جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳

جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳

چپ ایران نیرومند تر از همیشه- بایز افروزی

طی دهه های اخیر محافل دست راستی، نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، رسانه های طیف راست اپوزسیون و بنگاه های دروغ پراکنی فارسی زبان وابسته به دولتهای امپریالیستی با تمام توان جهنمی خود مشغول اشاعه ی ‘افسانه ی’ اضمحلال چپ و بی تاثیری آن در روند تحولات اجتماعی و سیاسی ایران بوده و هستند.

البته قابل درک است که آرزوی همه آنها نه تنها تضعیف چپ بلکه نابودی کامل آن است و خود در این مسیر تلاش می کنند.

 اما بایستی از آنان پرسید چرا این همه وقت، بودجه و امکانات خود را صرف حمله به چیزی می کنند که ادعای ‘ بی تاثیری’ آن در روند تحولات جامعه ایران را دارند؟

آنها از چه می ترسند، از چپ بی خاصیت و در حال نابودی که نباید نگران بود و یا از آن ترسید!

بدون شک نمی توان انتظار داشت که آنها به سوالات طرح شده پاسخ دهند. بنابر این در این گفتار به طور خلاصه و در حد حوصله ی خوانندگان ابتدا به راستی آزمایی  افسانه ی ‘ لب گور’ بودن چپ ایران می پردازیم و سپس به پاسخ سولات خواهیم رسید.

پیشاپیش بایستی اعتراف کرد که چپ ایران در حال حاضر به دلایلی از جمله سرکوب خشن و بی رحمانه ی حکومت، پراکندگی درونی و انشعابات تاسف انگیز و غیر ضروری چند دهه ی اخیر؛ از نظر سازماندهی درحد رضایت بخشی قرار ندارد.

با این حال توان سازماندهی واقعی آن در قیاس با بقیه ی احزاب و جریانات طیف راست اپوزسیون نه تنها کمتر نیست، بلکه چند برابر بیشتر است که صحت این ادعا را به خوبی در جریان جنبش ‘زن، زندگی آزادی’ اعتصابات و اعتراضات پرشمار کارگری و اعتصاب عمومی اخیر مردم کردستان در اعتراض به احکام اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی مشاهده نمودیم.

 اپوزسیون ایران را همانند همه جای جهان به طور کلی می توان به دو طیف راست و چپ دسته بندی کرد. واضح است که در درون هرکدام از این طیف ها احزاب، گروه ها و حتی افراد مستقلی قرار دارند که اینجا و آنجا، در این یا آن مورد با هم دیگر اختلاف نظرهایی دارند. اما در کل خواسته ها، شعارها و برنامه های گوناگون آنها  هدف یا اهداف مشترکی را نشان می دهند که وجود این اهداف مشترک هرکدام را در این یا آن طیف قرار می دهد.

بطور مثال ما در طیف راست اپوزسیون با دو بخش عمده ی جمهوریخواه و سلطنت طلب مواجه هستیم که بر سر ‘شکل’ حکومت آینده ایران با هم اختلاف نظردارند و ‘ماهیت’ حکومت مطلوب هر دو بخش یکسان است و هر دو خواستار حفظ سلطه ی طبقاتی بورژوازی بر جامعه ایران و تداوم مناسبات طبقاتی فعلی با اندک اصلاحات روبنایی (نزد برخی جمهوریخواهان) می باشند.

در طیف چپ هم تفاوتها و گوناگونی هایی در عرصه ی نظری و شیوه های مبارزه به چشم می خورد که عمده ترین انها را شاید بتوان در تحلیل و ارزیابی هر کدام از انها در باره ی ‘مرحله ی انقلاب’ دانست که برخی آن را مرحله ی  ملی دموکراتیک’ و برخی دیگر ‘سوسیالیستی’ می پندارند.

 البته اختلاف دیدگاه در مورد همکاری و یا ائتلاف موقت با این یا آن جریان طیف راست حول محور یک یا چند خواست مشترک که بخشی از چپ ها آن را بلامانع می دانند و برخی دیگر هرگونه اتحاد عمل یا ائتلاف و همکاری ولو موقت با احزاب و جریانات طیف راست را رد می کنند.

به هر جهت آنچه واضح است و در مورد آن هیچ تردیدی وجود ندارد موجودیت دو طیف راست و چپ در اپوزسیون رژیم جمهوری اسلامی ایران است.

البته افراد و گروه هایی هم وجود دارند که خود را جدای از این دو طیف تعریف می کنند و خود را ‘سوسیال دمکرات’ معرفی می کنند که از نظر نگارنده ی این نوشتار، با استناد به تجربه ی تاریخی سوسیال دموکراسی درکشورهای اروپایی و برخی کشورهای دیگر، احزاب و جریانات سوسیال دموکرات همواره بخشی از طیف راست بوده و در بهترین حالت به عنوان سوپاپ اطمینان حکومت های بورژوایی عمل کرده اند. اینها در واقع جناح چپ بورژوازی هستند و با چپ کمونبستی هیچ نسبتی ندارند.

 بارها شنیده یا خوانده ایم در حال حاضر بسیاری از افراد و گروه های طیف راست اپوزسیون با اتکا  به تعداد مخاطبین و لایک ها در شبکه های اجتماعی ادعا می کنند که بیشترین نفوذ و اعتبار را در جامعه ایران دارند.

 همانگونه که می دانیم این شبکه ها در اساس برای تبلیغات تجاری ایجاد شده اند و هر فرد و شرکتی می تواند با پرداخت هزینه های لازم به صاحبان شبکه ها ‘بنجول ترین کالا’ را در معرض دید ملیونها کاربر قرار دهد. اما با کیفیت ترین کالا را در صورت عدم پرداخت هزینه ی تبلیغات و شر کردن معمولی، ده نفر هم مشاهده نکنند.

علاوه بر این، کاربران جدی اینترنت و فعالین دنیای مجازی با سازوکار این شبکه ها و مقوله ی خریدن’ لایک رباتیک’ و به میدان فرستادن ‘لشکر سایبری’ آشنایی دارند و بخوبی می دانند که فضای مجازی برای ارزیابی محبوبیت یا عدم محبوبیت ‘واقعی’ هیچ چیزی اعتبار لازم را ندارد و نمی شود به داده های آن اطمینان داشت.

بنابر این برای  ارزیابی جایگاه، پایگاه و نفوذ هر کدام از طیف های اپوزسیون در جامعه، هیچ معیار و محکی  دقیق تر و گویاتر از خود جامعه نیست.

همانگونه که مشاهده کرده و می دانیم مردم ایران طی دهه های اخیر بارها و به اشکال گوناگون علیه رژیم جمهوری اسلامی و سیاستهای ضد مردمی آن دست به اعتراضات گروهی و عمومی زده اند و طی این اعتراضات خواسته ها و اهداف خود را بیان کرده اند.

بدون تردید با ارزیابی شکل و محتوای این اعتراضات و خیزش ها و مطالعه ی شعارها، خواسته ها و اهداف آنها براحتی می توانیم براورد درست و قابل اتکایی از خواسته های گروه های گوناگون اجتماعی و خواستها و اهداف عمومی و عام جامعه ایران داشته باشیم.

گروه های اجتماعی فعال جامعه ی ایران که طی دهه های اخیر از طریق کنش های مختلف اعتراضی خواسته های خود را فریاد زده اند عبارتند بوده اند از: کارگران، دانشجویان، معلمان، زنان، نویسندگان و هنرمندان، ملیت های تحت ستم ایران و…

کارگران و زحمتکشان به عنوان بزرگ ترین گروه اجتماعی خواهان قانون کار مترقی، قرارداد کار دائم، دریافت دستمزد مناسب، بیمه های اجتماعی و درمانی همگانی و رایگان، کار برای همه، تشکیل سندیکاها و اتحادیه های مستقل خود، حق اعتصاب و اعتراض قانونی و… بوده و هستند.

زنان ایران خواهان برابری حقوق در همه ی عرصه های زندگی سیاسی، قضایی، اقتصادی و اجتماعی با مردان و رفع تمامی اشکال تبعیض جنسیتی بوده و هستند.

نویسندگان و هنرمندان ایران خواستار آزادی بی حد و حصراندیشه و انتشار آزادانه ی آثار ادبی، هنری، علمی و پژوهشی و برجیدن هرنوع سانسور شده اند.

ملیت های ایران که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند (ترک ها، کردها، عرب ها، بلوچ ها وغیره) طی صدسال اخیر از تبعیض گسترده، سرکوب خشن و انکار هویت زبانی، فرهنگی و تاریخی خود رنچ برده و خواهان رفع همه ی اشکال ستم ملی هستند.

بدون تردید اگر نگوییم همه، دستکم نود درصد این مفاهیم و مطالبه انها را چپ کمونیستی در جامعه ی ایران طرح کرده، اشاعه داده و خود بیش از صدسال است که پیگیرانه در جهت تجقق آنها مبارزه می کند‌.

طیف راست اپوزسیون هرگز و در هیچ شرایطی از خواسته های اصلی و اصیل کارگران، معلمان، زنان، نویسندگان دانشجویان و ملیت های ایران دفاع نکرده و تحقق آنها را نخواسته است.

طیف راست ماهیتا ضد کارگری، دشمن آزادی بیان وضد زن بوده و مبارزه ی ملیت های ایران در راه رفع ستم ملی را ‘تجزیه طلبی’ می داند و خواهان سرکوب خشن آنها است.

نویسندگان و هنرمندان ایران خواهان رفع هرگونه سانسور و آزادی بی حد و حصر اتدیشه و انتشارات هستند.

بخش سلطنت طلب اپوزسیون راست شعار ‘مرگ بر چپ و مجاهد’ سر می دهد و حتی تاب تحمل دیدن سنگ مزار نویسندگان دگراندیش ایرانی در اروپا را هم ندارد.

و…

مردم ایران در جنبش ها و اعتراضات فراگیر و سراسری خود همواره خواهان  سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و سپس برگزاری یک رفراندوم آزاد و دمکراتیک برای تعیین شکل و محتوای حکومت آینده ی ایران شده اند.

همچنین خواهان تنش زدایی و برقراری رابطه ی مبتنی بر تامین منافع ملی ایران با همه ی کشورهای خارجی می باشند.

طیف راست اپوزسیون خواهان حداکثر تنش با چین و روسیه بوده و هستند و بدون توجه به منافع ملی ایران هرگونه رابطه ی ‘چاکرمنشانه’ با آمریکا و اسرائیل را تبلیغ می کنند.

بخش سلطنت طلب طیف راست اپوزسیون برای خواست مردم مبنی بربرگزاری رفراندون آزاد و دمکراتیک جهت تعیین حکومت آینده ایران هیچ ارزشی قائل نیست و پیشاپیش شکل و محتوای حکومت ایران را تعیین کرده و پادشاه آن را نیز ‘منصوب’ نموده است!

بخش دیگر طیف راست اپوزسیون، یعنی مجاهدین خلق نیز برای آینده ی ایران ‘رئیس جمهور’ برگزیده است و روسری برسر کردن زنان را با ‘دستور تشکیلاتی’ به اعضا و هواداران زن تحمیل کرده و هرگز به برابری کامل حقوق زن و مرد باور نداشته و ندارد.

مجاهدین خلق نیز همانند سلطنت طلب ها خواهان ایجاد حداکثر تنش با جین و روسبه و رابطه ی چاکرمنشانه با آمریکا و برخی کشورهای اروپایی می باشد.

هر دو بخش طیف راست اپوزسیون از هم اکنون برای دگراندیشان سیاسی، به ویژه چپ کمونیستی شمشیر را از رو بسته اند و آزادی و دمکراسی را فقط حق خود و همفکرانشان می دانند.

بنابر این با اطمینان می توان ادعا کرد که آنچه طیف راست اپوزسیون در پی آن است با خواسته ها، آرمانها و اهداف گروه های مختلف اجتماعی جامعه ایران نه تنها همخوانی ندارند بلکه در تقابل و تضاد هستند.

طیف راست اپوزسیون در جامعه ایران چنان ضعیف و زبون است که بناچار به دریوزگی از کشورهای امپریالیستی و جلب حمایت آنها پناه برده است.

 هر دو بخش طیف راست اپوزسیون از آنجایی که نفوذ و اعتبار ناجیزی در میان مردم ایران دارند، بناچارهر روز بیش از پیش دست به دامن نهادهای امنیتی و مقامات کشورهای امپریالیستی می شوند و از انها ‘طلب’ حکومت آینده ی ایران را می نمایند.

مجاهدین به حضور افراد جایتکاری مانند بولتون و پمپئو و ژنرال های آمریکایی درگردهمایی های خود دلخوش کرده و آن یکی به بیت المقدس می شتابد، کلاه یهودیان بر سر می گذارد و سربر دیوار’ندبه’ می ساید و به آن دخیل می بندد بلکه ‘شاه ایران’ شود!

همه ی این ها در حالی است که بخش سلطنت طلب ده ها سال است که تمام بنگاه های تبلیغاتی و دروغ پراکنی فارسی زبان کشورهای امپریالیستی، شبکه ی منوتو و مطبوعات اصلاح طلبان داخل کشور در خدمت آنها قرار گرفته است، اما تاکنون راه به جایی نبرده و مردم ایران در تجمعات’ اعتراضی داخل کشورشعار ‘مرگ بر دیکتاتور چه شاه باشه چه رهبر’ سر می دهند.

گروه های مختلف اجتماعی جامعه ایران خواهان آزادی اتدیشه و بیان، دموکراسی، عدالت اجتماعی، تشکیل سندیکای کارگری واتحادیه های معلمان و فرهنگیان، برابری کامل زنان و مردان و انتخابات آزاد و دموکراتیک هستند.

. واقعیت این است که تمامی این مفاهیم و خواسته های انسانی و  دموکراتیک را از ابتدا نا کنون چپ کمونیستی در در سطح جامعه ی ایران مطرح کرده، گسترش داده و خود بیش از صدسال است که در جهت تحقق آنها مبارزه می کند.

بنابر این به جرئت می توان گفت از روزی که نخستین هسته های کمونیستی در ایران شکل گرفتند تا کنون هرگز تا به این اندازه خواسته ها، ارمان ها و اهداف چپ کمونیستی در جامعه ی ایران گسترش نیافته و مورد استقبال توده های مردم قرار نگرفته است.

واقعیت این است که افسانه ی ضعف و ناتوانی چپ  و از دست رفتن اعتبار اجتماعی آن در ایران ساخته  و پرداخته ی طیف راست اپوزسیون و بنگاه های تبلیغاتی فارسی زبان وابسته به دولت های امپریالیستی، اصلاح طلبان و نهادهای امنیتی رژیم ولایت فقیه  است که بایستی آن را بخشی از جنگ روانی انها علیه چپ کمونیستی در ایران به شمار آورد. این مسئله را از تلاش خستگی ناپذیر و بی وقفه انها علیه چپ و آرمانهای کمونیستی نیز می توان دریافت.

زیرا همانگونه که در ابتدای این نوشتار اشاره کردم حتی ابلهان تیز این همه وقت و نیرو، بودجه و امکامات را صرف حمله به چیزی که در حال اضمحلال و نابودی است نمی کنند.

در خاتمه یادآوری می کنم که علیرغم گسترش بی سابقه ی نفوذ معنوی و اعتبار اجتماعی بی سابقه ی چپ و تبدیل شدن شعارها، آرمان ها و اهداف آن به خواست و آرمان اکثریت گروه های اجتماعی ایران، چنانچه طیف چپ اپوزسیون نتواند بر اختلافات داخلی (گاه احمقانه و بی معنی) خود غلبه کند و به جای نزاع درون گروهی، توان خود را صرف برقراری رابطه ی ارگانیک با جامعه و سازماندهی توده ها کند، متاسفانه نخواهد توانست در برگزیدن شکل و محتوای حکومت آینده ی ایران نقش تعیین کننده ای داشته باشد.

اما نقش افتخار آفرین چپ در بیداری مردم و گسترش بی سابقه ی خواسته ها، ارمان ها و اهداف چپ کمونیستی درجامعه ایران، به ویژه در میان کارگران و زحمتکشان و روشنفکران ایران هرگز و هرگز نه تنها

به مرور زمان کم نخواهد شد، بلکه بیش از پیش گسترش خواهد یافت و هیچ نیرویی توان متوقف کردن آن را ندارد و نخواهد داشت.

بایز افروزی

۲۹ ژانویه ۲۰۲۵

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

13 پاسخ

  1. این حجم از تشابه بین پیروان مکتب مارکسیزم و پیروان خمینی باور کردنی نیست ، هر دو در یک دنیای وارونه و در خلاء زندگی می کنند و شیفته ی سرتاپای خود هستند ، در دنیای وهم آلود خودشان بالها را گشوده اند و بر فراز ابرها کل هستی را زیر چتر خود می بینند ، آن یکی کلام خدا از زبانش جاری است و می پندارد که در نزدیکی قله ها است و این یکی می گوید چپ های ایران هیچگاه مانند امروز قوی و قدرتمند نبوده است در حالی که هر دو در بستر احتضار خوابیده اند و می روند که در قسمت سیاه کتابهای تاریخ ثبت شوند و سرنوشت آنها عبرت نسلهای آینده شود .

  2. چپ و بقول این نوشته «چپ کمونیستی» اگر این موارد را عنوان نکند و دلگرمی برای خود و مریدانش ایجاد نکند چگونه و با چه امیدی شب سر بالین گذارد….؟؟؟
    البته حدس میزنم که این دوخط را چاپ نخواهید کرد ولی همانند این مقاله امید داشتن کار بدی نیست حتی اگر برپایه توهم بنا شده باشد…..

  3. اتفاقا مقاله فوق بیشتر به استعاره “لب گور بودن چپ ایران” تحقق می‌بخشد، حداقل آن چپی که آقای فروزی ادعای نمایندگی‌اش را دارد. ایشان در چند خط تمامی اپوزیسیون ایران چه چپ و چه راست و سوسیال دموکرات را ناچیز و مورد تنفر ایرانی ها دانست اما حدود ۹۰ درصد خواسته های کارگران را مدیون کمونیست‌ها می‌داند!! از تبلیغات بدوی بر له چین و روسیه بگذریم که مورد نفرت مردم ایران هستند…

  4. رفیق گرامی, با درود. گیریم که “چپ ایران نیرومند تر از همیشه” است و ” افسانه ی ضعف و ناتوانی چپ و از دست رفتن اعتبار اجتماعی آن در ایران ساخته و پرداخته ی طیف راست اپوزسیون و بنگاه های تبلیغاتی فارسی زبان وابسته به دولت های امپریالیستی، اصلاح طلبان و نهادهای امنیتی رژیم ولایت فقیه است”و “گسترش بی سابقه ی نفوذ معنوی و اعتبار اجتماعی بی سابقه ی چپ ” حقیقت ناب باشد. پس منتظر چه هستید؟ فرمان قیام را صادر کنید. فقط لطف کرده قبل از آن برای آدم هایی سردرگم مثل بنده بفرمائید پس از اینکه به خیابان ها ریختیم و این رژیم جنایتکار را سرنگون کردیم شمای چپ چه مدل حکومتی برایمان تدارک دیده اید؟ آیا نمونه ای از آن را میتوانید بر روی این سیاره بما نشان دهید؟ سلطنت طلبان, رژیم شاه را و جمهوری خواهان اروپای غربی را و سوسیال دمکرات ها کشور های اسکاندیناوی را مثال میزنند. آیا نمونه حکومت شما همچون اتحاد جماهیر شورویست یا کوبا و کره شمالی؟ باور بفرمایید بسیار عالیست که اتومبیلی در کشورمان با ابتکار خودمان بسازم و بخود ببالیم اما در این صورت باید از صفر شروع کنیم و کلی مرگ و میر در جاده ها و خیابان ها را برای پنجاه سال دیگر بجان بخریم. لطف کرده اجازه دهید از نمونه ماشین های موجود در جهان یکی را انتخاب کنیم چون دیگر جای سالمی در بدنمان نمانده که طاقت تصادفات بیشتری را داشته باشد. ممنون.

    1. آقای نیک،

      شما خودتان چه مدلی از حکومت را طالب هستین؟ شما اگر فکر میکنید که حکومت مورد پسند شما در جهان دارای نمونه های مشخص در اروپای غربی و اسکاندیناوی دارد، و بدین معنی پر طرفدار است، چرا نشسته اید و منتظر چه هستید؟ چرا فرمان قیام را صادر نمیکنید؟ اگر هم که فکر میکنید مدل حکومتی شما طرفداران لازم را ندارد، به نظر شما چه مدلی از حکومت در ایران طرفداران لازم را دارد؟ چرا به طعنه آقای افروزی را مخاطب قرار میدید که فرمان قیام را صادر کند؟ در حالیکه آقای افروز اصلا به نوع و شکل حکومت قبل از سرنگونی اشاره ای نکرده و آن را منوط به انتخابات آزاد پس از سرنگونی نموده است.

      امروزه بعضی از نیروهای چپ خواهان مدلی از حکومت هستند که جمهوری و لائیک و دمکراتیک و یا ملی باشد؛ و یا اینکه طرفدار نوعی حکومت اند که در انتخاباتی آزاد و پس از سرنگونی حکومت مرتجع کنونی، توسط مردم ایران انتخاب شود. کجای این مدلهای حکومتی به حکومت روسیه و یا کره شمالی میماند که شما به نیرو های چپ نسبت میدید؟ شما حتما میدانید که هیچکدام از نیروهای چپ خواهان مدل حکومتی روسیه و کره شمالی نیستند.

      1. دوست عزیز, بنده که ادعا نکردم که چپ و یا سوسیال دموکرات ها نیرومند تر از همیشه اند. اگر گفته بودم حرف شما درست بود و باید دستور قیام هم میدادم در حالی که به باور من چپ در ضعیف ترین دوران خود از زمان انقلاب مشروطه بسر میبرد. شما درست میفرمایید که ” امروزه بعضی از نیروهای چپ خواهان مدلی از حکومت هستند که جمهوری و لائیک و دمکراتیک و یا ملی باشد؛” اما این آن چیزی نیست که نویسنده مقاله مدعی شده. منظور ایشان از چپ ” چپ کمونیستی” است آنجا که میفرمایند ” از نظر نگارنده این نوشتار……، احزاب و جریانات سوسیال دموکرات همواره بخشی از طیف راست بوده و……. و با چپ کمونبستی هیچ نسبتی ندارند.”. آنکه پسوند کمونیستی را برای دیدگاه خود استفاده می کند همچون پسوند اسلامی باری و مفهومی بر واژه چپ افزوده است که باید آنرا مشخص کند. میفرمایید ” هیچکدام از نیروهای چپ خواهان مدل حکومتی روسیه و کره شمالی نیستند.” سؤال بنده هم از ایشان همین است که مدل ” چپ کمونیستی” ایشان کدام است؟ چه حکومتی مد نظر ایشان است. چپ کمونیستی دموکراسی را بورژوایی میداند و پیرو دیکتاتوری پرولتاریاست و این با برداشت شما از جمهوری لائیک و دموکراتیک و ملی میتواند بسیار متفاوت باشد.

  5. چپ کمونیست همین توانمندی است که در ایران وجود دارد و بدرستی در متن بالا از آنها نام برده شده که نیاز به تکرار آن نیست. این توانائی در جا های دیگر دنیا نیز موجود است حتی در آمریکای دنالد ترامپ که در این دوران بحرانهای نئولیبرالی از سال ۲۰۰۸ افزایش یافته و طبیعی است که راست وراست افراطی در همه جابه میدان بیاید.

  6. اقای افروزی درود برشما وهمکارانتان تحلیل درستی ازجناح های اپوزیسون خارج کشور هرچند کاستی هایی دران مشاهد میشودارایه داده اید وچگونگی گذار ازحاکمیت دیکتاتوری واستقرار حکومت دمکراتیک وملی درمقایسه با اپوزیسون راست وراست افراطی سرکوب گررابه اجمال توضیح دادیذبگذار توپخانه تبلیغاتی ضد چپ همچنان استمرار یابد هیچ تاثیری مطلبات سیاسی.اجتماعی اقتصادی جامعه ایکه بران اگاه اندودردست یازی به ان مبارزه میکنند ندارد.

    1. با درود بر شما آقای افروزی،

      مقاله شما در بسیاری از مسائل بطور مشخص به حقایقی انکار ناپذیر اشاره میکند: اینکه جوهر مطالباتِ حداکثر مردمِ بجان آمده ما همان مطالبات و خواسته هایی هستند که در مطالبات و برنامه ها، شعارها، و مانیفست گروه ها و سازمانهای طیف چپ ایران مطرح شده اند؛ اینکه مطالبات کارگران و سایر زحمتکشان ایران، زنان ایران، ملیتها و نویسندگان و آزادیخواهان ایران، به جوهر، همان مطالبات و آرمانهای طیف چپ ایران بوده، طیف چپی که عمدتاً، در طول تاریخ خونبار خود، همواره و پیگیرانه برای تحقق این مطالبات، مبارزه ای بی امان نموده و توسط رژیمهای مستبد و سرمایه داری سلطنتی و آخوندی سرکوب شده است.
      اشاره مشخص شما به ریاکاری نیروهای طیف راست و آلترناتیوهای خود ساخته آنان نیز حقایقی انکار ناپذیرند، و اینکه نیروهای سلطنت طلب و مجاهد، برای رسیدن به قدرت، متوسل و پادو و پابوس نتانیاهو و سیاستمداران آمریکایی شده اند، بر همگان مبرهن و معلوم شده است. چنین چیزی را این نیروهای راست خودشان علناً و آشکارا اعلام کرده و به آن افتخار هم میکنند.

      کاشک مخالفان مقاله شما، بجای کلی گویی بطور مشخص اشاره ای به مطالب شما مینمودند و دلایل خود را برای رد نظرات جنابعالی بیان میکردند.

  7. با درود
    جناب افروزی انتقادات به جناح های راست و چپ اپوزیسون ٱنقدر زیاد است که تا پایان عمرمون میتوانیم در باره اش گفتگو کنیم.
    وشاید با این عملکرد اپوزیسون عمر حکومت اسلامی از ۴۶ سال به ۴۶۰ سال ادامه پیداکنه ، شوخی نیست دفعه قبل ۷۰۰ سال حکومت کردند .
    چرا راه حلهای جناح چپ با توجه به ٱرزوها و انگیزه های خوبشون بتنهایی پتانسیل سنگین کردن صفحه ترازو را بنفع مردم و عقب راندن حاکمیت را ندارد ؟
    چرا استقبال مردم از نیروهای راست در حال افزایش است ، در ورزشگاهها و مدارس و تجمعات و در و دیوار بر روی معابر روی خیابانها شعار ها و پوستر ها سلطنتی نمایان می شود؟
    برای رسیدن به اهداف چپ ( ٱزادی و عدالت اجتماعی) راه حلهای قدیمی جواب گو نبوده پس چکار باید کرد ،اهداف که قابل تغییر نیستند پس باید راه حلهای جدید بر اساس شرایط امروز را جستجو کرد و بکار برد .
    با ٱرزوی سلامتی و پیروزی

  8. بر خلاف نظر نویسنده مقاله نیروهای چپ ایران به لحاظ تشکل و امکانات ضعیف اند .

    به یک سئوال بپردازیم .
    چراچپ های ایران که مدعی دفاع از طبقه کارگر و زحمتکشان هستند، نمی توانند همانند سلطنت طلبان در مردم نفوذ کنند . فقط با شعار ضد سرمایه‌داری و ضدامپریالیستی و مرگ بر رژیم که نمی‌شود رشد کرد و به داد مردم رسید …

    کمونیستها همواره در رژیم های دیکتاتوری پهلوی و جمهوری اسلامی تحت تعقیب و ترور و شکنجه بوده اند و بارها علیرغم میل شان مجبور به جلای وطن کرده ند. هزاران تن از بهترین کادرهای با تجربه و نیروی جوان توسط رژیم جمهوری اسلامی تیرباران شدند و یا در سیاهچالهای رژیم مورد شکنجه‌های وحشیانه قرارگرفتند ، آواره شدند و برای حفظ جانشان در کشورهای مختلف پناهنده شدند . در چنین شرایط و فضای فاشیستی انتظارحضور نیرومند کمونیست ها در صحنه ایران غیرمنطقی است .
    نباید تحت تأثیر فضای مجازی و یا تلویزیون‌های
    برون مرزی و امپریالیستی، که به برجسته کردن اپوزیسون ارتجاعی مشغول‌اند قرار گرفت و ناخواسته به بلندگوی تبلیغاتی دشمنان مردم بدل شد.
    بقایای پهلوی با میلیون ها دلار پول ملت و با حمایت رسانه‌های امپریالیستی و صهیونیستی و وهابیستی در خارج از کشور از اعمال جنایت‌ کارانه و قرون وسطایی رژیم اسلامی ایران و اوضاع اسفناک و نارضایتی عمومی بهره ُبردند و می‌برند و با تحریف تاریخ و شستشوی مغزی افکار عمومی سعی می‌کنند در بین مردم نفوذ کنند. کمونیستهائی که در ایران، در شرایط مخفی به سرمی برند، به لحاظ تشکل و امکانات ضعیف اند ، باید صبورانه به فعالیت‌شان ادامه دهند و می دهند و به زمان و فرصت بیشتری برای عرض اندام در جامعه نیاز دارند .ادامه دارد .

  9. ادامه قسمت بر خلاف .. :
    سلطنت طلب فداکار و میهن پرست نیست، سلطنت طلب با پول و امکانات و با رسانه های قوی و رو به سوی ایران سعی می کند در جامعه نفوذ کند. باید توجه کرد این روزها در مورد سلطنت طلبان اغراق نیز می شود . در ۱۰۰ شهری که در تظاهرات شرکت کرده بودند ، فقط در قم و اصفهان تعدادی از مردم شعارهایی در دفاع از رژیم سابق دادند.در کرمانشاه و مازندران و قزوین و رشت شعار بیشتر مردم در نفی اسلامیت و سلطنت بود . شعار “جمهوری إیرانی” تودهنی به سلطنت طلبان و رژیم ولایت فقیه بود. این شعار اگرچه حامل ضعفهائی است و اصال دهندگاناش طرحی در بیان مضون آن ارائه نداده اند، لیکن در دو مورد نمی توان تردید داشت که این شعار مضمون اش یکی “جمهوری” است در نفی حکومت پادشاهی است دوی در نفی رژیم اسلامی و حکومت دینی است . به رغم هر کاستی و یا ضعفی که این شعار داشته باشد، اما در شرایط کنونی با توجه به سطح گاهی جنبش شعاری مترقی است و با رشد جنبش تکامل خواهد یافت .
    پس نباید تحت‌ تاثیر این هیاهو قرارگرفت و به
    سرزنش نیروهای عدالتخواه ، که کمونیستها هستند ، دست زد . باید شرایط را دقیق مورد بررسی قرارداد و وضعیت نیروهای چپ را درک نمود . چپ همواره مورد غضب رژیم‌های سرمایه دارای و ضدبشری شاه و شیخ در ایران بوده و هزاران قربانی داده است . نمونه‌هایی چون : “سلطانپور”ها ، ” سیامک”ها ، “وارطان”ها و “روزبه ها” ، ” گلسرخی«ها و ” ارانی”ها ، … نمونه‌هایی از قربانبان رژیم‌های جنایتکار اسلامی و سلطنتی هستند و این قتل عام ها و سبعیت و توحش ، که در سرشت سرمایه‌داری است، تا نیل به سوسیالیسم، که پایانی بر ظلم و ستم بر کارگران و زحمتکشان است، ادامه خواهد داشت .

  10. مقاله بسیار جالبیست و روی نکته ی اساسی که چپ های ایرانی و به همراه آنها البته نیروهای ملی علیرغم داشتن نکات مشترک که مهمترینش نفی رژیم ولایی است به جز معدود استثناهایی ، حاضر به همکاری با یکدیگر نیستند نقطه ضعف بسیار مهم آنهاست که حاکمیت مستبد از آن جهت استمرار موجودیت خود نهایت سواستفاده را می کند .
    به امید تشکیل جبهه ضد دیکتاتوری جهت هدایت و رهبری مبارزات دلیرانه مردم آزادی خواه ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *