
۱
در یادگارِ شعلهورِ کودکانههام؛
مهربانتر از باد یاری ندیدهام.
در باد آواز میخوانم
با باد میوزم
خیالِ خام در کارگاهِ آرزو میپَزَم
آوازِ غربتِ من
با دهانِ باد،
آرام میگذرد
بر باد میرود؛
تا ماندگارِ یخزدهی جاودانههام.
*
۲
در آسمانِ دوست؛
دل در هوای اوست!
و آرزوی هوا کردنِ بادبادک
درد وُ دریغ؛
در گُمرکِ غریبه و سردش؛
بر باد میرود.
من میمانم و رویایِ بادباک و حیرت میانِ باد
و جامِ اندوهی
در مزّهی گس و گُنگِ شبانههام.
*
۳
از راهِ دور میوزد این باد
از آبهای روشنِ یاری گذشته است
میبَرَد آوازِ زخمیی این خیلِ رفته را
تا داورانِ دریده، به دیوانِ کورِ بلخ
از سینهای شعلهور از هیمههایِ درد
با واژگانی از غمِ گرم، آههای سرد
در گوشهی “چکاوک” و “بیداد”، تحریرهای تلخ؛
تا نغمههای روشن و شادِ ترانههام.
*
۴
ای مُرغکِ خیال و خاطره، ای یادِ خوبِ مِهر!
هنگامهی نجیبِ خروشان وُ خاموش!
ای پُر شده گلویِ تو از بُغضِ خاردار
آوازِ عاشقانهی این مرغِ عشق را
در زمهریرِ یخزدهی هرچه دوستی
بسپار به این نسیمِ مهربانِ کوهستانی
تا بِبَرد درد و داغِ خاطرهی تازیانههام
از خستهی خمیده و خونینِ شانههام.
سوُم بهمن ماه ۱۴۰۳ اِسِن
* تصویرِ متن:
“زمین، باد، آتش و باران”، اثر “فریدهلم مایناس”نقاش معاصر آلمانی.
EARTH,WIND,FIRE& RAIN – FriedhelmMeinaß
** “چکاوک” و “بیداد” از گوشههای دستگاهِ همایون در موسیقیی ایرانیست.
یک پاسخ
مانا باد یاد و یادگارانشان .