«تنها جرقهای که میتواند آلمان را نجات دهد، حزب AfD است»، این جمله را ایلان ماسک در یادداشت خود که روز ۲۸ دسامبر توسط روزنامهٔ دی وِلت منتشر شد، بیان کرد. این حمایت صریح از راست افراطی در شرایطی که کشور در گیرودار کارزار انتخاباتی به سر میبرد، با واکنش تندی روبهرو شد.
این موضوع، از آن جهت حتی نگرانکنندهتر است که اثرگذاری الیگارش آمریکایی – که قرار است یکی از ستونهای دولت آیندهٔ دونالد ترامپ هم باشد – در جامعهٔ آلمان، فراتر از پیامهای تبلیغات انتخاباتی در حمایت از جایگزینی برای آلمان (AfD) میرود.
بهسوی یک سرمایهداری اقتدارگرا
نزدیک برلین، کارخانه عظیم تسلای او، با حدود ۱۲هزار کارمند، به مثابهٔ آزمایشگاهی واقعی برای دگرگونی ریشهای چارچوب اقتصادی و اجتماعی موجود عمل میکند. ولفگانگ اشتاین، سندیکالیست IG Metall در ایالت براندنبورگ، توضیح میدهد: «در آنجا، نوعی “سرمایهداری خالص” جریان دارد که آمیزهای است از اقتدارگرایی قرن نوزدهم و فناوری پیشرفتهٔ قرن بیستویکم، و کاملاً مرسوم شده است.»
به عبارتی، شاهد حذف سامانمند تمامی مقرراتی هستیم که کارگران فلزکار در نبردهای دشوارشان به دست آوردهاند، ازجمله حق ایجاد سندیکا یا بستن توافقنامههای دستمزد (معادل قراردادهای جمعی). در تسلای برلین، ساعت کاری بیش از ۴۰ ساعت در هفته است – نه ۳۵ ساعت، مثل باقی بخشهای صنعتی – و دستمزد حداقل ۲۵درصد پایینتر است.
سباستین والتر، مسئول محلی حزب چپ آلمان و از نویسندگان «کتاب سیاه تسلا» (به همراه چند انجمن دیگر) میگوید: «ما از نئولیبرالیسم فراتر رفتهایم؛ در مرحلهای تازه هستیم که بهدنبال یک دگرگونی اقتدارگرایانه بدون هیچ مانع و قدرت متقابلی است.» این کتاب، مجموعهای تکاندهنده از اقداماتی را فهرست میکند که مدیریت شرکت بدون هیچ مخالفت رسمی در پیش گرفته است. والتر تأکید میکند: «در همهٔ سطوح – چه در محدودهٔ دولت ایالتی و چه در سطح دولت فدرال در برلین – همهچیز بدون مشکل به دست ایلان ماسک رسیده است.»
عشق منطقی ایلان ماسک و AfD
شرایط در محیط این شرکت بسیار سنگین شده است؛ در فضایی که حوادث کار – اغلب بهشدت خطرناک – رو به افزایش است. «من از سال ۲۰۲۲ که تولید آغاز شد، در این کارخانه عظیم کار میکنم و هماکنون از نظر روانی و جسمی بهشدت فرسودهام.» این حرف را تابستان سال گذشته یک تکنیسین جوان به ما گفت.
همپیمانی ایلان ماسک با AfD تصادفی نیست. راست افراطی آلمان متأثر از اندیشههای «اولترا لیبرال سازگار» فردریش فون هایک است. رهبر این حزب، آلیس وایدل نیز کسی جز نمایندهٔ پیشین گلدمن ساکس در آلمان (یکی از نمادهای والاستریت) نیست.
بسی نگرانکنندهتر اینکه در شرایطی که آلمان با یک بحران اقتصادی رو به گسترش دستوپنجه نرم میکند، الگوی اجتماعی که الیگارش آمریکایی در پی ترویج آن است، لزوماً صرفاً موجی از انزجار برنمیانگیزد. بخش قابلتوجهی از کارفرمایان، که در اعتراض به مقررات اجتماعی و زیستمحیطی «ضد رقابت» گلایه میکنند، آشکارا در حال چشمدوختن به مدلی هستند که ظاهراً چارهای جز پیادهکردن آن ندارند. انگار که عصر تازهای از مقرراتزدایی گسترده، پس از آنچه در اوایل قرن توسط گرهارد شرودر (صدر اعظم وقت سوسیال دموکرات) اعمال شد، تنها راهحل ممکن باشد.
منبع: اومانیته – برگردان به فارسی برای اخبار روز: ریحانه مقدم