جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳

جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳

علل و‌ اثرات روانی اجتماعی شعارها و رفتارهای خشونت آمیز سیاسی؛ چه باید کرد؟ – علی سرکوهی

شعارهایی مانند «مرگ بر دیکتاتور» یا «مرگ بر هر شخص، سازمان یا حکومتی که فرد یا افرادی با آن مخالف هستند»، معمولاً ریشه در اعتقادات/باورها، امیال/آرزوها، عواطف، تجارب تاریخی، شرایط سخت زمانه، نگرش فرد، گروه یا سازمان خاصی به خود و دیگران دارد. در این نوع شعارها معمولاً افراد به دنبال تحقق اهداف سیاسی خاص و یا انتقام‌جویی از دشمنان یا مخالفان خود هستند.

از جمله عوامل روان‌شناختی این‌گونه شعارها و رفتارها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: احساس بی‌عدالتی، سوءتفاهم و درک متفاوت از مفهوم عدالت، نفرت، انکار و فرافکنی، لذت بردن از رنج دیگران، محرومیت و احساس فقدان قدرت، وجود چرخه خشونت و انتقام‌جویی. این احساسات و واکنش‌ها می‌تواند ناشی از وضعیت‌ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی خاص، همراه با ظلم، سرکوب و بی‌عدالتی تاریخی باشد که در آن افراد به خشونت به‌ عنوان ابزاری برای جبران احساسات منفی خود نگاه می‌کنند.

زمانی که فرد یا گروهی از مردم احساس می‌کنند که تحت ظلم، سرکوب یا بی‌عدالتی قرار دارند، ممکن است شعارهایی شدید و خشونت‌آمیز مانند «مرگ بر دیکتاتور» را مطرح کنند. در این شرایط، خشونت و خصومت علیه حاکمیت یا دشمنان سیاسی ممکن است واکنشی به تجربه‌های شدید روانی باشد که شامل احساس طرد شدن، نابرابری و سرکوب است. این نوع شعارها می‌توانند به دلیل احساس بی‌عدالتی و فشار اجتماعی شکل گیرند. 

در بسیاری از جوامع، شعارهای خشونت‌آمیز ممکن است ناشی از عدم درک صحیح از مفهوم «عدالت» یا «حق» باشد. برخی افراد ممکن است باور داشته باشند که از دیدگاه آن‌ها، تنها با حذف و نابودی طرف مقابل می‌توان به عدالت رسید. این نوع تفکر اغلب در رژیم‌های استبدادی یا جوامع با فضای بسته شکل می‌گیرد که در آن‌ افراد ممکن است راه‌های دیگری برای بیان نظرات خود و حتی تغییر دمکراتیک رژیم را نداشته باشند.

این نوع شعارها گاهی از احساس نفرت و انزجار عمیق نسبت به دشمنان سیاسی یا عقیدتی نشأت می‌گیرند. در برخی جوامع، گروه‌های مختلف از طریق مبارزات سیاسی یا اجتماعی خود خواسته یا ناخواسته موجب دو یا چند قطبی شدن جامعه می شوند، بخصوص جایی که هر گروه خود را. محق و در تضاد با گروه مقابل می‌بیند و شعارهای شدید به‌عنوان وسیله‌ای برای برتری‌جویی و یا انتقام جویی مطرح می‌شوند. این رفتار می‌تواند ناشی از احساس تهدید بودن از سوی طرف مقابل و یا تجربه‌های تاریخی مشترک از ظلم و فشار باشد.

گاهی اوقات افراد به‌ویژه در شرایط فشار یا آشفتگی، با استفاده از شعارهایی مانند «مرگ بر مخالف» به‌نوعی خود را از اضطراب‌ها و مشکلات شخصی‌شان دور می‌کنند. این نوع شعارها می‌توانند به‌عنوان ابزارهایی برای فرافکنی خشم، ترس، و ناامیدی عمل کنند. به جای مواجهه با مشکلات داخلی، افراد ممکن است خشم و اضطراب خود را بر دیگران و دشمنان سیاسی خود متمرکز کنند.

افرادی که به دلیل فشارهای اجتماعی یا سیاسی احساس بی‌قدرتی می‌کنند، گاهی برای جبران این حس ضعف خود، به خشونت و شعارهای تند متوسل می‌شوند. این نوع رفتار می‌تواند پاسخی به احساسات ناتوانی و نارضایتی از وضعیت موجود باشد که در آن فرد به‌دنبال راهی برای ابراز قدرت و تسلط است.

در جوامعی که تاریخچه طولانی از خشونت و انتقام‌جویی دارند، ممکن است مردم به صورت چرخه‌ای از خشونت به خشونت دیگر منتقل شوند. در این جوامع، دشمن‌سازی و شعارهای تند به‌عنوان ابزاری برای حفظ هویت و انزوا از دشمنان تلقی می‌شود و در این شرایط، مرگ مخالف به‌عنوان یک هدف جمعی یا اجتماعی دیده می‌شود.

چرا بعضی از مرگ مخالفان خوشحال می‌شوند؟

  رفتار کسانی که از مرگ مخالفان سیاسی یا عقیدتی خود خوشحال می‌شوند، می‌تواند ناشی از احساس انتقام‌جویی و یا تصفیه حساب‌های شخصی و اجتماعی آنها باشد. برای برخی افراد، مرگ دشمن به‌عنوان یک «پیروزی» تلقی می‌شود و این پیروزی ممکن است حس تسکین، قدرت، یا حتی امنیت در آن‌ها ایجاد کند. در برخی موارد، این نوع احساسات از طریق پروپاگاندا یا رسانه‌ها تقویت می‌شود، جایی که دشمن به‌عنوان تهدیدی بزرگ به تصویر کشیده می‌شود و از مرگ او به‌عنوان یک موفقیت جمعی استقبال می‌شود

عواقب فردی شعارها و رفتارهای خشونت‌آمیز

شعارهای خشونت‌آمیز می‌توانند منجر به از بین رفتن اعتماد و تقابل‌ شدید با دیگران (از جمله روابط دوستانه و خانوادگی) بشود. افراد ممکن است به‌دلیل اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک از یکدیگر جدا شوند یا به‌طور دائم در حالت خصومت با یکدیگر قرار گیرند. این رفتارها به‌ویژه در زمان‌های بحران یا در شرایط فشار شدید سیاسی و اجتماعی بیشتر مشاهده می‌شود.

عواقب اجتماعی شعارها و رفتار خشونت‌آمیز

شعارهای خشونت‌آمیز نه تنها بر روابط فردی اثر منفی دارند بلکه می‌توانند باعث ایجاد دو یا چند قطبی‌ شدن جامعه و افزایش تنش‌های سیاسی و اجتماعی در سطح کلان بشوند. این شکاف‌ها می‌توانند به‌طور جدی در بافت اجتماعی جامعه تفرقه ایجاد کنند و منجر به ناآرامی‌های اجتماعی و حتی جنگ‌های داخلی شوند. هنگامی که مردم با شعارهای خشونت‌آمیز تحریک می‌شوند، این می‌تواند به تضعیف همبستگی اجتماعی منجر شود. 

شعارهای تند و خشونت‌آمیز می‌توانند منجر به دامن زدن به چرخه خشونت‌آمیز در جامعه شوند. در جوامعی که درگیر این چرخه هستند، هرگونه اقدام خشونت‌آمیز یا تجاوز به حقوق انسانی به تلافی پاسخ داده می‌شود و این روند می‌تواند به ناپایداری سیاسی و اجتماعی شدید منجر شود.

لازم به تذکر است که شعارها و رفتارهای خشونت آمیز نسبت به افراد و گروه های مخالف  عقیدتی ـ سیاسی در معنای نفی و نابودی فیزیکی دیگران، با شعار زنده  وپاینده باد همراه و راهبر امروزی، جوهره ی یکسان دارند و به اصطلاح دو روی یک سکه اند و مستعد جابجائی. مرز عشق و نفرت، مرزی ست نازک و عبور پذیر. شیفتگان دیروز، نفرت ورزان امروز. و فردا روز؟

کاهش اثرات منفی، چه باید‌کرد؟

برای کاهش تأثیرات منفی شعارهای خشونت‌آمیز، باید بر آموزش «احترام به تفاوت‌ها»، «پذیرش» نظر مخالف و تشویق به «تفکر انتقادی» تأکید شود. آموزش‌هایی که در آن افراد یاد می‌گیرند که به اختلافات سیاسی و اجتماعی با زبان گفتگو و درک متقابل نزدیک شوند، می‌تواند تأثیر بسزایی در کاهش خصومت‌ها و تقویت همبستگی اجتماعی داشته باشد.

به‌جای جایگزینی خشونت با اختلاف‌نظرها، باید «نهادهای دموکراتیک و مدنی» تقویت شوند که فضایی برای ابراز عقاید مختلف فراهم کنند. این نهادها می‌توانند به عنوان پل ارتباطی بین گروه‌ها و اقشار مختلف عمل کنند و راه‌های مسالمت‌آمیز برای حل تعارضات را ارائه دهند.

بسیاری از شعارهای خشونت‌آمیز ریشه در احساس بی‌عدالتی، محرومیت و بی‌قدرتی دارند. «رفع نابرابری‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی» می‌تواند از ایجاد این احساسات و در نتیجه شعارهای خشونت‌آمیز جلوگیری کند. دسترسی به فرصت‌های برابر و بهبود شرایط زندگی می‌تواند منجر به کاهش استرس‌های اجتماعی و روانی شود.

در جوامع تحت فشار، باید «برنامه‌های پشتیبانی از سلامت روانی» مانند مشاوره و روان‌درمانی برای افرادی که درگیر بحران‌های اجتماعی یا سیاسی هستند، ارائه شود. این برنامه‌ها می‌توانند به افراد کمک کنند تا با احساسات منفی خود به‌طور سالم‌تر برخورد کنند و از خشونت و شعارهای تند دوری کنند.

برگزاری «گفتگوهای بین‌گروهی، سمینارها و کارگاه‌های آموزشی» برای تقویت همبستگی میان اقشار مختلف جامعه و کاهش تنش‌ها می‌تواند به کاهش افراط‌گرایی و خشونت منجر شود. این تعاملات به افراد کمک می‌کند تا از نزدیک با دیگران آشنا شوند و به جای دشمن‌سازی، به ساختن ارتباطات انسانی و مؤثر بپردازند.

در مجموع، برای کاهش عواقب منفی چنین شعارهایی، نیاز به رویکردهای جامع و هم‌افزا داریم که شامل آموزش، تقویت دموکراسی، حمایت از سلامت روانی و رفع نابرابری‌های اجتماعی است. این رویکردها می‌توانند به‌طور تدریجی منجر به تغییرات اساسی در فرهنگ و روان‌شناسی جامعه شوند و فضای اجتماعی و سیاسی را به‌سمت صلح و همبستگی هدایت کنند. ای کاش آرزوی مرگ کسی را نکنیم و ای کاش از مرگ مخالفان سیاسی عقیدتی خود خوشحال نشویم. 

در هر مرحله از تاریخ، حاکمان و مخالفان سیاسی میبایستی روایت و تجربه خود را از آنچه در جامعه انجام داده اند را نوشته و ثبت کنند تا محققان در زمینه های مختلف بتوانند آنها را تجریه و تحلیل و ماحصل انرا در اختیار مردم قرار بدهند.باید از تاریخ آموخت و مانع تکرار اشتباهات شد. باور کنید مرده هیچ کس برای رشد سالم فردی و‌ جمعی هیچ اجتماعی سودمند نیست.  

منابع:

Hogg, M. A., & Vaughan, G. M. (2020). Social Psychology (8th ed.). Pearson Education.

Staub, E. (2013). The Roots of Evil: The Origins of Genocide and Other Group Violence. Cambridge University Press.

Gilligan, J. (2001). Preventing Violence. Thames & Hudson.

Maoz, I., & McCauley, C. (2008). “Dynamics of Political Violence.” In Cambridge Handbook of Political Psychology (pp. 431-451). Cambridge University Press.

Pinker, S. (2011). The Better Angels of Our Nature: Why Violence Has Declined. Viking.

Tajfel, H., & Turner, J. C. (1986). “The Social Identity Theory of Intergroup Behavior.” In Psychology of Intergroup Relations (pp. 7-24). Nelson-Hall.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

متاسفانه برخی از کاربران محترم به جای ابراز نظر در مورد مطالب منتشره، اقدام به نوشتن کامنت های بسيار طولانی و مقالات جداگانه در پای مطالب ديگران می کنند و اين امکان را در اختيار تشريح و ترويج نطرات حزبی و سازمانی خود کرده اند. ما نه قادر هستيم اين نظرات و مقالات طولانی را بررسی کنيم و نه با چنين روش نظرنويسی موافقيم. اخبار روز امکان انتشار مقالات را در بخش های مختلف خود باز نگاه داشته است و چنين مقالاتی چنان کاربران مايل باشند می توانند در اين قسمت ها منتشر شوند. کامنت هایی که طول آن ها از شش خط در صفحه ی نمايش اخبار روز بيشتر شود، از اين پس منتشر نخواهد شد. تقسيم يک مقاله و ارسال آن در چند کامنت جداگانه هم منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *