یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳

یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳

مسیر به سوی یک خاورمیانه تغییر یافته؛ چگونه می توان همراه با حفظ صلح در غزه، با جمهوری اسلامی مقابله کرد- ترجمه: جمشید خون جوش

نیروهای مسلح حماس در حال نظارت بر مبادله اسرا با اسرائیل در غزه، ژانویه ۲۰۲۵ / رویترز

ساده‌ترین راه برای مدیریت کردن مسائل غزه و ایران ممکن است پرداختن هم‌زمان به هر دوی آن‌ها باشد. نتانیاهو از آتش‌بس دائمی در غزه اکراه دارد، زیرا تا حدی نگران است که این اقدام دولت او را تضعیف کرده و منجر به برگزاری انتخابات زودهنگام شود. اما بزرگ‌ترین اولویت نخست وزیر اسرائیل متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران است – موضوعی که برای او جنبه حیاتی دارد

فارن پالیسی – دونالد ترامپ ریاست‌جمهوری خود را با بلندپروازی برای تبدیل‌شدن به یک میانجی صلح آغاز کرده است. او در سخنرانی مراسم تحلیف خود اعلام کرد که دولت او «موفقیت را نه تنها با پیروزی در جنگ‌ها، بلکه با پایان دادن به آن‌ها و، مهم‌تر از همه، با جلوگیری از ورود به جنگ‌های جدید خواهد سنجید». همان روز، او از موفقیت توافق آتش‌بس برای آزادی گروگان‌ها در غزه تمجید کرد، از جمله با آوردن خانواده‌های گروگان‌های اسرائیلی به مراسم رژه تحلیف خود. او اعلام کرد: «ما تعداد زیادی از مردم را در مدت‌زمان کوتاهی آزاد می‌کنیم.»

جمشید خون جوش

تردیدی نیست که ترامپ به موفقیت توافق آتش‌بس کمک کرد. با این حال، برای اینکه ترامپ واقعاً به یک میانجی صلح در خاورمیانه تبدیل شود، باید اقدامات بیشتری انجام دهد. غزه و ایران موضوعات کلیدی هستند، که او با آن‌ها در خاورمیانه روبروست. در غزه، اسرائیل و حماس درباره چگونگی اجرای مرحله دوم توافق آتش‌بس که باعث آزادی باقی‌مانده گروگان‌ها و دستیابی به یک آتش‌بس دائمی شود، دیدگاه‌های متفاوتی دارند. در این میان، ایران برنامه هسته‌ای خود را با سرعت هرچه بیشتری پیش می‌برد و همچنان یک تهدید برای موجودیت اسرائیل محسوب می‌شود. این دو موضوع احتمالاً محور اصلی مذاکرات ترامپ و بنیامین نتانیاهو در کاخ سفید خواهند بود.

ترامپ می‌تواند، و شاید باید، این دو چالش را به‌صورت جداگانه حل کند. هر دو مسئله به‌ خودی‌ خود جدی هستند و برنامه هسته‌ای ایران یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها برای امنیت بین‌المللی محسوب می‌شود. در صورت هسته‌ای شدن ایران، احتمالاً عربستان سعودی نیز به دنبال ساخت بمب خواهد رفت که این امر خطرات بیشتری را به یکی از ناپایدار ترین مناطق جهان اضافه می‌کند. اما ساده‌ترین راه برای مدیریت کردن مسائل غزه و ایران ممکن است پرداختن هم‌زمان به هر دوی آن‌ها باشد. نتانیاهو از آتش‌بس دائمی در غزه اکراه دارد، زیرا تا حدی نگران است که این اقدام دولت او را تضعیف کرده و منجر به برگزاری انتخابات زودهنگام شود. اما بزرگ‌ترین اولویت نخست وزیر اسرائیل متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران است – موضوعی که برای او جنبه حیاتی دارد. برای مثال، نتانیاهو سال‌ها پیش در سخنانی در کنست اعلام کرد که متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران دلیلی است برای اینکه هر روز صبح از خواب بیدار شود. هرچه ترامپ بیشتر به اسرائیل اطمینان دهد که آماده همکاری با آن‌ها در مهار ایران است، متقاعد کردن نتانیاهو برای تصمیم‌گیری‌های سخت در مورد غزه آسان‌تر خواهد بود.

این بدین معنی نیست که ترامپ مجبور است فوراً به استفاده از نیروی نظامی متوسل شود. او نشان داده که مایل به معامله با تهران است و در کارزار انتخاباتی خود بارها وعده داد که از سیاست «فشار حداکثری» برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران استفاده خواهد کرد. احتمالاً او تلاش خواهد کرد تا از اهرم‌های اقتصادی برای دستیابی به یک توافق بهره برد. اما در عین حال، او باید به‌وضوح به نتانیاهو و تهران اعلام کند که در صورت شکست دیپلماسی، از حملات اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران حمایت خواهد کرد. با اعلام حمایت از حملات اسرائیل، ترامپ شانس موفقیت دیپلماسی آمریکا با ایران را افزایش خواهد داد، زیرا رهبران ایران متوجه عواقب سخت شکست خواهند شد. برای نتانیاهو نیز، داشتن یک رویکرد مشترک با آمریکا در برابر تهدیدی که آن را برای اسرائیل حیاتی و وجودی می‌داند، تصمیم‌گیری‌های دشوار سیاسی برای اجرای کامل توافقنامه درباره گروگان‌ها و پیشبرد آتش‌بس را به مراتب آسان‌تر خواهد کرد. در صورت موفقیت، این رویکرد به دولت ترامپ امکان خواهد داد تا به جنگ غزه  بطور دائمی پایان دهد، فرصت‌های جدیدی برای روابط اسرائیل با کشورهای عربی ایجاد کند و مهم‌تر از همه، تهدید ایران را که خطرناک‌ترین دشمن خاورمیانه‌ای ایالات متحده و اسرائیل محسوب می‌شود، برطرف نماید.

چه کسی اول عقب‌نشینی می‌کند؟

چارچوب توافق آتش‌بس میان حماس و اسرائیل نسبت به نسخه‌ای که دولت بایدن در مه ۲۰۲۴ مذاکره کرده بود، تغییر چندانی نکرد. اما پافشاری ترامپ بر نهایی شدن این توافق قبل از مراسم تحلیفش، باعث پیشبرد آن شد. نتانیاهو نمی‌خواست به استیو ویتکاف، نماینده جدید ترامپ در امور خاورمیانه، پاسخ منفی بدهد، زیرا می‌ترسید این اقدام به روابطش با ترامپ آسیب بزند. در همین حال، مصر و قطر اجرای این توافقنامه را به عنوان فرصتی زودهنگام برای جلب نظر دولت جدید تلقی کردند. آن‌ها احتمالاً به حماس گفتند که این توافق به نفع آن‌هاست، زیرا در دوران ترامپ شانس برای توافقنامه بهتری نخواهند داشت. ترامپ نیز در ۲ دسامبر در شبکه اجتماعی “تروث سوشال” خود هشدار داده بود که اگر تا زمان روی کار آمدن او گروگان‌ها آزاد نشوند، «بهای سنگینی پرداخت خواهد شد.»

اما نهایی کردن یک توافقنامه یک چیز است و اجرای آن چیز دیگری. این توافقنامه دارای سه مرحله است، و با اینکه مرحله اول در حال اجراست، با چالش‌هایی روبه‌رو شده است. به نظر می‌رسد که حماس در حال آزمایش مرزهای توافقنامه است. این گروه در ارائه اسامی گروگان‌هایی که قصد آزادی‌شان را داشت، تاخیر کرد و در ابتدا یکی از گروگان‌های فهرست‌شده، آربل یهود، را آزاد نکرد. اسرائیل نیز در واکنش، مانع از بازگشت فلسطینیان به شمال غزه شد. اگرچه این مشکلات برطرف شدند و توافقنامه همچنان پابرجاست، اما ممکن است حماس به دلیل خودداری اسرائیل از آزادی برخی از مهم‌ترین زندانیان فهرست‌شده، از جمله مروان برغوثی و احمد سعادات، پا پس کشد. بزرگ‌ترین پرسش باقی‌مانده این است که آیا مرحله دوم توافقنامه قابل مذاکره است یا خیر. اگر حماس به این نتیجه برسد که اسرائیلی‌ها جدی نیستند و بالعکس، ممکن است مذاکرات به نتیجه نرسد. با توجه به اینکه مذاکرات مرحله دوم قرار است از ۳ فوریه آغاز شود، این اختلافات می‌توانند تکمیل مرحله اول را نیز پیچیده کند.

نتانیاهو به شرکای ائتلافی خود گفته است که متعهد به پایان جنگ نشده است، بخشی به دلیل تهدیدهای وزیر دارایی، بزالل اسموتریچ، که هشدار داده اگر مرحله دوم توافقنامه اجرا شود، دولت را سرنگون خواهد کرد. نتانیاهو همچنین به تعهدات ترامپ و جو بایدن، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، استناد کرده که در صورت عدم مذاکره جدی حماس یا نقض توافقنامه، به اسرائیل اجازه از سرگیری جنگ داده خواهد شد. مایک والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ، این وعده را تایید و تضمین کرده است که آمریکا از اسرائیل حمایت خواهد کرد.

به عبارت دیگر، نقض توافقنامه توسط حماس به نتانیاهو این امکان را می‌دهد تا بدون به خطر انداختن دولت و موقعیت سیاسی خود، از تصمیم دشوار درباره پایان دائمی جنگ و نجات باقیمانده گروگان‌ها اجتناب کند. و ممکن است دقیقاً همین کار را بکند. به‌ویژه اینکه خلیل الحیه، مذاکره‌کننده ارشد حماس، در روز اعلام آتش‌بس سخنرانی‌‌ ستیزه جویانه‌ای ایراد کرد که در آن حمله ۷ اکتبر و کشتارهای آن را «مایه افتخار» خواند و تلویحاً از تکرار آن سخن گفت.

با وجود اینکه هیچکس نباید انتظار داشته باشد تا محاسبات عقلانی حماس بر غرایز ایدئولوژیک آن غلبه کند، اما این امکان وجود دارد که حماس به این نتیجه برسد که به نفعش است به آتش‌بس دائمی تن دهد – حتی اگر این صرفاً برای او استراحت طولانی‌تر از جنگ و به این ترتیب فرصتی برای بازسازی باشد. هیچ دولت اسرائیلی (یا جامعه بین‌المللی) نباید و نمی‌تواند پس از جنگ ادامه حاکمیت حماس بر غزه را بپذیرد. برای جلوگیری از این وضعیت و پرهیز از بوجود آمدن یک خلا قدرت، دولت ترامپ باید با مصر، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای عربی همکاری کند تا یک دولت موقت جایگزین بوجود آید. بازگشت تدریجی یک تشکیلات خودگردان اصلاح‌شده به غزه می‌تواند به حمایت از این دولت موقت کمک کند. با این حال، ممکن است حماس – دست‌کم در مقطع کنونی – موافقت کند تا کنار برود. این گروه ممکن است اولویت کمی برای نیازهای مردم غزه قائل باشد، اما رویدادهای اخیر نشان داده که تا حدی به برداشت عمومی از خود حساس است. پس از آنکه فلسطینیان به دلیل عدم توانایی در بازگشت به شمال غزه خشمگین شدند، حماس شروع کرد سهم خود از توافقنامه آتش‌بس را رعایت کند. همچنین این گروه می‌داند که اگر بر ماندن در قدرت اصرار کند، درگیری با اسرائیل حتمی است و ترامپ احتمالاً از اسرائیلی‌ها حمایت خواهد کرد. حتی ممکن است رهبران حماس از ایده ایجاد یک اداره منطقه‌ای و بین‌المللی برای غزه استقبال کنند – با یک وعده واقعی برای کمک و بازسازی. در هر حال، حماس ممکن است باور داشته باشد که در غزه پس از جنگ، می‌تواند راه‌هایی برای احیای خود پیدا کند.

نتانیاهو به سهم خود، باید درک کند که اگر اسرائیل توافقنامه را نقض کند و حماس این کار را نکند، ممکن است هزینه‌ای بپردازد – نه‌تنها در برابر افکار عمومی اسرائیل، که به‌طوری گسترده از این توافقنامه حمایت می‌کند، بلکه همچنین در برابر ترامپ. رئیس‌جمهور آمریکا قبلاً این توافقنامه را به‌عنوان یک پیروزی معرفی کرده و نمی‌خواهد شکست آن به وجهه‌اش به‌عنوان یک صلح‌طلب لطمه بزند. ازسرگیری جنگ در غزه همچنین این را تقریباً غیرممکن می‌سازد تا ترامپ بتواند به عنوان میانجی‌ عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی را به پیش برد، زیرا سعودی‌ها تا زمانی که اسرائیل در غزه حضور داشته باشد، از توافق صلح خودداری خواهند کرده.

نقاط فشار

البته، نتانیاهو بیشتر به حفظ جایگاه خود به‌عنوان نخست‌وزیر اهمیت می‌دهد تا به رضایت ترامپ. اما یک چیز وجود دارد که ممکن است او را وادار به پذیرش ریسک سقوط دولت و برگزاری انتخابات کند: برنامه هسته‌ای ایران. حتی بیش از عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی، که اخیراً به کانون توجه او تبدیل شده، جلوگیری از تهدید ایران علیه موجودیت اسرائیل همواره برای نتانیاهو اولویت داشته است. نگرانی‌های او درباره برنامه هسته‌ای ایران به دوران اولین نخست‌وزیری او در اواخر دهه ۱۹۹۰ برمی‌گردد که او این موضوع را «مسئله وینستون چرچیل» خود نامیده بود.

یک توافق با ترامپ که در آن ایالات متحده به‌طور قاطعانه برنامه هسته‌ای ایران را به عقب براند، برای نتانیاهو بسیار ارزشمند خواهد بود. نتانیاهو ممکن است برای پایان دادن به جنگ غزه، دولتش را به خطر نیندازد. اما ممکن است ترغیب شود اگر احساس کند که او یک تفاهم استراتژیک با ترامپ دارد که ایالات متحده به‌ هر طریقی به او کمک خواهد کرد تا از توسعه سلاح‌ها هسته‌ای توسط ایران جلوگیری کند.

در عمل، ترامپ احتمالاً فشار اقتصادی بر ایران را به‌شدت افزایش خواهد داد، و همزمان از تهدید نیروی نظامی اسرائیل که از سوی واشنگتن پشتیبانی می‌شود، نیز استفاده خواهد کرد تا یک پیام روشن به ایران دهد: یک راه‌حل دیپلماتیک وجود دارد، اما ایران باید از آن استفاده کند وگرنه با حملات نظامی که زیرساخت‌های هسته‌ای ساخته شده توسط آن طی سی سال گذشته را نابود میکند، مواجه خواهد شد. چنین پیامی قطعا انگیزه ایران برای گفتگو را کاهش نخواهد داد. در واقع، رئیس‌جمهور ایران مسعود پزشکیان و معاون رئیس‌جمهور محمدجواد ظریف گفته‌اند که ایران آماده است با دولت ترامپ گفتگو کند، درحالیکه از مذاکره مستقیم با بایدن خودداری کردند، و این نشان می‌دهد که تهران تحت فشار است.

آنها دلایل خوبی برای نگرانی دارند: جمهوری اسلامی در سال گذشته به‌طور چشمگیری ضعیف شده است. حزب‌الله، نگین تاج‌ آنچه که به آن “محور مقاومت” گفته می‌شود، توسط اسرائیل از سر برداشته شده است. با سقوط رژیم اسد، پل ارتباطی زمینی ایران از طریق سوریه به لبنان عمدتاً از بین رفته است – همراه با سرمایه‌گذاری‌های عمده ایران در آنجا. حملات ایران به اسرائیل در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ عمدتاً بی‌اثر بوده و انتقام‌جویی اسرائیل در اکتبر سیستم دفاع‌ موشکی استراتژیک و هوایی ایران را از بین برده و ۹۰ درصد از ظرفیت تولید موشک‌های بالستیک آن را نابود کرده است. این کشور هیچ‌گاه این‌چنین از خارج و از درون آسیب‌پذیر نبوده است. ایران با کمبود شدید برق مواجه است و ارز آن به‌شدت ضعیف شده است. مرتضی افقه، اقتصاددان ایرانی، میگوید که «بدون لغو تحریم‌ها، به نظر نمی‌رسد که این کشور قادر به مدیریت پایدار اقتصاد خود باشد.»

ایران هنوز ممکن است آماده نباشد تا برنامه هسته‌ای یا ذخایر موشکی بالستیک خود را به اندازه‌ای که ترامپ یا نتانیاهو تقاضا میکنند، کاهش دهد. در نهایت، ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافقنامه هسته‌ای اولیه با ایران خارج شد زیرا این توافقنامه فقط گزینه تسلیحات هسته‌ای ایران را به تاخیر انداخته بود. اما ایران باید بداند که تهدید به استفاده از زور توسط اسرائیل یک بلوف نیست. در گفتگوهای اخیر ما با اعضای تاسیسات امنیتی اسرائیل که پیش از این مخالف حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران بودند، ما تحت تأثیر قرار گرفتیم که چگونه دیدگاه‌های آنها تغییر کرده است. این تغییرات بخشی به دلیل ترومای ۷ اکتبر و همچنین به دلیل موفقیت‌های نظامی اسرائیل در لبنان و ایران بود. حتی یک باور در حال ظهور وجود دارد که رژیم ایران ضعیف است و از دست رفتن زیرساخت‌های هسته‌ای گران‌قیمت آن، می‌تواند منجر به تغییر رژیم شود.

هنر معامله

با این حال، مقامات اسرائیلی که با حمله به برنامه هسته‌ای ایران موافق هستند، اعتراف می‌کنند که چنین حمله‌ای نباید تنها توسط اسرائیل صورت گیرد. بلکه آنها خواهان حمایت مادی و دیپلماتیک ایالات متحده هستند، حتی اگر مستقیماً در آن شریک نباشد. این تمایل اسرائیلی‌ها قطعاً می‌تواند در مذاکرات ترامپ با نتانیاهو درباره نحوه برخورد با آینده توافقنامه آتش‌بس و همچنین توافق عادی‌سازی با سعودی‌ها مطرح شود.

ممکن است ترامپ، با آرزوهای صلح‌خواهانه‌اش، در اعلام حمایت از اسرائیل در جنگ مردد باشد. اما با توجه به حمایتش از فشار حداکثری علیه ایران، این محتمل است که او ارزش ترکیب کردن افزایش فشار اقتصادی با تهدید نظامی معتبر اسرائیل را به عنوان بهترین راه برای دستیابی به نتیجه مذاکره دلخواه، ببینید. نتانیاهو، به سهم خود، موافقت خواهد کرد تا اقدام نظامی را به تعویق بیندازد در حالیکه آمریکا راستی آزمایی میکند که آیا تهران واقعاً آماده است گزینه تسلیحات هسته‌ای خود را رها کند یا خیر. برای نگه داشتن اعتبار تهدید اسرائیل و حفظ اهرم فشار در هرگونه مذاکرات با ایران، ایالات متحده باید قابلیت‌های لازم برای از بین بردن تاسیسات غنی‌سازی سوخت فردو، تنها سایتی که اسرائیل با سلاح‌های فعلی خود قادر به نابود کردن آن نیست، را برای اسرائیل فراهم کند. واشنگتن به یک تعهد قطعی از پیش نیاز دارد که اسرائیل تا زمانی که تلاش‌های دیپلماتیک ترامپ هنوز شانس موفقیت دارند، حمله نکند. اما اگر دیپلماسی شکست خورد و اسرائیل حمله کرد، نیروهای ایالات متحده باید نقش حمایتی ایفا کنند، به طوری که ایالات متحده بار دیگر به دفاع از اسرائیل در برابر حملات موشکی ایران بپردازد، در حالی که از انجام هرگونه عملیات تهاجمی در داخل خاک ایران خودداری میکند.

انقضای مکانیزم ماشه – ماده‌ای از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ که به ایالات متحده اجازه می‌دهد تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را بازگرداند – در اکتبر ۲۰۲۵ می‌تواند به عنوان یک مهلت برای مذاکرات ایالات متحده و ایران عمل کند. چنین مهلتی به واشنگتن اهرم فشار دیگری خواهد داد و ایران را از این کار بازدارد تا اورانیوم بیشتری انبار کرده و بخشی از آن را به سایت‌های مخفی منتقل کند.

ترامپ اکنون موقعیت خوبی دارد تا به پایان جنگ در غزه کمک کند، گروگان‌ها را بازگرداند و به جاه‌طلبی هسته‌ای ایران خاتمه دهد. او حتی می‌تواند روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی را عادی‌سازی کند و مسیرهای دستیابی به تشکیل دولت فلسطینی را ایجاد کند، به شرط آنکه فلسطینی‌ها چند معیار مشخص را برآورده کنند. ممکن است او بتواند تمام این‌ها را بدون شلیک یک گلوله انجام دهد. اگر او در تلاش‌های صلح‌خواهانه‌اش جدی است، باید این رویکرد را به نتانیاهو پیشنهاد کند. تلاش‌های او در نهایت ممکن است شکست بخورد، اما شانس موفقیت امروز بهتر از گذشته است. به ندرت پیش می‌آید که منافع در سیاست خارجی این‌گونه به‌طور دقیق هم‌راستا شوند، بنابراین ترامپ فرصتی دارد که پیشینیان او تنها می‌توانستند رویای آن را ببینند.

منبع: https://www.foreignaffairs.com/united-states/path-transformed-middle-east

دنیس راس مشاور در موسسه واشنگتن برای سیاست‌های خاورمیانه و استاد در دانشگاه جورج‌تاون است. او پیش از این به عنوان فرستاده ویژه ایالات متحده به خاورمیانه فعالیت کرده و در دوران ریاست‌جمهوری‌های رونالد ریگان، جورج هربرت واکر بوش، بیل کلینتون و باراک اوباما در موقعیت‌های عالی امنیت ملی خدمت کرده است.

دیوید ماکوفسکی مدیر برنامه روابط عرب-اسرائیل در موسسه واشنگتن برای سیاست‌های خاورمیانه و استاد مدعو در رشته مطالعات خاورمیانه در دانشکده مطالعات بین‌المللی پیشرفته دانشگاه جان‌هاپکینز است. او در دوران ریاست‌جمهوری اوباما به عنوان مشاور ارشد فرستاده ویژه مذاکرات اسرائیل-فلسطین در دفتر وزیر امور خارجه خدمت کرده است.

برچسب ها

ترامپ درباره غزه مانند یک سرمایه‌دار که قصد توسعه املاک خود را دارد، صحبت می‌کند. او آن را یک منطقه تخریب شده خواند، انگار که همیشه چنین بوده است، و طرح‌هایی برای ساختن شهری مدرن بدون ساکنان اصلی آن ارائه داد. طرح تخلیه ساکنان نوار غزه به کشورهای دیگر یک جنایت جنگی است...

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *