یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳

یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳

فرهنگ و ایدئولوژی وارداتی نظام منشاء سیاست های داخلی و خارجی آن است – حسن نادری

جناب شیخ سید علی خامنه ای!

از دست هر که هر چه، بستانده و ستانی      از دست تو ستانند، با دست آسمانی

کف ‌رنج بیوگان را، مال یتیمگان را          اموال این و آن را، حینی که می‌ستانی

ای شیخ دم بریده  ای زیر دم دریده           ای در جلو دویده تا در عقب نمانی

این شید و شیطنت را این کید و ملعنت را    با هر که می توانی با ما نمی توانی!

زنده یا میرزاده عشقی

در زمان جلسه مجلس خبرگان برای انتخاب رهبری جمهوری اسلامی پس از مرگ خمینی، از آستین هاشمی رفسنجانی قرعه ای به نام سید علی خامنه ای بیرون آمد. خامنه ای در آن هنگام جمله ای بجای ماندنی را با این مضمون بیان کرد که باید بر جمهوری اسلامی گریست که من را به عنوان رهبر انتخاب می کند.  نقل از حافظه. بنا براین،در حال و وضعیت کنونی بحران همه جانبه کشور همه احاد کشور از بی خردی خامنه ای می گریند. 

اینک در آستانه۴۶ سال به قدرت رسیدن شیوخ پیرو شیعه وارداتی هستیم. حاکمیت شیوخ به سرکردگی سید علی خامنه ای حاصل تلاتشهایی است که از زمان شاه سلطان حسین صفوی آغاز شد.این هم در زمانی بود که سلطان حسین در حرمسرای خود و بی خبر از ظلم عواملش بر اقوام دور و نزدیک به مرکز پایتختی أصفهان بود. محمود أفغان برای دادخواهی با ۲۰۰۰۰ سپاهی به سوی أصفهان حرکت می کند. سلطان حسین اما در نبود ساختار صدارت و اداری، راه جلوگیری از پیشروی أفغان ها را در استمداد از روحانیون رانتخوار درباری می دید. این روحانیون رانتخوار به سلطان حسین می گویند: چگونه این نابخردان کافر جسارت دست درازی به ملک صاحب الزمان را داشته اند. به او اطمینان دادند با استعانت از خداوند و استغاثه از حضرت ولی عصر آنان کافران را ناکام خواهند گذاشت وضمن برپایی مجالس دعا و روضه، دستور طبخ آش نذری مخصوصی را نیز صادر کردند.

اما چیزی نگذشت افغان ها به دروازه های اصفهان رسیدند. آش پخته شد، اما پیش از توزیع آن، لشکریان افغان وارد کاخ شده و سلطان را دستگیر و آش نذری را هم میان سربازان خود توزیع نمودند سال سیاه بخاطر این جهل و حماقت ها بر مردم و سرزمین ایران گذشت. تا هنگامی که نادر قلی میرزا« نادر شاه» برخاست و افغان ها را از ایران بیرون راند.
نادر قلی در اولین اقدام دستور داد تا همه آخوندهای کشور را در پایتخت گرد آوردند. سپس رو به نمایندگان آنها کرد و پرسید:
کار شما سیصد هزار نفر در این مملکت چیست؟! مرجع و بزرگشان پیش آمده و گفت: «قربانت گردم، این ها لشکر دعا و استغاثه به دامان خداوند باری تعالی هستند بطور مثال هنگامی که  دلاور مردان شما به جنگ می روند، اینان با دعا، پیروزی شان را تضمین می کنند». نادر شاه فریاد زد:احمق ها وقتی اشرف افغان با ۲۰۰۰۰ نفر اصفهان را فتح کرد، شما ۳۰۰۰۰۰نفر اگر بجای دعا؛ در مقابل او ایستادگی کرده بودید این روزهای سیاه بر ما ملت نمیرفت. نادر قلی، سپس با تجهیز آنان به وسائل کشاورزی، آنها را روانه ی زمین های اطراف شهر کرده وبا بستن گاو آهن به آخوندها آنها را به شخم زن در کشاورزی بجای خر و گاو وا داشت». منبع: زندگینامه نادرشاه ،اثر جونس هنوی( Jonas Hanwa).

شیوخ( روحانیون)، تا هم اکنون برای انحراف و تخدیر افکار عمومی، چه بین با سواد و بی سواد از الفاظ عربی استفاده می کنند. بی جهت نبود که هم کیش های مسیحی در قلب اروپا هم در محصور کردن ذهن مردم با زبان بیگانه و غیر قابل فهم عوام زبان لاتین را به کار می بردند. اما  مارتین لوتر Martin Lutter( 1546ـ ۱۴۸۳)،اصلاح طلب کلیسا، که یک راهب کلیسای کاتولیک بود از رفتار و کردار و اعمال واتیکان برآشفته شد و تصمیم گرفت کلام انجیل را به زبان آلمانی برای مردم موعظه کند. لوتر از سال ۱۵۱۷ به بعد، به دلیل تجارت کلیسا در خرید «گناهان و طلب عفو» شروع به انتقاد آشکار کرد. در واقع، اغماض به گونه ای ارائه می شد که گویی با خرید گناه می توان از برزخ فرار کرد. حاصل آنکه روستائیان با درک واقعی از پیام انجیل در سال ۱۵۲۵ دست به شورش علیه پاپ زدند. اندیشه لوتر کم کم به دیگر کشورهای اروپایی، به ویژه در غرب و شمال اروپا  توسعه یافت و این نیز آغاز تحولات عمیق در اروپا.

اما این فرایند در ایران به علت جهل عام و استبداد قدرت های حاکم و تبانی با روحانیون شیعه لبنانی از زمان صفوی تا کنون یک رابطه تاریخی ـ مدهبی علیه تمدن ایرانی بود و پدیده ای نو در نظام ولایت فقیه حاکم بر ایران نیست. اسناد ساواک و خاطرات اسدالله علم،وزیر درباره شاه و ارتشبد فردوست که همه کاره اطلاعاتی و امنیتی شاه بود،نشان می دهد که برای گروه های شیعه لبنان بودجه ویژه ای وجود داشت و «امام» موسی صدر (متولد۱۴ خرداد ۱۳۰۷ در قم – مفقود ۹ شهریور ۱۳۵۷)  فقیه شیعه با تبارایرانی و مؤسس مجلس اعلای شیعیان لبنان و جنبش امل بود. او از سال ۱۳۳۸ خوشیدی به لبنان رفت و تا زمان مفقود در آنجا  زندگی می کرد. ورود او به لبنان مصادف بود با تمایل شیعیان لبنان که اکثریت جمعیت را داشتند به رشد در برابر مسیحیان و تمایل شاه ایران به افزایش قدرت شیعیان در لبنان بود و موسی صدر از هر دو طرف مورد مساعدت قرار گرفت. حالا جمهوری اسلامی، رهبران شیعیان لبنان را زیر پر و بال سیاست تقابل خویش با اسرائیل گرفته است. بخش مهمی از حوادث جاری در سوریه نیز متاثر از همین رابطه است. شیوخ حاکم با برافروختن حلقه آتش در مجاورت «مرزهای» اسرائیل و هزینه های هنگفت در لبنان،غزه،سوریه و یمن ..  و چرخش آتش و شکست نیروهای نیابتی در منطقه و به ویژه شکست مفتضحانه در سوریه ،به پشت مرزهای عراق و ایران عقب نشینی کردند. خامنه ای با بی شرمی تمام شکست خود و کشته شدن هزاران نفر در لبنان و نوار غزه و جنگ تحمیلی در سوریه و برآمدن نیروهای اسلامی در این کشور را «پیروزی» محور مقاومت نامید.

بنابراین، می توان سیاست های داخلی و خارجی نظام حاکم ونتایج مخرب آن بر منافع عمومی و منافع ملی ایران را ناشی از فرهنگ و ایدئولوژی وارداتی دانست که در عصر مدرنیسم و مدرنیته به مانع جهش ایران به سمت ترقی است. 

حداقل سه عامل مهم و اولیه در آزادی،ترقی و دموکراسی موثرند: داشتن مطبوعات آزاد برای بیان نظر و عقیده بدون سانسور، دادگستری مدرن برای ضمانت اجرای بدون تبعیض حقوق هر شهروند، آموزش و بهداشت برای پرورش شهروندان آگاه در پیشرفت و ترقی کشور.

ـ با انقلاب سال ۵۷ ، مطبوعات سانسورشده و در محاق آزاد شدند . همه احزاب و گروه های سیاسی،فرهنگی و اجتماعی و کارگری آزادادنه نظرات خود را از طریق مطبوعلت خود انتشار می دادند. اما این مطبوعات با پاگیری قدرت نوپا که خود را در معرض خطر افشاگری از راز برآمدن قدرت خود می دید،سرکوب مطبوعات را یک به یک وبا تقدم به مبارزه ایدئولوژی و با کمک و ترکیب نامتجانس توازن قوا آغاز کرد. این سرکوب شروع شکستن قلم ها و افکار نویسندگان، و به ویژه تصرف چاپخانه ها  توسط اوباش و اراذل بود. و از آن زمان تاکنون شمشیر سانسور و تفتیش عقاید حاکم شد و حاکم است و بسیاری از نویسندگان یا مجبور به ترک کشور شدند و یا در کنج خانه های خود تحت نظارت شاخه های سازماندهی شده ساواک با هویت جدید اسلامی قرار گرفتند. این عمل سانسور و اختناق علیه نویسندگان و هنرمندان برای ایران و یا هر کشوردیگری فاجعه بار است.

ـ پیشتازان سوادآموزی در دورترین مناطق روستایی با شور و شق و بدون چشم داشت مالی انقلاب سوادآموزی را پیش بردند. این امر رهبران ارتجاعی و به ویژه شیخ های به قدرت رسیده را به وحشت انداخته بود. انقلاب فرهنگی نظام در واقع سرکوب دنیای دانشجو و استاتید دانشگاهها و به تعطیل کشاندن علم و ضربه زدن به پایه های ساختار سازی نوین کشور بود. نهادها و موسسات آموزش و پرورش  مورد تهاجم نیروهای تاریک اندیش و به تسخیر آنان درآمد. ذهن و مغز کودکان،نوجوانان و جوانان شب و روز مورد حملات آیات و جملات عربی قرار گرفت. حتی ورود به دانشگاه را منوط به از بردانستن جملات نامفهوم عربی بود. جوانان در این مرحله حداقل به دودسته تقسیم شدند: اقلیتی جزم گرا و خشن با پشتبانی نیروهای بسیجی و با کمک امتیازهای وابستگی به خط مشی استبداد به رشته های خواسته و ناخواسته  وارد دانشگاه ها می شدند. حاصل اینکار خروجی «دکتر،مهندس های بی سواد» با مدارک جعلی و قرار گرفتن در رئوس کشور و ویرانی. بخش بزرگتری از دانشگاهیان یا اخراج شدند و یا کشور  را کردند. بنابراین یکی از ابزارهای تیشه به ریشه ماشین ترقی کشور از بین بردن اساتید «غیرخودی» و دانشجویان آزاداندیش بود. فعالیت های آموزشی نظام اکنون بیش از پیش طبقاتی بین آقازاده  ها و رانتخواران نوپا و فرصت طلبان از یک سو، و محروم شدن  بخش بزرگتراز امکانات مادی و مالی ملی از سوی دیگر است. چطور است که فرزندان شیعیان لبنان در بهترین مدارس به لطف سرمایه های ایران آموزش می بینند، اما دانش آموزان کشورمان اغلب در مناطق محروم کشور هنوز در مدارس سنگی،کاه گلی و کپرنشین تحصیل می کنند. تصویر ذیل نمونه ای از آثار شوم شیوخ حاکم است. در یاسوج مدارس سنگی، یادگار تلخ نابرابری آموزشی در کهگیلویه و بویراحمد است. به اقرار مسئولین، دولت می خواهد با شناسایی و نوسازی ۱۳۴ مدرسه سنگی در استان و با مشارکت همه احاد جامعه و موسسه های خیریه و نهادهای اجتماعی و مدنی تا سال ۱۴۰۴ عدالت آموزشی را به واقعیت تبدیل کند! صدها کودک با رؤیای آینده‌ای روشن، هر روز مسیرهای پر پیچ‌وخم روستاهای خود را طی می‌کنند تا به مدارسی برسند که گاه از ابتدایی‌ترین امکانات نیز بی‌بهره‌اند.

علرغم واردات انبوه دستگاههای پیشرفته درمان در مقابل صادرات تهاتری و در خدمت متمولین و نزدیکان نظام، اکثرمردم با چالش پیشگیری از بیمار روبه رو هستند. داروها وارداتی در دست یک عده خاص احتکار و هزاران نفر با شوم مرگ رو به رو هستند.

ـ دادگستری را به کسانی سپردند که هیچ شناختی از علم قضاوت نداشتند. قضات آموزش دیده در مدرسه حقانی قم، احکام خود را بر اساس تقسیم جامعه به شهروندان«خودی» و «غیرخودی»  صادر میکردند. اجرای احکام شرع(به خوان شرَ) و سرکوب و اعدام هر غیر خودی در دستور کار شیوخ حاکم قرار گرفت. اوج اعدام ها در سال ۱۳۶۸ـ۱۳۶۷ معروف به کشتار و فاجعه ملی است. بسیاری از نیروهایی که می توانستند در خدمت سازندگی کشور قرار گیرند سرکوب شدند. این وارثان تاریک اندیش واردتی از غرب کشور و جبل عامل لبنان، لکه سیاهی بر تاریخ کشورمان هستند. تمدن ایرانی تحقیر شد،اعیاد ملی تحقیر و ممنوع شدند .اما نسل جوان به ویژه زنان همراه با انقلاب تکنولوژی در خلاف جهت امیال شیخ های حاکم برخاست. دگردیسی شتابگیر در عصر اینترنت، نظام ولایت فقیه را به چالش حیاتی کشاند.  زنان و جوانان و کارگران در بازه های پی در پی با پرداختن هزینه های جبران ناپذیر اعتراضات خود را علیه همه جناح های فرسوده نظام اعلام کردند. نمونه بارز آن جنبش انقلابی سرکوب شده زن،زندگی آزادی است.این اشکال از جنبش نابود شدنی نیستند و هر روز به نحوی سر برمی آوند. این منطق آزادیخواهی وعدالتخواهی علیه استبداد است. شهامت و شجاعت زنان و مقاومت همه زندانیان سیاسی و جامعه مدنی و کارگری ناشی از استیصال نظام فرسود است.

زوایای دیگر از دگردیسی جامعه در پس زدن به پیشداوری استبدادی،در حوزه های موسیقی،ورزش،به ویژه برای بانوان است.

در ابتدای انقلاب هر نوع ابزار موسیقی ممنوع شده بود. اینک نظام در سیلاب آمال فراگیری موسیقی روز به روز عقب می نشیند. شطرنج ممنوع بود. اما پدران و مادران سرکوب شده از اقدامات نظام، به فرزندان خود راه دیگری را آموختند. شطرنج بازان جوان پسر و دختر در خارج از کشور به میدان میروند اما نه با پیروی از خواسته های ارتجاعی شیوخ.

باید به صراحت گفت جامعه ایران در حال دستخوش عمیق در راستای انقلاب نوین مسالمت آمیز است. اگرچه طبیعی به نظر می رسد که دیکتاتورها به آسانی تن به تغییر نخواهند داد. اما بستر پیروزی بر نظام حاکم منوط به اتحاد و انسجام اپوزیسیون تحولخواه است.

اکثریت جامعه به این نتیجه قاطع رسید که این نظام ناکارآمد در مدیریت بحران های خودساخته  و تنش زا در منطقه،برای پیش گیری از فقر، بی عدالتی،اختلاس و بیکاری ، ناامیدی، نابودی محیط زیست و زیست محیطی با سد سازی های غیر علمی .. برای جلوگیری از چپاول میلیاردها دلار درآمد از منابع کشور و اموال عمومی کشور در راستای پیشبرد عمق راهبرد (استراتژی) شکست خورده سید علی خامنه ای در لبنان،حماس و گروههای اسلامی، سوریه و یمن وکشورهای آفریقایی دست در دست هم داده و برای آزادی خود متحد می شوند. هزینه های جنگی و سرمایه گذاری های به باد رفته بیش از ۴۰ میلیارد دلار سپاه در خرید و بازسازی و هتل سازی اطرف مقبره زینب در سوریه  را چه کسی می تواند به ایران برگرداند.

سیاست های مخرب خارجی برجا مانده از خمینی در راستای شعار نابودی اسرائیل،کشورمان را به ورطه نابودی کشاند.

تحریم های همه جانبه در عصر جهانی شدن اقتصاد، کشورمان را از یک سو به ورشکستگی،و از سوی دیگر زمینه اقتصاد تهاتری و قاچاق و اختلاس را بر کشور حاکم کرد.در یک اقتصاد مبتنی بر مبادلات آزاد و استقلال سیاسی و گردش تولیدات بر اساس عرضه و تقاضا در سطح ملی و بین المللی موجب اشتغال و ایجاد ارزش افزوده و توزیع نسبی درآمد ها خواهد شد.

واقعیت اینست که بر اساس مفاد شورای امنیت سازمان ملل متحد هیچ کشور عضو سازمان ملل متحد، حق تبلیغ به نابودی عضودیگر سازمان ملل متحد ندارد. می توان با یک کشور رابطه سیاسی و حتی اقتصادی نداشت. در غیر انصورت مورد تحریم همه جانبه،حتی محاصر نظامی خواهد شد. 

در راستای شعار ارتجاعی شیوخ حاکم،مسئله توسعه اتمی حتی مسالمت آمیز هم به زیر سئوال می رود. چنانکه در گذشته دیدیم حتی «شرکای» نامعتبر روسیه و چین هم در شورای امنیت رای به تحریم ایران دادند. موضوع اصلی و حل نشده همانا در چارچوب نابودی اسرائیل برمی گردد. این دو کشور رابطه خود با ایران را تابع مناسبات بین المللی و منافع خود تنظیم می کنند و نه بیشتر. یک نمونه واضح را می توان در باره مجهز بودن کشور همسایه ایران،پاکستان به سلاح اتمی مورد توجه قرار داد. چرا این کشور با داشتن  سلاح اتمی مورد تحریم نیست. این در حالیست که مرتجعترین نیروهای اسلامی در پاکستان بسر می برند. اما سیاست رسمی پاکستان در نابودی اسرائیل نیست. 

به همسایه های ایران بنگرید. از ترکمنستان تا أفغانستان،آذربایجان،ترکیه،عراق،کویت،کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس و عربستان. هیچ کدام به طور رسمی و غیر رسمی اعلام نابودی اسرائیل به نفع فلسطین را نمی دهند. بلکه برعکس کم و بیش رابطه مستقیم و غیر مستقیم سیاسی و اقتصادی با اسرائیل دارند. اما همه کشورهای فوق دست در دست هم داده و با سیاست های تحریم علیه ایران همکاری می کنند. از این بحران و تحریم ایران به رونق و توسعه کشور خود ادامه می دهند. ذلت و حقارت ملت ایران توسط نظام شیوخ به حدی رسیده است که طالبان أفغانستان هم به علت نیاز ایران به دلارهای آمریکا، دربازار هرات به میدان مبارزه کاهش ارزش پول کشورمان شده است. وضعیت با أفغانستان حتی به شکل فاجعه آمیزی در باره حقابه ها ایران در نوسان و مورد باج خواهی طالبان شد و شیوخ حاکم در ایران توانایی برخورد با طالبان را ندارند.

هیچ یک از کشورهای همسایه، به ویژه ترکیه، آذزبایجان و عربستان و کشورهای عربی جنوب خلیج فارس آرزوی حل تحریم ها علیه ایران را ندارند. این کشورها به خوبی می دانند تحریم ها تا کنون به توسعه کشورشان کمک  کرده اند. حتی اگر خواهان جنگ مستقیم آمریکا و اسرائیل با ایران نباشند. نگاهی به  این کشورهای عقب مانده دهه ۱۹۷۰ میلادی و پیشرفت همه جانبه آنها به کمک چپاول و قاچاق منابع کشورمان شگفت آمیز است. پرده ماقبل آخر در فاجعه کشورمان، محکوم کردن نظام ارتجاعی ایران در خصوص لغو قرارداد پترولیوم کرسنت است که مراجع حقوق بین المللی ایران را ملزم به پرداخت میلیاردها دلار غرامت به علت عدم رعایت به مفاد حقوقی کردند. اموال ملت ایران به نقع طرف مقابل صادر شد. اصولا در قرار دادهای بین المللی، مفاد و الزامات دو یا چند طرف قرار داد آورده می شوند. اما باند متحجر و ناآگاه  و بی سواد سعید جلیلی با قراردادهای بین المللی  چنان خیانتی به ملت ایران وارد کرد که باز ستانی همه حقوق پایمال شده در عرصه داخلی و خارجی منوط به جایگزین نطام جهل  وجنایت است. این امر هم زمانی بدست خواهد آمد که همه نیروهای جمهوریخواه ترقیخواه، برای دستیابی به آزادی،دموکراسی و عدالت اجتماعی و پیشگیری بحران زیست محیطی ،متکی با آرمان های ملت ایران در یک ائتلاف سراسری جمع شوند. بدانند که فرقه گرایی و در عالم انزوا و شعار تجریدی زیستن  هدر دادن انرژی و به تاخیر انداختن تحول اساسی در کشور است. پایه های نظام بیش از پیش محدود و به حداقل نیروهای سرکوب رسیده است.

هوشیار باشیم که از سال ۱۳۹۴، بخشی از نیروهای امنیتی سپاه با ارسال و فروش آرشیوهای رادیو و تلویزیون و اطلاعات محرمانه به خارج از کشور، زمینه ائتلاف با بخشی از نیروهای اپوزیسیون غیرجمهوریخواه و ضد دموکرات را آغاز کردند و این هم می تواند فاجعه ای دیگر را برای کشورمان به بارآورد.

انحلال باد نظام جهل و جنایت.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *