداییان ) را بنگرید. آیا این شرایط انقلابی توجه شما را جلب نمیکند؟ آیا نوشته های اینچنینی به سود این جنبش هدفمند و آرمان خواه است یا به آن زیان میرساند؟ این جوانان که اکنون تجربیات بسیاری در انبان دارنداین نوشتار ها را حتماً میخوانندو آن را به داوری می نشینند. اطاله کلام نمیدهم.
میدانم شما کیستید. در مورد این نوشتار سخن بسیار است. پیشنهاد میکنم با نظری خود انتقادی. آن را باز خوانی کنید.
بند ۳ آن بیشتر به نظر می آید از سوی پهلوی خواهان نوشته شده باشد. و بند ۴ آن به سخنان صهیونیست ها و طرفداران آنها مانسته است. بند های دیگر آن ( به جز دو بند اول ) نیز به هم چنین. در بند ۸ میفرمایند ( هر مشی سیاسی نافذ برای این دوره لازم است بر آن ارزیابی از وضعیت بنا شود که نظام را درمانده ای در مقابل فشار های بیرون و وا مانده ای در برابراکثریت جامعه بداند…) گویی از زبان نتانیاهو ی جنایت پیشه سخن میگویید. باید به موضع گیری های خود بیشتر فکر کنید.
و اما در بند ۹ که شاید شاهکار نوشتار شما است میفرمایند ( راهکار های متخذه ی چنین سیاستی می باید در خدمت راهبرد گذار از جمهوری اسلامی به سکولار دموکراسی قرار گیرد…) پرسش میتواند این باشد که آیا سکولار دموکراسی یک هدف است ؟ باور ندارم (که آقای اسماعیل نوری علا و همفکرانش مدتها است که بدون هیچ نتیجه ای آنرا دنبال میکنند و این گروه نیم نگاهی هم به آن آقایی که کیپا بر سر به زیارت دیوار ندبه رفته اند دارند ) که سوسیال دموکراسی به تنهایی بتواند اوضاع نا بسامان کنونی را به سامان کند سکولار دموکراسی میتواند نتیجه یک انقلاب سوسیالیستی باشد و نه هدف آن. بی پرده بگویم ، شما و بسیاری دیگر ( نه همه ) که روزی در سالهای ۵۰ و در چارچوب شجاعانه ترین حرکتهای انقلابی امیدی در دلها آفریده اید به دلیل زندگی در میان مردم غرب و تحت تاثیر آن دچار کج اندیشی شده اید و به کج راهه گام نهاده اید یا باید به خود آیید و در دیدگاه های خود باز اندیشی کنید ( که من این را ترجیح میدهم ) ویا خود را در معرض داوری سخت تاریخ قرار دهید. شما آگاه تر از آنید که وضعیت جهان کنونی را به شما گوشزد کنم. هنوز به شما امیدوارم.
خسرو کبیر. دوازدهم فوریه ۲۰۲۵
3 پاسخ
با درود
جناب کبیر خیلی متاسفم برای شما که مثل مذهبی ها با “مینی ژوب ” و یا مثل ضد یهودیها با” کیپا ” مشگل دارید .
شما وقتی از سازمانهای انقلابی ” توده ای ها و فداییان ” نام می بریید منظورتون حزب توده ایران و سازمان فداییان اکثریت است یا بخشهای جدا افتاده از ٱنها که در” جبهه مقاومت ” فعالیت می کنند ؟
ٱیاشما تهدید می کنید؟
وقتی میگویدکه ، “میدانم شما کیستید. در مورد این نوشتار سخن بسیار است. پیشنهاد میکنم با نظری خود انتقادی. آن را باز خوانی کنید”.
جناب خسرو به کجا چنین شتابان !؟
با ٱرزوی سلامتی
وقتی یک “محور مقاومتی” کبیر تلاش برای افشای یک “فدایی” خلق میکند! ترکیب شما همان و چپ انقلابی را به زمین کوبیدن همان! پاس گلهای توده ای-اکثریت به جانیان ج.ا در تاریخ ثبت شده و زدودنی نیست!
دم از سوسیالیست زدنت سرپوشی است برای رسیدن به مقصود. از نظر من رژیم پهلوی و رژیم کنونی هر دو سگ زنجیری امپریالیسم مسلط بوده و هستند. اما رابطه پهلویها آشکار ولی رابطه این لنعتیها هنوز در زیر پرده و پنهان. تعداد عزیزانیکه در ۵۷ سال حکومت پهلوی در زندانها جان باختند کمتر از یک دهم کسانی بود که فقط در تابستان ۶۷ سر بدار شدند. تعداد کسانیکه در ۵۷ سال حکومت پهلویها به شهادت رسیدند یک دهم تعدادی استکه در دهه شصت به شهادت رسیدند. مقایسه فقر، فحشا، دزدیهای کلان، فاصله طبقاتی فاحش، رکود اندیشهای اجتماعی نشانگر آنند که اوضاع کشور ما بدتر از گذشته شد.