سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴

سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴

فکر شرابی – ناصر داوران، ترجمه: رامیز تای نور

امروز زاد روز میلیون ها
امروز جنگل هامان هم طالع ارس
امروز  روز سخن گفتن گلوله سرخ است
امروز پلنگان سرودی میشوند سراسری
امروز روز انفجار ‌”نه” بر سکوت.
*
منبعد
وقتی باران ببارد
از دل خاک “مشت” جوانه خواهد زد،
منبعد
سخن گفتن به صدای بلند
قاعده خواهد بود
پرچم خواهد بود،
منبعد
دستانمان
ستاره خواهد اندیشید
چشمه خواهد اندیشید.
*
امروز  روز پر گشودن فکر شرابی
امروز روز سیاهکل.




*شرابی گؤروش*
ناصر داوران

بو گون میلیون‌لارین آد گونو
بو گون مئشه‌لریمیز آراز طالعینده
بو گون قیزیل مرمى‌نین دیل آچدیغى گون
قافلان‌لارین بیر مملکت ماهنىلاشما گونو
سکوتا پارتلایان یوخ گونودور.
ایندن بئله
یاغبش یاغاندا
تورپاغین بطنینده یومروق تومورجوقلاناجاق
ایندن بئله
اوجادان دانیشماق
قایدایا چئوریلیب بایراق اولاجاق
ایندن بئله
ال‌لریمیز
اولدوز دوشونه‌جک
بولاق دوشونه‌جک.

بو گون شرابى گؤروش‌لرین پروازلاندیغى گون
بو گون سیاهکل گونودور.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

یک پاسخ

  1. ناصر عزیز چند روزی در ان اتاق شماره سه میهمان بود یادم هست تازه بما اجازه صحبت کردن را داده بودند ولی نه از گذشته نه از اینده فقط وفقط از حال مقرر شده بود سخن گفته بمیان اید ملافه سفید کنار کشیده شد وان پتوی مشکی نیز گوشه اش بالا رفت و درب باز شد و بلند قدی به وسط اتاق هل دادند نه اسمی ونه اتهامی ولی ما که از ان سالهای سکوت محض جسته بودیم ناشیانه ناصر عزیز را به سخن وا داشتیم سیوالی از دستورزبان فارسی مطرح شد (از فعل پرسیدن همان مصدر پرسیده را) ناصر جان با چه شیوایی تمام مصدر مفعلولی بودن این مصد را توضیح میداد که در دم با ریختن چند نفری داخل اتاق ناصر را ما از دست دادیم تا که در زمستان ۶۷ شنیدیم که ازاد شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *