جهان ما بهلطف سیطره و هژمونی سیاسی – اقتصادی و مهمتر از آن نظامی – امنیتی نظام ظالم، غارتگر و مافیایی غرب دنیای “استانداردهای دوگانه” میباشد. رژیم آپارتاید و تجاوزگر اسرائیل نیز ترجمان این معضل بزرگ جهان ما و نمایندۀ این نظام در منطقه ما در غرب آسیا میباشد.
تنها به لطف و پشتوانه این هژمونی غرب و متفقین پیروز در جنگ جهانی دوّم بود که اسرائیل در ۱۴مه ۱۹۴۸ در سرزمینهای غصبی -۵۵٪ از مساحت فلسطین تاریخی- که پس از فروپاشی حکومت عثمانی در تحتالحمایگی بریتانیا قرار داشت تأسیس گردید و اکنون نیز قریب ۸۰ سال است که این حکومت اشغالگر قادر به ادامه جنایتهای خود در فلسطین و منطقه بوده است. مادامی که این هیمنه نظامی – امنیتی نامشروع غرب در منطقه شکسته نشده باشد امکان دست پیدا کردن به یک صلح پایدار و عادلانه برای ملتهای منطقه و پیروان ادیان ابراهیمی در سرزمین وحی و همچنین در غرب آسیا نیز در ساحت یک رویای دستنیافتنی باقی خواهند ماند.
اینکه امّا چگونه میتوان غرب و نیروی نیابتی آن در منطقه یعنی اسرائیل را به پذیرش این فرمول همزیستی عادلانه مجاب کرد پرسشی است که پاسخ آن قطعاً بدون مقاومت بدست نخواهد آمد. مقاومت در برابر غاصب و تجاوزگر یکی از حقوق نخستین بشر است. غرب و نیروی نیابتی آن در منطقه را باید مجاب و مجبور به همکاری کرد تا مدل صلح منطقهای با همکاری ملتها و کشورهای منطقه ممکن گردد.
گام نخست این فرآیند از بین بردن “عدم توازن تسلیحاتی” موجود در منطقه است. منطقه غرب آسیا اما شدیداً به گفتگوها و مذاکراتی جهت محدود کردن و امحای این عدم توازن تسلیحاتی و امنیتی که من از آن تحت عنوان “سالت خاورمیانه” نام میبرم نیاز دارد. بدون این گفتگوهای محدودسازی تسلیحاتی امکان شکلگیری هیچ صلح پایدار و پایاپای وجود نخواهد داشت.
سالت خاورمیانه بهمثابه یگانه گرانیگاه این صلح عادلانه و پایدار در منطقه باید در دستورکار قرار گیرد. برای اینکار امّا به عنوان یک پیشنیاز اصلی کشورها و ملتهای منطقه به یک فرآیند همدلی و همنظری نیاز دارند، فرآیندی که در نهایت از دل آن تشکیل یک اتحادیه از کشورهای غرب آسیا (West Asian Union) برای ممکن ساختن و پاسداری از صلح در خاورمیانه ممکن بشود. بدون اتحاد ملتها و کشورهای منطقه در برابر نیروی نیابتی نظام سلطه جهانی در منطقه امّا دست نیافتنی خواهند ماند.
[۱] Strategic Arms Limitation Talks