۱ – اگر همانگونه که حماس و سایر نیروهای مبارز فلسطینی، هدف خود را از ورود به سرزمین اشغالی( سرزمین مادری خودشان)گروگانگیری به قصد معاوضه با فلسطینیان محبوس در زندان های رژیم اشغالگر اعلان کردند بدانیم، با قاطعیت باید پذیرفت که نه تنها این رژیم غاصب موفق به آزاد نمودن گروگان ها نشد بلکه نیروهای مبارز فلسطینی با معاوضه اسرا، به هدف خود در اقدام نظامی هفتم اکتبر نائل شده اند و این یک پیروزی عظیم برای فلسطینیان و شکستی بزرگ برای رژیم اشغالگر فلسطین است.
۲ – شاید پرسیده شود که آیا کشته شدن حدود پنجاه هزار فلسطینی و تخریب کل این سرزمین در ازاء آزادی یکی دو هزار فلسطینی محبوس در سرزمین اشغالی، به لحاظ محاسبات استراتژیکی نظامی، حقوق بشری و ارزش خون انسان ها، ارزش اقدام بدین حرکت نظامی را داشت؟ پاسخ این است:
وقتی اصل و اساسِ مبارزه ، مبتنی بر مبارزه با اشغالگران برای آزاد سازی سرزمین مادری باشد، اصول مبارزه، شیوه های مبارزه ی( با توجه به بسته بودن همه ی درهای گفتگو و تعامل) مسلحانه حکم بر عملی شدن استراتژی های نظامی همانند اقدام هفتم اکتبر دارد. اگر در کشور شما روستایی مرزی با پنج هزار سکنه، توسط کشورِ قِّدر قدرتِ نظامی همسایه تان اشغال شود و شما برای آزاد سازی آن روستا و سکنه اش در عملیات آزاد سازی آن روستا، بیش از پنجاه هزارتن از نیروهای نظامی را از دست بدهید در پایان جنگ، این را یک پیروزی و عقب راندن دشمن ارزیابی می کنید و یا برای شما صرفا کمیت کشته شدگان ملاک است و نتیجه ی حرکت خود را یک شکست اعلان می کنید؟ اگر کمیت کشته شده گان در سرزمین های اشغالی، ملاک پیروزی یا شکست در نظر گرفته شود، پس در این گونه مبارزات، ملت های بسیاری دچار شکست شده اند از جمله ملت قهرمان ویتنام. در صورتی که نه تنها جهانیان بلکه خودِ غرب هم آنرا پیروزی ملت ویتنام می نامد.
جز این، فراموش نکنید که اقدام قهرمانانه ی هفتم اکتبر به مثابه بانگی بلند بود برای گوش های کرِ جهانیان و دنیای مادی گرای غرب. اصل زندگی، اصل مبارزه با دشمن اشغالگر است.
۳– وقتی راست افراطی اسراییل برای جلوگیری از اجرایی شدن پیمان صلح اسلو و مذاکره با یاسر عرفات، نخست وزیر خود یعنی اسحاق رابین را ترور می کنند و تمام راه های دستیابی به صلح را مسدود می کنند، چه راهی به جز مبارزه ی مسلحانه برای فلسطینیان باقی می ماند؟
۴ – زمانی که نه حماس و نه ج.ا.ا وجود خارجی نداشت علت کشتار فلسطینیان چه بود؟
۵ – هر انسانی حق دفاع از سرزمین خود را دارد حتا اگر بنیاد گرا و دارای تفکر قرون وسطایی باشد.
۶– نگارنده مخالف کشتار غیر نظامیان است ولی وقتی میلیون ها یهودی از سراسر جهان در پی زندگی بهتر راهی فلسطین اشغالی می شوند باید از پیش آگاه باشند که ؛ رفاه خود را در ازاء زندگی نکتبار صاحبان اصلی این سرزمین خواستار شده اند و اینان نیز هم اشغالگر محسوب می شوند. این مهاجران با ورود به منطقه ای پُراز آشوب، باید می دانستند که حکم قتل خود را امضاء کرده اند.
۷- برنامه و خط اصلی یورش مبارزان فلسطینی به بخش اشغالی، کشتار غیر نظامیان نبود. چرا که اگر چنین بود به راحتی می توانستند همه حاضران در کنسرت را گلوله باران کنند. هدف اصلی، گروگانگیری به قصد معاوضه با زندانیان فلسطینی بود.
ای مدعیان حزب کمونیست ایران و جریانهایی چون شما، هنگامی که شمایان مدعی هستید فلسطینیان مبارز و مهاجم عده ای تروریست هستند و از سوی دگر از پیش از هفتاد سال پیش، خانواده های پدر بزرگ، خانواده پدری و اکنون اعضایی از خانواه های این مبارزان، توسط رژیم اشغالگر کشته شده اند به لحاظ روانشناسی، شما چگونه انتظار دارید که تنی چند از مبارزان داغدار نسبت به اشغالگران( مهاجران اشغالگر) دست به خشونت نزنند؟ اعمال این خشونت را رژیم اشغالگر به برخی از مبارزان فلسطینی تحمیل کرده است. خشونت، خشونت می آورد.
پس غیر منصفانه و بدون در نظر گرفت تاریخ ملت فلسطین و بدون در نظر گرفتن چرایی ورود میلیون ها مهاجر به سرزمین اشغالی، گروه های مبارز فلسطینی را تروریست نخوانید. با این تعبیر، آب تطهیر بر دستان خونآلود جنایتکاران رژیم اشغالگر نریزید اگر که حقیقتا کمونیست و حامی زحمتکشان هستید.
قاسم مهرآور. ا/۱۱/ ۴۰
6 پاسخ
بلینکن، وزیر خارجه آمریکا گفته بود:
“حماس را نمی توان تنها با راه حل نظامی شکست داد. برآورد ما این است که حماس به همان اندازه که نیرو از دست داده، نیروی جدید نیز جذب کرده است. تداوم وضعیت جنگ به اقتصاد اسرائیل آسیب میزند. غزه اسرائیل را در عرصه بینالمللی منزوی کرده و باعث بیثباتی شده است.”
تاریخ نبرد جنبش های آزادیبخش نشان داده است
اگرچه استعمارگران متجاوز بیرحمانه دست به کشتار مردم بی دفاع می زنند ، خانه ها ویران می کنند و به توحش و بربریت توسل می جویند اما سرانجام با شکست روبروخواهند شد.
مردم قهرمان فلسطین نیز سرانجام برهیولای صهیونیسم و رژیم جنایتکارش پیروز خواهد شد و بر ویرانه های نظام نازیستی صهیونیستی اسرائیل ، تاسیس حکومت مستقل و بزرگ ملی خود را جشن خواهد گرفت. غزه ؛ صدای مقاومت؛ سر زمین استقامت و شعلهای خاموش نشدنی است….
آن میلیونها یهودی که شما به آن اشاره میکنید از ایران جمهوری اسلامی ، از کشورهای اسلامی بخصوص عربی، و کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین به اسراییل رفتند و علت آن سیاستهای ضد یهودی مسلمانان و مسیحیان و در مورد شوروی سیاست یهود ستیز حزب کمونیست بود.
سیاست خشونت آمیز تضادهای مذهبی و قومی را شدت بخشیده و می بخشد. و مردم عادی از همه طرف صدمه دیده و میبینند.
همین الان هم یهودیان بسیاری در ایران ساکن هستند. پس چرا برخی از آنان مهاجرت کردند؟
به فرض اینکه این نکته ای که شما گفتید علت مهاجرت یهودیان باشد که نیست.
آیا هر قوم، نژاد و پیرو دینی خاص که تحت فشار و سرکوب حکومت کشور خود قرار دارد حق دارد که به عنوان اشغالگر روی سر ملتی تحت سرکوب رژیمی دگر، خراب شود و رفاه خود را از قِبل مرارت و سختی بیش از پیش صاحبان آن سرزمین خواستار شود؟
در پی رفاه و آسایش بودن حتا اگر به قیمت نابودی ملتی دگر، باشد بسیار راحت تر از ایستادگی و مقاومت نمودن در برابر حکومت سرکوبگر خود است. جالب اینکه اکثر نظامیان جانیِ رژیم صهیونیستی را همین مهاجرانِِ” مظلوم !” مورد نظر تشکیل می دهند.
در مورد یهودیانی که در ایران هستند آنها فقط کمتر از ۵ در صد یهودیان ایرانی هستند.
در مورد اشغالگری بطور کلی ستم بر دیگران به هر شکل جایز نیست. کلمه اشغالگری کاملا کلمه درستی نیست چون یهودیان از بیش از ۳۰۰۰ سال پیش در آن سرزمین زندگی کرده اند و اکتشافات باستان شناسان هم این موضوع را تایید می کنند.
تضاد مذهبی در آن سرزمین وجود داشته و طرفین به جنگ متوسل شده اند و زندگی همدیگر را به تباهی کشیده اند.
توسل به جنگ فلسطینیان آنها را به این روز کشانده و به همین خاطر جنگ مسلحانه و خشونت بطور کلی برنده ای ندارد.
شما از دور دستور صادر نکنید بخصوص که تاریخ نشان داده که خشونت از انسانیت متمدن بدور است و نتیجه خوبی ندارد.
شعار از رودخانه تا دریا که بطور وسیع بکار برده میشود خود وعده نسل کشی میدهد و به صلاح اکثریت مردم عادی از دو طرف نیست!!!
بگذریم از این که اطلاعات مشعشعانه! شما حاکی از این است که شما از نزدیک و در هسته ی مرکزی این جنگ و این منطقه قرار دارید.
همچنین بگذریم از این که شما به اطلاعات موثقی از مرکز آمار ایران دسترسی دارید و از میزان کمیت حضور یا مهاجرت اقوام و همچنین پیروان ادیان مختلف از ایران کاملن مطلع هستید. اینان مهم نیست.
مهم مغلطه ای است که شما می کنید و بحث را به موضع انحرافی جنگ بین ادیان یهودی و مسلمان می کشانید!
کجای بحث من چونین بود؟ من از مبارزه ی فلسطینیان با اشغالگران صهیونیسم و فاشیست صحبت کردم. نه از جنگ ادیان. در بین مبارزان فلسطینی، چه بسیار رزمندگان و سازمانهای چپ، سکولار، مسلمان و … وجود دارند و همگی حول اتحاد در مبارزه با اسرائیل یعنی پادگان آمریکا و غرب در منطقه اتحاد کامل دارند.
کسی منکر وحود یهودیان از زمان باستان تا کنون در سرزمین فلسطین نشده که شما در پی آوردن فاکت باستان شناسی هستید. منتها متاسفانه شما غافل از این هستید که آن یهودیان هم فلسطینی بودند. نگاه تفکیک دینی، شما را بر آن داشته که یهودیان بومی را فلسطینی نمی دانید!
بی شک هموار یهودیان و مسلمانان از قرن ها پیش در این منطقه ساکن و در کنار هم زندگی و گاهی جنگ داشته اند.
واژه ” اشغالگر” معطوف به یهودیان غیر بومی و فراخوانده شده از سراسر دنیا برای از بین بردن ملت فلسطین، بکار برده شد. هنگامی که یهودیان در پی کار، زندگی بهتر و رفاه ملخ وار به این سرزمین مهاجرت می کنند و باعث آواره گی و بدبختی بیش از پیش ملت فلسطین می شوند، آیا جز اشغالگر نامی دگر بر آنان می توان نهاد؟اشغالگر هم با اشغال این سرزمین، چه نظامی باشد و چه غیر نظامی با حضور خود در این منطقه ی پُر از آشوب، باید بداند حکم مرگ خود را امضا کرده است. این تحمیل سرنوشت و نتیجه ی مبارزه ی صاحبان این سرزمین است و نه تشویق به کشتار غیر نظامیان.
محور بحث من در پاسخ به بیانیه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران بود که شما بحث را به انحراف کشانیدید
این بیانیه مبارزان فلسطینی و بطور مشخص، اقدام نظامی فلسطینیان را حرکتی تروریستی معرفی می کند. بدون توجه به اینکه هر تروریستی، ترور کننده است ولی هر ترور کننده ای تروریست نیست.
چگونه است که در جنگ دوم جهانی و پس از اشغال فرانسه توسط المان نازی، اگر شهروندان عادی فرانسه در کوچه پس کوچه ها اقدام به ترور نازی های اشغالگر کنند این یک حرکت قهرمانه و قابل ستودن است ولی ترور اشغالگران صهیونیست و آپارتاید توسط صاحبان این سرزمین، ترور و اقدام کننده بدان را تروریست می خوانند؟
در نهایت این ملت فلسطین است که پیروز آین مبارزه خواهد شد چنانکه دیدیم به اهداف خود در اقدام هفتم اکتبر که گروگانگیری به قصد آزاد نمودن فلسطینیان محبوس در زندان صهیونیست ها بود نائل شد. و برای انجام این مهم، بهای گزافی نیز پرداخت کرد. چراکه اساسا نفس جنگ، پرداخت هزینه برای رسیدن به هدف است.
در آینده با آزاد شدن سرزمین فلسطین و خروج تمامی اشغالگران نظامی و غیر نظامی از آن سرزمین، فلسطینیان یهودی بومی و مسلمان و سایر ادیان برادرانه در کنار یکدیگر زندگی خواهند نمود و بی شک حق همگان و با هر ایدئولوژی است که در دستگاه حکومت سرزمین خود شرکت داشته باشد و حق تصمیم گیری داشته باشد.
تصور من این است که این بحث کژ راه رفته توسط شما، بهتر است پایان یابد.
شما هرچه دل تنگت می خواهد بگو. اما از بحث منحرف نشوید.
۱. شما که دم از علم و آمار و دانش میزنید لااقل جستجو کنید در مورد مطالبی که مینویسید!!!
«برخی» بیش از ۹۵ در صد نیست!!!
۲. وقتی عملیات نظامی حماس و جهاد اسلامی را مقاومت مینامید بدون در نظر گرفتن عواقب آن شما در کنار آنها قرار میگیرید. دانسته یا ندانسته فرقی نمیکند!!!
۳. ضدیت شما با یهودیان در ادبیات شما نهفته است. «ملخ وار» خطاب کردن مهاجرانی که از وحوش هیتلری زنده در رفته اند خود گویای افکار نادرست شماست. گرچه آدمهای بسیاری مثل حیوانات رفتار میکنند ولی یهودیانی که جایی دیگر برای فرار نداشتند را ملخ خواندن اوج پلیدی است. همانند رفتار با افغانها در ایران و پاکستان. همانند رفتار با کردها در ۴ کشور و …
۴. بنظر شما آن یهودیان کجا میبایستی میرفتند؟