یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳

یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳

اعدام زنان کرد؛ سیاست، سرکوب، مقاومت – سرگل‌ میرزایی

سرگل‌ میرزایی

می گویند: اگر ملتی چیزی را بر آزادی ترجیح دهد، همه چیز را از دست خواهد داد.

حذف فرد به‌عنوان یک مخالف سیاسی تنها برای مردان نیست بلکە زنان نیز به دلیل فعالیت‌های سیاسی خود حذف می شوند.

اعدام، بلە اعدام جنایتی بشری کە راهکار حکومت های ستمگر و توتالیتر برای حذف مخالفانشان مرتکب می شوند.

اعدام زنان به‌عنوان مخالفان سیاسی معمولاً با اهداف سرکوبگرانە دوگانه انجام می‌شود؛

سرکوب زنان از ملیت های متفاوت از حاکمیت [ دیگری ها ] به‌ویژه در کشورهایی با تنوع و تنش‌های اتنیکی و نژادی، یک مسئله پیچیده و حساس است. این زنان اغلب در معرض سرکوب مضاعفی قرار می‌گیرند که به‌دلیل ترکیب جنسیت واتنیک آن‌ها به وجود می‌آید. چنین اعدام‌هایی نه تنها به‌عنوان مجازات‌های سیاسی و اجتماعی، بلکه گاهی به‌عنوان ابزاری برای تضعیف هویتی نیز به کار می‌روند.

سرکوب هویت زنانه و اجتماعی برای زنان به‌دلیل جایگاه ویژه‌ای که در جامعه دارند، اغلب از سوی دیگر آزادیخواهان به‌عنوان نمادهای مقاومت در نظر گرفته می‌شوند. اما از سوی حاکمیت، اعدام آن‌ها پیامی برای تضعیف روحیه جامعه، به‌ویژه زنان دیگر، ارسال می‌کند.

این اعدامها معمولاً ابعاد پیچیده‌تری دارند و علاوه بر حذف فرد به‌عنوان یک مخالف سیاسی، می‌توانند به‌عنوان ابزاری برای سرکوب هویت‌های جنسیتی و اجتماعی زنان نیز به کار گرفته شوند. این ابعاد متفاوت از اعدام‌های مردان است و به دلیل جایگاه خاص زنان در جوامع مختلف، اعدام آن‌ها می‌تواند پیامدهای اجتماعی و سیاسی بیشتری به همراه داشته باشد. 

شاید مهم‌ترین عامل در اعدام زنان به‌عنوان مخالفان سیاسی، هدف حذف آن‌ها از عرصه مبارزه و سرکوب حرکت‌های مخالف باشد. در بسیاری از حکومت‌های استبدادی، هرچند جنسیت افراد ممکن است در نهایت نقش برجسته‌ای در تصمیم‌گیری برای اعدام نداشته باشد، اما روش‌هایی که برای سرکوب زنان به کار می‌رود، معمولاً رنگ و بوی دیگری دارد.

زنان به‌عنوان اعضای فعال و پیشرو در جنبش‌های اجتماعی و سیاسی نقش دارند. از جنبش‌های ضد استعماری گرفته تا جنبش‌های حقوق بشری، برابریطلبانە و دموکراسی‌خواهی. زنان همواره در صف مقدم مبارزه با بی‌عدالتی‌ها قرار داشته‌اند. در این راستا، بسیاری از حکومت‌های استبدادی زنان را به‌عنوان تهدیدی جدی برای نظم موجود می‌بینند و با استفاده از اعدام، قصد دارند این تهدید را از میان بردارند.

همانگونە کە اشارە کردم اعدام زنان به‌عنوان نمادهای مبارزه با استبداد و بی‌عدالتی اغلب اثرات اجتماعی و سیاسی بیشتری به‌دنبال دارد. در بسیاری از موارد، وقتی یک زن به‌طور سیاسی اعدام می‌شود، توجه بیشتری به وضعیت اجتماعی و سیاسی او جلب می‌شود و این می‌تواند به افزایش روحیه جنبش‌های اعتراضی و سیاسی منجر شود.

اعدام سیاسی زنان اغلب به‌عنوان ابزاری برای سرکوب هویت جنسیتی آنان نیز استفاده می‌شود. در جوامعی که نقش زنان محدود به محدوده‌های سنتی و خانوادگی است، اعدام آن‌ها نه‌تنها به‌عنوان مجازات سیاسی بلکه به‌عنوان ابزاری برای تضعیف موقعیت اجتماعی زنان در جامعه نیز می‌تواند در نظر گرفته شود.

هدف از اعدام این زنان می‌تواند سرکوب الگوهای جدید هویت زنانه باشد که در حال تغییر و تحول در جامعه هستند؛

نمونه: در بسیاری از کشورها، مانند ایران و مصر، زنان اعدام‌شده به‌عنوان نمادهایی از آزادی‌خواهی، عدالت و حقوق بشر شناخته می‌شوند. این امر در واقع تهدیدی برای نظم اجتماعی است که زنان را در قالب‌های خاصی مانند مادر، همسر، و یا خانه‌دار می‌بیند و مانع از هرگونه فعالیت اجتماعی خارج از این نقش‌ها می‌شود.

در ایران، زنها و کردها از یک هویت و فرهنگ مستقل صحبت میکنند و بسیاری از آنان خواستار حقوق بیشترو لغو محرومیت و اجبارو همچنین آپارتاید هستند. این مطالبات از سوی حکومتهای نادموکرات  به‌عنوان تهدیدی علیه یکپارچگی ملی در نظر گرفته میشود، بنابراین زنها و کردها به‌عنوان افرادی که ممکن است “آشوب” ایجاد کنند، هدف سرکوب و اعدام قرار می‌گیرند.[قابل اشارە است کە در ایران ملیتهای دیگر از جملە بلوچها و آزادیخواهان ‌غیر کرد هم مورد ستم هویتی هستند] 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حکومت جدید تحت رهبری روح اللە خمینی تلاش کرد تا تمامی حرکتها و جنبش‌های مخالف را سرکوب کند. یکی از جنبشهایی که در آن دوران با سرکوب شدید مواجه شدند، جنبش حقطلبانە کردها و به‌ویژه زنان کرد بودند که در جنبش‌های مختلف سیاسی، اجتماعی_مدنی و حقوقی فعال بودند. این زنان عمدتاً به‌دلیل مخالفت با حکومت جدید و حمایت از دموکراتیزەکردن ایران تحت فشار قرار می گرفتند و در دادگاههای پنج دقیقەای و یا بدون دادگاهی تیرباران می شدند. درهمان سال‌های اولیه انقلاب، کردها اعم از زنان و مردان و کل کردستان، در مخالفت با حکومت مرکزی فعال بودند. یکی از روش‌های سرکوب رایج اعدام در آن دوران، تیرباران در ملاءعام و زندانهای مخوف بود. تیرباران در ا‌غلب شهرهای کردستان ، از جملە سنندج، سقز، مریوان و مهاباد با دستور حاکم شرع وقت [خلخالی] اجرا شد، بسیاری از زنان مبارز کرد در این نوع از اعدام‌ها جانباختند، نسرین و شهلا کعبی، شهین باوفا، زمانە قادری، عتیە شریفی، فریدە یوسفی، سفیە محمدی، مهری زمانی، فهیمە تقدسی، پوران جمپور، جمیلە فتحی، فرنوش وکیل زادە، فریدە گل نسب، نیرە اعزمی و بسیاری دیگر،تیرباران شدند. تیرباران نه تنها یک مجازات، بلکه به‌عنوان ابزاری برای ترساندن مردم و به‌ویژه دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی، خصوصا زنان استفاده می‌شد.

حکومت ایران[ج.ا] هموارە هرگونه جنبش برابر‌یطلبانه یا خواسته هویتخواهی را در کردستان  سرکوب می کند. زنان فعال سیاسی کرد، به‌ویژه آن‌هایی که در این جنبش‌ها مشارکت دارند، در معرض شدیدترین مجازات‌ها قرار دارند.

جنبش‌ها و جریانات سیاسی مخالف حکومت ایران فعالیتی چشمگیر و قابل توجە با حضور زنان دارند و گاها محوریت این جنبشها را زنان در دست دارند، در واقع میتوان گفت کە زنان نقش بسیار ویژەی دینامیسمی و قدرت حرکت در جهت  بە جریان انداختن موترر بزرگ جنبشها و اعتراضاتند، در واقع آنان بە دلیل ستمهای مضاعفتر، هم فعالتر و هم پویاتر در صحنە حضور دارند این جنبشها به دنبال هویت خواهی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی هستند. حکومت ایران با آنان سر دشمنی دارد و آنها را به‌عنوان تهدیدی برای امنیت ملی تلقی می کند و اعضای آن‌ها را به‌طور خاص هدف قرار می‌دهد. زنان فعال در این جنبشها [سیاسی_مدنی] معمولاً به اتهام “محاربه” (جنگ علیه خدا) یا “افساد فی‌الارض” (فساد در زمین) متهم می‌شوند که مجازات‌شان اعدام است در حالی کە هدف از شرکت در فعالیت‌های مدنی کە کاملا از روی آگاهییست مانند اعتراضات علیه تبعیض‌های جنسیتی و اتنیکی یا درخواست حقوق برابر برای مردمان[برابریخواهانە] است. از بارزترین این جنبشها، جنبش ژینا با شعار #ژن ژیان ئازادی در سال ۱۴۰۱ شمسی برابر با ۲۰۲۲ی میلادیست کە بە دنبال جانباختن ژینا امینی دخترجوان ۲۱ سالە کرد اهل سقز،  در پایتخت ایران، شهر تهران جان باخت و پس از بازگشت جنازەی او بە شهرش قیام زنان و آزادیخواهان را برپا کرد، کشتن او با بهانەی رعایت نکردن حجاب اجباری و مواجەشدن با خشنترین رفتارها از سوی گشت ارشاد بود. در هنگام قیام  شاهد  آماربی سابقەای در سرکوبهای خونین بودیم. این اتفاق در حالی رخ داد کە ژینا همراه برادرش در مترو بودند، کە ژینا با تذکر گشت ارشاد بە داخل ماشین گشت بردە میشود و برادرش دیگر ژینا را نمیبیند، اگرچە بە گفتەی خانوادە و شاهدان ماجرا ژینا نە بی حجاب بود و نە پوشش نامناسب داشت، ولی نظامهای توتالیتر همیشە درگیر قالب زدن همگان بە خواستەی خود هستند. کردستان هم همانند همیشە بە این خواستەی تمامیتخواهانە [نە] گفتە و میگوید. و آنچە را کە باید فهمید اینست  کە مردان کرد اساسا ذهنشان درگیر مسئلەای حاشیەای مانند حجاب نیست و حجاب را امری اختیاری میدانند، [آنچە برای حاکمیت در مورد زنان موضوع است! در کردستان نە موضوع و نە مسئلە است.]

این نوشتە کوتاه در جهت درک بیشتر از جنایات و مجازاتهایست کە حاکمیت کنونی برای زنان کرد بە اجرا درمی آورد و بر همگان آشکار است دلیلی جز زن بودن و کردبودن نیست، گویا ما نباید  زن و کرد بە دنیا می آمدیم زیرا جایگاهی در نظم سیاسی رجال سیاسی  نداریم، نمونەهای بسیاری از زنان قربانی سیستم ضد زن ج.ا وجود دارد کە داستانی طولانیست! اما تازەترین آنها پخشان عزیزی اهل مهاباد و مددکار اجتماعیست کە در دستگاه قضایی همین رجال سیاسی نظام بە اعدام محکوم شدە، ناگفتە نماند کە زندانیان زن کرد بسیاری در پشت میلەهای زندان، طلایی ترین روزهای عمرشان را سپری میکند کە میتوان بە زینب جلالیان، سکینە پروانە، ژینا مدرس گرجی، وریشە مرادی و بسیاری دیگر کە تجربەی تلخ زندان را دارند؛ از جملە میتوان بە مژگان کاووسی و زهرا محمدی اشارە کرد وهمانا کم نیستند زنان فعالی کە هر چند وقت یکبار برای بازجویی فرا خواندە میشوند و پی در پی برایشان پروندە سازی می شود.

زنان کرد ایرانی، به‌ویژه آن‌هایی که در جنبش‌های سیاسی، حقوق بشری یا اجتماعی فعال هستند، در معرض خطرات جدی اعدام و سرکوب قرار دارند. اعدام‌های سیاسی و سرکوب این زنان نه تنها نقض حقوق بشر است، بلکه ابزاری برای سرکوب هویت وهویتخواهیشان به شمار می‌آید. برای مقابله با این وضعیت، حمایت بین‌المللی و تلاش‌های گسترده برای افزایش آگاهی و فشار بر حکومت ایران ضروری است. گرچه اعدام و سرکوب زنان مبارز کرد در کوتاه‌مدت باعث کاهش فعالیت‌های برخی از گروه‌ها و جنبش‌ها میشود، اما آزادیخواهان در این زمینە دست از تلاش بر نمی دارندو فریادها بلندتر خواهد شد و همچنان خواهان عدالت واقعی و حقوق بشرند.

در این میان مخالفان حکم اعدام کم نیستند کە بە جرات می توان گفت مردم کردستان رواتر از همە و همینطور بیش از نیمی از دیگر مردم ایرانی با راەاندازی کمپین وطوفانهای تویتری اعلام مخالفت خود با این حکم سنگین و بازگشت ناپذیر ضد انسانی همراهند. در اخبار می خوانیم کە علاوە بر مخالفان میلیونی ایرانی، سازمانهای حقوق بشری و نهادهای مدنی و مردمی، شخصیتهای سیاسیی ایرانی  ودر حرکتی کم سابقە صد نمایندە مجلس بریتانیا و دەها چهرە فعال جهانی در سازمان ملل خواستار لغو حکم اعدام در ایران، علل الخصوص اعدام سیاسی پخشان عزیزی و وریشە مرادی هستند، احزاب سیاسیی کردستان نیز در بیانیەای مشترک مردم را یکصدا بە اعتصاب عمومی [کە یکی از اعتراضات سیاسیی عمومی در کردستان بشمار میرود ] قبل از اجرای اعدامها فرا خواندەاند.

 در طول تاریخ خواندەایم کە رفتارهای سرکوبگرانە و ضد انسانی و زن ستیزانە همیشە نتیجە عکس دادە و زنان مبارز را تبدیل به نمادهای مقاومت و استقامت در برابر سرکوب‌ها کردە است، نام و هویتشان به‌عنوان نمادهایی از فداکاری و مبارزه در برابر ظلم و دیکتاتوریت در ذهن جهانیان حک، تاریخی برای نسل آیندە میشوند و یکبار دیگر دینامیسمی برای بسیج و ایجاد همبستگی در میان آزادیخواهان در سراسر جهان تبدیل میشوند.

و در پایان نوشتەام را با جملەای از ژان ژاک روسو کوتاە میکنم؛ من آزادی همراە با خطر را بە آرامش با بردگی ترجیح میدهم

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *