در مطلب «در مقابل سادیسم ترامپ چه باید کرد» نکاتی که پروفسور جودیت باتلر عنوان میکند به چند علت قابل توجه و مهم هستند. هشدار باتلر در این بزنگاه تاریخی ما را از فلج شدن در مقابل زشتیها و خشونتهای ترامپ و پشتیبانانش برحذر میدارد و از «انسانیت در برگیرنده» معاصر میخواهد تا به افشای هدف دیکتاتور شدن ترامپ و سنت گرا، ارتجاعی و محافظه کار بودن سرمایه داران حامیاش بپردازیم. میبایست هم با اقداماتش مخالفت خود را بیان کنیم و هم از تناقضات شلخته درونی این اقدامات پرده برداریم.
درسطح جهان شمول واجب است که در ضمن هوشیار بودن به امکان فساد در نهادهای بینالمللی چون برنامه کمکهای توسعهگرای آمریکا و لیبرال دموکرات بودن روح معاهدات بینالمللی مثل میثاق جهانی حقوق بشر با نقد حمایتهای نهادینه این ابزارهای چند ملیتی از سرمایهداری جهانی (و به نوعی درگیر آنارشیسم هایکی شدن) آب به آسیاب ترامپ و سرمایهداران انحصارطلب پشتیبانش و اهداف پلیدشان نریزیم.
در سطح برنامههای اجرایی و قوانین در ایالات متحده امریکا میبایست ضمن استمرار مبارزات علیه بوروکراسی سودجو و استثمارگر در بیان اهداف استعماری و رقابت گریز دستورات اجرایی ترامپ کوتاهی نکنیم و اجازه ندهیم که ذات برتریطلبانه برنامه «آمریکا اول» ترامپ ابزاری برای سرکوب کشورها و ملل در حال توسعه شود. یا به بهانه جلوگیری از جرم و جنایت، آزادیهای زنان در انتخاب سبک زندگیشان و مالکیتشان بر بدنشان نقض شود.
در خصوص گذار از جمهوری اسلامی هم نباید دلمان را به زور و فشار ترامپ برای به زانو در آوردن رژیم آخوندی دل ببندیم زیرا اگر ترامپ موفق شود دادگاه بینالمللی لاهه و معاهدات ضامن حقوق اقلیتها و دگرباشان نیز منقرض خواهند شد و راه گریز برای دست اندرکاران جنایتکاران جمهوری اسلامی باز خواهد شد.
از تناقضات شلختهوار به چند نمونه که هم اکنون آشکار شدهاند می توان اشاره کرد. مثلا ترامپ میخواهد که دنیا به او بهعنوان ابر رهبر احترام بگذارد تا جایی که مدعی جایزه صلح نوبل هم هست ولی با سرکوب نهادهای بینالمللی و چند ملیتی کسی باقی نمیماند تا به او این اعتبار جهانی را اعطا کند.
او بارها گفته که جنگطلب نیست ولی میخواهد با زور خواستههای خود را در چارچوب تجارت جهانی اعمال کند حال آنکه با تضعیف سازمان تجارت جهانی که یکی از ارکان برقراری نظام جهانی سرمایهداریست یعنی با وضع تعرفههای یک جانبه و تحریمهای اقتصادی، دیگر نهادی باقی نخواهد بود تا این خواستهها را محقق کند و در نتیجه زور تبدیل به جنگ خواهد شد.
ترامپ میگوید که میخواهد «سرمایه» را به آمریکا برگرداند ولی متوجه نیست که مالکیت سرمایه مرز جغرافیایی را نمیپذیرد و با تضعیف قوانین مالیاتی سرمایه چینی، روسی، هندی و ژاپنی صاحب ایالات متحده خواهند شد…. یا حد اقل صاحبان استعماری صنایع مستقر در آمریکا خواهند شد. مگر نگفته بود چون پول ساخت کانال پاناما را آمریکا داده بود پس باید صاحب آن باشد، اگر ذوب آهن آمریکا هم با پول هندی احیا شود لابد هند صاحب آن خواهد بود. مگر آنکه بگوید که سرمایه در هند میتواند آمریکایی شود که در نتیجه تق برنامههای ضد مهاجرتیاش در خواهد آمد.
ترامپ میخواهد که آمریکا پیشرو در صنایع الکترونیک و چند رسانهای شود ولی متوجه نیست که این صنایع مبتنی بر تکثر فرهنگی و اجتماعی و چند زبانی است.
او میگوید میخواهد با رمز ارزها کار کند و احتمالا میداند که رمز ارزها مهمترین ابزار قاچاق و کار خلاف و مافیاهای قدرت است.
افشای اهداف فاشیستی ترامپ با رونمایی کردن از شلختگیهای متناقضی که در گفتار و کردار او و همراهانش میبینیم وظیفهایست که خانم باتلر در این بزنگاه تاریخی واجب دانسته است که ادامه این منطق به امید همبستگی و تعاون نیروهای مترقی میسر خواهد بود.