دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

یـادداشـت های شـــــبانه: (۱۱۷) – ابراهیم هرندی

۷۲۱. روزِ درنگ

۲۲ بهمن برای ما ایرانیان باید روز درنگ باشد. باید هرسال دراین روز، نگرانِ آینده ای باشیم که می تواند چنین روزی را دوباره میدان دهد.  این نگرانی را می توان با درنگ کردن در رویداد ناگهانی و ویرانگری که در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ رخ داد و پرسش های بی شماری که درباره این رویداد می توان پرسید، چاره کرد. برای نمونه می توان از اهل اندیشه پرسید که چرا پس از دو انقلاب بزرگ، به ناگهان سازوکارِ حکومتی قرون وسطایی فراهم آمد و بیش و پیش از آن که مردم از چیستی آن حکومت و کیستی بانیانش آگاه شوند، انقلاب ملتی را بلعید و دمار از روزگار آنان برآورد؟

می توان و باید از پشتیبانان حکومت پهلوی پرسید که چرا از دلِ حکومتی که قرار بود ایرانیان را به “دروازه های طلایی تمدنِ بزرگ” برساند، بناگه حکومتی داعشی سربرآورد و همه ی دستاوردهای نیم سده ی حکومت پهلوی را یک شبه یا یک روزه روبید و کشور را به ژرفای واپسگرایی سُراند؟ در سیاست، نیک و بدِ سیاستمداران و دوره امورداری آنان را با میراثی که برجا می گذارند، می سنجند. پس بجاست که بپرسیم در درورانی که همه چیز ایران و مردمانش دگرگون شد و ایران رنگ و رویی دیگر گرفت و چنان می نمود که بسوی آینده ای بهتر روان است، چگونه مردی قرون وسطایی که انگار از دل سیاهچال های روزگاران تاریک تباهی تاریخ برآمده بود و حتی همکارانش نیز به او بهایی نمی دادند، این سان آسان سنگلاخِ سیاست ایران را در نوردید و تومار پادشاهی را درهم پیچید و بی پرده و بی پروا، هرچه خواست گفت و هرچه گفت کرد؟

می توان از اندیشمندان و خُبرگان علوم انسانی و سیاسی و اقتصادی پرسید که چرا در کشوری که نزدیک به ۸۰ سال پیش، انقلابی برای راهگشایی بسوی آینده ای قانونمدار رُخ داد و در دهه های پس از آن هزاران کتاب و رساله و مقاله و نشست و سمینار و کنفرانس درباره پیشرفت، توسعه، انقلابِ صنعتی، نگرشِ مدرن، غرب و شرق، سیاست، آئینِ شهروندی، ایدئولوژی، صنعت، صادرات، نفت، مدیریت، امورداری و دیگر گفتمان های روشنفکری پدید آمد، این گونه یکباره به چنبرِ چشم اندازِ واپسگرایی و خرافه باوری افتاد و آماده گاه تروریست پروری و خشونت گستری و آشوبگری جهانی شد؟

می توان از گروه ها و سازمان های سیاسی و چریکی و انقلابی پرسید که چگونه کوشش های آرمانخواهانه ی شما که نویدِ فردایی بهتر با مشارکت مردم در ساختن ایرانی آزاد و آباد و سکولار می داد، زمینه ی برپایی حکومت خرافی آخوندها شد؟ چرا شعارِ “پیش بسوی فردایی بهتر”، ما را بسوی دیروزی بدتر رواند؟ 

می توان از آکادمیسین ها و دانشگاهیان پرسید که چرا دانشگاه که باید کارگاه شهروند سازی و سنگر مبارزه با خرافه و نادانی باشد، مسجد و حوزه شد. چرا و چگونه در جنگ کهنه با نو که اکنون بیش از دوسده است که در کشور ما درگرفته است،”حوزه علمیه”، که نماد نگرش خرافه باوری در دورانِ پارینه سنگی ست، بر دانشگاه که نمادِ زندگی مدرن است، چیره شد؟ 

***

۷۲۲. بازگشت به گذشـته 

هرخیزشِ سیاسی که رو به گذشته داشته باشد، به دیکتاتوری و وپسگرایی و نابسامانی جامعه کشیده می شود. گذشته، نه تنها دست یافتنی و بازساختنی نیست، بلکه ما در روزگاری زندگی می کنیم که در آن، گذشته هر روز با آینده بی پیوندتر می شود. البته از چشم اندارِ عاطفی، خواهشِ بازگشت به گذشته، پیوندی نزدیک با ترس از اکنون در ذهن انسان دارد؛ ترس از تغییر، ترس از شکسته شدن سنّت های اجتماعی، ترسِ ناتوانی از درک و دریافتِ راه ها و روش های تازه و همگام شدن با آن ها و ترس از آینده. ترس های رفتار- گردان، ترس هایی ست که سازگاری انسان را با جامعه و جهان  کاهش می دهد و ماندگاری ما در جهان را دشوارتر می کند. برای نمونه، ترس از آنچه ما “بی آبرویی” می خوانیم، فرد را از دایره ی خویشان و نزدیکان و دوستانش بیرون می راند و تنها و بی پناه می کند و گاه او را در سکُنجِ تنهایی دقمرگ می کند. این گونه است که ترس، سازگاری انسان را از او می گیرد و ماندگاری او را شکننده و لرزان و لغزان می کند.(۱) 

در گستره ی زندگی اجتماعی، ترس همگانی از روندها و رویدادهایی که جامعه آن ها را ناخوشایند می پندارد، دستمایه ی کارایی برای رای اعتماد گرفتن از مردم در راستای به قدرت رسیدن است. سیاستمدارانِ پاپولیست که راهزنان سیاسی اند، همیشه ترس و واهمه های همگانی را پروار و پُرنما می کنند و خود را پیشاهنگان پیش گیری از بدآیندهای اجتماعی و فرهنگی وانمود می کنند. این کار همیشه با نشان دادن آرمانشهرِ دروغینی در روزگاران گذشته رو می دهد؛ روزگارِ پرشکوه بزرگی در گذشته یا دوران امپراتوری فلان پادشاه یا بهمان پیامبر. نمونه های ایرانی این چگونگی، یکی حکومت کنونی ایران است که هنوز می کوشد تا ایرانیان را به دوران صدرِ اسلام بازگرداند و “جهان را پُر از عدل و داد” کند. دیگری هم گروهی از مخالفانِ این حکومت که خواهانِ بازگشت به دوران پیش از این دوران هستند و رسانه هایی که آن روزگار را “عصرِطلایی” ایران می خوانند و می دانند و نشان می دهند! 

اگرچه بازگشتِ به گذشته، مانندِ “بازگشت به خویش”، گفتمانی ساده انگارانه و سانتیمانتال و آرمانخواهانه است، اما در گستره ی سیاسی، برآیندی از ذهنیتِ و پروژه ی فاشیستی ست. پروژه ای دروغین، خیانت بار و حقیقت ستیز. هیچ گذشته ای دست یافتنی و بازگشتنی نیست. گذشته حتی در تاریخ شفاهیِ زنده که در ذهن انسان است، پدیده ای هماره دگرگون شونده و ناپایدار است و چنان با خیزوخواب های عاطفی انسان و رنگ و بوی زمان و مکان در می آمیزد که هیچ پیوند معناداری با گذشته ی حقیقی نمی تواند داشته باشد. فاشیسم، ویروسِ بحران های اجتماعی ست. این ویروسِ ذهنی نیز درست مانندِ ویروس های زیستی، هرگاه و هرجا که زمینه ی بروز بیابد، می روید و منتشر می شود. زمانی که گرفتاری های اقتصادی و فرهنگی شیرازه ی پیوندهای اجتماعی را سُست می کند، اندیشه های فاشیستی نیز سر بر می آورند. آنگاه سیاست مداران فاشیست که راهزنان سیاسی اند، از این کمبودها و نابسامانی های اجتماعی و گلایه های مردم، نردبانی برای رسیدن به قدرت می سازند. این سیاستمداران انگل های سیاسی و ماشین های پخش و انتشارِ ویروس فاشیسم در جامعه اند. 

در پروژه ی بازگشت به گذشته، همیشه واقعیت هایی برای مبارزه با حقیقت بکار گرفته می شود. نمونه ی زنده ی این سخن، سیاست کلانِ دونالد ترامپ است. حقیقتِ کانونی در سیاست او پدید آوردنِ زمینه برای “آزادی سرمایه” به بهای همه ی دستاوردهای تمدن غربی ست. آرمانشهر ترامپ و همپالکی های او پدید آوردنِ امریکایی ست که در آن سرمایه داران نه مالیات می دهند و نه هراسی از قوانین کاری و بازرگانی و سرمایه گذاری در پیوند با تولید و توزیغ و فروش دارند. در آن آرمانشهر، دولت، کلوپ ویژه ی میلیاردهاست که تنها دو وظیفه دارد: نگهبانی از امنیت کشور و بازار یابی برای گسترش صادرات. اما چون در گستره ی سیاست، حقیقت همیشه و در همه جا در لایه های مردم فریبی از واقعیت پیچیده می شود، ترامپ هرگز سخنی از هدف حقیقی خود نمی گوید و به واقعیت هایی عامه پسند و کاستی نما مانند: گرانی، بزرگ بودنِ دولت، کمک های خارجی، جهش های اقتصادی چین، پناهندگان و مهاجران، نهادهای امدادی و تبعیض سیتز، ریخت و پاش های اداری و اوباما اشاره می کند و مبارزه با آن ها را در فهرست برنامه های خود قرار می دهد.(۲) 

نمونه ی ایرانی این چگونگی، شیوه ی رفتاری خامنه ای ست. حقیقت این است که حکومت توتالیترِی که خامنه ای اکنون اداره می کند، مایه ی همه ی گیرها و گرفتاری های امروز ایران. اما او واقعیت هایی چون: تحریم، استکبار، دشمن های داخلی و خارجی، کاهش ایمان مردم و ناکارآمدی حکومت را دلیل های بنیادی شکست های پیاپی می داند.   

…………….

  1. ترس یکی از عواطف انسان است که هم به جانوران هشدار می دهد و هم آنان را از نزدیک شدن به مرگ می رماند. چنین است که گفته اند: ترس، برادرِ مرگ است. البته گفتمانِ “گذشته” برآیندهای روانشناسیکِ چند لایه ای دارد. یکی از این لایه ها این است که انسان هرچه سالمندتر می شود، گذشته در ذهن اش پالوده تر می شود و از تلخی ها و زشتی ها زوده تر می شود و دلنشین تر می نماید. همزمان با این چگونگی، آینده نیز امیدبخش تر می نماید. این ترفندهای عاطفیِ ذهن، برای این است که انسان زندگی را پی بگیرد و واندهد و دست به خودکشی نزند. یادِ دلتنگانه از گذشته در گویه های زبانزدِ “خوشا قدیما”، “چه روزگاری داشتیم”، قدیما یادش بخیر آسمونا آبی بودند” و “آدم به امید زنده ست” یا ” پایانِ شبِ سیه سفید است”، ریشه در این گرایش روانی انسان دارد.
  1. https://www.birmingham.ac.uk/news/2023/how-the-global-rise-of-authoritarianism-is-misunderstood-and-why-it-matters

***

۷۲۳. کمـدی الهی

این سوپرمنِ مقوایی

که آسمان را به زمین آورد

ککی در تنبانِ تاریخ ما بود.

کمدی الهی

تا برزخ و دوزخ و بهشت را

از نقشه ی جغرافیای ما بروبد 

و آسمان را 

ازعرش و فرش و فرشته تهی کند. 

بدین گونه

میمونِ برهنه

از سنگلاخ های هزاره های کهن  

گذشته است

تا آدمی از آز و نیاز خود 

نردبانی از هیچای غریزه

تا پوچای خدا نسازد 

و آرام و رام و رها

پروردگارِ هستیِ خود باشد.

اکنون

شهدِ آفتاب 

شیرینی عشق 

و شورِ زندگی

از آنِ ماست

و قُمری به ترانه 

از جفت خود می گوید. 

اکنون 

دیگر هیچ طلسمی

اسمی

در جعبه ی جادو کارگر نمی شود

و شعر 

نیایشِ انسان 

در ستایش زندگی ست.

***

 ۷۲۴. گهی زین به پشت

یکی از بازتاب های بزرگ دوران روشنگری بر ادیان جهان این بود که آن ها را ناگزیر از بازنگری در کتاب های مقدس خود و تفسیر دوباره متون آن ها در پرتو دستاوردهای انقلاب صنعتی اروپا کرد. از آن زمان تا کنون، دین هایی که پیش از آن پیشرو و رهنمود دهنده بودند و پاسخ هر پرسش را در کتابِ مقدسِ خود می یافتند و می دادند، ناگزیر از بازخوانیِ آن متون برای یافتن اشاره ای به کشفیات و اختراغات تازه صنعتی شده اند. 

اکنون هربار که پژوهشگری راز تازه ای از جهان هستی می گشاید، اهل دین، آسیمه سر به تکاپو می افتند تا نشان دهند که رمزِ آن راز، در هزاره های گذشته در کتابی که آنان آسمانی می پندارند، وجود داشته است. این چگونگی را می توان درباره پیدایش هر پدیده تازه علمی و صنعتی دید. زمانی که گوی گون بودن زمین و گردش آن بدور خورشید آشکار شد، دکانداران دین های  ابراهیمی نخست آن را “کفر” خواندند و آنگاه که پذیرش همگانی و جهانی یافت، با اشاره به ده ها آیه و حدیث و روایت گفتند و نوشتند که این موضوع پیش تر در کتاب آسمانی آنان آمده بوده است. هم چنین است داستان کشف وجود میکروب و ویروس، رفتار ابر و آب، چگونگی پیدایش دریا، اختراع ماشین و رادیو و تلویزیون و تلفن و پرواز هواپیما و کشف ژن، گام نهادن انسان بر خاک ماه، برآیش هستی از تک یاخته آغازین در آب، پیدایش بانک، بیمه، لایه اوزون، کامپیوتر و اینترنت و فیسبوک و تلگرام. هربار که پدیده تازه ای ساخته می شود، دکانداران اهل دین با شتاب، آیه، حدیث و یا روایتِ مربوط به آن را پیدا می کنند و با بافتن آسمان و ریسمان بیکدیگر، نشان می دهند که پیدایش چنان پدیده ای در دین مبین آنان پیش بینی شده بوده است!(۱)

نیز چنین است داستان اندیشه های مدرن، از آثار ارسطو تا ساختار شکنی مدرن و آموزه های مارکس و فروید و هایدگر، تا مفاهیم مدرن درباره آموزش و پرورش و بهزیستی و بانکداری و بورس و بیمه. اهل دین برآن اند که هر آنچه گفته شده است و گفته خواهد شد را می توان در “سیره انبیا و اولیا” پیدا کرد. اگر هم پیدا نشد، آن را در آثار پیران رهروی چون؛ شیخ طوسی، سید ابن طاووس، علامه حِلّی و مجلسی می توان یافت. این چگونگی، دین را که تا پیش از انقلاب صنعتی، همه ی پرسش های مردم را پاسخ می داد و دیگران را پیرو خود می پنداشت، اکنون پیرو دانش و صنعت مدرن کرده است.

گرفتاری دیگرِ این کار، گمراه کردنِ بخشی از مردم با این دروغ های شاخدار و لایتچسبک است که کم ترین زیان آن، فرصت سوزی ست. پروژه روشنگری از زمانی در ذهن غربیان کلید خورد که دریافتند که دین و مذهب – هر دینی و هرمذهبی – مشتی از باورهای افسانه ای کهن و تاریخی ست که نمی توان از آن ها بهره ی سودمندی برگرفت. هیچ دین و مذهبی با پنداره ها و پیش پنداره های دوران روشنگری سازگار نیست و هیچ پیوندِ معناداری با دانش مدرن ندارد و هرگز نیز نخواهد داشت. این حقیقت، دستِ کم، برای مردم ایران که در نیم سده ی حکومتِ مذهبی داشته اند، باید آشکار شده باشد.

……..

  1. اکنون نوبت هوش مصنوعی رسیده است. کاوشگران خدومِ باید بکوشند تا هرچه زودتر آیه و حدیث و روایت از انبیا و اولیا درباره ریشه های این هوش پیدا کنند. 

***

۷۲۵. یکی به دو با هـوش مصـنوعی (AI)

امشب داشتم در سایتِ دیپ سیک-(DeepSeek)-  با کاوشگرِ هوشمندش که با هوش مصنوعی (AI) کار می کند، یکی به دو می کردم که ناگهان دریافتم به زبان فارسی هم کار می کند. این دیپ سیک همان پایگاه هوش مصنوعی چینی ست که این روزها سروصدای زیادی درباه اش بپا شده است. به زبان فارسی از او پرسیدم که شعر فارسی هم می تونی بنویسی. گفت:بعــــله. دنباله ی این یکی به دو کردن را در اینجا می آورم:

– پس یک دوبیتی به طنز بنویس:

………….

– یک روز مردی پر از شوق

  رفت بازار تا بخرد قوق

  پرسید قیمت رو، فروشنده گفت:

  قوق تمام شد، بیا بخر خوق!

…….

– خیلی مزخزفه. یه چیز بهتر بنویس.

…….

– تو بهتر می تونی بنویسی؟

…………

– طعنه میزنی آی کیو؟ معلومه که میتونم. بیا:

کلاغی آشـیانه سـاخت بـربـام خـانـه ام

گفـتا اکـنون مـن بـا تـو هـم آشـیانـه ام

گفتم ترانه ای بخوان، دلم گرفته است

گفــتا: “قـار قـار قـار، ایـن هـم تــرانـه‌ام

………….

-از شما متشکرم.

……….

– قابل نداره

یادداشت های شـــبانه (۱۱۶)

یادداشت های پیشین در سایت اخبار روز.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *