دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

مردمی که زبان خود را از دست داده‌اند – جورجو آگامبن، ترجمه: حمید فرازنده

چه بر سر مردم اروپا آمده است؟ آنچه امروز نمی‌توانیم نادیده بگیریم، خودفراموشیِ جوامعی است که زبان‌های‌شان از دست داده‌اند، زبان‌هایی که زمانی در آن‌ها می‌زیستند و در آن‌ها معنا می‌یافتند. این از دست‌دادن پیامدهای متفاوتی برای‌شان داشته است: آنگلوساکسون‌ها دیری‌ست که به نوعی زبان انگلیسیِ پایه روی آورده‌اند: زبانی تماما ابزاری و عینیت‌ساز به منظور مبادله‌ی پیام بیشتر، زبانی هر چه بیشتر آلگوریتمی. به نظر می‌رسد آلمانی‌ها نیز در همین مسیر باشند. فرانسوی‌ها به رغم  دلبستگی‌شان به زبان ملی، و شاید به همان دلیل، در چارچوب رابطه‌ی تنگ و قاعده‌مند بین گوینده و دستور زبان گم شده‌اند. ایتالیایی‌ها به طرزی حیله‌بازانه به دوزبانگی که زمانی منبع غنای زبان‌شان بود، چسبیده‌اند، اما تقریباً در همه جا این زبان به سطح ژارگون یا زبان‌واره‌ای بی‌معنی انحطاط یافته است. اگر یهودیان بخشی از فرهنگ اروپا هستند – یا حداقل زمانی بخشی از آن بودند – بد نیست که سخنان شولم را در مواجهه با سکولاریزاسیون صهیونیستی که زبان مقدس را به یک زبان ملی تبدیل کرده است، یادآوری کنیم: «ما در زبان خود مانند نابینایان سرگردان بر لبه‌ی پرتگاه زندگی می‌کنیم… این زبان آبستن فاجعه‌های بزرگی است… روزی خواهد رسید که این زبان علیه گویندگانش درخواهد آمد.»

به هر حال آنچه پیش آمده است، از بین رفتن رابطه‌ی شاعرانه با زبان و جایگزینی آن با یک رابطه‌ی ابزاری است که در آن گوینده فکر می‌کند از زبان استفاده می‌کند، بی آنکه متوجه باشد زبان است که او را مورد استفاده قرار می‌دهد. و چون زبان، فرمِ فرایندِ انسان‌سازی است، آنچه امروز به نظر می‌رسد در رابطه‌ی ما با زبان در معرض تهدید باشد، انسانیت انسان است.  

با این همه، نکته‌ی اصلی این است: هرچه مردمی در زبان خود که به نوعی بیگانه یا بسیار مبتذل شده است گم شوند، فکر کردن در آن زبان برای‌شان غیرممکن خواهد شد. به همین دلیل است که امروز می‌بینیم که دولت‌های مردمان اروپا که از تفکر ناتوان شده‌اند، خود را اسیر دروغ‌هایی کرده‌اند که نمی‌توانند بر آن‌ها غلبه کنند. دروغی که در آن دروغگو از دروغ خود بی خبر باشد، در واقع حالتی از ناتوانی در اندیشیدن است، یعنی ناتوانی در قطع رابطه‌ی صرفا ابزاری با کلام خود حتی برای لحظه‌ای. در شرایطی که انسان‌ها دیگر نتوانند به زبان خود فکر کنند، نباید تعجب کنیم اگر دیدیم  مجبور شده‌اند عمل تفکر را به هوش مصنوعی بسپارند.

از دست دادن زبان‌هایی که زمانی موطن مردم بودند، البته بیش از هر چیز معنای سیاسی دارد. اروپا نمی‌تواند از بن‌بستی که خود را در آن گرفتار کرده است بگریزد مگر اینکه قبل از هر چیز با کلمات خود رابطه‌ای شاعرانه و فکورانه برقرار کند، و این تنها شرط ایجاد یک سیاست اروپایی است؛ چیزی که امروز وجود ندارد.

……..

منبع:

ایتالیایی: https://www.quodlibet.it/giorgio-agamben-popoli-che-hanno-perduto-la-lingua

انگلیسی: https://lenabloch.medium.com/peoples-who-have-lost-language-2d770f964422

برچسب ها

«عقرب‌کِشی» داستان سیر یک تحول عمیق در برهه‌ی کوتاهی از تاریخ هزاران سالْ سنگ‌شده‌ی یک سرزمین است: ما خوانندگان، در رمان هیچ کجا به اندازه‌ی گزارش سفر امیر، کاراکتر اول رمان، به بیستون و بازخوانی آن کتیبه‌ی معروف داریوش شاه که در حکم طلسم جور و جفای هزارگان بر مردمانِ این خطه است، با عمق این تحول آشنا نمی‌شویم
هان کانگ نویسنده‌ی کره‌ای در هر رمانش چنان ژرف و همدلانه با اشیای پیرامونش، و از اتفاق با درخت‌ها  ممزوج می‌شود، چنان تن و جانش درگیر جهان اطرافش می‌شود که خواننده با کنجکاوی و هراسی خارج از وصف مثل سایه  خود را در حال دنبال کردن ردپاهای او می‌یابد

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *