دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

مهار فعال ایران با استراتژی فشار حداکثری ترامپ و بلاتصمیمی ولی فقیه نظام – احمد هاشمی

 سیاست مهارفعال ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری

 در رابطه با سه لایه سیاست مهار جمهوری اسلامی تا دوره ترامپ: مهار هسته ای، مهار تسلیحاتی و مهار منطقه ای، در آمریکا اجماع دوحزبی حاکم بود. راهبردهای سیاست مهار نیز تا قبل از ترامپ، راهبرد موازنه منفی در ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی و راهبرد چند جانبه گرایی تنبیهی بودند.

از دوره ترامپ، راهبرد یک جانبه گرایی با رویکرد فشار حداکثری، در چارچوب دیپلماسی انرژی و دیپلماسی اجبار، مبنای سیاست مهار فعال او قرار گرفت.

هدف عمده راهبرد ترامپ با سیاست مهار فعال، استفاده از دیپلماسی اجبار با رویکرد فشار حداکثری برای ناتوان سازی ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی و کشاندن آن به پای میز مذاکره بود.

 در این رابطه است که او مخالف توافقنامه برجام بود. بر مبنای نظر ترامپ، حاصل برجام انتقال ۲ میلیارد دلار به ساختار اقتصادی ایران و همراه با کاهش فشارهای اقتصادی به جمهوری اسلامی بود. نتیجه این سیاست توسعه موشکی و گسترش نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی بود. 

در رابطه با مهار منطقه ای ترامپ، در سند راهبرد امنیت ملی۲۰۱۷ در دوره اول ترامپ آمده بود:

“ما به حضور نظامی ضروری آمریکا در منطقه برای حفاظت از آمریکا و متحدان مان در برابر حملات تروریستی و حفظ توازن قدرت مطلوب منطقه ای ادامه خواهیم داد. ما به شرکای منطقه ای در تقویت نهادها و قابلیت های آنها از جمله در اجرای قانون، برای اقدامات ضدتروریسی و ضدشورش کمک خواهیم کرد.

به شرکای مان در به دست آوردن دفاع موشکی متقابل و دیگر قابلیت ها برای دفاع بهتر در برابر تهدید های موشکی فعال کمک خواهیم کرد. با شرکا برای خنثی کردن فعالیت های بدخواهانه ایران در منطقه همکاری خواهیم کرد.”

ترامپ در قالب “خنثی کردن فعالیت های بدخواهانه ایران” برنامه حذف سردار سلیمانی فرمانده سپاه  قدس را به اجرا گذاشت و با این عملیات به افزایش امنیت نیروهای نظامی آمریکا و متحدین منطقه ای خود افزود و همچنین موجب کاهش قدرت نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی شد. 

تلاش برای متحد کردن هم ‌پیمانان در قالب “اتحاد پیرامونی نوین با صلح ابراهیم” نیز یکی از مولفه های سیاست مهار فعال ترامپ، در دور نخست ریاست جمهوری بود.

مولفه اصلی ترامپ در رابطه با فشار حداکثری بازگشت به تحریم های اقتصادی (بانکی و مالی و…)، ممنوعیت تسلیحاتی و دسترسی به منابع فناوری، محدودیت بر تولید وعرضه انرژی به خصوص صادرات نفت، عملیات سایبری تهاجمی و حمایت از مخالفان رژیم و… بود.

 در میان ابزارهای مختلف اعمال فشار حداکثری، محدودیت بر تولید و عرضه نفت، نقش تعیین کننده ای را ایفا می کرد.

در ۱۵ ژوئن۲۰۱۷، سنای آمریکا رای به تحریم های جدید علیه ایران داد. این لایحه  به دولت ترامپ اختیار داد تا دارایی های ایران را مسدود کند و مانعی برای گسترش برنامه موشکی ایران گردد. 

ترامپ در ۸ می ۲۰۱۸ خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد. در ۵ نوامبر ۲۰۱۸، دولت ترامپ تحریم های آمریکا را که پس از برجام برداشته شده بود، مجددا احیا کرد. در ادامه ایجاد کمپین فشار حداکثری، به عنوان برنامه مشخص، علیه جمهوری اسلامی در دستور کار دولت ترامپ قرارگرفت. 

نتایج این اقدامات ترامپ را می توان به وضوح در رابطه با تاثیر تحریم ها، بر تولید و صادرات نفت و همچنین بر تعییرات تولید ناخالص ملی در دو نمودار زیر مشاهده نمود.

سیاست مهار ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری 

در چارچوب استراتژی فشار حداکثری، مهمترین سیاست دولت ترامپ برای تضعیف ایران، پایان دادن به برنامه هسته ای، محدود کردن قدرت موشکی و کاهش نفوذ منطقه ای از طریق گسترش تحریم های جدید و تشدید اجرای تحریم های گذشته خواهد بود. 

بدون تردید استراتژی فشار حداکثری در دور دوم همراه با تغییرات و تشدیدهایی تازه خواهد بود. مهمترین ارکان این استراتژی عبارتند از: اعمال محدودیت در تولید و صادرات نفت، محدود کردن نفوذ منطقه ای، افزایش فشار اقتصادی، اعمال تحریم های جدید علیه صنایع و مقامات کلیدی، تلاش برای انزوای منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی.

 در این استراتژی، تهدیدات نظامی و فشار به متحدان عرب برای همکاری با آمریکا در مهار ایران رل مهمی خواهند داشت.

علاوه بر این، بخش مهمی از رویکرد آمریکا در مواجهه با ایران، متأثر از اسرائیل و تحرکات این دولت علیه جمهوری اسلامی است. 

با توجه به  تحولات یک سال اخیر و تشدید تنش بین جمهوری اسلامی و اسرائیل تا آستانه جنگ، بازگشت ترامپ و افرادی چون مارکو روبیو وزیر امور خارجه، پیت هگزث  وزیر دفاع، مایک والتز مشاور امنیت ملی و الی استفانیک  نماینده ایالات متحده در سازمان ملل، که همگی به دارا بودن مواضع سخت علیه ایران و حمایت شدید از اسرائیل شناخته میشوند، احتمال افزایش اقدامات علیه ایران و ماجراجویی های پرهزینه، سناریوی محتمل خواهد بود.

در همین راستا مایک ایوانز، یکی از رهبران برجسته مذهبی و مشاور ترامپ اذعان نمود که: 

“ترامپ، رئیس جمهور منتخب، اسرائیل را تشویق  کرد تا زیرساخت های انرژی ایران را در طول دوره باقیمانده بایدن هدف قرار دهد”.

با توجه به کاهش قابل اعتنا قدرت منطقه ای ایران در نتیجه تضعیف حزب الله و سقوط دولت سوریه، حمله به تأسیسات هسته ای ایران توسط اسرائیل به عنوان گزینه ای مطرح در دولت اسرائیل است.

غیرقابل پیشبینی بودن، بی نظمی فکری و توهم در شخص ترامپ، در کنار دیدگاه یک جانبه گرایانه، متغیرهای مهمی هستند که می تواند بر سیاست ها و رویکردهای وی در قبال تحولات آینده تأثیر بگذارند، لذا او ممکن است در هر زمان، تصمیمات غیرمنتظره ای اتخاذ کند. 

فشار حداکثری ونظم امنیتی جدید در منطقه خاور میانه

تغییرات ساختاری در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه در فاصله ۷ اکتبر تاکنون، منجربه تغییر توازن قدرت منطقه ای و فرا منطقه ای شده است. این تغییر توازن قدرت، نقش به سزایی در رقابت های ژئوپلیتیکی خواهد داشت. 

سقوط اسد منجر به زوال محور مقاومت و پایان ”عمق استراتژیک”، جمهوری اسلامی شد. جمهوری اسلامی بازنده بزرگ و ترکیه برنده اصلی رقابت های ژئو پلیتیکی در منطقه غرب آسیا دراین دوره بوده است. اکنون با آغاز ریاست جمهوری ترامپ و راهبرد اصلی ”نخست آمریکا“  تحولات پیچیده تر شده است. 

بازیگران اصلی اکنون ترکیه، آمریکا و عربستان، درسطح کمتری قطر و در مجموع کشورهای عربی و شورای همکاری خلیج فارس هستند. اسرائیل نیز با تنش های نظامی و غیرنظامی بازیگر فعال دیگر این منطقه است.

سیاست فشار حداکثری و بلاتصمیمی ولی فقیه نظام

نظام حاکم در ایران، توسط یک ولی فقیه اداره می شود. قوای سه گانه نمایشی هستند. تصمیم های سیاسی مهم توسط ولی فقیه با اتکا به مشاوران حلقه درونی و غیررسمی (الیگارشی نظامی، سیاسی و اقتصادی) گرفته می شود.
ساختار قدرت به ظاهر دوگانه آن است: بخش انتصابی و بخش انتخابی. بخش انتصابی در راس آن ولی فقیه، قدرت و خشونت را در اختیار دارد و صاحب حق وتو است. جمهوریت نظام فقط یک کابینه است که بوروکراسی دولتی را اداره می کند.
نظام  یک “بروکراسی محافظ” یعنی “مجمع تشخیص مصلحت” و به ویژه “شورای نگهبان دارد، که زیر چتر ولی فقیه قرار دارد.

الگوی شیخوخیت برای رسیدن به توافق در فرایند انتخابات مجلس پنجم و پیدایش جریان سازندگی به بست رسید. (آغاز اختلافات خامنه ای با رفسنجانی).
از این دوران به بعد هر تصمیم یا لوایحی، که مورد قبول ولی فقیه و الیگارشی حامی او نبود، به ”بورکراسی محافظ“ سپرده می شود.
پرونده هسته ای و برجام، حق ورود زنان به استادیوم های ورزشی، تصویب یا عدم تصویب لوایح پول شویی موسوم به اف.ای.تی.اف، آزادسازی اقتصادی، کاهش بورکراسی متورم، خصوصی سازی صنعت خودرو، حکم اعدام و تعویق اجرای آن، واردات یا عدم واردات واکسن، فیلترینگ و… شاید بتوان انبوه موارد دیگر را به  این فهرست اضافه نمود. نتیجه اینکه: نظام  دچار پدیده بلاتصمیمی است.

سناریوهای فشار حداکثری
سناریوی اول: فشارحداکثری و تلاش برای متحد کردن هم‌ پیمانان توسط ترامپ، برای ناتوان سازی و تسلیم جمهوری اسلامی در جهت پذیرش مذاکره بدون قید و شرط با آمریکا برای پیمان هسته ای جدید و سپس امتیازگیری حداکثری در میز مذاکره خواهد بود.

هدف این سناریو تغییر رفتار و استراتژی رژیم جمهوری اسلامی است و نتیجه آن پذیرش مذاکره بدون قید و شرط با آمریکا برای پیمان جدید در همه عرصه ها است. در این رابطه تغییر در مواضع کشورهای مهم اروپایی در رابطه با جمهوری اسلامی و آغاز کار کایا کالاس مسئول جدید سیاست خارجی در اتحادیه اروپا، که مخالف سرسخت روسیه است، به نفغ ترامپ خواهد بود.
سناریوی دوم: ادامه نه به مذاکره مستقیم و نه جنگ ولی فقیه نظام، منجربه تشدید فشار حداکثری در ابعاد بالا و همگامی و همکاری آمریکا با اسرائیل، برای نابودی زیرساخت های اقتصادی ایران در عرصه های انرژی هسته ای، انرژی فسیلی، صنعت، کشاورزی و در یک کلام  فروپاشی اقتصادی، و در ادامه فروپاشی رژیم در دستورکار قرار خواهد گرفت.

پایان

ahmad.haschemi@gmx.at

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *