
تا تاریخ نویسان اجیری
در گنجه های نمور
به گنجینه ها نقب زنند
ورق ورق کتابها را بجوند و باز بنویسند
تا فاتحان
طبل رسوایی قدرت بکوبند وُ
بر مرزهای مغشوش
پرچم نیرنگ بیفرازند وُ
به افتخارِ تملک ماهیان مرده
سیلو از دانه ی یأس پر کنند
و محموله ها را شبانه
کامیون کامیون در چاله ها سرازیر کنند وُ
با کاه و لا بپوشانند
تا شکارچیان خسته به خانه آیند و
لاشه های پرندگان به فرزندان بسپارند و
زبانه ی اجاق را
از برف سر و روی خاموش و سرد کنند
تا که مه حریص
از گنبد وال استریت برآید وُ
با بازوان دراز
از قطب تا قطب
هر چه که سر راهش بیابد
ببلعد و در خود فرو برد
و از باختر، خدای سه گانه به تماشایش *
خنده از سر لطف سر دهد
وَ فواره ی شهوت در میدان شهر
سخن از لبهای آماس کرده بدزدد و
تسبیح هزار دانه
هزار همآغوشی فجیع را متبرک کند
بَهر زاهدان
اذان به بانگ می آید
تا گره ی دار محکم کنند.
.
اینجا
حقیقت انار خشکیده ای است که کرمی سفید در آن می لولد
دیواره به دیواره
دالان به دالان!
.
.
Trinity Church* ساختمان کلیسای تثلیث در نیویورک نظاره گر مجتمع مالی نیویورک است.
آتلانتا، ژانویه ۲۰۲۵
divanpress.com
مرضیه شاه بزاز