سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳

سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳

جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور): گرامی باد پنجاه و چهارمین سالروز تولد جنبش فدائیان خلق!

در دفاع از سوسیالیسم (۸۹)

     در آستانه پنجاه و چهارمین سالگرد تولد جنبش فدائیان خلق، یاد و خاطره رزمندگانی را گرامی می‌داریم که با عشق به خلق دربند و آرمان آزادی زحمتکشان، جان بر کف به جنگ سیاهی رفتند. آنها با غریو مسلسل‌های خود در جنگل‌های سیاهکل، روشنایی امید و نوید آزادی را در یکی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر ایران برای رهروان آزادی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم به ارمغان آوردند. صداقت انقلابی، جسارت، شجاعت، ایمان به مبارزه، استقلال رأی، پویایی کمونیستی، درک ضرورت‌های زمان و از خودگذشتگی در راه خلق و آرمان‌های سوسیالیستی این رزمندگان، باعث شد که نشان سرخ فرهنگ فدایی تا امروز بر تارک جنبش چپ ایران بدرخشد.

      امسال در حالی این روز تاریخی را گرامی می‌داریم که کشورمان با بحران‌های ساختاری فزاینده‌ای روبروست. نارضایتی عمومی و تشدید فشارهای معیشتی، شکاف میان مردم و رژیم ولایت فقیه را بیش از پیش عمیق کرده است. وخامت اوضاع معیشتی طبقه کارگر، زحمتکشان و دیگر اقشار فرودست و میانه‌ جامعه که به‌طور مستقیم تحت تأثیر سیاست‌های ویرانگر اقتصاد نولیبرالی رژیم قرار دارند، کشور را در موقعیتی حساس قرار داده است.

     حکومت و دولت وابسته به سرمایه‌داران، به‌جای دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان، تمام تلاش خود را معطوف به حفظ منافع سردمداران رانت‌خوار و تثبیت سلطه اقتصادی و سیاسی آنها کرده‌اند. به‌جای ارائه راهکارهای عملی برای بهبود وضعیت معیشتی مردم، سیاست‌هایی را در پیش گرفته‌اند که موجب افزایش نابرابری‌های اجتماعی و تعمیق شکاف طبقاتی شده است. در همین چارچوب، آنها تلاش می‌کنند با سرکوب اعتراضات و کنترل فضاهای عمومی، پایه‌های «گام دوم انقلاب» خود را مستحکم‌تر کنند و به همین دلیل نیز هرگونه مطالبه‌گری را حتی در شکل مدنی آن با تهدید و سرکوب پاسخ می‌دهند.

     سرکوب گسترده جنبش‌های اعتراضی، مخالفت با هرگونه تشکل‌یابی کارگران، و پایمال کردن حقوق جمعی زحمتکشان و دیگر اقشار فرودست جامعه به رفتار غالب حکومتداری رژیم تبدیل شده است. این رفتار نه‌تنها به گسترش فقر و بی‌عدالتی دامن زده، بلکه فاصله طبقاتی را عمیق‌تر کرده و موج نارضایتی عمومی را در سرتاسر کشور گسترش داده است. رقابت میان جناح‌های مختلف حاکمیت بر سر کسب قدرت بیشتر، تثبیت جایگاه و تأمین منافع گروهی خود نیز، شکاف‌های ساختاری را عمیق‌تر کرده و ناکارآمدی نظام را بیش از پیش آشکار ساخته است. به‌عبارت‌دیگر، ایران استبدادزده با بحرانی عمیق در تمامی حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی، اخلاقی، حقوقی و … روبروست و فساد ساختاری، سرکوب سیستماتیک مردم، نفی حقوق بشر، تورم، رکود، بیکاری و بحران‌های معیشتی به شاخص‌های حیات نکبت‌بار رژیم دینی حاکم بر ایران تبدیل شده است.

     از سوی دیگر، تحولات اخیر در عرصه بین‌المللی، به‌ویژه سیاست‌های تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و روی کار آمدن دولت راست‌گرای دونالد ترامپ در ایالات متحده، همراه با اتحاد استراتژیک آمریکا و اسرائیل با هدف تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه، فراهم‌سازی شرایط برای سلطه امپریالیستی غرب و تغییر معادلات سیاسی و امنیتی خاورمیانه، تأثیرات مستقیم و قابل‌توجهی بر سپهر سیاسی منطقه، از جمله بر رژیم حاکم بر ایران خواهد داشت.

     با توجه به مواضع تند دولت جدید آمریکا و جنگ‌طلبی اسرائیل و ضعیف شدن بخش عمده‌ای از «نیروهای مقاومت» نیابتی رژیم، چنین به نظر می‌رسد که خامنه‌ای برای تثبیت «گام دوم انقلاب» قبل از مرگ خود و ادامه بساط خودکامگی رژیم، چاره‌ای جز بازنگری در سیاست‌های جاری رژیم بویژه در سیاست‌ خارجی ندارد؛ هرچند ممکن است در این مسیر با تنش‌های درون حکومتی از سوی جناح‌های تندرو مواجه شود. با این حال، هیچ نشانه‌ای از تغییر رفتار رژیم در برخورد با مردم تحت استبداد دینی در داخل کشور مشاهده نمی‌شود.

      انتخاب مجدد دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، امید برخی از نیروهای اپوزیسیون از جمله ارتجاع سلطنت‌طلب، اصلاح‌طلبان بریده از حکومت و مجاهدین خلق را برای دستیابی به سهمی درشت‌تر در آینده سیاسی ایران افزایش داده است. این گروه‌ها بدون توجه و اهمیت به نقش توده‌های مردم، صرفاً با تکیه بر حمایت‌های خارجی به دنبال سرنگونی رژیم هستند، آشکارا خواستار مداخله نظامی و تشدید تحریم‌ها می‌باشند؛ غافل از اینکه آینده ایران باید تنها به دست مردم ایران و با همکاری نیروهای مترقی و ملی کشور تعیین شود.

     اپوزیسیون ترقی‌خواه، دمکرات و چپ نیز در مواجهه با سیاست‌های داخلی و بین‌المللی رژیم، اگرچه در تلاش‌اند تا نقشی مؤثر در تحولات سیاسی و اجتماعی ایفا کنند، اما ضعف در انسجام سازمانی، تشتت و پراکندگی، و تداوم اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک میان خود، بخش قابل‌توجهی از انرژی این نیروها را به برخورد با یکدیگر و تشدید اختلافات موجود اختصاص داده است. متأسفانه، در میان جریان‌های برخاسته از دل جنبش فدائیان خلق نیز که یکی از فراگیرترین نیروهای چپ داخل کشور در بعد از انقلاب بوده و هستند، این ضعف‌ها بویژه ضعف نظری و سازمانی مشهود است؛ و این موضوع در شرایطی که رژیم مستبد اسلامی هر روز بیش از پیش در بحران‌های همه‌جانبه غرق می‌شود و ایفای نقش نیروهای ترقی‌خواه و مدافع آزادی، عدالت اجتماعی و برابری به ضرورت روز سپهر سیاسی ایران تبدیل شده است، ارتباط ساختارمند مبارزات جاری مردم ایران و زحمتکشان دربند نظام غارتگر سرمایه‌داری را با نیروهای فکری خود مختل کرده و تأثیرات منفی خود را بر انسجام و کارآمدی جریان‌های چپ و جنبش فدائیان خلق گذاشته است.

رفقای فدایی!

     حکومت از سازمانیابی مردم و پیوند اعتراضات آن با جریان‌های سیاسی ترقی‌خواه و مدافع آزادی، عدالت و برابری اجتماعی بیمناک است. هرچند در مقابل آمریکا و شرکای دیگرش «نرمش قهرمانانه» نشان می‌دهد و برای بقای خود به هر ذلتی تن می‌دهد، اما در برابر خواست مردم و مطالبات بحق آن‌ها، سفاک، سرکوبگر و خونریز است.

     در چنین شرایطی که اکثریت قریب به اتفاق مردم علیه دیکتاتوری حاکمان خونریز و مستبد به اشکال مختلف مبارزه می‌کنند، و رژیم نیز توانایی حل بحران و ناکارآمدی ساختاری خود را ندارد، و بدون سرکوب و کشتار نمی‌تواند به حیات نکبت‌بار خود ادامه دهد، اپوزیسیون ترقی‌خواه، دمکرات و چپ، از جمله فدائیان خلق – به‌ویژه اپوزیسیون خارج از کشور – باید با تکیه بر توان داخلی مردم ایران، به تشتت و پراکندگی نظری، سیاسی و سازمانی خود پایان دهند.

     هرچند این رویکرد چالش‌های خاص خود را دارد، اما می‌توانند بر روی حداقل‌هایی همچون همکاری‌های مشترک سیاسی، تشکیل ائتلاف‌های استراتژیک بر اساس ماموریت مشترک و اهداف مشخص، هم‌افزایی و هم‌فکری در مورد استراتژی‌ها و تاکتیک‌های مشترک، و تقویت ساختارهای سازمانی و تشکیلاتی کار کنند تا نقش تاریخی خود را در آماده‌سازی شرایط ذهنی تغییرات بنیادین در کشور ایفا کنند و در تحولات سیاسی و اجتماعی کشور حضور مؤثرتری داشته باشند.

     ما به عنوان جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور) از نحله‌های مختلف جنبش فدایی، دستتان را رفیقانه می‌فشاریم و بار دیگر در پنجاه و چهارمین سالگرد تولد جنبش فدائیان خلق، در برابر خانواده‌های جانباختگان سر تعظیم فرود می‌آوریم و به همه آنهایی که در راه بهروزی کارگران و زحمتکشان و برای تحقق آزادی و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنند درود می‌فرستیم.

جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور)

۱۸ بهمن ۱۴۰۳

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

3 پاسخ

  1. درود.
    رفقای داخل کشور به درستی خواهان اتخاذ برنامه و استراتژی مشترکِ نحله های مختلفِ فدایی شدند. برتر از این، بی شک اگر نگرش سکتاریستی و خود محوری بر بستر “انتقاد و انتقاد از خود” از دامان این نحله های پراکنده، زدوده شود آنگاه می توان به توده گیر شدن، به ایجاد و بسط روابط تنگاتر از پیش با طبقه کارگر ایران امیدوار بود. بعداز حدود چهار دهه پراکندگی و تفرقه، هنگامی که آوانگارد و پیشاهنگِ مدعی م.ل خود نتواند رویه ی اتحاد را در پیش بگیرد از چه روی شعار :” کارگران جهان متحد شوید.” را سر می دهد؟
    جز این، در بیانیه ی رفقای داخل کشور، تشویق و تاکید بر ضرورت تشکیل جبهه ی متحد مردمی متشکل از نیروهای م.ل ملی گرا، جمهوری خواه و سکولار از قلم افتاده است.
    در شرایطی که هیچیک از نیروهای مردمی قادر نیستند به عنوان بدیل و آلترناتیوِ ج.ا.ا عرض اندام کنند قطعن تنها راه نجات از چنگال حکومت ولایی و توطئه های راست جهانی به سرکردگی آمریکا، تشکیل یک جبهه ی متحد و نیرومند خواهد بود.
    گرامی باد نام و یاد رفقای به خون خفته ی حماسه ی تاریخی سیاهکل.
    برقرار باد جبهه متحد ضد امپریالیستی خلق

    1. درود بر شما عزیزان،

      درک درست و واقعبینانه ظرفیت ها و توانایی های جامعه ایران و شناخت دقیق روانشناسی مردم، نکاتی کلیدی در امر مبارزه هستند. آگاهی دقیق از صف آرایی نیروها و آگاهی از توان نیروهای حاکم و همچنین آگاهی از نیروهای خود، همه از پیش شرطهای لازم و ضروری برای ما چپهاست؛ که بتوانیم بین ´چه باید کرد´ و ´چه میتوان کرد ´ پیوندی دیالکتیکی بر قرار کنیم و از اراده گرایی های گذشته خود پرهیز کنیم. ما در خارج هستیم و شما در داخل، اما خوشبختانه تکنولوژی فاصله ها را کم کرده و شناخت بهتر اوضاع داخل، برای ما خارجه نشینان میسر تر و سهل تر گردیده است. اوضاع بسیار حساس و چرخنده است و چپ و طیف نظری اش بسیار گسترده و پراکنده؛ حتی در هر گروه و سازمان چپ هم نظرات و گرایشات مختلف وجود دارد. حتما میدانید که چپ در ایران و خارج از ایران در طیف فدایی خلاصه نمیشود، بلکه جریانهای و افراد دیگر چپ هم هستند. بهتر است که اول این حقیقت را در اذهان خود برسمیت بشناسیم؛ سپس بهتر است که وجود گرایشات مختلف در هر گروه و حزب و سازمان چپ را برسمیت بشناسیم و ازین نقطه عزیمت آغاز کنیم و ندای اتحاد سر دهیم. ما چپها، چه خط ۲ چه خط ۳ چه خط چه وچه، باید بتوانیم جدایی های گذشته و عناد و ستیزه را کنار بگذاریم، پخته تر شویم، و بدانیم که دشمنان قهار و قدرتمندی در جامعه داریم و بتنهایی قادر نیستیم موثر باشیم. وقتی نقطه عزیمت ما و ذهن ما و فرهنگ ما اتحاد محور باشد، بجای اینکه فقط به ” فدایی های خودی ” فراخوان اتحاد دهیم، به همه طیف های فدایی و دیگر طیف های نظری چپ فراخوان اتحاد میدهیم.
      پیروز باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *